اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

رژه پنگوئن‌ها

فیلم مستند رژه پنگوئن‌ها با کارگردانی لوک ژاکه و صدای مورگان فریمن *[۱] محصول انجمن جغرافیای ملی در سال ۲۰۰۶ است. این فیلم جایزه بهترین فیلم مستند بلند را از آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک دریافت کرده است.

فیلم مستند «رژه پنگوئن‌ها» در این مهاجرت زمستانی، پنگوئن‌های امپراطور را همراهی کرده و حقایقی شگفت‌انگیز از زندگی آنها را به تصویر می‌کشد.

برای ساختن این مستند تحسین‌شده، لوک ژاکه، کارگردان فرانسوی فیلم به همراه گروهش، یک سال تمام را در سخت‌ترین شرایط سرزمین جنوبگان سپری کردند و نتایج تلاش آنها را در تک تک فریم‌های این فیلم مستند ۸۰ دقیقه‌ای می‌توان مشاهده کرد.[۲]

فیلم مستند «رژه پنگوئن‌ها» رکورد فروش ۷۷ میلیون دلار فروش گیشه در ایالات متحده را داشت و بیش از ۴ میلیون DVD از این مستند فروخته شد.

مستند رژه پنگوئن‌ها در نوروز سال ۱۳۸۶ از تلویزیون ایران پخش شد. البته بخشی از موفقیت مستند رژه پنگوئن‌ها مرهون صدای مورگان فریمن هنرپیشه آمریکایی بود که پخش آن با دوبله فارسی با انتقاداتی همراه بود.

فیلم مستند

فیلم مستند که شاخه‌ای بزرگ از صنعت تصاویر متحرک را شامل می‌شود، به منظور مستندسازی جنبه‌هایی از واقعیت ساخته می‌شود. در ابتدا فیلم مستند، یک فیلم سینمایی بود که بر روی فیلم (نگاتیو) - که تنها وسیلهٔ موجود در آن زمان بود - ضبط و پخش می‌شد اما امروزه شامل ویدئو و آثار تولیدی دیجیتالی می‌شود که می‌توان آن‌ها را مخصوص پخش ویدئویی به عنوان برنامه‌ای تلویزیونی و یا برای نمایش در سینما ساخت. فیلم مستند را به عنوان «یک تکنیک فیلم‌سازی، یک سنت سینمایی و شیوه‌ای از تقابل با مخاطب» که دائماً در حال تحول است و هیچ مرزی نمی‌شناسد تعریف کرده‌اند..[۱]

محتویات

    ۱ تعریف فیلم مستند
    ۲ تاریخچه
        ۲.۱ پیش از ۱۹۰۰
        ۲.۲ ۱۹۲۰-۱۹۰۰
        ۲.۳ سلاح‌های سیاسی
    ۳ سبک‌ها
        ۳.۱ سبک رومانتیک
        ۳.۲ سبک نیوزریل
        ۳.۳ سبک رئالیسم
        ۳.۴ سبک تبلیغ گرایی
        ۳.۵ فیلم‌های تلفیقی
        ۳.۶ فیلم‌های مستند مدرن
    ۴ جستارهای وابسته
    ۵ پانویس

تعریف فیلم مستند

واژه انگلیسی «Documentary» به معنی «مستند» اولین بار در نقدی که بر فیلم رابرت فلاهرتی به اسم موآنا (۱۹۲۶) مورخ ۸ فوریه ۱۹۲۶ (۱۹ بهمن ۱۳۰۴) در روزنامه نیویورک سان منتشر شده بود به کار رفت. این مطلب توسط جان گری‌یرسون مستندساز اسکاتلندی و با نام مستعار (Moviegoer = سینمارو) نگارش یافته بود.

قاعدهٔ کلی گِری‌یرسون در مورد فیلم مستند این بود که از پتانسیل نمایش زندگی در سینما می‌توان در قالب یک هنر جدید بهره‌برداری کرد. هنری که در آن بازیگر «اصلی» و صحنهٔ «اصلی» نسبت به برابرهای خیالی‌شان، در شرح دنیای جدید راهنماهای بهتری محسوب می‌شوند و موادی که «این چنین در حالت خام گرفته شوند» واقعی‌تر از موادی خواهند بود که با بازی ساخته می‌شوند. از این بابت، دیدگاه وی را می‌توان با نظر ورتوف که داستان‌های نمایشی را با اطلاق لقب «زواید بورژوایی» تحقیر می‌کرد مقایسه کرد هر چند که دیدگاه او ظرافت بیشتری دارد. تعریف گِری‌یرسون از فیلم مستند «مواجههٔ خلاقانه با مسلَمات» است که طرفدارانی هم دارد. این تعریف پرسش‌هایی در مورد مستندهایی که حاوی بازآفرینی و نمایش هستند را بر می‌انگیزد.

ژیگا ورتوف در مقالات خود از نمایش «زندگی همان‌طور که هست» (تصویربردای پنهانی از زندگی) و «گرفتن زندگی در حالت ناگهانی» (تحریک یا غافلگیر کردن توسط دوربین) بحث می‌کرد.

پار لورنتز فیلم مستند را «فیلمی واقعی با خصوصیات نمایشی» تعریف کرده است.[۲] دیگران بر این باورند که داشتن نظریه و یک پیام خاص در کنار واقعیاتی که فیلم مستند به نمایش می‌گذارد آن را از سایر گونه‌های فیلم‌های غیرداستانی متمایز می‌سازد.[۳]
تاریخچه
پیش از ۱۹۰۰

بنابر تعریف، اولین «تصاویر متحرک» را مستند نامیده‌اند. در اینگونه فیلم‌ها یک منظره خاص مانند ورود قطار به ایستگاه، یک کشتی در حال حرکت و یا گروهی از مردم که از کار باز می‌گشتند نمایش داده می‌شد. فیلم‌های اولیه (پیش از ۱۹۰۰) تحت تأثیر تازگی و جذابیت به تصویر کشیدن حوادث بودند. فیلم‌های کوتاه را فیلم‌های «واقعی» می‌نامیدند. قبل از آغاز قرن بیستم، در فیلم‌ها از داستان خبری نبود و دلیل اصلی آن مشکلات فنی بود: دوربین‌ها تنها زمان اندکی را به تصویر می‌کشیدند و مدت زمان بسیاری از فیلم‌های اولیه در حدود یک دقیقه بود.
۱۹۲۰-۱۹۰۰

در این دوره فیلم‌های سفرنامه‌ای بسیار رایج بودند که به فیلم‌های صحنه‌ای مشهور بودند. یکی از اولین فیلم‌هایی که از مفهوم صحنه‌ای بودن خارج شد «در سرزمین شکارچیان سر» نام داشت که محصول سال ۱۹۱۴ و در آن بدویت و بیگانه‌پردازی در زندگی بومیان آمریکا به تصویر کشیده شده بود. در همین دوره، فیلم‌های مستند فرانک هارلی درباره سفر وی به قطب جنوب در سال ۱۹۱۹ تولید شد. در این فیلم داستان سفر ناموفق به قطب جنوب توسط ارنست شالکتون (در سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶) به تصویر کشیده شده بود.
سلاح‌های سیاسی

در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ عموماً فیلم مستند به عنوان اسلحه‌ای علیه نواستعمارگری و نظام سرمایه‌داری تلقی می‌شد. این امر مخصوصا در مورد آمریکای لاتین صادق بود، اما جامعه در حال دگرگونی کبک کانادا را نیز در بر می‌گرفت. فیلم مستند La Hora de los hornos (ساعت تنورها، از ۱۹۶۸) به کارگردانی اوکاتویو گتینو و فرناندو ای سولاناس، نسلی از فیلم سازران را تماماً تحت تأثیر خود قرار داد.
سبک‌ها
سبک رومانتیک

با معرفی فیلم «نانوک شمالی» ساخته رابرت فلاهرتی در سال ۱۹۲۲، فیلم مستند سبک هنری رمانتیک را تجربه کرد؛ فلاهِرتی تعدادی فیلم عاشقانه تهیه کرد که در اغلب آنها زندگی، افراد در صد سال قبل را نشان می‌داد (برای نمونه در «نانوک شمالی» افراد برای تیراندازی به یک شیرماهی از فاصله نزدیک مجبور بودند از نیزه استفاده کنند که بسیار خطرناک بود). فلاهِرتی در صحنه سازی خود از فناوری فهیم سازی آن زمان استفاده می‌کرد و برای مثال یک کلبه اسکیمویی بدون سقف ساخت. دومین فیلم مستند فلاهِرتی«ماونا» نام داشت که در سال ۱۹۲۶ ساخته شد. اولین بار اصطلاح «مستند» در مورد چنین فیلم‌هایی در مراحل بررسی فیلمنامه‌های این فیلم استفاده شد که فیلمنامه نویس آن جان گریسون که با لقب سینمارو («The Moviegoer») در نیویورک سان کار می‌کرد در ۸ فوریه ۱۹۲۶ آن را نوشت.
سبک نیوزریل

نیوزریل یا اخبار جاری روز یکی از روشها فیلم نامه نویسی مستند است که معمولاً بازخوانی وقایعی است که قبلاً اتفاق افتاده‌است و در آن تلاشی برای بررسی موضوع در طی فرایند وجود ندارد. برای مثال، در اغلب صحنه‌های جنگ مربوط به قرن بیستم فیلم‌بردار پس از وقوع حادثه به صحنه می‌رسید و صحنه‌ها را بازسازی کرده و فیلمبرداری می‌نمود. سریال «چرا می‌جنگیم» ساخته فرانک کاپرا یک سریال نیوزریل بود که در ایالات متحده تهیه شد و هدف از ساخت آن متقاعد کردن افکار عمومی آمریکا برای پذیرش عواقب جنگ احتمالی بود. در کانادا برد فیلم ملی کانادا که توسط جان گریرسون تأسیس شد تا اهداف تبلیغاتی دولت را دنبال کند. همچنین نیوزریل‌هایی تهیه شدند که دولت کانادا با استفاده از آنها در برابر جنگ روانی آلمان نازی مقاومت می‌کرد. این نیوزریل توسط رابرت گوبلز تهیه می‌شدند.
سبک رئالیسم

سبک رئالیستی بر انسان در محیط ساخته خود وی تأکید دارد و فیلم‌های مشهور به سمفونی شهر مانند «برلین، سمفونی یک شهر» و «مردی با دوربین فلیمبرداری» در این سبک قرار می‌گیرند. در این فیلم‌ها انسان‌ها به عنوان محصول محیط اطراف خودشان ایفای نقش می‌کنند و فیلم کاملاً غیر مشخص و عام است.
سبک تبلیغ گرایی

سبک تبلیغ گرایی فیلم‌هایی را در بر می‌گیرد که با هدف تأثیرگذاری بر مخاطب ساخته می‌شوند. یکی از فیلم‌های تبلیغی مشهور فیلم پیروزی اراده ساخته لنی رفینستال است. فیلم چرا می‌جنگیم یک سریال نیوزریل تبلیغی است که به طور آشکارا در پاسخ به فیلم پیروزی اراده ساخته شده‌است و جبنه‌های مختلف جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشد و هدف آن ترغیب مخاطبان آمریکایی به حضور در جنگ است. این سریال به عنوان یکی از فیلم‌های مطرح، در موزه ملی فیلم ایالات متحده نگهداری می‌شود.
فیلم‌های تلفیقی

پیدایش فیلم‌های تلفیقی پدیده تازه‌ای در صنعت فیلم مستند نبود و اولین بار در سال ۱۹۷۲ این نوع از فیلم در فیلم «سقوط سلسله رومانوف» به کارگردانی اسفیرشاب به دنیای سینما عرضه داشتند. از نمونه‌های جدیدتر می‌توان به فیلم «نقطه منظم» (۱۹۶۴) به کارگردانی امیل آنتونیو درباره شنیده‌های مک کارتی و «کافه اتمی» که خارج از قالب سینمایی به کار رفته در بقیه فیلم‌های آمریکایی که با تشعشات هسته‌ای سرو کار دارند ساخته شده‌است (مثلاً به سربازان گفته می‌شد که در صورتی که چشم‌ها و دهان خود را ببندند تشعشعات اتمی بر آنها بی‌تأثیر هستند). در همین حین فیلم «آخرین سیگار» شهادت مدیران شرکت‌های تنباکو در کنگره آمریکا و تبلیغات مربوط به مزیت‌های استفاده از سیگار که در آرشیوها قرار دارد را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد.
فیلم‌های مستند مدرن

تحلیل گران بر این باورند که این نوع از فیلم‌ها در سینماها با استقبال زیادی روبرو شده که از میان فیلم‌های مطرح مستند مدرن می‌توان به فارنهایت ۱۱/۹ و رژه پنگوئن‌ها اشاره کرد. این نوع از فیلم در مقایسه با فیلم‌های دراما به بودجه بسیار کمتری نیاز دارد. به همین علت شرکت‌های فیلم سازی به این نوع از فیلم توجه زیادی دارند و از آن سود سرشاری را نصیب خود می‌کنند. فارنهایت ۱۱/۹ با فروش سینمایی معادل بیش از ۲۲۸ میلیون دلار و فروش بیش از ۳ میلیون DVD رکورد جدیدی را بر جای گذاشت.

یدالله کابلی

یدالله کابلی خوانساری (متولد ۱۳۲۸ هجری شمسی در خوانسار) شکسته نویس و خوشنویس معاصر ایرانی است. او عضو عالی انجمن خوشنویسان ایران و دارنده گواهینامه درجه یک هنری است.

از ابتکارات او ترکیب اقلام مختلف از غبار تا جلی و شش دانگ در یک صفحه‌است، به طوری که هر قطعه‌ای فرم و فضاو ترکیبی خاص خود را پیدا می‌کند. این در حالی است که شکسته‌نویسان پیش از او در ترکیب بندی از اقلام ریز و غالباً از یک قلم استفاده می‌کردند. [۱] کابلی در زمرهٔ خوش‌نویسانی است که بدعت‌ها در خوش‌نویسی را در حدود متعارف قابل قبول می‌دانند.[۲][۳] از او نمایشگاه‌های متعدد انفرادی و گروهی در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر برگزار شده‌است. [۴][۵]

محتویات

    ۱ زندگی‌نامه
    ۲ کتابهای منتشر شده
    ۳ آثار درباره یدالله کابلی خوانساری
    ۴ منابع
    ۵ پیوند به بیرون

زندگی‌نامه

یدالله کابلی در سال ۱۳۲۹ خورشیدی در شهر خوانسار در استان اصفهان به دنیا آمد.[۶] کابلی که به گفته خودش در خانواده‌ای ناآشنا با هنر به دنیا آمده بود، از سن کودکی و در مدرسه خوشنویسی را آغاز کرد. وی فعالیت‌های رسمی خوشنویسی خود را از سال ۱۳۴۷ آغاز نمود.[۷] او خط نستعلیق را حدود سه سال در نزد سید حسن میرخانی آموخت. بنا به گفته خودش، در آن زمان جز اندک نسخه‌های خط شکسته نستعلیق که هر از چند گاه در نشریات چاپ می‌شد اثری از این نوع خط یافت نمی‌شد، اما همین موارد محدود نظر کابلی را به خود جلب کرد و وی تصمیم به احیای این خط گرفت، و برای فراگیری فنون شکسته‌نویسی به بررسی آثار بر جای مانده از اساتیدی نظیر درویش عبدالمجید طالقانی، میرزا کوچک اصفهانی و علی اکبر گلستانه پرداخت [۸][۹]. آقای کابلی از سال ۱۳۵۰ پس از استاد محمدحسین عطارچیان و زیر نظرایشان در انجمن خوشنویسان شروع به تدریس خط شکسته نسعلیق نمودند. .[۱] وی شاگردان زیادی را در زمینه خط شکسته نستعلیق تربیت کرد.

کابلی در سال ۱۳۶۸ اولین گواهی نامه استادی خط شکسته انجمن خوشنویسان ایران را دریافت کرد. وی عضو شورای عالی تشخیص و ارزشیابی هنری مرحله استادی انجمن خوشنویسان ایران بوده و در سال ۱۳۸۵ هم به عنوان چهرهٔ ماندگار خوشنویسی ایران برگزیده شده‌است. او تا کنون در کشورهای مختلف نظیر انگلستان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پاکستان، امارات متحده عربی، ترکمنستان، کویت، روسیه و ایالات متحده آمریکا نمایشگاه‌های انفرادی یا گروهی برگزار کرده‌است. [۴][۱۰] کابلی در جشنواره جهانی مولانا که در هالیوود برگزار شد نیز نمایشگاه داشت. [۱۱] او تا کنون در چند دانشگاه خارجی از جمله دانشگاه آکسفورد، دانشگاه جرج واشنگتن، دانشگاه هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس به ارائه سخنرانی پرداخته است. [۱۲]
کتابهای منتشر شده

کابلی تا کنون بیش از ۱۳ کتاب منتشر کرده‌است[۱۳] که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    خط شکسته و طرز خواندن آن ۱۹۸۲
    حس قلم، کتاب راهنما برای خط شکسته ۱۹۸۶
    محراب خیال، مجموعه کارهای انتخابی ۱۹۸۹
    کلک شیدائی، خط شکسته به روش نسج و متقاطع ۱۹۹۰
    باغ نظر، مجموعه کارهای انتخابی خط شکسته ۱۹۹۰
    رباعیات باباطاهر، ۱۹۹۲
    نقش شوق، مجموعه از کارهای انتخابی ۱۹۹۴
    منحنی عشق، مجموعه کارهای انتخابی ۱۹۹۵
    دولت قرآن، مجموعه نمایشگاه ملی ۱۹۹۷
    شکسته پیوسته، آموزش شکسته نستعلیق دوره فوق ممتاز
    سماع قلم ، مجموعه آموزشی در ترکیب نویسی خط شکسته نستعلیق

آثار درباره یدالله کابلی خوانساری

    فیلم مستند شکسته پیوسته ساخته محمود یارمحمدلو

حاج حسن خان شیرکوند

حاج حسن خان شیرکوند (۴ مرداد ۱۳۰۴، ورامین - ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ورامین) خوشنویس به نام و معلم پرآوازه ایرانی بود که در شهرستان ورامین می‌زیست. نام هنری وی در آثارش «اقلّ العباد و اقلّ الحاج» بود. حاج حسن‌خان شیرکوند در شعر، ادبیات و لغت فارسی بسیار توانمند و دارای حافظه عجیبی بود. وی در نوشته‌هایش ارادت خاصی به قرآن کریم، احادیث اهل بیت و اشعار عرفانی شعرای بزرگ ایران از جمله حافظ و مولانا داشت و با وجود کهولت سن توانست کُلّ سی جزء قرآن کریم را با خط نستعلیق به رشته تحریر درآورد.[۱]
از چپ: محمد سلحشور، غلامحسین امیرخانی، حاج حسن‌خان شیرکوند، سید مهدی محمودی و حسین قرایی (رئیس وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ورامین)
کنگره بزرگداشت استاد حاج حسن‌خان شیرکوند
۳۰ آبان ۱۳۸۹

محتویات

    ۱ تبار
    ۲ زندگی
    ۳ زندگی هنری
    ۴ آثار خوشنویسی
    ۵ نمونه‌ای از آثار خوشنویسی[۸]
    ۶ پانویس
    ۷ منابع
    ۸ پیوند به بیرون

تبار

پدر او که حاج علی خان شیرکوند نام داشت، تنها فرزند ذکور حاج محمدخان شیرکوند نایب سوار نظام ایل هداوند[۲] در ورامین و از بزرگان و سران طایفه شیرکوند بود.[۳]
زندگی

حاج حسن خان شیرکوند در سال ۱۳۰۴ در روستای کاظم‌آباد وسط از توابع ورامین چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خویش گذراند. در سال ۱۳۲۰ گواهینامه ششم ابتدائی را از مدرسه کوشیار ورامین دریافت کرد. سپس برای ادامه تحصیل راهی دانشسرا گردید. در دانشسرای تربیت معلم مامازند (پاکدشت فعلی) از محضر اساتیدی چون شاعر معاصر استاد مهدی اخوان ثالث استفاده نمود. او در سال ۱۳۲۷ از دانشسرای تربیت معلم پاکدشت فارغ‌التحصیل گردید. و از سال ۱۳۲۸ به استخدام وزارت فرهنگ آن زمان (وزارت آموزش و پرورش کنونی) در آمد و به تدریس مشغول شد. در سال ۱۳۵۸ پس از ۳۰ سال تدریس و معلمی بازنشسته شد. سرانجام در تاریخ چهارشنبه۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۲ درگذشت و در کنار آرامگاه مادرش در امامزاده حسین رضای ورامین به خاک سپرده شد.[۴]

می‌توان از کسانی چون حسین اشتری، معماری، عباس جنیدی، شریعت، اسماعیل نظری، امیر جمشیدی، علی اصغر کرمانشاهی، محمدباقر محمدی، اکبر تاجیک، حاج حسن شیرکوند، حسین گتمیری نیز به عنوان معلمان قدیمی نسل اول آموزش و پرورش ورامین نام برده و یاد کرد."[۵]
زندگی هنری

آشنائی وی با خط و خوشنویسی از همان دوران کودکی آغاز شد و با کمک پدر و مادر شروع به نوشتن کرد، سپس در محضر مرحوم میرزا عبدالعظیم لُجّی طالقانی از شاگردان مستقیم مرحوم عماد الکُتّاب مقدمات خوشنویسی را فرا گرفت. حاج حسن شیرکوند پس از بازنشستگی باز هم از پای ننشست و در حالی که ۵۶ سال داشت به صورت حرفه‌ای به هنر خوشنویسی پرداخت. در پی ورود یکی از اساتید خوشنویسی به نام استاد علی علی از شهرری به منطقه ورامین و افتتاح کلاس‌های آموزش خوشنویسی پا به پای جوانان با ذوق و شوق وصف ناپذیری به یادگیری خوشنویسی پرداخت. پیشرفت او حیرت‌آور بود و گویی که زندگی دیگری را آغاز کرده بود. شرکت در کلاسهای دیگر اساتید بزرگ خوشنویسی ایران از جمله استاد غلامحسین امیرخانی و استاد یدالله کابلی خوانساری تحولی شگرف در زندگی هنری ایشان ایجاد کرد.[۶]

در طول سال برای روشن نگه داشتن این چراغ و خیمه گاه فرهنگ و هنر در شهرستان ورامین گاه در گرمای تابستان و سرمای زمستان استاد خویش را که از لحاظ سن و سال جوان تر از خود بود در مسیر شهرری همراهی می‌نمود تا استاد جوان خویش را نیز بیش از پیش بر سر شوق آورده و انگیزه ایشان را دو چندان نماید.
گواهینامه مدرک ممتاز خوشنویسی استاد حاج حسن خان شیرکوند

در سال ۱۳۶۵ موفق به اخذ مدرک ممتاز خوشنویسی از انجمن خوشنویسان ایران گردید و به عنوان اولین هنرمند ورامینی به کسب درجه ممتازی و مدرّسی انجمن خوشنویسان ایران موفق شده و سرپرستی انجمن خوشنویسان شعبه ورامین را بر عهده گرفت.
دست نوشته استاد غلامحسین امیرخانی هنگام اعطای گواهینامه ممتاز خوشنویسی استاد حاج حسن‌خان شیرکوند

در سال ۱۳۸۶ پس از گذشت قریب به سه دهه از فعالیت‌های حرفه‌ای خویش در عرصه هنر خوشنویسی و تربیت شاگردان بسیار و پرورش اساتید و خطاطان بی شمار، سرانجام تصمیم گرفت میدان مسئولیت را به جوانان تحویل داده و به دلیل کهولت سن در منزل خویش به ادامه کار کتابت و خوشنویسی پرداخت.[۷]

وقف ۷۵۰ مترمربع زمین جهت احداث انجمن خوشنویسان ورامین و ۵۰۰۰ مترمربع زمین جهت احداث انجمن خوشنویسان و فرهنگسرا در شهرستان دماوند یکی از کارهای ماندگار ایشان است.
آثار خوشنویسی

    کتابت کامل قرآن به خط نستعلیق
    کتابت کامل جزء ۳۰ قرآن
    دیوان اشعار محتشم کاشانی در رثای امام حسین
    دیوان اشعار دو بیتی‌های باباطاهر
    دیوان رباعیات خیّام
    کتابت کتاب شکسته پیوسته به سبک چلیپا با الهام از خط استاد یدالله کابلی
    برپایی دهها نمایشگاه خوشنویسی انفرادی و جمعی به مناسبت‌های گوناگون در سطح شهرستان ورامین و در سطح کشوری

خط نستعلیق

خط نستعلیق یکی از شیوه‌های نگارش خط در خوشنویسی اسلامی است. این خط در ایران شکل گرفت و بیشتر هم در ایران رواج دارد و خوشنویسان ایرانی بیشتر با این خط به هنرنمایی می‌پردازند. خط نستعلیق معرف روح و فرهنگ ایرانی است و از آن در نوشتن متن‌های ادبی و غیرمذهبی فارسی، اردو و به ندرت عربی استفاده می‌شود.

خط نستعلیق نشانه‌ای بارز از طبع و سلیقه زیبایی شناختی ایرانیان است و بی‌شک زیباترین و ظریف‌ترین خط در میان خطوط اسلامی است تا جایی که آن را به‌حق «عروس خطوط اسلامی» لقب داده‌اند.[۱]

اگر چه میر علی تبریزی (درگذشت ۸۵۰ ه‍. ق) را واضع این خط معرفی کرده‌اند اما به نظر می‌رسد که خط نستعلیق پیش از او نیز وجود داشته و میرعلی تبریزی در سده نهم هجری برای اولین بار خط نستعلیق را تحت قاعده و قوانین خوشنویسی درآورده است و به حدی رسانده که به‌صورت خطی مستقل و قابل رقابت با خطوط ششگانه درآید.

در سده یازدهم هجری میر عماد مشهورترین خوشنویس ایرانی این شیوه از خوشنویسی را به تکامل رساند و در اوج ظرافت و زیبایی قطعاتی ماندگار نوشت. در روند تاریخی خط نستعلیق به دربار گورکانیان هند و کاتبان امپراتوری عثمانی نیز راه یافت که به ویژه در هندوستان آثار ارزنده‌ای از این خط پدید آمد. پس از دوره‌ای از رکود، خط نستعلیق در اوایل دوران قاجار جان تازه‌ای یافت و در اواخر این دوران تحت تاثیر صنعت نوظهور چاپ سنگی تحولی جدید را تجربه کرد. هم‌اکنون خط نستعلیق توسط اساتید قابلی با مهارت و هنرمندی تمام نوشته می‌شود و بیش از پیش ارزش هنری یافته است.

محتویات

    ۱ نام‌گذاری
    ۲ ویژگی‌ها
    ۳ کاربرد
    ۴ تاریخچه
    ۵ برخی از نستعلیق‌نویسان صاحب‌نام
    ۶ پانویس
    ۷ منابع
    ۸ پیوند به بیرون

نام‌گذاری

اغلب محققان بر این باورند که این خط از درآمیختن دو خط نسخ و تعلیق به‌وجود آمد که «نسخ تعلیق» نامیده شد و بعدها به جهت کثرت استفاده به نام «نستعلیق» شهرت یافت. در کشورهای عربی این خط را «الخط الفارسی» یا گاهی به اشتباه «تعلیق» می‌نامند. خوشنویسان از دیرباز نستعلیق را به‌سبب زیبایی و ظرافت «عروس خطوط اسلامی» نامیده‌اند.
ویژگی‌ها

در ساختار دستوری زبان فارسی، که هند و اروپایی است، بر خلاف عربی که ریشه سامی دارد، انتهای بسیاری از الفاظ و اسامی نیاز به یکی از حروف نهایی مدور دارد.[۲] خط نستعلیق دارای ظرافت‌ها و گردش‌های لطیفی در حرکت‌ها و شکل حروف است تا حدی که روحیه و ذوق هنری ایرانیان را به بهترین نحو به نمایش می‌گذارد. به نظر می‌رسد در شکل‌گیری نستعلیق خطوط مورد استفاده در ایران پیش از اسلام نظیر خط پهلوی مورد توجه بوده‌اند.[۳]

در نستعلیق، زیبایی و تناسب، هماهنگی و استواری در حد کمال به هم آمیخته‌است. دوایر این خط بسیار زیاد است و عمده حرکات حروف و اجزاء آن بر اساس منحنی‌ها استوار است تا جایی که خطوط مستقیم و صاف بسیار نادر و تقریباً هیج است. این شیوه از خوشنویسی، فاقد علایم زیر و زبر و پیش است، هرچند در هنگام ضرورت می‌توان از علائم کوچکی بهره برد. نستعلیق برای نگارش حروف ویژه الفبای فارسی مانند «پ»، «چ»، «گ» و «ژ» تناسب کامل دارد و به‌خوبی سه نقطه این حروف در ترکیب‌بندی آن جا می‌افتد.

آرتور پوپ هنرشناس و ایرانشناس مشهور معتقد است که نسخ خطی کامل و متعادل است و تعلیق خطی تاثیرگذار و حاکم. با ترکیب ویژگی‌های این دو خط، نستعلیق که بسیار نوازشگر، شیک، آرام و ملایم است، به‌وجود آمده‌است. این نوع خط که ایرانی‌ها آن را ترویج داده‌اند تصویری عالی از تمدن و جهان‌دیدگی را به نمایش می‌گذارد.[۴]
کاربرد

بیشترین کاربرد نستعلیق در نگارش کتب عادی، ادبی و متن‌های غیر مذهبی است. از ابتدای پیدایش تا کنون به ندرت متن‌های عربی نظیر قرآن، احادیث یا ادعیه با این خط نوشته شده و اغلب دیوان شعرا و کتاب‌های ادبی با این خط نگارش یافته است. گویا روح نرم و سیال نستعلیق با لطافت ادبیات شیرین فارسی تاثیر متقابلی برهم دارند. تنها سه نسخه شناخته شده قدیمی در سراسر جهان از قرآن به‌خط نستعلیق وجود دارد، هرچند ممکن است برخی از ادعیه و مناجات را به نستعلیق پیدا کرد.[۵]
فلزکاری با طرح خط نستعلیق از نام فاطمه در تهران. نقطه حرف «ف» در خط نستعلیق به صورت یک صفحه بزرگ ساخته شده است.
تاریخچه
نمونه‌ای از خط نستعلیق اثر میرعماد

خط نستعلیق دومین خط خاص ایرانیان می‌باشد که پس از خط تعلیق در در اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری یعنی در عهد تیموری پا به عرصه وجود گذاشت. ابداع خط نستعلیق را به میر علی تبریزی (درگذشت ۸۵۰ ه‍. ق) نسبت داده‌اند.[۶][۷][۸] در رساله‌های قدیمی خوشنویسی داستانی نقل شده که میرعلی شبی در خواب پرواز غازهای وحشی را دید و حرکات سیال نستعلیق را از حرکات نرم بدن این پرندگان هنگام پرواز الهام گرفت.[۹][۱۰] میرعلی تبریزی در اوایل قرن نهم هجری و همزمان با تیمور گورکانی می‌زیسته‌است. هر چند پیش از او نمونه‌هایی ابتدایی از نستعلیق موجود است[۱۱] اما نقش میرعلی تبریزی در تدوین نستعلیق آنچنان مهم و اساسی بود که استادان بعدی از وی به عنوان ابداع کننده نام برده‌اند.

پس از وضع خط نستعلیق تقریباً بیشتر کتاب‌های فارسی با آن نگارش می‌یافت.[۱۲] نستعلیق به‌سرعت پله‌های ترقی را طی کرد و محبوبیتی تمام یافت. در ۸۳۳ به فرمان شاهزاده بایسنقر میرزا که خود خوشنویسی صاحبنام بود، شاهنامه بایسنقری به‌خط نستعلیق جعفر تبریزی کتابت شد[۱۳] که هم اکنون در کتابخانهٔ سلطنتی سابق در موزه کاخ گلستان (ش ۴۷۵۲) موجود است. با این کار نستعلیق به‌عنوان خطی رسمی و در ردیف خطوط ششگانه مطرح شد.

در سده‌های آغازین پیدایش خط نستعلیق، دو سبک متفاوت از آن در نقاط مختلف ایران ظاهر شد؛ یکی شیوه جعفر تبریزی و اظهر تبریزی بود که بعدها سلطانعلی مشهدی آن را کامل‌تر کرد و در ناحیه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ دیگری شیوه عبدالرحمن خوارزمی، خوشنویس دربار سلطان یعقوب آق قویونلو (ح: ۸۸۴-۸۹۴ ه‍. ق) است که در بخش‌های غربی و جنوبی ایران رواج یافت و بعدها فرزندان وی عبدالرحیم و عبدالکریم و پیروانشان، آن را رواج دادند.[۱۴][۱۵]

خط‌شناسان بر این باورند که از آغاز پیدایش خط نستعلیق به مدت یک قرن و نیم، ستاره درخشان آسمان خوشنویسی نستعلیق، میرعلی هروی بود؛ اما در نیمه دوم قرن ۱۰ ق. ، هنرمندی دیگر نستعلیق را به اوج تکامل و زیبایی رساند. «عماد الحسنی قزوینی» (۹۶۱-۱۰۲۴ ق.) معروف به «میر عماد» خوشنویسی توانمند بود که آثار گذشتگان، حتی میرعلی هروی، را تحت‌الشعاع قدرت و صلابت قلم خود قرار داد[۱۶] میر عماد در قرن یازدهم و در دوره صفویه زندگی می‌کرد و با ابتکار و خلاقیت خود و مهارت بالایی که در نستعلیق بدست آورد دارای سبک و مکتبی شد که هنرمندان خوشنویس سالیان بسیار پس از او از شیوه وی پیروی کردند. این پیروی تاکنون و نزدیک به ۴۰۰ سال است که همچنان کم و بیش ادامه دارد.
فرش ایرانی بیانگر هنر صفوی (حدود ۱۶۰۰ میلادی). در این فرش خط نستعلیق به کار برده شده است. ابعاد این فرش ۲۲۶ در ۱۶۲ سانتی‌متر می‌باشد.

پس از میرعماد نستعلیق کم‌کم جایگاه رفیع خود را در خوشنویسی جهان باز کرد. بسیاری از هنرمندان ایران و منطقه هرات را در پی تحولات سیاسی رخ داده پس از پایان حکومت تیموری، در سال ۱۵۰۶ دیار خود را ترک کردند و به هند رفتند. همچنین پس از قتل میرعماد به فرمان شاه عباس نیز بسیاری از خوشنویسان از دربار صفوی به دربار گورکانیان هند یا عثمانی رفتند و خط نستعلیق را در آن سرزمین‌ها رواج دادند و از آنجا در بسیاری از کشورهای اسلامی راه پیدا کرد. به‌ویژه در شبه‌قاره هند نستعلیق به خط مورد علاقه گورکانیان هند تبدیل شد[۱۷] و آثار درخور توجهی در آن سرزمین به خط نستعلیق خلق شد.

در ایران پس از رکودی نسبی، که بر اثر افول دولت صفوی روی داد، در اوایل دوره قاجار دوباره نستعلیق با قدرت و زیبایی تمام اجرا شد و آثاری ماندگار در این عرصه به‌وجود آمد و هنرمندان بزرگی ظهور کردند.

سپس در قرن سیزدهم سبک و شیوه جدیدی در نستعلیق بوجود آمد. این کار به‌وسیله هنرمندی به نام «محمدرضا کلهر» صورت گرفت. در زمان کلهر صنعت چاپ به روش چاپ سنگی به ایران آورده شد. ظریف بودن حروف مانعی برای چاپ سنگی نستعلیق بود و همین امر سبب گردید که کلهر با تغییراتی در سبک و روش میر عماد شیوه تازه‌ای را برای نستعلیق بوجود آورد که مناسب برای صنعت چاپ باشد.

در اواخر دوره صفوی با شکستن حروف و تندنویسی خط نستعلیق شیوه‌ای معروف به شکسته در ایران رایج شد که خود خطی مستقل است و سومین خط ایرانی به‌حساب می‌آید و خوشنویسان در این عرصه نیز آثاری بدیع پدید آورده‌اند.

امروزه هرچند با توسعه صنعت چاپ کاربرد کتابت نستعلیق محدود شده اما بسیاری از خوشنویسان ایرانی در نهایت قدرت به خلق آثار هنری قابل توجهی در این شیوه پرداخته‌اند. صدها و بلکه هزاران نمایشگاه خوشنویسی طی سال‌های گذشته در داخل ایران یا کشورهای دیگر بر‌گزار شده و کتاب‌ها و آلبوم‌های ارزشمندی در این باب چاپ شده است. می‌توان گفت هرگز در طول تاریخ اینچنین قطعات مختلف هنری به‌ویژه در ابعاد بزرگ و قلم جلی نگاشته نمی‌شده است. در دهه‌های اخیر هنرمندانی خط نستعلیق را با روش‌های نقاشی ترکیب کرده‌اند و نوعی زمینه هنری بنام نقاشیخط بوجود آورده‌اند.

به طور خلاصه خط نستعلیق به تدریج از سده ۴ تا ۸ هجری به ویژه در خراسان بزرگ و آذربایجان شکل گرفت. در سده هشتم در هرات شکل واقعی خود را پیدا کرد و رسمیت یافت و در قامت خطی قابل رقابت با خطوط ششگانه قدیمی قد علم کرد؛ به نحوی که از آن پس اغلب کتاب‌ها و مطالب فارسی و شاید تمامی موتون غیر مذهبی به این خط نوشته شد. سپس در آسیای مرکزی و خراسان بزرگ (بخارا، مشهد و هرات) توسعه یافت و پس از آن بود که در قزوین و اصفهان در سده یازده به اوج شکوه و زیبایی خود دست پیدا کرد. سپس برای مدتی دربارهای هند و تاحدی عثمانی مسکن و ماوای نستعلیق شد. پس از آن دوباره در شیراز و تهران به حیات و رشد خود ادامه داد.

نستعلیق خط ملی ایرانیان و عصاره زیبایی‌شناسی این مردمان است و در همه جا به عنوان سمبل هنر ایران شناخته می‌شود همچنین در تمامی اقوام و مللی که برای مدتی تحت نفوذ فرهنگ ایران بوده‌اند یا هستند و از این حوزه فرهنگی ارتزاق کرده‌اند محبوبیت و دلپذیری خود را دارد. هرچند بهترین نمونه‌های نستعلیق در هرات و مشهد و قزوین و اصفهان تولید شد اما آثار درخشانی از قاهره و استانبول گرفته تا دهلی و حیدرآباد نیز سراغ داریم.
برخی از نستعلیق‌نویسان صاحب‌نام
نوشتار اصلی: فهرست خوشنویسان ایرانی

    میر علی تبریزی
    میرزا جعفر تبریزی
    اظهر تبریزی
    سلطان علی مشهدی
    میر علی هروی
    مولانا جعفر خلیفه
    حافظ حاجی محمد
    عبدالرحمن خوارزمی
    عبدالرحیم انیسی خوارزمی
    سلطان‌علی سبز مشهدی
    سلطان علی قاینی
    سلطان محمد نور
    سلطان محمد خندان
    محمد ابریشمی
    کمال الدین میرجان
    مولانا محمد قاسم شادیشاه
    خواجه ابراهیم
    میر عماد حسنی
    علیرضا عباسی
    عبدالرشید دیلمی (رشیدا)
    نورالدین محمد لاهیجی (نورا)
    میرابراهیم (فرزند میرعماد)
    گوهرشاد (دختر میرعماد)
    عبدالجبار اصفهانی
    محمدصالح خاتون‌آبادی
    جمالا (حاجی جمال بن ملک محمد شیرازی)
    نورای اصفهانی
    محراب بیک
    میر ساوجی
    میر یحیی اصفهانی
    علاالدین سبزواری
    درویش عبدی بخارائی
    میرمحمد مقیم تبریزی
    میرزاتقی مستوفی الممالک
    ابوتراب اصفهانی (ترابا)
    محمدصالح اصفهانی
    محمدحسین تبریزی
    معزالدین محمد کاشی
    میرخلیل قلندر
    بدیع‌الزمان تبریزی فرزند علیرضا عباسی
    محمد حسین کشمیری
    محمد مومن کرمانی
    عبدالرحیم عنبرین قلم
    عبدالله ترمذی مشکین قلم
    محمدعلی قمی
    حسن شاملو
    شاه محمد اشرفی
    میراحمد حسینی
    اسدالله شیرازی
    عباس نوری
    احمد شاملو مشهدی
    میرزا آقا خمسه‌ای
    فتحعلی حجاب
    وصال شیرازی
    میرحسین خوشنویس
    عبدالرحیم افسر
    میرزا محمد ابراهیم تهرانی (میرزا عمو)
    ابوالفضل ساوجی
    عبدالحمید ملک الکلامی
    محمدحسین شیرازی
    علی نقی شیرازی
    میرزا غلامرضا اصفهانی
    میرزا رضا کلهر
    عمادالکتاب
    علی اکبر پگاه قزوینی
    کیخسرو خروش
    عباس اخوین
    غلامحسین امیرخانی
    اباصلت صادقی
    حاج حسن خان شیرکوند


ممتاز محل

ممتاز محل یا ارجمند بانو بیگم (۱۵ آوریل ۱۵۹۳ - ۱۷ ژوئن ۱۶۳۱) همسر ایرانی تبار [۱] شاه جهان از پادشاهان گورکانی هند یا امپراتوری مغولی هند بود. او همسر دوم شاه‌جهان در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در هنگام تولد چهاردهمین فرزندش جان باخت. شاه جهان بنای باشکوه تاج محل را برای یادبود وی ساخت.

ارجمند بانو دختر عبدالحسن آصف خان بود. وی ملقب به ممتاز محل، همسر پنجمین پادشاه گورکانی موسوم به شاه جهان است. ارجمند بانو نوه پسری شخصی به نام میرزا غیاث الدین شیرازی ملقب به اعتماد الدوله بود. میرزا غیاث الدین ایرانی بود و با خانواده‌اش در دورهٔ اکبر، (سلطنت ۱۴-۹۶۳ ه.ق) به هند رفت و در دربار او به کار اشتغال ورزید و در مدت کوتاهی پیشرفت کرد و عهده دار فعالیت‌های مهمی شد. پیشرفت این شخص در دوره فرزند اکبر، جهانگیر (سلطنت ۱۰۷۳-۱۰۱۴ ه.ق) چنان بود که به عالی‌ترین مقام اداری کشور یعنی به منصب صدارت عظمی دست یافت و جهانگیر با دختر وی به نام مهرالنساء ملقب به نورجهان ازدواج کرد. آصف خان پسر میرزا غیاث و برادر مهر النساء نیز به عنوان سپهسالار انتخاب شد. ملکه نورجهان از قدرت فوق العاده‌ای در دربار برخوردار بود و بسیاری از افراد خاندان او در دستگاه سلطنت به کارهای گوناگون اشتغال داشتند.

ارجمند بانو فرزند آصف خان و برادرزاده نورجهان، ملکه دربار چهانگیر بود که با شاهزاده خرم(شاه جهان)، فرزند جهانگیر که پسرعمه‌اش بود ازدواج کرد و فرزندانی از او به دنیا آورد. شاهزاده خرم که مورد بی مهری مادرش نورجهان واقع شده بود، پس از مرگ جهانگیر تنها با کمک آصف خان، پدر زن خود، توانست بر رقبایش پیروز شود و قدرت را به دست آورد. وی پس از نشستن بر تخت سلطنت با نام «شاه‌جهان» شهرت یافت، همسر او نیز به «ممتاز محل» یعنی بزرگ و شکوهمند منطقه ملقب شد.

شاه‌جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ (میلادی) ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند.

گفته‌اند شاه جهان، همسرش ممتاز محل را بسیار دوست می‌داشت و در همهٔ سفرها حتی سفرهای جنگی نیز او را به همراه خود می‌برد. در یکی از این سفرهای جنگی که تقریباً یک سال پس از به سلطنت رسیدنش روی داد و برای سرکوبی حاکم افغانی دکن عازم شده بود، ارجمند بانو را با وجود باردار بودن همراه خود برد. در هنگام جنگ با سپاه دشمن پادشاه شنید که همسرش دچار درد و کسالت سختی شده‌است و امیدی به زنده ماندنش نیست، به همین سبب فوراً خود را به نزد همسرش رساند و از او خواست که هر چه در دل دارد به او بگوید. وی نیز نکاتی را ابراز داشت که از قول او چنین نوشته‌اند: «شاها گفته و شنیده ما را عفو فرمایند، عن‌قریب مسافر هستم... شاها در ایام محبوسی همدرد شما ماندم. الحال که ایزد تعالی پادشاهی نصیب شما کرد و فرمانروایی جهان بخشید ما پرحسرت انتقال می‌کنیم و می‌رویم بنابر آن دو وصیت است، امید که هر دو قبول شوند. خدیو جهان اقبال نموده استفسار کردند، بیگم صاحب فرمودند که حق تعالی شما را چهار پسر و چهار دختر داده‌است برای نام و نشان همین کفایت می‌کند، چنان نشود که نسل دیگر از کسی پیدا شود که با هم جنگ و جدل دارند. وصیت دوم آنست که برای ما همچنان مکان تعمیر باید که بر منصه ظهور نایاب و کمال عجیب و غریب گردد.» در واقع ممتاز محل هنگام وفات از شوهرش درخواست کرد که پس از وی زنی نگیرد و برای او مقبره‌ای بسازد که بدان نام وی جاوید بماند. شاه‌جهان هر دو وصیت را به دل و جان قبول کرد.

نوشته‌اند که شدت علاقه‌مندی شاه‌جهان به همسرش چنان بود که تمامی موی سر شاه جهان در سال دوم فوت همسرش سفید شد. او وصیت ممتاز محل را مد نظر داشت و چنان که نوشته‌اند در مدت زندگی خود پس از فوت همسرش که نزدیک به سی و شش سال بود (۱۰۴۰ تا ۱۰۷۶ ه.ق) ازدواج نکرد و در این مدت دخترش، جهان آرا از او نگهداری می‌کرد. البته آرزوی ممتاز محل در مورد عدم بروز جنگ میان فرزندانش تحقق نیافت، چرا که اورنگ زیب پسر سوم شاه جهان به برادرش دارا شکوه که شخصی ادیب واندیشمند بود، حسادت می‌ورزید. اورنگ زیب پدر را دستگیر و زندانی کرد و بردارش را به قتل رساند و خود قدرت را به دست گرفت.

شاه‌جهان وصیت دوم همسرش ممتاز محل را نیز مورد توجه قرار داد و در همان سال (۱۰۴۰ (قمری)) دستور داد آرامگاهی برای او ساخته شود. بنای باشکوه آرامگاه در زمینی وسیع در کنار رودخانه یامونا (جمنا) شروع شد و ساخت آن هفده سال به طول انجامید تا سرانجام در سال ۱۰۵۷ (قمری) طی مراسمی خاتمه بنای مجموعه تاج محل اعلام شد.

بنای تاج محل یکی از بهترین نمونه‌های معماری کشور هندوستان است که تاثیر معماری و فرهنگ ایرانی در آن کاملاً هویداست. این بنا در سال ۲۰۰۷ (میلادی) به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید برگزیده شد. [۱]

محتویات

    ۱ نوشته روی قبر
    ۲ جستارهای وابسته
    ۳ پانویس
    ۴ منابع

نوشته روی قبر
سنگ قبرارجمندبانو

قبر ممتاز بانو، ارجمند بانو و شاه جهان در داخل ساختمان تاج محل قرار دارد. قبر اصلی در زیر زمین و سنگ های نمادینی نیز در طبقه دوم قرار دارند. در داخل آرامگاه یا درگاه تاج محل دو قبر وجود دارد که با سنگ مرمر یکپارچه تزئین شده است. بر روی این سنگ با خط نستعلیق فارسی اسامی خداوند نوشته شده است.

کنار سنگ مرمر قبر سمت راست به خط نستعلیق نوشته شده است:

    مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب به ممتاز محل توفی سنه...
    کنار سنگ مرمر چپ نوشته شده:
    مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه 1076 ق)

برای خواندن این کتیبه فارسی تصویر را کلیک کنید.این شیوه نگارش در دوره صفویه و قاجاریه در ایران وجود داشت. گفتنی است که در کشورهای عربی تزئین و نگارش سنگ قبر به این شیوه حرام بوده است.

تاج‌محل

تاج‌محل (به هندی: तIज महल، به اردو: تاج محل) از پرآوازه‌ترین بناهای جهان و آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر آگره و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شده‌است و یکی از عجایب هفتگانه جدید دنیا به‌شمار می‌رود.[۱]

این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی‌تبارش،بنام ارجمند بانو بیگم مشهور به ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱م در سفری جنگی به‌هنگام وضع حمل فوت کرد بنا شده‌است. خود شاه‌جهان نیز بعدتر در همان‌جا به خاک سپرده شد.[۲]

همانطور که مشخص است، نام این بنا، ایرانی است. این ساختمان بر پایه مخلوطی از معماری ایرانی، هندی و اسلامی بنا شده‌است و در ساخت آن ۲۰،۰۰۰ هنرمند و معمار از نقاط مختلف آسیا به‌خصوص ایران، شبه قاره هند، آسیای میانه و آناتولی شرکت داشته‌اند.

آغاز ساخت تاج‌محل سال ۱۶۳۲م (۱۰۴۲ ش) بوده و در سال ۱۶۴۷م (۱۰۵۷ ش) تکمیل شده‌است.[۳]

احمد لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری (سده یازدهم هجری) سرمعماران ایرانی[۴] سازنده تاج محل در هندوستان بوده‌اند.[۵] در برخی متون نیز از عیسی خان شیرازی و امانت خان شیرازی طغرانویس، که هردو ایرانی بوده‌اند نام برده شده‌است، که گویا خوشنویسی کتیبه‌های در و دیوارهای تاج‌محل به امانت خان واگذار شده‌بوده‌است.[۱]

محتویات

    ۱ درگذشت ممتاز محل و وصیت او
    ۲ معماری باغ و ساختمان تاج محل
    ۳ معمار و طراح تاج محل
    ۴ نوشته روی قبر
    ۵ نگارخانه
    ۶ پانویس
    ۷ منابع
    ۸ جستارهای وابسته

درگذشت ممتاز محل و وصیت او

شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند. ممتاز محل همسر دوم شاه‌جهان بود که در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در هنگام تولد چهاردهمین فرزندش جان باخت.

در یکی از حمله‌های جنگی، شاه‌جهان ممتاز محل را که بسیار دوست می‌داشت همراه برده بود. او باردار و در ماه‌های آخر بارداری بود. این نوزاد چهاردهمین فرزندی بود که ممتازمحل به‌دنیا آورد و دختر بود که نامش را «گوهره‌بیگم» گذاشتند. اما ممتازمحل در اثر وضع حمل جان باخت. هنگام درگذشت «ممتاز محل» ۳۹ سال بیش نداشت او از شوهرش درخواست کرد که پس از وی زنی نگیرد و برای او آرامگاهی بسازد که بدان نام وی جاوید بماند.

مرگ ناگهانی «ممتاز محل» پادشاه را دچار غم و اندوه ساخت. شاه داغدیده پس از تفکر و تدبر بنا به وصیت او تصمیم گرفت بنائی بر مزار محبوبش بسازد تا شاهدی بر عشقش باشد، از اینرو طراحان، مهندسان و استادکاران را از گوشه و کنار دنیا گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری گورکانی گردد.

به نوشته تاریخ‌نگاران، شاه‌جهان در پی درگذشت محبوب‌ترین همراه زندگی‌اش خلعت شاهانه‌اش را به عبای سفید عوض کرد و یک سال سوگوار بود. شاهی که قبلاً برای توسعه دامنه سلطنتش خون فراوانی ریخته بود، گوشه نشین شد و برای مدتی دخترش «جهان‌آرا» به امور دولتداری پرداخت. روایت حاکی است ک موهای سیاه شاه جهان طی یکی دو ماه سوگواری سفید شد.

شاه‌جهان پس از آنکه از چنگ رخوت رها شد، در اجرای وصیت ممتاز محل بهترین معماران و خوشنویسان را از سراسر هند و بیرون از آن فرا خواند تا بنای یادبود محبوب ازدست رفته‌اش را در شهر آگرا، پایتخت امپراتوری گورکانی، بسازند.[۲]

تاریخ نگاران آن دوران، از این بنای یادبود با نام «روضه ممتاز محل» یاد کرده‌اند و برخی بر این نظراند که «تاج محل» مخفف «ممتاز محل» است. «پیتر ماندی»، جهانگرد اروپایی سده ۱۷ میلادی نیز در نوشته‌هایش از «تاجِ محل، ملکه دربار گورکانی» نام می‌برد.

خود شاه‌جهان هم که سال‌ها بعد، به دست پسرش اورنگ‌زیب شکست خورد و مدتی در زندان قلعه سرخ یا لال قلعه به سر برد، پس از درگذشت کنار ممتاز محل زیر گنبد تاج محل به خاک سپرده شده‌است.[۶]
معماری باغ و ساختمان تاج محل

شاه‌جهان جایگاهی را در کنار «رود یمونا جمنا» برای این بنای بزرگ برگزید. تاج‌محل آرامگاهی است با ۵۸ متر بلندی، ۵۶ متر پهنا که در نزدیکی اگرا در ایالت اوتار پرادش هندوستان بر روی یک تخته عظیم ۱۰۰ متر × ۱۰۰ متر مرمرین ساخته شده‌است. این بنای بزرگ، در یک باغ پهناور ۱۸ هکتاری قرار دارد، که در مرکز این باغ یک نهر آب طولانی وجود دارد که به شیوه باغ‌های ایرانی ساخته شده‌است.

شاه‌جهان قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر «رود جمنا» و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد به‌نشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در می‌گذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید است، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه در کنار همسرش آرام گیرد.

تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو میراث جهانی یونسکو درآمده[۷] و در نظر سنجی بزرگ جهانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که در ۸ ژوئیه همان سال نتیجه آن اعلام گردید این بنا در شمار یکی از عجایب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد.

در دو طرف بنای اصلی دو بنای کوچکتر و قرینه به‌چشم می‌خورد که در سمت غرب یک مسجد سه‌گنبدی وجود دارد که از ماسه‌سنگ (قهوه‌ای مایل به قرمز) ساخته شده و در شرق بنایی است که زمانی به مثابه مهمان‌سرا به کار می‌رفته‌است.[۳]

گیوین هامبلی، نویسنده کتاب «شهرهای هندوستان گورکانی»، می‌نویسد که ریشه‌های ایرانی تاج محل، نخستین و پایدارترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه رشته معماری اسلامی با دیدن این بنای یادبود حاصل می‌کند. به نظر او، تاج محل یک نمونه از معماری صفوی است و در واقع، نمایانگر حد اعلای نبوغ ایرانی در هنر معماری در خاک هند است. هامبلی با استناد به سخنان هرمان گوتز، کارشناس تاریخ هنر، می‌افزاید: «تاج محل از بهترین نمونه‌های معماری است که با ذوق و سلیقه صفوی انجام شده‌است... در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدکسی هنری صفوی را می‌توان مشاهده کرد که شامل»چتری‌های راجپوتِ«پیرامون گنبد و تفاوت‌هایی در تناسب میان گنبد و پایه آن می‌شود. گلدسته‌ها هم که احتمالاً با الهام از آرامگاه»محمود خلجی«در»ماندو«ساخته شده‌اند، اندکی متفاوت‌اند. از غرایب روزگار است که که یکی از»عجایب جهان«که کمترین ارتباط را با هنر گورکانی (مغولی) دارد، به نمونه کلاسیک و نماد تمدن گورکانی تبدیل شده‌است.» [۶]
معمار و طراح تاج محل
گوشه‌ای ازکتیبه‌های ثلث تاج محل به خط امانت خان شیرازی

در متون تاریخی به نام معمار این مجموعه اشاره نشده‌است اما در برخی از متن‌های متأخر، به شخصی به نام استاد احمد لاهوری اشاره شده‌است.[۳] بنا به یک دستنویس بازمانده از سده ۱۷ میلادی، سرمعمار تاج محل و لال قلعه یا قلعه سرخ در دهلی همین استاد احمد لاهوری بوده‌است.

علاوه بر این، در برخی از متون از شخصی به نام استاد عیسی نام برده شده که بعضی او را اهل شیراز و عده‌ای وی را بدلیل لقبش که افندی بوده اهل استانبول دانسته‌اند. برخی از پژوهشگران نیز به یک نسخه خطی اشاره کرده‌اند که در آن به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و «امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شده‌است. جدای افراد نامبرده از فردی به نام جرونیمو ورونئو اهل ونیز هم نامبرده شده‌است. عبدالحق شیرازی که سال ۱۶۰۹ از شیراز به هند مهاجرت کرد و به خاطر استعداد فوق العاده‌اش در هنر خوش نویسی از سوی شاه جهان به «امانت خان» ملقب شد. به احتمال قریب به یقین، تمام خطاطی‌های روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شده بود، چون تنها نام اوست که به شکل «امانت خان الشیرازی» زیر یکی از خطاطی‌ها در ایوان جنوبی تاج محل حک شده‌است. امضای او حاکی از مقام بلند امانت خان در دربار گورکانیان نیز هست. در بنای تاج محل آنچه کاملاً مسلم است این است که خط ثلث کتیبه‌های تاج محل که به رنگ مشکی بر زمینه مرمر سفید نشسته اثر امانت خان شیرازی است.[۳]

وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا می‌توان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفته‌است و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشته‌اند. [۶]

به گفته تاریخدان آمریکایی «میلو بیچ»، در این مورد می‌توان تنها گمانه زنی کرد که معمار اصلی تاج محل چه کسی بوده، اما این نکته روشن است که خود شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت ولابد در طراحی تاج محل نیز دستکم نقش یک رایزن را داشته‌است.[۶]

گفته می‌شود برای ساخت این بنا بیست هزار کارگر، استادکار، معمار، سنگ‌تراش، نقاش، فلزکار و جواهرتراش به‌مدت بیست و دو سال کار کرده‌اند.
نوشته روی قبر
سنگ قبرارجمندبانو

نوزاد دختری که مادرش در سفر تبعیدی از ایران به هند او را در کنار چاه آبی رها کرد تا شاهد دردهای خود و خانواده‌اش نباشد اما سرگذشت شگفت او بگونه ای رقم خورد. نور جهان همسر جهانگیر شاه شدو در ترقی ایرانیان و از جمله برادرش که پدر ارجمند بانو بودنقش بارز داشت. .[۸] آرامگاه تاج محل در جهان سمبل عشق شناخته می‌شود. در داخل آرامگاه یا درگاه تاج محل (از عجایب هفتگانه جدید جهان در یونسکو) قبر شاه جهان و ارجمندبانو وجود دارد که با سنگ مرمر یکپارچه تزئین شده‌است کنار سنگ مرمر قبر سمت راست به خط نسخ فارسی رایج دوره صفویه نوشته شده‌است: مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب بممتاز محل متوفی سنه...

    کنار سنگ گور شاه جهان نوشته شده:

مرقد مطهر اعلی حضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه ۱۰۷۶ ق)

تعدادی از سنگ نوشته های فارسی با خط نستعلیق. ۱- قصر قلعه اگرا شاه جهان ۲- قصر اکبر شاه ۳- سنگ نوشته های فارسی درگاه جهانگیر ۴- نوشته های قبر تاج محل ممتاز محل

عجایب هفتگانه جدید

عجایب هفتگانه جدید طرحی بود که در آن برای به روز رسانی عجایب هفتگانه جهان باستان تلاش شد. یک نظرسنجی برای تعیین میزان رواج و محبوبیت این عجایب و انتخاب برترین‌ها توسط برنارد وبر سوئیسی-کانادایی تدارک دیده شد و توسط بنیاد نیو۷واندرز (New۷Wonders) که ریشهٔ سوئیسی داشته و تحت کنترل دولت است، سازمان یافت. در نهایت عجایب جدید در تاریخ ۷ ژوئیه سال ۲۰۰۷ در لیسبون اعلام شدند.

بنیاد نیو۷واندرز ادعا کرد که بیش از ۱۰۰ میلیون رای از طریق اینترنت و یا تلفن دریافت شد. این درحالی بود که هیچ مانعی برای جلوگیری از دادن چند رای در نظرسنجی در نظر گرفته نشده بود و روزنامهٔ لوس‌آنجلس تایمز آن را «قطعاً غیرعلمی» خواند.[۱] به گفته جان زاگبی، موسس و مدیرعامل شرکت یوتیکا (Utica)، نظرسنجی بنیاد نیو۷واندرز "بزرگترین نظر سنجی" ثبت شده است.
منتخبین

در سال ۲۰۰۷ میلادی، ۷ اثر برجسته به عنوان عجایب هفتگانه جدید انتخاب شدند. این آثار عبارتند از

    چیچن ایتزا در مکزیک
    مجسمه مسیح در برزیل
    کولوسئوم در ایتالیا
    دیوار بزرگ چین در چین
    ماچو پیچو در پرو
    شهر باستانی پترا در اردن
    تاج محل در هند

کولوسئوم

کولوسئوم (به لاتین: Colosseum) یک تماشاخانه بیضی‌وار در مرکز رم در ایتالیا است. این آمفی‌تئاتر بزرگترین از نوع خود در امپراتوری روم باستان بوده است. تعداد ردیف‌های صندلی آن به تعداد پنجاه هزار ودارای ۸۰ در ورودی است. واژه کلوسئوم به معنی «جایگاه بزرگ» نام دیگر آن آمفی تئاتر فلاویوسی (به ایتالیایی: Amphiteatro Flavio یا Colosseo) است. ساخت کولوسئوم توسط وسپاسیان (Vespasian)امپراطور سالهای ۶۹ تا ۷۰ روم پایه‌گذاری شد، پس از آن پسرش تیتوس (Titus) در سال ۸۰ بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتاً توسط دومیتیان (Domitian) برادر تیتوس به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین‌های باتلاقی ما بین تپه‌های اسکوئیلین (Esquiline) و کائلین (Caelian) واقع شده بود.

در این مجموعه امپراطوری روم شاهد فجیع‌ترین جنایات به شکل کشتار بردگان و مسیحیان بوده‌است نبردهای خونین بر سر مرگ و زندگی گلادیاتورها یکی از سرگرمی‌های روزانه امپراطوران و اشرافیان روم بوده‌است قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارآمدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار می‌رفت.

پلان این مجموعه به شکل بیضی به قطرهای ۱۸۸ و ۱۵۶ متر زیر بنای آن حدود ۶ جریب می‌باشد ارتفاع آن تقریباً به اندازه یک ساختمان۱۵ طبقه می‌رسد (حدود۴۸متر) کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه‌ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه‌اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته‌است. تعداد ۸۰ دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق‌های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف‌های صندلی، روی صحنه قرار گرفته‌است. لبه بیرونی طاق‌های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده‌است.

نمای داخلی کولوسئوم از بالا سه ردیف طاق‌های گنبدی شکل رو در روی ستون‌ها و سر ستون‌ها قرار گرفته‌اند، در ستون‌های طبقه اول سبک معماری سبک دوریکا (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته‌است. این بنا به دلیل عبور و مرور آسان جمعیت به داخل و خارج میدان یکی از شاهکارهای مهندسی است در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون‌های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون‌ها با ۴۰ عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده‌است. در قسمت بالا، دیوارکوب‌ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک‌هایی را که سایه بان‌ها به آنها آویزان است، نگه داشته‌اند.

در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون‌ها و طاق‌ها از سنگ آهک (تراورتن) استفاده شده، در ستون‌های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده‌است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق‌ها از آجر بتونی استفاده شده‌است.

این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید به شمار می‌رود.

رم

رُم پایتخت کشور ایتالیا، بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهر این کشور با ٢٦٤٩٧٢٤ سکنه و همچنین مرکز ناحیه‌ی لاتزیو می‌باشد. هم چنین رم با مساحت ١٣٦٢٨٧ کیلومتر مربع،وسیع ترین شهرداری ایتالیا به حساب میاید .

محتویات

    ۱ تاریخچه
    ۲ جغرافیا
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ پانویس
    ۵ منابع

تاریخچه

تاریخ رم را معمولاً از ۲۲ آوریل ۷۵۳ ق‌م، تاریخ سنتی بنیانگذاری شهر رم (که در دوره‌ای مبدأ تاریخ به‌شمار می‌آمده) - تا ۴ سپتامبر ۴۷۶، یعنی تاریخ برکناری رومولوس آگوستولوس، آخرین امپراتور رم غربی در نظر می‌گیرند.

این دوازده قرن تاریخ را ادوارد گیبون، سیاست‌مدار انگلیسی سدهٔ ۱۸ و مشهورترین مورخ تاریخ رم، در ۶ جلد جا کرده و ویل دورانت، یک جلد ۹۰۰ صفحه‌ای از تاریخ تمدن‌اش را به آن اختصاص داده.

تاریخ رم با افسانه شروع می‌شود.

انیید، یکی از بازماندگان شهر تروا در آن جنگ افسانه‌ای، به سرزمین ایتالیای امروزی می‌آید.

نوادگانش رموس و رمولوس، بنا به دستور پادشاهی که پسران را می‌کشته، به آب افکنده می‌شوند و از قضا، توسط ماده‌گرگی پرستاری و بزرگ می‌شوند. و بعدها این دو تن، شهر رم را بر روی هفت تپه نزدیک به رود تیبر بنیان می‌گذارند. این افسانه، خالی از حقیقت هم نیست. بنیانگذاران شهر رم، مردمانی غیر از ساکنان بومی سرزمین ایتالیا بودند که امروزه قوم و تمدن شان به نام اتروسکانی شناخته می‌شود. آن طور که محققان حدس می‌زنند، کسانی از بابل یا الهام گرفته از تمدن بابل بودند که به رم آمدند و شهرنشینی را به آن سرزمین آوردند.

تاریخ رم، سه دوره آغازین و جمهوری، امپراتوری، و افول و سقوط امپراتوری را شامل می‌شود.

سنای رم، مجلسی که به تقلید از یونانی‌ها برپا شده بود، بازیگر ثابت هر سه دوره بود. در ابتدا، پس از منازعات فراوان، اختلاف طبقاتی بین اشراف و توده‌های زیردست برداشته شد و جمهوری شکل گرفت. نشان اصلی شناسایی قدرت سنای روم حروف اختصاری (اس . پی . کیو . آر) بوده است که به معنای سنا و مردم رم است

رمی‌ها به خاطر ارتش منظم شان توانستند قلمرو خود را از دشت‌های پیرامون رم (موسوم به لاتیوم، یعنی سرزمین مردم لاتین) به کل ایتالیا گسترش بدهند (۲۳۸ ق‌م). بعد نوبت تسلط بر دریای مدیترانه بود.

رمی‌ها بر سر تصرف جزیره سیسیل با دولت کارتاژ درگیر شدند و بعد از سه جنگ بزرگ، عاقبت در (۱۴۹ ق‌م) دولت کارتاژ که روزی بر تمامی ساحل دریای مدیترانه، از سیسیل تا اسپانیا تا آفریقا حکومت می‌کرد، به کلی نابود شد.

یونان هم در (۱۲۹ ق‌م) به دست رمی‌ها افتاد.

امپراتوری شکل گرفته بود. با ظهور چهره قدرتمندی به نام ژولیوس سزار، اختلافات داخلی تمام شد و جایگاه امپراتور به عنوان بالاترین قدرت و مظهر اراده رم شکل گرفت.

در دوره طلایی (۲۷ ق‌م تا ۱۹۲ م) آن‌ها به همسایگی امپراتوری ایران رسیدند و رم از شهری آجری به شهری از مرمر تبدیل شد.

تمام ادیبان و فیلسوفان مهم رم در این دوره زندگی می‌کردند و اکثر داستان‌های رم باستان، مربوط به این دوران است.

پادشاهی کومودوس پایان عصر طلایی بود. بعد از او، دیگر هیچ چیز مثل قبل نبود. سرداران کشور را چند پاره کردند و اختلافات بین هواداران مسیح و کافران به کیش جدید هم به این چندپارگی افزود.

کنستانتین، تنها امپراتور بزرگ پس از عصر طلایی، کشور را متحد کرد، مسیحیت را آئین رسمی اعلام کرد و شهر کنستانتینوپل (استانبول) را به عنوان پایتخت جدید ساخت (۳۳۶ م). با این کار البته میراث رم تا قرن‌ها بعد در امپراتوری بیزانس حفظ شد، اما در واقع کنستانتین به شهر رمولوس خیانت کرد.
پانتئون رم، مه ۲۰۰۵

با مرگ او، امپراتوری به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد (۳۹۵م). فاصله این دو پاره امپراتوری، مدام با هم بیشتر می‌شد. دیگر نه رم شرقی تاب مقابله با امپراتوری ایران را داشت و نه رم غربی می‌توانست مانع از هجوم هون‌ها و وندال‌ها و گوت‌ها و سایر اقوام بیابان‌گرد بشود. آتیلا در(۴۴۴ م) رسماً برای حمله نکردن به رم از امپراتوران غرامت می‌گرفت. اوضاع در داخل امپراتوری از این هم عجیب‌تر بود. یکی از آخرین امپراتورها، خودش هم از این که به مرگ طبیعی می‌میرد و هیچ کس علیه‌اش توطئه نکرده در تعجب بود.

آخرین امپراتور رم، پسربچه‌ای به نام رمولوس اگوستوس بود.[۱] ادووآکر، پسر ادکون، وزیر ایتالیا با تهاجم به رم، به سادگی او را از پادشاهی خلع کرد (۴۷۶ م) و پایان امپراتوری رم را اعلام کرد. او دستور داد از آن به بعد، آن سرزمین را ایتالیا بخوانند.
جغرافیا

رم در کنار رودخانه تِوِره و در نزدیکی دریای مدیترانه قرار گرفته است. کشور واتیکان در درون شهر رم قرار گرفته است.

در سال ۲۰۰۷ رم به عنوان یازدهمین مکان بازدیدشده در جهان، سومین در اروپا و اولین در ایتالیا توسط گردشگران شناخته شد.

از استودیوهای معروف و تاریخی فیلم در رم چینه‌چیتا است و بقایای کولوسئوم، آمفی‌تئاتر معروف رومی نیز در همین شهر است.

تیتوس

 تیتوس فلاویوس سابینوس وسپاسیانوس (به لاتین: Titus Flavius Sabinus Vespasianus) (زاده ۳۰ دسامبر ۳۹ – مرگ ۱۳ سپتامبر ۸۱) امپراتور روم بود.[۱] از مهمترین دستاوردهای نظامی وی قبل از رسیدن به مقام امپراتوری، شکست دادن شورشیان یهودی و بازگرداندن آرامش و اقتدار روم در سرزمین فلسطین بود. به پاس این پیروزی طاق تیتوس را در شهر رم به افتخار وی ساختند که تا به امروز نیز پابرجاست.