اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

برگزیدگی سید علی خامنه‌ای به مقام رهبری

پس از درگذشت آیت‌الله روح‌الله خمینی رهبر انقلاب ۱۳۵۷، مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ و پیش از تدفین وی در جلسه‌ای فوق‌العاده آیت‌الله سید علی خامنه‌ای را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرد. وی سرانجام با کسب بیش از ۷۲ درصد کل اعضاء[۱] به این مقام رسید. پیش از برگزیدگی و رأی‌گیری وصیت‌نامه سید روح‌الله خمینی خوانده شد. بنابر روایت آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی نخست قرار بود رهبری شورایی شود ولی این موضوع مورد اجماع واقع نشد و نهایتاً رهبری به صورت فردی به اجماع اعضاء رسید.[۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰] شورای نگهبان بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی وظیفه تعیین رهبر را بر عهده دارد.[۱۱]رهبر کنونی ایران علی‌رغم عدم تمایل و به نقل امامی کاشانی در حالیکه خود به انتخاب احمد آذری قمی بعنوان رهبر نظر داشت،[۱۲] به وسیله اکثریت بالای آراء اعضاء مجلس خبرگان به این سمت منصوب شد.[۱۳] بنا بر نقل اکبر هاشمی رفسنجانی نخست موضوع رهبری فردی و رهبری شورایی مطرح بود که خود هاشمی و رهبر کنونی ایران تمایلی به آن نداشتند ولی در نهایت بنا بر اجماع و همه‌پرسی اعضای مجلس خبرگان، رهبری فردی تصویب گردید.[۱۴][۱۵][۱۶]

محتویات

    ۱ مخالفت ها
    ۲ پیام‌های تبریک
    ۳ نظر احمد خمینی
    ۴ پیوند به بیرون
    ۵ پانویس

مخالفت ها

انتخاب خامنه‌ای برای رهبری بحث‌برانگیز بوده‌است. وی یکی از شرط‌های به دست گرفتن امر رهبری یعنی مرجعیت را مطابق با قانون اساسی نداشت.

بر اساس اصل صدونهم قانون اساسی سابق شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری عبارت بود از: صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتا و مرجعیت، بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری. ولی او عنوان مرجعیت را نداشت.

    هاشمی رفسنجانی به نقل از آیت‌الله خمینی در مجلس خبرگان گفت که وی گفته‌بوده‌است که مرجعیت لازم نیست.

    آیت الله خمینی پیش از درگذشتش خود خواستار اصلاح قانون اساسی بود و خود شورایی برای بازنگری در قانون اساسی تشکیل داده‌بود. وی در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامه‌ای به علی مشکینی، رئیس شورای بازنگری قانون اساسی، نوشته بود که:

    معتقدم برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور، کفایت می‌کند[۱۷][۱۸]

    در سال ۱۳۷۶، آیت‌الله حسینعلی منتظری عدم کفایت علمی و دینی و نامشروع بودن این انتخاب را مطرح کرد.[۱۹] وی درباره مرجعیت خامنه‌ای گفت اینکه آمدند در شب بعد از فوت آیت‌الله اراکی، عده‌ای بچه راه انداختند در خیابان جلوی جامعه مدرسین، مثل همین الان که راه می‌اندازند; بعد هم سه چهارنفر از تهران آمدند و اصلاً (کسانی که ایشان را می‌گفتند) هفت هشت نفر بیشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند که ایشان را هم جزو کنند، در صورتی که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست. بنابر این مرجعیت شیعه را مبتذل کردند، بچه گانه کردند، با یک عده بچه اطلاعاتی که راه انداختند! اینها مصیبتهایی است که ما در این کشور می‌بینیم.[۲۰]
    احمد آذری قمی نیر با نوشتن نامه‌ای او را فاقد شرایط مرجعیت برشمرد[۲۱]}}[۲۲]
    در سال ۸۳ قاسم شعله‌سعدی نمایندهٔ مجلس‌های سوم و چهارم در نامه‌ای به سید علی خامنه‌ای، وی را حجت‌الاسلام خطاب کرد و گفت در زمان انتصاب به عنوان رهبر، فاقد شرایط تعیین‌شده برای رهبری در قانون اساسی بوده‌است.[۲۳]

پیام‌های تبریک

پس از این انتخاب، علماء و شخصیت‌های سیاسی متعددی برای وی پیام تبریک دادند که از این افراد می‌توان به عنوان نمونه مراجع تقلید فاضل لنکرانی، محمدعلی اراکی، سید محمدرضا گلپایگانی و یوسف صانعی و روحانیونی نظیر علی مشکینی و سید رضا بهاءالدینی را نام برد.[۲۴][۲۵]

سید احمد خمینی

    انتخاب شایسته و بسیار خداپسندانه حضرتعالی، باعث شادی تمام دوستداران اسلام و انقلاب اسلامی در جهان گردید. حضرتعالی از چهره‌های درخشان انقلاب اسلامی بوده و همیشه مورد تأیید و تکریم امام عزیزمان بوده‌اید.[۲۶][۲۷]

محمدرضا مهدوی کنی

    این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام رضوان الله علیه که هنوز این ملت را رها نکرده و این رحمتی بود از طرف خداوند که در کوران این مصیبت جانکاه، با تعیین آیت‌الله خامنه‌ای که از یاران صدیق امام و از یاران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، آرامشی توام با اعتماد و اطمینان بر کشور و امت فداکار حاکم گردید.[۲۸][۲۹]

نظر احمد خمینی

احمد خمینی فرزند سید روح‌الله خمینی پیش از انتشار خبر برگزیدگی سید علی خامنه‌ای به مقام رهبری در ایران و پس از شنیدن خبر انتخاب رهبر جدید گفت:

    امام گفتند من هر چه فکر می‌کنم آقا سید علی آقا برای رهبری خوبه. این مطلب را حاج احمد آقا همون اول ورود روز همان اول به ما اعلام کرد که امام اینطور گفت، مقام معظم رهبری گفته بود اگر امام به من بگوید بروم عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان تردید نمی‌کنم، این شعار نبود، ساختمان یک رهبری را با همه سنگینی‌اش روی این شناژ محکم گذاشت و رفت.

مجلس خبرگان رهبری

مجلس خبرگان رهبری مجلسی متشکل از فقیه‌های «واجد شرایط» است که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت تعیین و نظارت بر ولی فقیه (رهبر جمهوری اسلامی) را دارد. مدت هر دورهٔ این مجلس که اعضای آن به وسیلهٔ انتخابات و توسط رأی مستقیم و مخفی مردم انتخاب می‌گردند، هشت سال می‌باشد.

مجلس خبرگان نیز در مادهٔ ۱ و ۲ آیین‌نامهٔ داخلی این نهاد، تعداد خبرگان را ۸۶ نفر اعلام کرده‌است.[۱]

تعیین حسینعلی منتظری به عنوان قائم مقام رهبری در سال ۱۳۶۴ و انتخاب سید علی خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ تصمیمات این مجلس در دوران فعالیت خود بوده‌است.
دبیرخانهٔ مجلس خبرگان رهبری در شهر قم

محتویات

    ۱ ریاست و هیات رئیسه
    ۲ وظایف مجلس خبرگان رهبری
    ۳ کمیسیون‌ها
        ۳.۱ کمیسیون تحقیق موضوع اصل ۱۱۱ قانون اساسی
    ۴ شرایط نمایندگان مجلس خبرگان
    ۵ تاریخچه
        ۵.۱ نخستین مجلس خبرگان رهبری
        ۵.۲ درصد مشارکت مردم
    ۶ جستارهای وابسته
    ۷ پی‌نوشت‌ها
    ۸ منابع
    ۹ پیوند به بیرون

ریاست و هیات رئیسه
نوشتار اصلی: فهرست رئیسان مجلس خبرگان رهبری

ریاست این مجلس از زمان تأسیس در سال ۱۳۶۱ به عهده علی مشکینی بود، پس از مرگ وی در سال ۱۳۸۶ این پست به اکبر هاشمی رفسنجانی رسید و در سال ۱۳۸۹ محمدرضا مهدوی کنی جانشین وی شد.

محمدرضا مهدوی کنی در تاریخ ۱۴ خرداد سال ۹۳ در پی حمله قلبی به کما رفت[۲] و با درگذشت وی در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۹۳، رسماً ریاست او در مجلس خبرگان به پایان رسید. طبق آئین‌نامهٔ داخلی مجلس خبرگان، استعفا یا فوت هر یک از اعضا، نیاز به جایگزین دارد. از آنجا که در این آئین‌نامه ذکری از بیماری نشده بر این اساس مهدوی‌کنی علیرغم بیماری و وضعیت کما رئیس مجلس خبرگان بود و در غیاب او، نایب رئیس اول و دوم عهده‌دار وظایف بودند.[۳]

هیئت رئیسه دوره چهارم (کنونی) شامل رئیس، دو نایب رئیس، دو منشی و دو کارپرداز[۴] (۱۵ اسفند ۱۳۹۱)[۵]:

    علی مشکینی -> علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، ۳ مرداد ۱۳۸۶ -> محمدرضا مهدوی کنی (رئیس) (۱۷ اسفند ۱۳۸۹ تا ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۳)
    سید محمود هاشمی شاهرودی (نایب رئیس اول)
    محمد یزدی (نایب رئیس دوم)
    سید احمد خاتمی (منشی)
    قربان‌علی دری نجف‌آبادی (منشی)
    سید ابراهیم رئیسی (کارپرداز)
    صادق لاریجانی -> سید هاشم حسینی بوشهری (کارپرداز) ۱۵ اسفند ۱۳۹۱

وظایف مجلس خبرگان رهبری

    اصل ۱۰۷ قانون اساسی:

    «پس از رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می‌کنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‌کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‌نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسوولیت‌های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.»

    اصل ۱۰۸ قانون اساسی:

    «قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آیین‌نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان و صلاحیت خود آنان است.»

    اصل ۱۱۱ قانون اساسی:

    «هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده‌است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم می‌باشد. در صورت فوت یا کناره گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.»

کمیسیون‌ها

مجلس خبرگان دارای ۶ کمیسیون با وظایف زیر می‌باشد:

    کمیسیون تحقیق موضوع اصل یکصدویازده قانون اساسی: به منظور اجرای اصل یک‌صد و یازدهم قانون اساسی و برای نظارت بر استمرار شرایطی که در اصل پنجم و یک‌صدونهم قانون اساسی برای رهبری ذکر شده است و تصمیم‌گیری در موارد فقدان آن، تشکیل می‌شود.
    کمیسیون آیین‌نامه، موضوع اصل ۱۰۸ قانون اساسی: به منظور بررسی و تدوین قوانین مربوط به خبرگان، از جمله انتخابات و آیین‌نامه داخلی مجلس خبرگان، تشکیل می‌گردد.
    کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹ قانون اساسی: در باره همه موارد مربوط به شرایط و صفات رهبر و در باره همه کسانی که در مظانّ رهبری قرار دارند، تحقیق و بررسی به عمل آورد و نتایج آن را به هیأت رئیسه ارائه می‌کند. گزارش این کمیسیون، سرّی تلقی می‌شود و به صورت اسناد طبقه‌بندی شده، حفاظت می‌گردد و بدون تصویب مجلس خبرگان، در اختیار دیگری قرار نمی‌گیرد، مگر رهبری، که عنداللزوم به اطّلاع وی می‌رسد.
    کمیسیون بررسی راه‌های پاسداری و حراست از ولایت فقیه: تحقیق، معرفی و تدریس و ترویج اندیشه حکومت اسلامی و ولایت فقیه.
    کمیسیون سیاسی ـ اجتماعی: بررسی و اطلاع رسانی مسایل سیاسی اجتماعی در ارتباط با وظایف خبرگان.
    کمیسیون امور مالی و اداری: بررسی امور مالی و اداری مجلس خبرگان.

کمیسیون تحقیق موضوع اصل ۱۱۱ قانون اساسی

به منظور اجرای اصل یک‌صد و یازدهم قانون اساسی و برای نظارت بر استمرار شرایطی که در اصل پنجم و یک‌صدونهم قانون اساسی برای رهبری ذکر شده‌است و تصمیم‌گیری در موارد فقدان آن، تشکیل می‌شود.

تحقیقات و مذاکرات این کمیسیون، محرمانه‌است. مجلس خبرگان، به وسیله این کمیسیون، موضوع نظارت بر رهبری را به اجرا می‌گذارد. این کمیسیون، باید هرگونه اطّلاعات لازم را در رابطه با اصل صدویازده، در محدوده قوانین و موازین شرعی، تحصیل کند و نسبت به صحّت و سُقْم گزارش‌های مربوطه، بررسی لازم را به عمل آورد. سایر اعضای خبرگان نیز، اطّلاعات خود را در باره اصل صدویازده، در اختیار این کمیسیون قرار می‌دهند. کمیسیون، بعد از بررسی و تحقیق، در صورتی که مطالب مذکور را برای تشکیل اجلاس خبرگان، کافی نداند، موضوع را با عضو یا اعضای خبرگان که اطّلاعات را در اختیار گذارده‌اند، در میان می‌گذارد و توضیحات خود را ارائه می‌کند و در صورتی که آنان قانع نشدند، اگر اکثریّت نمایندگان، تقاضای تشکیل جلسه فوق‌العاده را کنند، اجلاسیّه مجلس خبرگان، برگزار می‌شود..[۶] در مصاحبه رییس مجلس خبرگان با جراید عنوان شد: نظارت خبرگان بر رهبری نظارت «حراستی» است. یعنی اینکه نگداریم رهبری مورد هجمه قرار گیرد. باید سینه خود را درمقابل دشمنان سپر کنیم تا رهبری ضربه نخورد.[۷]
شرایط نمایندگان مجلس خبرگان

قانون اساسی، بصراحت، شرایط نمایندگان مجلس خبرگان را بیان نکرده و تعیین آن را مطابق اصل ۱۰۸، برای نخستین دوره، به فقهای اولین شورای نگهبان و پس از آن، به خود مجلس خبرگان واگذار کرده‌است؛ اما با دقت در اصول مربوط، می‌توان کلیاتی را در مورد شرایط اعضای مجلس خبرگان به دست آورد. به ضرورت تناسبِ حکم و موضوع، اعضای خبرگان، اولاً، باید دارای درجه‌ای از فقاهت و آگاهی بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز باشند که قدرت تشخیص «اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا شخص واجد مقبولیّت عامه» را داشته باشند و ثانیاً، دارای مرتبه‌ای از تقوا باشند که در اظهار نظر خویش، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظر گیرند و نه منافع فردی و گروهی را. از سوی دیگر، در صورتی که اهل خبره، به آنچه می‌گوید، اعتقاد نداشته باشد و یا دارای سوابق سوء سیاسی و اجتماعی باشد، بدون تردید، نمی‌توان به تشخیص او اعتماد کرد. در قانون انتخابات مجلس خبرگان، شرایطی به شرح زیر آمده‌است: خبرگان منتخب مردم، باید دارای شرایط زیر باشند:

    اشتهار به دیانت و وثوق و شایستگی اخلاقی؛
    اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعض مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد؛
    بینش سیاسی و اجتماعی و آشنایی با مسائل روز؛
    معتقد بودن به نظام جمهوری اسلامی ایران؛
    نداشتن سوابق سوء سیاسی و اجتماعی.

در کنار تصریح به ضرورت برخورداری نمایندگان خبرگان از شرایط فوق، این قانون بر نفی ضرورت بعضی از شرایط، تصریح کرده‌است که «ضرورت ندارد که نمایندگان، ساکن و یا متولد حوزه انتخابیه خود باشند.».

نکته پایانی درباره شرایط نمایندگان مجلس خبرگان، «مرجع تشخیص واجدان شرایط» است. این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. تبصره یکم ماده سوم قانون انتخابات مجلس خبرگان، مرجع تشخیص دارا بودن شرایط مورد نظر را فقهای شورای نگهبان دانسته‌است. به‌طور معمول، فقهای مزبور، برای کسانی که اجتهادشان محرز نیست، اقدام به برگزاری امتحان و اختبار می‌کنند و شرایط دیگر را با تحقیق و تفحص احراز می‌کنند.

مطابق تبصره دوم مادّه ۳، کسانی را که رهبر، صریحاً و یا ضمناً، اجتهاد آنان را تأیید کرده باشد، از نظر علمی، نیازی به تشخیص فقهای شورای نگهبان نخواهند داشت.

در سال ۱۳۸۹ بودجه مجلس خبرگان ۳۰٬۳۶۹ میلیون ریال بوده‌است. مجلس خبرگان به طور متوسط هر سال نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان هزینه دارد.[۸]
تاریخچه
نخستین مجلس خبرگان رهبری

نخستین مجلس خبرگان رهبری در شرایطی تشکیل شد که کشور در حال جنگ با عراق بود. انتخابات این مجلس در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۶۱ برگزار شد که نزدیک ۱۸ میلیون نفر در آن شرکت کردند. در این دوره ۷۵ نفر از نمایندگان مجلس خبرگان تعیین شدند و انتخابات بقیه نمایندگان به دور دوم کشید.

نخستین مجلس خبرگان رهبری که در واقع دومین مجلس خبرگان (پس از مجلس خبرگان قانون اساسی) بود در ساعت ۹:۱۰ دقیقه ۲۴ مرداد ۱۳۶۲ تشکیل شد و پیام خمینی در آن خوانده شد.[۹]
درصد مشارکت مردم

اولین دوره
    تاریخ برگزاری انتخابات: ۱۹ آذر سال ۱۳۶۱
    تعداد ثبت نام کنندگان: ۱۶۸ نفر
    رد صلاحیت‌ها: ۱۲ نفر
    انصراف دهندگان: ۱۰ نفر
    تعداد حوزه انتخابیه: ۲۴
    تعداد نمایندگان: ۸۲ نفر
    درصد مشارکت: ۷۷٫۳۸٪

دومین دوره
    تاریخ برگزاری انتخابات: ۱۶ مهر ۱۳۶۹
    تعداد ثبت نام کنندگان: ۱۸۰ نفر
    رد صلاحیت‌ها: ۶۲ نفر
    انصراف دهندگان: ۱۲ نفر
    تعداد حوزه انتخابیه: ۲۴
    تعداد نمایندگان: ۸۳ نفر
    درصد مشارکت: ۴۱٪

سومین دوره
    تاریخ برگزاری انتخابات: ۱ آبان ۱۳۷۷
    تعداد ثبت نام کنندگان: ۳۹۶ نفر
    رد صلاحیت‌ها: ۲۱۴ نفر
    انصراف دهندگان: ۱۳ نفر
    تعداد حوزه انتخابیه: ۲۸
    تعداد نمایندگان: ۸۶ نفر
    درصد مشارکت: ۴۶٫۳٪

چهارمین دوره
    تاریخ برگزاری انتخابات: ۲۴ آذر ۱۳۸۵
    تعداد ثبت نام کنندگان: ۴۹۳ نفر
    رد صلاحیت‌ها:
    انصراف دهندگان:
    تعداد حوزه انتخابیه:
    تعداد نمایندگان: ۸۶ نفر
    درصد مشارکت: ۶۰٪

محمد شیخ‌الاسلام

ماموستا ملا محمد شیخ‌الاسلام، نماینده مردم استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری بود. او توسط افراد مسلح ناشناس ترور شده و کشته شد

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی با هدف تلاش برای آشتی دادن مذاهب مختلف اسلامی و ایجاد تقریب بین دیدگاه‌های آنان تشکیل شد. دبیر کل کنونی مجمع آیت الله محسن اراکی است.

محتویات

    ۱ تقریب مذاهب اسلامی
    ۲ رسالت مجمع
    ۳ برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی وحدت اسلامی
    ۴ مرتبط
    ۵ منابع
    ۶ پیوند خارجی

تقریب مذاهب اسلامی

از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تقریب عبارت است از:نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف تعارف و شناخت یکدیگر به منظور دستیابی به تئالف و اخوت دینی بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی.

مقصود از مذاهب اسلامی آن دسته از مکاتب فقهی معروف اسلامی هستند که دارای نظام اجتهادی منسجم و مستند به کتاب و سنت می‌باشند. از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی این مذاهب فقهی به رسمیت شناخته شده عبارت اند از: مذهب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت ومذهب اثنی عشری و زیدیه از شیعه؛ و مذهب اباضیه.
رسالت مجمع

ارتقای سطح آشنایی و آگاهی و تعمیق تفاهم بین پیروان مذاهب اسلامی و تقویت احترام متقابل و تحکیم رشته‌های اخوت اسلامی در بین مسلمانان بدون هیچ گونه تمایزی از لحاظ تعلقات فرقه‌ای، قومی یا ملی آنان به منظور رسیدن به امت واحده اسلامی.
برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی وحدت اسلامی

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی هر ساله در هفته وحدت اقدام به برگزاری کنفرانس هفته وحدت می‌نماید. هفته وحدت ما بین دوازدهم تا هفدهم ماه قمری ربیع الاول قرار دارد که به مناسبت سالگرد تولد پیامبر اسلام می‌باشد. تاکنون صدها متفکر، عالم و مصلح از میان شخصیتهای فرهیخته جهان اسلام، وزرای کشورهای اسلامی، علما و مفتیان، اساتید دانشگاهها وسایر مجامع علمی و فرهنگی و هزاران تن از علما و متفکران شیعه واهل سنت ایران در این کنفرانس شرکت کرده و به ارائة مقاله، سخنرانی و بیان دیدگاههای خود پرداخته‌اند.

سید جمال‌الدین اسدآبادی

سید جمال‌الدّین اسدآبادی (۱۲۱۷ خورشیدی اسدآباد همدان - ۱۲۷۵ خورشیدی استامبول) که از او با نام‌های جمال‌الدین الافغانی و سید محمد بن صفدر الحسین نیز نام برده می‌شود. اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب می‌شود.[۱][۲][۳][۴] از او با عنوان آغازگر نهضت بیداری اسلامی در سده‌های اخیر نام می‌برند.[۵][۶] سید جمال‌الدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعف‌های موجود در آن هشدار داد. و در مقابل قدرتهای غربی اسلام گرائی را تبلیغ نمود. تاثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً ایران و مصر شایان توجه است.[۷]

محتویات

    ۱ ملیت
    ۲ کودکی و نوجوانی
    ۳ جوانی
    ۴ در هندوستان
    ۵ در مصر
    ۶ سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدین‌شاه
    ۷ در عثمانی
    ۸ همفکران و مریدان
    ۹ ترور ناصرالدین شاه
    ۱۰ مرگ
    ۱۱ اتهام جاسوس بودن و جنجال‌ها پیرامون ماهیت سیدجمال
    ۱۲ در بوتهٔ نقد خودش
    ۱۳ آثار
    ۱۴ جستارهای وابسته
    ۱۵ پیوند به بیرون
    ۱۶ پانویس
    ۱۷ برای مطالعه بیشتر

ملیت

اطلاعات اندکی درباره محل تولد و خانواده وی در دست است و محل تولد او همیشه محل اختلاف بوده‌است.[۸][۹] با وجود لقب «افغان» که او خود را با آن معرفی می‌نمود و با آن شناخته شده بود، وی ایرانی و شیعه و از مردم اسدآباد همدان بود.[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] گمان می‌رود که سیدجمال‌الدین صلاح نمی‌دانسته کسی به هویت وی پی ببرد به طوری که گاهی به جای اسدآبادی، اسعدآبادی امضا می‌نمود.[۲۱] محمد عبده شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب می‌نویسد، سید جمال الدین ایرانی بود ولی به دو علت خود را افغانی معرفی می‌نمود: اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدف‌هایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.[۲۲] یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید.[۲۳]
کودکی و نوجوانی

او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. بسیاری از پژوهشگران مانند حسن یوسفی اشکوری و محمد مسعود نوروزی، سید جمال را بنیانگذار و آغازگر روشنفکری دینی یا نوگرایی دینی در جهان اسلام می‌دانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند. بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی می‌کنند، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست.(منبع: روشنگر شرق سید جمال الدین اسدآبادی، انتشارات قصیده سرا، محمد مسعود نوروزی؛ درآی غافله، حسن یوسفی اشکوری). f[۲۴]
جوانی

سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود. ودر آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس می‌داد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.[۲۲]
در هندوستان

سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.[۲۵]
در مصر

در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود می‌دانست. در تحولات سیاسی مصر نقش موثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر می‌دیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت.
سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدین‌شاه

در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود. که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشه‌های خود در مورد اتحاد اسلام را می‌پراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امین‌الضرب ساکن شد.

چند بار با ناصرالدین‌شاه ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدین‌شاه و امین‌السلطان ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاه‌عبدالعظیم بود که باز به دستور شاه با افتضاح او را بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت.
در عثمانی

سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد.

در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.
همفکران و مریدان

یاران و همراهان سید جمال الدین و میرزا ملکم خان ، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند. علی محمد فره وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی ، شیخ احمد روحی ، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی رااز یاران و مریدان او نام برده است. [۲۶]
ترور ناصرالدین شاه

شیخ ابوالقاسم روحی ، میرزا رضای کرمانی با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام اسلامبول، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند. [۲۷] [۲۸]
مرگ

او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی می‌کرد تا این‌که به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیده‌است.

بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و درسال ۱۲۸۴ پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه درسال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.

    مقبره سید جمال الدین اسدآبادی در دانشگاه کابل

    مقبره سید جمال الدین اسدآبادی در دانشگاه کابل

    مقبره سید جمال الدین اسدآبادی در دانشگاه کابل

    مقبره سید جمال الدین اسدآبادی در دانشگاه کابل

    مقبره سید جمال الدین اسدآبادی در دانشگاه کابل

    میدان سید جمال‌الدّین اسدآبادی در تهران

سلفی‌گری
چهره‌های اصلی

    ابن تیمیه
    ابن قیم الجوزیه
    محمد بن عبدالوهاب
    ابن عثیمین

نهادها

    حزب نور ‏(en)‏
    حزب اصالت ‏(en)‏
    لشکر طیبه
    حزب مردم ‏(en)‏
    جبهه سلفی
    دعوت سلفی
    ائتلاف سلفی اسلامی

جریان‌ها

    مدخلی‌ها ‏(en)‏ · قطبی‌ها ‏(en)‏
    جهادگرایی سلفی

افراد مرتبط

    محمد ناصرالدین آلبانی
    محمد عبده
    سید جمال‌الدین اسدآبادی
    محمد رشید رضا
    عبدالعزیز بن باز

ایدئولوژی‌های مرتبط

    اهل حدیث
    بنیادگرایی اسلامی
    تکفیری
    وهابیت

    ن
    ب
    و

اتهام جاسوس بودن و جنجال‌ها پیرامون ماهیت سیدجمال
دستخط اسدآبادی. تقاضای عضویت در لژ فراماسونری مصر

در بعضی منابع سیدجمال الدین مامور دولت انگلیس[۲۹] و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شده‌است.[۳۰] در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع و یا مامور دولت روسیه و بر ضد منافع بریتانیا معرفی کرده‌اند.[۳۱][۳۲]

نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان می‌رود خود را سید رومی یا استانبولی واهل استانبول معرفی می‌کرده‌است. جمال‌الدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته می‌شود و به سمت مشاور امیر برگزیده می‌شود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانه‌ای بوده که او به امیر نشان داده‌است. این مساله سبب شده‌بود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مامور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیایی‌ها وادارد.[۳۲] گزارش‌های دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین می‌نمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبه‌ای بوده‌است و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت می‌کرده‌است.[۳۲]بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مامور روسیه گزارش می‌کند. این مامور بریتانیا نوشته‌است که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس می‌پوشیده‌است.[۳۱] گزارش‌های دولت افغانستان می‌نویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشته‌است تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبوده‌است. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمی‌آورده‌است.[۳۱] به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن کنیاک لذت می‌برده‌است. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداخته‌شد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.[۳۱]

در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانسته‌اند.[۲۹] روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌نویسد:[۳۰]

«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پرونده‌های محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمده‌است.[۳۰][نیازمند منبع]

همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران می‌نویسد:

«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسون‌های اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونیک عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه ملکم رئیس لژ و ویزیتور بوده‌است...[۳۳]
در بوتهٔ نقد خودش

از نقدهای وارد بر فعالیت‌های سید جمال، بی توجهی به جایگاه و نقش توده‌های مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومت‌ها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاش‌های وی گردید.

وی در این رابطه اظهار می‌دارد:

    افسوس می‌خورم ار اینکه کشته‌های خود را ندرویدم... ای کاش من تمام افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخم‌های بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمی‌نمودم. آنچه در آن مزرعه [مردم] کاشتم به ثمر رسید و هر چه در این کویر [سلاطین و نخبگان حکومتی] غرس نمودم فاسد گردید.

آثار

    رساله نیچریه
    مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»
    مقاله در رد خطابه ارنست رنان
    نامه‌ها
    مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»
    تتمة البیان فی تاریخ الافغان

تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال،

و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقح‌ترین و کامل‌ترین چاپ آن‌ها توسط سید هادی خسروشاهی صورت گرفته‌است.

جاویدنامه

جاویدنامه، مجموعه‌ای از سروده‌های اقبال لاهوری است که به زبان فارسی و با روش مثنوی معنوی سروده‌است. اقبال در سال ۱۹۲۹ میلادی کار نوشتن جاویدنامه را آغاز کرد و پس از سه سال آن را تکمیل کرد و این کتاب در ۱۹۳۲ به چاپ رسید.

جاویدنامه شامل یک‌هزار و ۹۵۴ بیت است که اقبال آن را به نام پسرش «جاوید اقبال» نام‌گذاری کرده‌است.[۱]

خطاب شعرهای جاویدنامه پسر اقبال لاهوری است و آن را می‌توان نوعی معراج‌نامه دانست. اقبال در جاویدنامه سفری خیالی و رویایی به کره‌های آسمانی دارد و در این سفر با اشخاصی دیدار می‌کند که نتایج و اهداف سفر شامل نکاتی است که اقبال درباره آنها نظرش را بیان می‌کند.[۲]

اقبال در جاویدنامه مانند سفری که دانته شاعر ایتالیایی راه آسمانی را در پیش گرفت، به همراه مولانا جلال الدین رومی به سفری روحانی پرداخته و در این سفر با شخصیت‌های تاریخی به بحث و گفتگو می‌پردازد.

ابتدا در جاویدنامه به کره ماه می‌رود. در آن جا رومی او را به یک نفر دانشمند هندی به نام «ویش وامیترا» یعنی جهان‌دوست معرفی می‌کند و رومی در این مجلس به جهان دوست می‌گوید که: «در حال حاضر راه ترقی برای بشریت منحصر در این است که دو فرهنگ شرق و غرب با یکدیگر ترکیب و تلفیق شوند.»

اقبال در ادامه سفر جاویدنامه به کرهٔ مریخ می‌رود و با رهبران مسلمان از جمله جمال‌الدین اسدآبادی و سعید حلیم پاشا ملاقات می‌کند. سعید حلیم پاشا شرق و غرب را با یکدیگر مقایسه می‌کند و در نتیجه این سنجش رای می‌دهد که: «نجات بشریت در آن است که تمدن شرق و غرب با یکدیگر تلفیق شوند.»

اقبال لاهوری

محمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال (اردو: علامه محمد اقبال) (۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت تا ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ لاهور) شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود، که اشعار زیادی نیز به زبانهای فارسی و اردو سروده‌است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می‌شود.[۱]

محتویات

    ۱ زندگی
    ۲ فعالیت‌های سیاسی
    ۳ چهرهٔ فرامرزی اقبال
        ۳.۱ اقبال و ایران
    ۴ اقبال و فلسفه
    ۵ اقبال و مولوی
    ۶ انتقادات
    ۷ آثار
    ۸ نمونهٔ اشعار
    ۹ منابع
    ۱۰ پیوند به بیرون

زندگی

اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود.[۲] اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در اسکاچ‌مشن کالج (Scotch Mission College) گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد. وی پس از آن از دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه گرفت.

اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با با ادوارد براون و نیکلسون مراودات علمی داشت.
فعالیت‌های سیاسی

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
چهرهٔ فرامرزی اقبال

اقبال همواره کوشیده‌است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان واندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
اقبال و ایران
آرامگاه اقبال لاهوری

اقبال یکی از نامورترین و سرشناس‌ترین شاعرپارسی‌گوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه‌ای در ایران یافته‌است.(این در حالی است که تفاوت شهرت بیدل در دیگر کشورها و ایران به‌اندازه‌ای است که نمی‌توان با هم سنجید.)از کل ۱۲ هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده‌است ۷ هزار بیت آن فارسی است. شریعتی در جائی وی را ایرانی‌ترین خارجی و شیعه‌ترین سنی خطاب کرده‌است.وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند. تز دکترای او با نام سیر حکمت در ایران نخستین اثر وی بود که توسط چهره ی مارکسیست ایرانی دکتر امیر حسین آریان پور به پارسی برگردانده شد. هرچند که اقبال بی‌گمان دلبستگی فراوانی به ایران داشته‌است و برخی از ملی‌گرایان نیز آن را ستوده‌اند ولی بیشتر گمان می‌رود که اینان برای همسو کردن خود با دیگران این کار را کرده‌اند ودلیل‌هایی که برای ستودن اقبال آورده‌اند چندان استوار نیست. مهم‌ترین اقبال شناس ایرانی آقای دکتر ملکی است که بقول خودش ده هزار صفحه مطلب در مورد اقبال نوشته و منتشر کرده‌است.[۳]
اقبال و فلسفه

اقبال یکی از فلیسوفان بزرگ اسلام است که منبع فکرشان با قرآن ارتباط دارد.اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌ها از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده‌است. از نظر وی از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفهٔ یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای فهم قرآن از منظر تعالیم یونانی محکوم به شکست است.[۴]

در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و ابن‌تیمیه در تبَیُّن اهمیت روش استقرا، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدید آورد.[۵]. اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.[۶]
اقبال و مولوی
سنگ یادبود اقبال لاهوری در جوار آرامگاه مولوی در قونیه

دل‌بستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می‌شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس تبریزی مجذوب کرده‌است:
به کام خود دگر آن کهنه می‌ریز         که با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال‌الدّین رومی         به دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشنائی         وصال او زبان‌دان جدائی
جمال عشق گیرد از نی او         نصیبی از جلال کبریائی
به‌روی من در دل بازکردند         ز خاک من جهانی سازکردند
ز فیض او گرفتم اعتباری         که با من ماه و انجم سازکردند
خودی تا گشت مهجور خدائی         به فقر آموخت آداب گدائی
ز چشم مست رومی وام‌کردم         سروری از مقام کبریائی
انتقادات

گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم ابرانسان نیچه را مقبول دانسته خرده گرفته‌اند. باور به مفهوم اَبَرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیاء تمدن اسلامی بازتاب یافته‌است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسائل مورد انتقاد گروه‌هایی از اندیشمندان است. چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملاً مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آن را بی‌اعتنایی و بی‌احترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر می‌دانند. در نظر بسیاری پافشاری اقبال بر یگانگی اسلامی و جدایی فرهنگی از دیگران به همزیستی جوامع بشری لطمه می‌رساند.

در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‌شود ولی باور عمومی بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیفترند و الهام‌بخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.
آثار

ناله ی یتیم نخستین اثر اقبال بود . وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به طور کلی عبارت‌اند از[۷]:

    علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
    تاریخ هند
    اسرار خودی (منظوم، فارسی)
    رموز بیخودی (منظوم، فارسی)
    پیام مشرق (منظوم، فارسی)
    بانگ درا
    زبور عجم (منظوم، فارسی)
    جاویدنامه (منظوم، فارسی)
    پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)
    احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی)[۸]
    توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی)[۹]
    مثنوی مسافر
    بال جبرئیل
    ضرب کلیم
    ارمغان حجاز
    یادداشت‌های پراکنده

مهمترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام است که از ۷ فصل با نام‌های زیر تشکیل شده‌است:

    فصل ۱:«دانش و تجربه دینی»
    فصل ۲:«آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربه دینی»
    فصل ۳:«تصور خدا ومعنای نیایش»
    فصل ۴:«خودانسانی:آزادی و جاودانگی اش»
    فصل ۵:«روح فرهنگ اسلامی»
    فصل ۶:«اصل حرکت در ساختار اسلام»
    فصل ۷:«آیا دین امکان پذیر است؟»

این کتاب از انگلیسی به فارسی در اردیبهشت ۹۱ توسط دکتر محمد مسعود نوروزی ترجمه شد. مقدمه‌ای جامع در باب افکار و زندگی خصوصی علامه اقبال، الحاق توضیحات تکمیلی به صورت پاورقی و ترجمه بسیار دقیق و گزینش بهترین واژگان برای معادل‌های انگلیسی آن از ویژگی‌های این ترجمه‌است.[۱۰]
نمونهٔ اشعار
آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ         آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند         خود گلیم خویش را بافیده‌اند
ای امین دولت تهذیب و دین         آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره         نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن         واستان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو         مؤمن خود، کافر افرنگ شو
رشتهٔ سود و زیان در دست توست         آبروی خاوران در دست توست
اهل حق را زندگی از قوّت است         قوّت هر ملّت از جمعیت است
دانی از افرنگ و از کار فرنگ         تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او         ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو می‌دانی حسابش را درست         از حریرش نرمتر، کرباس توست
بوریای خود به قالینش مده         بیدق خود را به فرزینش مده
هوشمندی از خُم او مِی نخورد         هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد
**************************         ***************************
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما         ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در خمیر زندگی اندیشه‌ام         تا به دست آورده‌ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت         ریختم طرح حرم در کافرستان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق         پاره لعلی که دارم از بدخشان شما
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند         دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل         آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
*******************************         ****************************


ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم         هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم
موج زخود رفته‌ای تیز خرامید و گفت         هستم اگر می روم گر نروم نیستم

۱۳۱۷

سال ۱۳۱۷ هجری خورشیدی سال کبیسه بود و از دوشنبه ۱۸ محرم ۱۳۵۷‏/۲۱ مارس ۱۹۳۸ تا سه‌شنبه ۲۹ محرم ۱۳۵۸‏/۲۱ مارس ۱۹۳۹ میلادی بود.[۱]


محتویات

    ۱ رویدادها
    ۲ زادروزها
    ۳ درگذشت‌ها
    ۴ منابع و یادداشت‌ها
    ۵ پیوندهای خارجی

رویدادها

    ۲۷ اردیبهشت ـ افتتاح تونل کندوان[نیازمند منبع]
    ۱۰ اسفند ـ سفر محمدرضا پهلوی، ولیعهد ایران، به مصر برای ازدواج با فوزیه[نیازمند منبع]
    ـ افتتاح دبیرستان خیام نیشابور

زادروزها

    ۲۳ فروردین - ایرج کابلی، نویسنده، وزن‌شناس، مترجم ایرانی.
    ۹ تیر - اسماعیل خوئی، شاعر
    ۱ مرداد - پرویز مسجدی، داستان نویس
    ۱۱ مرداد - داریوش آشوری، مترجم
    ۱۵ مهر - فریدون فرخزاد، شومن، خواننده و فعال سیاسی
    ۲۲ مهر - فرح دیبا، شه‌بانو سابق ایران
    ۵ دی - بهرام بیضایی، کارگردان و نمایشنامه نویس
    ۱۵ بهمن - فرهاد ارژنگی، آهنگساز، نوازنده تار و نقاش

تاریخ نامشخص

    لیلی امیرارجمند، سیاست‌مدار
    رضا زواره ای، حقوقدان و سیاستمدار .
    سرتیپ جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی ارتش و وزیر دفاع ایران در کابینه محمد علی رجایی .
    سید موسی نامجو، وزیر دفاع ایران در کابینه محمد جواد باهنر .
    هژیر داریوش : کارگردان ایرانی.

درگذشت‌ها

    ۱ اردیبهشت - اقبال لاهوری شاعر پاکستانی

۱۳۸۰

سال ۱۳۸۰ هجری خورشیدی، سالی عادی است.

محتویات

    ۱ رویدادها
    ۲ زادروزها
    ۳ درگذشت‌ها
        ۳.۱ بهار
        ۳.۲ تابستان
        ۳.۳ پاییز
        ۳.۴ زمستان
    ۴ پیوندهای بیرونی
    ۵ منابع و یادداشت‌ها

رویدادها

    خرداد - انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری
    ۲۰ شهریور - حملهٔ تروریستی ۱۱ سپتامبر به برج‌های دوقلوی نیویورک با حدود ۳ هزار کشته.
    ۱۵ مهر - آغاز حمله آمریکا به افغانستان
    ۱۰ بهمن - نام برده شدن از ایران در کنار عراق و کره شمالی به عنوان 'محور شرارت' توسط جورج بوش
    سقوط هواپیما توپولوف تهران - خرم آباد در سفید کوه و کشته شدن هر ۱۱۹ مسافر این هواپیما

زادروزها
درگذشت‌ها
بهار

    ۲۷ فروردین - غلامرضا ازهاری، نظامی و سیاست‌مدار (زادهٔ ۱۲۹۱)
    ۷ اردیبهشت - ژوزف واعظیان، فیلمبردار (زادهٔ ۱۲۹۷)
    28 اردیبهشت - رحمان دادمان : وزیر راه و ترابری ایران در دولت سید محمد خاتمی.
    ۲ خرداد - جمیله شیخی، هنرپیشه (زادهٔ ۱۳۰۹)
    ۲۰ خرداد - لیلا پهلوی، شاهزاده (زادهٔ ۱۳۴۹)

تابستان

    ۸ مرداد - امیر حسین آریان پور، نویسنده، فرهنگ‌نویس، مترجم و استاد دانشگاه (زادهٔ ۱۳۰۳)

پاییز

    ۱۳ مهر - فریدون فروغی، خواننده (زادهٔ ۱۳۲۹)
    ۳ آبان - ثریا اسفندیاری، ملکه ایران (زادهٔ ۱۳۱۱)
    14 آبان - ارتشبد غلامرضا ازهاری : نظامی ایرانی و از نخست وزیران دوره محمدرضا شاه پهلوی ( زاده 1288).

زمستان

    ۱۱ بهمن - اسدالله ملک، موسیقیدان (زادهٔ ۱۳۱۷)

ساعد سهیلی

ساعد سهیلی (زاده ۳۰ بهمن ١٣۶۶، مشهد) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.[۱]

محتویات

    ۱ زندگی
    ۲ فیلم‌ها
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ منابع

زندگی

ساعد سهیلی فرزند کارگردان و فیلم‌نامه نویس سعید سهیلی است. وی کار هنری خود را در ۱۴ سالگی با نقش کوتاهی در فیلم شب برهنه ساخته سعید سهیلی آغاز کرد. همچنین فیلمبردار پشت صحنه در برخی از کار های پدرش بوده است. ساعد سهیلی کارشناس گرافیگ از دانشگاه آزاد دارد.[۲]


فیلم‌ها

    کلاشینکف (۱۳۹۳)
    متروپل (۱۳۹۲)
    همه چیز برای فروش (۱۳۹۱)
    بردو (۱۳۹۱)
    همه چیز برای فروش (۱۳۹۱)
    گشت ارشاد (۱۳۹۰)
    قفسی برای پرواز (۱۳۸۹)
    میان ماندن و رفتن (۱۳۸۹)
    یک خیانت منصفانه (۱۳۸۸)
    در بند آزادی (۱۳۸۸)
    تله فیلم جاده (۱۳۸۸)
    چارچنگولی (۱۳۸۷)
    شب برهنه (۱۳۸۰)

سعید سهیلی

سعید سهیلی (زاده ۱۳۳۸ در تربت حیدریه) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ایرانی است.[۱]

وی فعالیت هنری خود را از حوزه هنری خراسان با تئاتر و فیلم‌سازی آغاز کرد.[۲]

محتویات

    ۱ کارگردان
    ۲ نویسنده
    ۳ تهیه کننده
    ۴ سرمایه گذار
    ۵ جستارهای وابسته
    ۶ منابع

کارگردان

    کلاشینکف (1392)
    گشت ارشاد (فیلم) (۱۳۹۰)
    ازدواج در وقت اضافه (۱۳۸۸)
    چار چنگولی (۱۳۸۷)
    چهار انگشتی (۱۳۸۵)
    سنگ، کاغذ، قیچی (۱۳۸۵)
    تارا و تب توت فرنگی (۱۳۸۲)
    غوغا (۱۳۸۱)
    شب برهنه (۱۳۸۰)
    سهراب (۱۳۷۸)
    مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)
    مردی شبیه باران (۱۳۷۵)

نویسنده

    ازدواج در وقت اضافه (۱۳۸۸)
    چار چنگولی (۱۳۸۷)
    سنگ، کاغذ، قیچی (۱۳۸۵)
    تارا و تب توت فرنگی (۱۳۸۲)
    غوغا (۱۳۸۱)
    شب برهنه (۱۳۸۰)
    سهراب (۱۳۷۸)
    مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)
    توفان شن (۱۳۷۵)
    مردی شبیه باران (۱۳۷۵)


تهیه کننده

    گشت ارشاد (۱۳۹۰)
    ازدواج در وقت اضافه (۱۳۸۸)
    چار چنگولی (۱۳۸۷)

سرمایه گذار

    چار چنگولی (۱۳۸۷)