اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

یوسفوس فلاویوس

تیتوس فلاویوس یوسیفوس،(در فارسی،بیشتر تحت عنوان"ژوزف فلاوی"می شناسند[۱])هم چنین جوزف بن ماتیتیاهو (به انگلیسی: Titus Flavius Josephus، Joseph ben Matityahu)، (به خط عبری کتاب مقدس| יוסף בן מתתיהו, Yosef ben Matityahu) نامیده می‌شود، (زاده ۳۷- درگذشته حدود ۱۰۰ میلادی) یک تاریخ‌نگار یهودی –رومی و زندگی نامه نویس بزرگان دینی و شاهان اجدادی یهود که تاریخ یهود را با تاکید ویژه بر سده نخست میلادی ثبت کرده‌است.
او در اورشلیم متولد شد. پدر او از نسل کاهنان معبد اورشلیم بود و مادرش نیز دارای نسل پادشاهی بود. او در ابتدا با رومیان در جنگ اول یهودی-رومی جنگید تا اینکه در سال 67 میلادی تسلیم شد. یوسیفوس ادعا میکند که پیشبینیهای یهودی که باعث جنگ اول یهودی-رومی شد اشاره میکنند که وسپاسیان امپراطور روم خواهد شد. وسپاسیان نیز تصمیم میگیرد که او را به عنوان گروگان و مترجم نگهدارد. بعد از اینکه وسپاسیان در سال 69 میلادی امپراطور روم شد یوسیفوس را آزاد کرد و او لقب خانوادگی وسپاسیان (فلاویوس) را گرفت. او به رومیان پیوست و شهروندی رومی دریافت کرد. او با پسر وسپاسیان به نام تیتوس نزدیک شد و در زمان محاصره اورشلیم مترجم او بود که این جنگ به نابودی اورشلیم و نابودی معبد دوم اورشلیم منجر شد. یوسیفوس تاریخ دقیق از قرن اول میلادی با توجه ویژه به رابطه رومیان و یهودیان ارائه داده است.

مهمترین کتاب‌های وی کتاب جنگ یهود (در حدود ۷۵ میلادی) و کتاب روزگار باستانی یهود (حدود ۹۴ میلادی) می‌باشد. جنگ یهود شرح شورش یهودیان علیه اشغال رومی ها(۷۰-۶۶ میلادی) بوده و روزگار باستان یهود تاریخ جهان از دیدگاه یهود برای یک شونده و مخاطب به ظاهر رومی است.این کارها نگرش‌های ارزشمندی از یهودیت در قرن نخست میلادی و آغاز مسیحیت فراهم می‌کند.

محتویات

    ۱ زندگینامه
    ۲ نوشته های یوسیفوس
    ۳ آثار
    ۴ جستارهای وابسته
    ۵ پیوند به بیرون
    ۶ منابع

زندگینامه

یوسیفوس خود را پسر متیاس که یک عبری بود معرفی میکند. او فرزند دوم متیاس بود. مادر او زنی اشرافی بود که از نسل پادشاهان هسمونی بود. خانواده یوسیفوس ثروتمند بودند. نسل پدر او به جهویاریب که یکی از 24 رده کاهنان معبد اورشلیم بود میرسد. او در جنگ اول یهودی-رومی با رومیان جنگید. او همچنین قبل از آن در زمان نرو امپراطور روم به نزد او رفته بود تا در مورد آزادی زندانیان یهودی مباحثه کند. بعد از بازگشت به اورشلیم او فرمانده ارتش یهودیان شد. بعد از شکست خوردن یهودیان در جنگ رومیان حمله کرده و بسیاری را کشتند. بسیاری از بازماندگان نیز خودکشی کردند. یوسیفوس تعریف میکند که او به همراه 40 همرزمش در غاری در سال 67 میلادی زندانی شده بودند. رومیان از آنان خواستند که تسلیم شوند ولی آنان موافقت نکردند. یوسیفوس به همرزمانش پیشنهاد خودکشی دسته جمعی میدهد که در آن هر یک با شمشیر یکی دیگری را بکشند که نفر سوم بعد از آنها باشد. ولیکن این روش باعث زنده ماندن یک نفر در نهایت شده (این مساله در ریاضیات به نام معمای یوسیفوس شناخته میشود) و این فرد یوسیفوس بود. او در نهایت تسلیم رومیان میشود. یوسیفوس در نوشته های خود مینویسد که در این زمان یک رویای الهی به او ظاهر شد و او دید که وسپاسیان امپراطور میشود. وقتی این پیشبینی به حقیقت پیوست وسپاسیان او را آزاد کرد. یوسیفوس در نوشته های خود مینویسد که این اتفاق به او سه چیز آموخت : که خدا، خالق قوم یهود، تصمیم به مجازات آنان گرفته است و ثروت آنان به رومیان خواهد رسید و خداوند او را انتخاب کرده است که این اتفاقات را پیشگویی کند. در سال 71 میلادی با سفارش تیتوس یوسیفوس شهروندی رومی دریافت کرد و جزئی از خاندان فلاویوس شد. بیشتر نوشته های یوسیفوس در روم و در معاشرت فلاویان نوشته شده است. وسپاسیان به یوسیفوس زنی یهودی را برای ازدواج پیشنهاد کرد ولیکن این زن او را ترک کرد. سپس او با زن یهودی دیگری ازدواج کرد که از او سه پسر داشت. او بعداً از این زن که زن سوم او بود جدا شد و یک زن یهودی یونانی را از جزیره کرت به همسری گرفت. این ازدواج از ازدواجهای دیگر او موفقتر بود و از این ازدواج دو پسر داشت. یوسیفوس جزو یهودیانی بود که یهودی بودن و یونانی-رومی بودن را در تضاد نمیدیدند و از این رو یهودیان هلنی نامیده میشدند. یوسیفوس در بین یهودیان دارای منتقدان زیادی به خاطر همکاری با رومیان است. منتقدان او درک نمی‌کنند که چرا او به همراه بقیه همرزمانش خودکشی نکرد. بسیاری یهودیان او را به عنوان یک خائن میشناسند.
نوشته های یوسیفوس

نوشته های یوسیفوس جزو مهمترین آثار تاریخی باقی‌مانده از قرن اول میلادی است. دیدگاه محققین تاریخی در مورد او متفاوت است. بعضی اعتقاد دارند که او یک فریسی بود و به مردم خود خیانت کرد. حال آنکه بعضی دیگر او را یک تاریخدان قابل احترام میدانند. بعضی اعتقاد دارند که یوسیفوس در نوشته های خود به عیسی نیز اشاره کرده است ولیکن این امر مورد قبول همه تاریخدانان نیست.
آثار

    جنگ یهود (سال 75 میلادی)
    مباحثه یوسیفوس با یونانیان در مورد هادس
    روزگار باستانی یهود (سال 94 میلادی)
    فلاویوس یوسیفوس علیه آپیون (سال 97 میلادی)
    زندگی فلاویوس یوسیفوس (سال 99 میلادی)

عیسی

عیسی مسیح یا عیسی ناصری (۲-۷ (پیش از میلاد) - ۲۶-۳۶ (پس از میلاد)) شخصیت مرکزی مسیحیت بزرگترین دین دنیاست. در باور مسیحیان عیسی تجسّم خدا در جسم انسانی و آغازگر جریان مسیحیت است. او در شهر بیت‌لحم از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد. مسلمانان به عیسی به عنوان یک پیامبرالهی (اما نه فرزند خدا) باور دارند و برخی از دیگر مذاهب نیز او را شخصیت مهمی در نظر می‌گیرند.

منابع اصلی برای بررسی زندگی عیسی چهار انجیل رسمی هستند، هرچند برخی محققان معتقدند که متن‌های دیگر چون انجیل توماس نیز به اندازه چهار انجیل سنتی برای ترسیم تاریخی عیسی اهمیت دارند.[۱] اکثر پژوهشوران معتقدند که عیسی یک یهودی از ناحیه «جلیل» در شمال فلسطین بود که از او به‌عنوان یک معلم و شفابخش یاد می‌شد. محققان اغلب اتفاق نظر دارند که او توسط یحیی غسل تعمید یافته و در اورشلیم تحت فرمان پنطیوس پیلاطس و به جرم آشوب‌گری علیه امپراتوری روم مصلوب شد.[۲] قطع نظر از اندک اتفاق نظرها و نتایج این‌چنینی، مطالعات آکادمیک در گاه‌نگاری وقایع، پیام مرکزی تعلیمات عیسی، طبقه اجتماعی وی و یا دلیل مصلوب شدنش تاکنون به نتایج قطعی نرسیده‌اند.[۳] گرچه خیلی از محققان به انجیل‌ها به عنوان منابع تاریخی با احتیاط نگریسته‌اند، ولی اکثر محققان منتقد معتقدند حداقل بخش‌هایی از آنچه در انجیل‌ها در خصوص زندگی عیسی بیان شده صحیح است.[۴][۵]

نگاه مسیحیت به عیسی بر پایه اعتقاد به الوهیت عیسی، مسیح بودن او همان گونه که در عهد عتیق پیشگویی شده‌است و زنده شدن او پس از مصلوب شدنش است. مسیحیان غالباً عیسی را پسر خدا می‌دانند (که معمولاً اینطور تعبیر می‌شود که او خدای پسر، رکن دوم تثلیث است) که برای رستگاری و آشتی با خدا به روی زمین آمد. آنان همچنین به تولد معجزه‌وار عیسی از یک باکره، انجام معجزات، عروج به آسمان، و بازگشت مجدد او در آینده باور دارند. در حالی که اعتقاد به تثلیث به‌طور گسترده توسط مسیحیان پذیرفته شده‌است، گروه کوچکی، دیدگاه‌های غیر تثلیثی راجع به الوهیت عیسی دارند.[۶]

در آیین اسلام، عیسی یکی از پیامبران مهم خدا در نظر گرفته می‌شود که انجیل را به همراه خود آورده و برای اثبات نبوتش معجزاتی را به نمایش می‌گذاشت.[۷][۸] عیسی همچنین عنوان مسیح دارد ولی از نقطه نظر اسلامی این به معنی خداگونه بودن او نیست. اسلام مصلوب شدن و سپس برخاستن او پس از مرگ را انکار کرده و بر این نظر است که او جسماً به آسمان عروج نموده‌است.[۹] همچنین مسلمانان نیز مانند مسیحیان باور دارند که عیسی از یک دختر باکره و برگزیدهٔ خداوند به نام مریم به دنیا آمده‌است.

محتویات

    ۱ گاه‌شماری
    ۲ نام عیسی
    ۳ زندگی بر اساس متن انجیل‌ها
    ۴ زبان
    ۵ تبارنامه و خانواده
    ۶ غسل تعمید
    ۷ دیدگاه ادیان
        ۷.۱ در اناجیل
        ۷.۲ در الاهیات مسیحی
        ۷.۳ در اسلام
    ۸ عیسی ناصری از دیدگاه تاریخی
        ۸.۱ در منابع رومی
        ۸.۲ در منابع یهودی
    ۹ جستارهای وابسته
    ۱۰ پانویس
    ۱۱ منابع

گاه‌شماری

سال دقیق تولد عیسی از نگاه باستان‌شناسان مشخص نیست. نظر یوسیبیوس، مورخ قدیمی کلیسا، این است که او ۵۲۰۰ سال پس از خلقت به دنیا آمد. [۱۰] انجیل‌های متی و لوقا آن را در زمان هیرودیس، که سال ۴ قبل از میلاد مرد، قرار می‌دهند[۱۱]. لوقا همچنین عنوان می‌کند که تولد همزمان با سرشماری یهودیه، سال ۶ میلادی، بوده‌است[۱۲]. دانشوران معاصر تولد عیسی را بین ۴ و ۶ قبل از میلاد تخمین می‌زنند.[۱۳]

مرگ وی در انجیل‌ها در زمان استان‌داری پیلاتس، ۲۶ تا ۳۶ میلادی، عنوان شده‌است.[۱۴] بر اساس اناجیل متی، مرقس و لوقا، مرگ عیسی پس از عید فصح (یک عید یهودی) اتفاق افتاد. بر اساس انجیل یوحنّا، اعدام عیسی زودتر و در روز آماده شدن برای عید فصح اتفاق افتاد.[۱۵] اعتقاد بهاییان«... و حضرت مسیح وقت شهادت و صعود سی و سه سال داشتند ...»[۱۶]
نام عیسی

عیسی، یسوّع، یوشع، یهوشع و یهوشوع(صیغه کامل) نیز خوانده شده‌است و در عبری همه آنها برابرند. در انجیل یسوّع مسیح ۵۰ بار، عیسی مسیح ۱۰۰ بار و لفظ مسیح ۳۰۰ بار آمده‌است.[۱۷]

عیسی در زبان عبری به معنی «خدا کمک می‌کند» ( بعدها به معنی «خدا نجات می‌دهد») است.
زندگی بر اساس متن انجیل‌ها
تصویری از مقبره منتسب به عیسی مسیح در کلیسای قبر مقدس یا کلیسای رستاخیز در شهر اورشلیم.

روایت کلیسا از عیسی به طور عمده بر پایه چهار انجیل تصویب شده است. محققان مختلف نظرات بسیار مختلفی راجع به صحت تاریخی این انجیل‌ها دارند. هر انجیل زندگی عیسی و معنی اش را به نحو متفاوتی از بقیه انجیل‌ها به تصویر می‌کشد. [۱۸][۱۹] انجیل یوحنا زندگی نامه نبوده بلکه به زندگی عیسی از دید الهیات نگاه کرده و او را کلام(Logos) ازلی خدا و خود خدا و آفرینندهٔ جهان می‌داند.[۲۰] [۲۱] ترکیب این داستانها در یک داستان همانند ساختن یک داستان پنجم بوده که از هرکدام از چهار داستان اصلی متفاوت خواهد بود.[۱۹] بعضی از مدافعان مسیحیت اختلاف ها و ناسازگاری هایی که ظاهراً بین اناجیل وجود دارد را یک دلیل قاطع برای صحت انجیل‌ها می‌دانند؛ زیرا به گفته آنها تفاوت‌ها احتمال توطئه و همدستی را از بین برده و شباهت‌ها به مبدا مشترک آنها گواهی می‌دهد.[۲۲]

انجیل‌ها (مخصوصاً متی) تولد عیسی، زندگی، مرگ و رستاخیز او را برآورده شدن پیشگویی‌های عهد عتیق می‌داند. از جملهٔ آنها تولد از باکره، گریز به مصر، عمانوئیل (اشعیا ۷:۱۴)، و بنده دردکش می‌باشند.[۲۳]
زبان

عیسی مسیح در مکالمات روزمره از زبان آرامی استفاده می کرد.احتمالا او تا حدودی نیز با زبان یونانی آشنایی داشت.ولی آشنایی او با لاتین کمتر محتمل است.در دوران او زبان عبری مخصوص فرهیختگان و متون مقدس بوده است.[۲۴]
تبارنامه و خانواده
تبارنامه‌ٔ عیسی در متی به صورت سنتی در قالب درخت یسی به تصویر کشیده می‌شده‌است. یسی پدر داوود پادشاه می‌باشد.

در دو انجیل متی و لوقا شجره‌نامه عیسی آمده‌است. این دو شجره‌نامه تفاوت های اساسی با هم دارند.[۲۵] و جالب این است که هر دو به جای اشاره به تبار مریم مادر مسیح، شجره‌نامه یوسف نجار شوهر مریم که مردم او را پدر مسیح می‌دانستند را بیان کرده‌اند. هر دو تبارنامه نیاکان عیسی را به داوود پادشاه رسانده و از آنجا آن را به ابراهیم می‌رسانند. انجیل متی از پسر داوود به نام سلیمان آغاز کرده و از پادشاهان اسرائیل گذشته تا به آخرین پادشاه به نام جکونیاه می‌رسد (پس از جکونیاه بنی اسرائیل به تبعید در بابل می‌رود). تبارنامهٔ لوقا طولانی تر از متی بوده و تا آدم ابوالبشر ادامه یافته، افزون بر این نام‌های بیشتری هم میان داوود و عیسی می‌آورد. در لوقا ۳:۲۱ نسب نامهٔ عیسی چنین آمده‌است:

    یوسف پسر هالی، پسر متات، پسر لاوی، پسر ملکی، پسر ینا، پسر یوسف، پسر متاتیا، پسر آموس، پسر ناحوم، پسر حسلی، پسر نجی، پسر مات، پسر متاتیا، پسر شمعی، پسر یوسف، پسر یهودا، پسر یوحنا، پسر ریسا، پسر زروبابل، پسر سالتیئیل، پسر نیری، پسر ملکی، پسر ادی، پسر قوسام، پسر ایلمودام، پسر عیر، پسر یوسی، پسر ایلعازر، پسر یوریم، پسر متات، پسر لاوی، پسر شمعون، پسر یهودا، پسر یوسف، پسر یونان، پسر ایلیاقیم، پسر ملیا، پسر مینان، پسر متاتا، پسر ناتان، پسر داوود، پسر یسی، پسر عوبید، پسر بوعز، پسر شلمون، پسر نحشون، پسر عمیناداب، پسر ارام، پسر حصرون، پسر فارص، پسر یهودا، پسر یعقوب، پسر اسحق، پسر ابراهیم، پسر تارح، پسر ناحور، پسر سروج، پسر رعو، پسر فالج، پسر عابر، پسر صالح، پسر قینان، پسر ارفکشاد، پسر سام، پسر نوح، پسر لمک، پسر متوشالح، پسر خنوخ، پسر یارد، پسر مهللئیل پسر قینان، پسر انوش، پسر شیث پسر آدم بود و آدم پیامبر خدا بود.

نویسندگان مسیحی در طول تاریخ نظریه‌های مختلفی جهت آشتی دو تبارنامه پیشنهاد کرده‌اند:

    کهن‌ترین نظریهٔ موجود در منابعی که به دست ما رسیده مربوط به افریکانوس (حدود سال ۲۰۰ میلادی) است. در توجیه اینکه چرا متی پدر یوسف را یعقوب قرار داده ولی لوقا آنها را هالی، افریکانوس پیشنهاد می‌دهد که یعقوب و هالی برادرانی از یک مادر ولی دو پدر مختلف بودند. یعقوب ازدواج کرده و صاحب یوسف می‌شود، ولی او فوت می‌کند و طبق رسم آن زمان برادرش با مادر یوسف ازدواج کرده و پدر خوانده (پدر قانونی) یوسف می‌شود. بر اساس این نظریه لوقا شجره‌نامه را از طریق پدر خوانده (پدر قانونی) یوسف ادامه می‌دهد ولی متی از طریق پدر طبیعی او.
    بر اساس نظریه دیگری که در دوران مدرن مکرر ذکر می‌شود، بر عکس متی از طریق پدر قانونی شجره نامه را دنبال کرده و لوقا از طرف پدر طبیعی
    انیوس (سال ۱۴۹۰ میلادی)، مارتین لوتر، بنگل و برخی از محققین مسیحی پس از آن‌ها این نظر را دنبال کردند که لوقا شجره‌نامه مریم را داده ولی متی شجره نامه یوسف را.
    ترتولیان و تعداد کمی محقق مسیحی بعدی بر عکس می‌گویند که لوقا شجره نامه یوسف را داده ولی متی شجره نامه مریم را.[۲۶]

مورخین آکادمیک معاصر عموماً بر این نظر توافق دارند که این شجره نامه‌ها را نمی‌توان با هم آشتی داد و آن‌ها را «ساخت‌های الهیاتی» (theological constructs) در نظر می‌گیرند. به صورت مشخص‌تر، بعضی گفته‌اند که متی می‌خواسته تولد عیسی را به عنوان تولد یک پادشاه مسیح-گونه بیان کند و بخاطر همین اجداد او را از طریق خط سلطنتی دنبال کرده و سلیمان را در آنها قرار داده، ولی لوقا اجداد عیسی را از طریق خط کاهنی دنبال کرده و لیوای را در آنها قرار می‌دهد.[۲۷]

یوسف شوهر مریم در داستان بچگی عیسی ظاهر می‌شود. ولی در ادامه زندگی‌نامه عیسی نامی از او برده نمی‌شود.

کتابهای عهد جدید مانند متی، مرقس، و غلاطیان صحبت از اعضای خانواده عیسی کرده که شامل آنچه ممکن است خواهران و برادران عیسی بوده می‌باشد.
غسل تعمید

تعمید یکی از هفت آیین مقدس (هفت‌راز) است که کلیساها و مسیحیان آن را بر‌گزار می‌کنند. این عمل از قواعد مقدس دینی بود که قبل از حضرت مسیح رواج داشت و توسط حضرت عیسی جزء فرایض قرار داده شد. تعمید عبارت است از یک نوع شست‌وشوی خاص که بر حسب نوشته قاموس کتاب مقدس، از وظایف کلیساست که باید در مورد پیروان خود انجام دهد; ولی، چگونگی این عمل از نظر کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها متفاوت است، پروتستان‌ها، آن را وسیله توفیق و سبب وقف در راه خدمت به خدا می دانند، اما کاتولیک‌ها معتقدند که این شستشو، گناه موروثی را از انسان پاک می‌کند و شیطان را از وی دور می‌سازد و اگر طفلی بدون تعمید از دنیا برود روح شیطان در وجود او باقی می‌ماند. تعمید برای اموات نیز مسئله‌ای است که به اعتقاد برخی مسیحیان انجام می‌شود و گاهی فردی زنده به جای مرده‌ای تعمید داده نشده، تعمید داده می‌شود.[۲۸]
دیدگاه ادیان
در اناجیل
مسیح صلیب را حمل می‌کند/اثر ال گرکو ۱۵۸۰ م

طبق متن انجیل متی، زرتشتیان تولد عیسی را تشخیص داده و از پی آن به اورشلیم رفتند. در انجیل متی چنین آمده‌است: «و چون عیسی در ایّام هیرودیسِ پادشاه در بیتْ لَحِم یهودیه تولّد یافت، ناگاه زرتشتی چند از مشرق به اُورْشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم؟»[۲۹] سپس به راهنمائی هیرودیس به بیت لحم راهی می‌شوند و «روانه شدند که ناگاه آن ستاره‌ای که درمشرق دیده بودند، پیش روی ایشان می‌رفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد. و چون ستاره را دیدند، بی‌نهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کُنْدُر و مُّر به وی گذرانیدند.»[۳۰]

در انجیل یوحنا، عیسی به کلام(لوگوس،λογος) مجسم خدا تعریف شده‌است:

    «در ازل کلمه بود.کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود. از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به وسیلهٔ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. نور در تاریکی می‌تابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده‌است ...پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم ــ شکوه و جلالی شایستهٔ فرزند یگانهٔ پدر و پر از فیض و راستی.»[۳۱]

در الاهیات مسیحی

طبق تعالیم مسیحی، مسیح شخصیت دوم تثلیث اقدس و بعد حلولی یا درون‌باشندهٔ خداست.[۳۲] دکتر مهرداد فاتحی در این باره می‌نویسد: «این حلول، حلولی است در تاریخ. خدای مسیحیان در عین حال که بی‌نهایت از همهٔ مخلوقات خود برتر و با همهٔ آنها متفاوت است، ولی با آنها بیگانه نیست. بلکه چون ذات او محبت است، عار ندارد به مخلوق خود نزدیک شود وحتی با او یگانه گردد. انجیل بی‌پروا و کاملاً بر خلاف انتظار انسان اعلام می‌دارد که خدا در یک شخصیت تاریخی یعنی عیسای ناصری حلول کرده است. خدا بشریت را به خود گرفته و در سیمای یک انسان به جهان ما قدم گذاشته‌است. مسیحیان به پیروی از انجیل، این بُعد دوم از وجود خدا را که در تاریخ حلول می‌کند، «پسر» می‌خوانند.»[۳۳]

او همچنین می‌نویسد:

    خدا در بُعد دوم وجود خود یعنی «پسر» در تاریخ ظاهر شده تا پسران و دختران گمشدهٔ خود را جستجو کند. او برای رستگاری انسان رنج کشیده و بر روی صلیب جان داده‌است.[۳۴].

بر اساس تعالیم مسیحیت و کتاب مقدس، مسیح دارای الوهیت می‌باشد [۳۵] و با خدای پدر (شخصیت اول تثلیث اقدس)[۳۶] و روح القدس(شخصیت سوم تثلیث اقدس)[۳۷][۳۸] همذات است.
در اسلام
نوشتار اصلی: عیسی در اسلام
موعظه بالای کوه عیسی در هنرهای اسلامی

به عقیده مسلمانان عیسی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. نام و داستان وی به کرّات در قرآن و احادیث اسلامی آمده‌است. مسلمانان برای عیسی معجزاتی قائل‌اند، از جمله سخن‌گفتن در گهواره در دفاع از مادر و نیز زنده‌کردن مردگان و شفای بیماران و کوران مادرزاد، و دمیدن حیات در گِلِ بیجان. با این حال قرآن عیسی را فقط بنده و فرستادهٔ خدا می‌شناسد و هرگونه اعتقاد به تثلیث یا تجسد خدا در عیسی در نزد مسلمانان شرک است. نظر مسلمانان پیرامون مرگ عیسی نیز با آنِ مسیحیان متفاوت است. طبق گفتهٔ قرآن این عیسی نبود که مصلوب شد، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. به روایتی خدا صورت عیسی را بر یکی از دشمنان وی افکند و وی به جای عیسی مصلوب شد و در نهایت عیسی به آسمان عروج کرد و از نظر ها غایب شد. به اعتقاد مسلمانان شیعه عیسی در آخرالزمان همراه مهدی ظهور خواهد کرد. پشت مهدی نماز خواهد خواند و دجال یا ضد مسیح بر دست عیسی کشته خواهد شد.[۳۹]
عیسی ناصری از دیدگاه تاریخی

دانشوران از روشهای تاریخ‌پژوهی برای بازسازی زندگانی عیسی بهره برده‌اند. در طی دو قرن تصویر عیسی که توسط تاریخنگاران به دست آمده بسیار متفاوت با تصویر مرسومی است که از عیسی در انجیل‌ها بدست می‌آید.[۴۰] محققان عیسی تاریخی موضوع تحقیق خود را از عیسی مسیح مسیحیان متمایز می‌سازند.[۴۱] محققین دیگری نیز می گویند که عیسی تنها در صورتی می‌تواند تغییراتی که شاهد آن هستیم را باعث شده باشد که عیسی ذکر شده در انجیل‌ها صحیح باشد.[۴۲][۴۳][۴۴] منبع اولیه در مورد زندگی عیسی مسیح و تعالیم او انجیل‌ها بخصوص انجیل مرقس، متی و لوقا است. به همراه انجیل‌ها، هیچ گواه تاریخی از عیسی، چه در زمان حیاتش و چه تا سی سال پس از مرگش موجود نیست.[۴۵] اکثریت انجیل پژوهشان وجود تاریخی عیسی را قبول دارند. هرچند دیدگاه آنانی که وجود تاریخی عیسی را قبول ندارند نیز طرفدارانی دارد اما این تئوری بحث برانگیز بوده و نتوانسته بسیاری از دانشوران را متقاعد نماید.[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰]
در منابع رومی
    این مقاله دارای فهرستی از منابع، پیوندهای بیرونی یا بخش مطالعهٔ بیشتر است، اما به خاطر نداشتن پانویس و یادکردهای درون‌خطی، منابع آن همچنان مبهم هستند. لطفاً‌ با افزودن یادکردهای دقیق این مقاله را بهبود دهید.

کُرنِلیوس تاسیتوس (حدود ۱۲۵-۵۵ میلادی) در کتاب خود با عنوان «نوشته‌های تاریخی» می‌نویسد:

    «هیچیک از تَسَلیات انسانی، هیچیک از هدایای شاهزادگان، و نه هیچ قربانی که می‌شد به خدایان تقدیم کرد، نتوانست نِرون را از رنج رسوایی ناشی از شایعه دخالت او در آتش‌سوزی ویرانگر روم تسلی دهد. از اینرو، برای سرکوب این شایعه، او به دروغ افرادی را متهم ساخت که مسیحی خوانده می‌شدند و به خاطر خطاهای هولناکشان مورد نفرت بودند، و ایشان را با بدیع‌ترین شکنجه‌ها مجازات کرد. کریستوس(مسیح)، بنیان‌گذار این طریقت، به دست پُنطیوس پیلاطُس، فرماندار یهودیه در دورهٔ امپراتوری طیباریوس، اعدام گردیده بود. اما این خرافهٔ مرگبار که برای مدتی سرکوب شده بود، بار دیگر اشاعه یافت، نه تنها در یهودیه که محل آغاز این بدعت، بلکه در شهر روم نیز.»

مارا بارسراپیون (مارا بن سرافیون) فیلسوفی اهل سوریه در سال ۷۰ میلادی و احتمالاً پیرو مکتب رواقی می‌نویسد:

    «چه نفعی عاید آتِنیان شد وقتی سُقراط را به مرگ سپردند؟ مگر نه اینکه قحطی و طاعون به عنوان مجازاتِ خطایشان بر آنان نازل شد؟ چه نفعی بردند مردان سامون که پیتاگوراس را سوزاندند؟ مگر نه اینکه در یک لحظه شن سرزمینشان را پوشاند؟ چه نفعی عاید یهودیان شد وقتی که پادشاه دانایشان[نیازمند منبع] را به قتل رساندند؟ مگر نه اینکه حکومتشان درست پس از آن از میان رفت؟ خدا به حَقْ انتقام این سه مرد دانا را گرفت: آتِنیان از گرسنگی هلاک شدند؛ شهرِ سامون را دریا پوشاند؛ یهودیان کاشانه‌شان ویران شد و از سرزمین خود رانده، در دنیا پراکنده شده‌اند. اما سُقراط برای همیشه نَمُرد؛ او در تندیس هیرا زندگی می‌کند. آن پادشاه دانا نیز برای همیشه نَمُرد؛ او در تعالیمی که داد زندگی می‌کند.»

همچنین فِله‌گون، تالوس و سویتونیوس نیز اشاراتی به عیسی داشته‌اند.[نیازمند منبع]
در منابع یهودی

در تَلْمود بابِلی چنین می‌خوانیم:

    «چنین تعلیم داده شده‌است: در شب عید فِصَح، یَشوع (تلفظ عبری نام عیسی) را به دار آویختند. و یک منادی برای مدت چهل روز در مقابل او می‌رفت و می‌گفت:

[۵۱] «او قرار است سنگ‌سار شود، زیرا مرتکب جادوگری شده، اسرائیل را گمراه کرده‌است. اگر کسی چیزی دارد که در دفاع از او بگوید، بیاید و شهادت خود را ارائه دهد.» اما چون چیزی به نفع او یافت نشد، او را در شب عید فِصَح به دار آویختند.»

گفته یوسفوس مورخ یهودی قرن یک:

    «در این زمان، شخصی بود به نام عیسی. او انسانی بود دانا، «اگر درست باشد که او را انسان بنامیم»، چرا که او انجام‌دهندهٔ کارهای شگفت‌انگیز بود، معلم افرادی که حقیقت را با خرسندی می‌پذیرند. او بسیاری از یهودیان و غیریهودیان را به سوی خود جذب نمود. او مسیحای موعود بود؛ و وقتی پیلاطُس، به خواست رؤسا و بزرگان ما، او را محکوم به صلیب نمود، آنانی که او را از ابتدا دوست می‌داشتند، ترکش نگفتند. زیرا او در روز سوم خود را بر ایشان زنده ظاهر ساخت، همانطور که انبیای خدا این را وعده داده، هزار چیز شگفت‌انگیز دیگر را در مورد او پیشگویی کرده بودند و طایفهٔ مسیحیان که نام آنها را از او گرفته‌اند، تا به امروز از میان نرفته‌اند.»

محققین پیرامون این مطالب اتفاق نظر ندارند. چرا که یوسفوس مورخی یهودی بوده و نه مسیحی و نکاتی دربارهٔ عیسی گفته که از یکی یهودی دین‌دار بعید است. به نظر می‌رسد بخش‌هایی از این نوشته که به قیام مسیح اشاره می‌کنند، بعدها توسط مسیحیان به پاراگراف فوق اضافه شده‌اند. با این حال اگر این عبارات را از متن حذف کنیم، از نوشتهٔ یوسِفوس کاملاً آشکار است که او عیسی را یک مرد دانا می‌دانسته که معجزه می‌کرده و تعالیم عمیقی می‌داده‌است.

جوزف اسمیت

جوزف اسمیت (به انگلیسی: Joseph Smith) (زادهٔ ۲۳ دسامبر ۱۸۰۵ در آمریکا – درگذشتهٔ ۱۸۴۴ میلادی) موسس فرقه مورمون‌ها است. این فرقه نوپا ١١ میلیون پیرو در دنیا دارد. در سن ۱۵ سالگی، هنگامی که به همراه خانواده در شهر نیویورک زندگی می‌کرد، به دلیل فعالیت‌های زیاد کلیساهای باپتیست، رزبیتری و متودیست، روشن‌گری‌هایی در آمریکا ایجاد شده بود و این کلیساها سعی می‌کردند مردم بی‌شماری را به توبه و رجوع به‌سوی خدا دعوت کنند. در این حین، جوزف اسمیت به این موضوع فکر می‌کرد که به کدامیک از این خطوط فکری ملحق شود. او همواره در مورد این موضوع در حال دعا کردن بود تا اینکه در روزی، بنا بر ادعای خودش، دو هیبت باشکوه بر او نمایان شدند و به او امر کردند که به هیچ‌یک از این کلیساها نادرست و منحرف نپیوندد، بلکه صبر پیشه کرده و در انتظار کلیسای عیسی باشد. گفته می‌شود که اسمیت به هیچ کلیسایی ملحق نشد بلکه به‌مدت ۳ سال در گناهان گوناگون زندگی سرکرد. عده‌ای از هم‌عصران او گفته‌اند که او برای رسیدن به اهدافش به جادوگری نیز رجوع کرده بود. در سال ١٨٣٣، طرف‌داران جوزف اسمیت کشفیات نخستین رهبر خود را تحت عنوان کتاب احکام منتشر ساختند.

کتاب مورمون

کتاب مورمون (به انگلیسی: Book of Mormon) کتاب مقدسی برای جنبش قدیسان آخر الزمان می‌باشد. این کتاب توسط جوزف اسمیت در سال ۱۸۳۰ میلادی چاپ شد. طبق کتاب مورمون، مورمون نام پیامبر-مورخ بومی آمریکایی است که اکثر کتاب را تألیف کرده‌است.

مورمون

مورمون واژه‌ای است که برای توصیف پیروان شعب مختلف[نیازمند منبع] جنبش قدیسان آخر الزمان بکار می‌رود. این واژه بیشتر به اعضای کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخر زمان که اصطلاحا «کلیسای مورمون‌ها» خوانده می‌شود، اشاره می‌کند. این آیین در سال ۱۸۳۰ میلادی، توسط جوزف اسمیت در ایالت نیویورک واقع در ایالات متحده آمریکا بنا نهاده شد.

مورمون‌ها آیین خود را «جنبشی احیاگر» می‌دانند و بر این باورند که تعالیم، آداب و رسوم و سازمان کلیسا که بر اثر نافرمانی بشر در قرون اولیه میلادی به ورطۀ نابودی سپرده شده بود، از طریق وحی الهی به جوزف اسمیت احیا شده است.[۱]
تاریخچه

در سال ۱۸۲۳ میلادی، جوزف اسمیت که در آن زمان هیجده سال داشت، مدعی شد که الواحی پنهانی ملقب به «الواح زرین» را یافته که تاریخ گروهی از قوم بنی اسرائیل را باز می‌گوید که در عهد عتیق از ارض اقدس به آمریکای شمالی مهاجرت کردند. بنا به این روایت، تفرقه و نافرمانی این گروه خشم خدا را برانگیخت و سرانجام بر اثر جنگ‌های داخلی، آن‌ها هلاک شدند. یکی از پیامبران این قوم، موسوم به «مورمون» سرگذشت آن‌ها را نوشت که توسط پسرش «مورونای» پنهان شد. جوزف اسمیت این الواح را به کمک ابزار خاصی از جمله عینک مخصوصی که هم‌راه آن الواح زرین یافت، ترجمه و در سال ۱۸۳۰ تحت عنوان «کتاب مورمون» منتشر کرد.

فلامینگو لاس وگاس

فلامینگو لاس وگاس (به انگلیسی: Flamingo Las Vegas) نام یک هتل و کازینوی معروف در شهر لاس وگاس در آمریکا است.

لاس‌وگاس، نوادا

لاس‌وگاس (به انگلیسی: Las Vegas) شهری در ایالت نوادا در ایالات متحده آمریکا است.

نام این شهر که در زبان اسپانیایی به معنی مراتع سبز است گاهی صرفاً وگاس خوانده می‌شود و یکی از بزرگ‌ترین مراکز سرگرمی در دنیا بشمار می‌آید.

برخلاف نام آن به دلیل قرارگرفتن در صحرای نوادا آب و هوای خشک و بی آبی دارد.

محتویات

    ۱ پیشینه
    ۲ مراکز تفریحی
    ۳ جستارهای مربوطه
    ۴ نگارخانه
    ۵ پیوند به بیرون
    ۶ منابع

پیشینه

لاس‌وگاس در ۱۹۱۱ میلادی به طور رسمی شهر اعلام شد[۱] و عنوان بزرگ‌ترین شهر تأسیس‌شده در آمریکا در قرن بیستم را دارد. نخستین ساکنان این شهر به سال ۱۸۵۴ مسیحیان فرقهٔ مورمون بودند که پس از سه سال اقامت آنجا را ترک می‌نمایند. از سال ۱۸۶۰ این منطقه بعنوان پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا بنام فورت بیکر (به انگلیسی: Fort Baker) به شمار می‌آمد.

در سال ۱۹۰۳ بخش عظیم این سرزمین که به خانمی بیوه به نام هلن استوارات تعلق داشت، به بهای ۵۵٬۰۰۰ دلار به شرکت راه‌آهن فروخته شد. این شرکت پس از دو سال در سال ۱۹۰۵ کل زمین را به علت کمبود آب و باران به بهای ۲۶۵٬۰۰۰ دلار از طریق حراج به فروش رساند که در نتیجه اولین پایه‌های ساختمانی و تأسیسات مسکونی توسط خریداران و مالکین زمین‌های لاس‌وگاس ریخته شد.

در سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ اولین سد منطقه به اسم سد هوور ساخته شد. در طی این سال‌ها اجازه تأسیس مراکز سرگرمی و کازینو به طور رسمی برای این شهر صادر شد. نخستین مؤسس و پایه‌گذار کازینو شخصی به نام باگزی سیگل یهودی‌الاصل است که در سال ۱۹۴۱ وارد منطقه نوادا می‌شود. به تدریج نخستین هتل‌های مجهز به کازینو توسط سیگل در لاس‌وگاس احداث می‌شود.

در دههٔ پنجاه به علت آزمایش بمب اتمی در نزدیکی این منطقه باعث هجوم جماعت کثیری از گوشه‌های مختلف آمریکا به این منطقه برای مشاهده بمب اتمی شدند. کم‌کم کنترل شهر به دست مافیاهای حرفه‌ای در آمد و در این زمینه فیلم‌های جنایی و پلیسی فراوانی تهیه و به روی پرده آمد.

در این شهر قمار زیاد است و به دلیل خشک‌سالی بیشتر آب آن منطقه خشک شده و همه جا فراوان از کازینو و رستوران است. این شهر معروف باعث سرگرمی زیاد مردم شده و مردم آنجا به بازی معتاد شده‌اند و آب‌های آنجا به مرور کم و کمتر می‌شود و این یک مشکل بزرگ برای این شهر بزرگ و تفریحی است. این شهر تنها شهر در جهان است که به طور شبانه‌روز همهٔ فروشگاه‌های آن باز هستند. همچنین از این شهر به عنوان «شهر گناه» یاد شده‌است.
مراکز تفریحی
نوشتار اصلی: نوار لاس‌وگاس

بزرگ‌ترین کازینوها و مراکز تفریحی بزرگسالان در این شهر، در بلوار لاس وگاس، جمع شده‌اند. در آن دوران شهر لاس‌وگاس به صورت مرکز تردد و دید و بازدید و اجتماع درآمده و زبانزد مردم قرارگرفت. لذا کنترل شهر رفته رفته بدست مافیاهای حرفه‌ای در می‌آید که در این زمینه داستان‌های فراوانی به تحریر درآمده و فیلم‌های جنایی و پلیسی درباره زندگی و عاقبت ورقابت بین این مافیاهای نیز برروی پرده سینماها مشاهده شده‌است. به ویژه آغاز و پایان زندگی آقای سیگل در چند سال اخیر نیز به صورت فیلم برروی پرده آورده شده‌است. بخش پایانی ناخواسته زندگی سیگل بدین گونه بود : چون او در زمینه ساختمان سازی و معاملات و درآمدهای کازینو در بین شرکاء خائن شناخته شده بود، در نتیجه توسط باند مافیایی در «هاوانا» به قتل می‌رسد. بالاخره پس از دست به دست گشتن مکرر ساختمان و تاسیسات مربوط به هتل روز ۱۱ مارس ۱۹۴۷ هتل و کازینویی با چهره و نمای جالب توجهی به نام هتل فلامینگو افتتاح می‌گردد.

این ساختمان به علت دارا بودن سالن‌های مجلل کازینو و اتاق‌های مجهز به وسایل مدرن و شیک، شوهای متنوع و سرگرم‌کننده توسط هنرمندان و خوانندگان آن عصر مورد توجه جامعه خوشگذران آمریکایی و اروپایی قرار می‌گیرد. مساحت این ساختمان ۷۲۰۰ مترمربع است که ۴۰۰۰ متر مربع فضای کازینو را شامل می‌شود. این ساختمان دارای ۳۶۲۶ اتاق می‌باشد و هنوز با وجود قدیمی بودن یکی از مکان‌های دیدنی این شهر به شمار می‌آید.

شهر لاس‌وگاس بدرستی دربردارنده بزرگترین کازینوهای جهان است. جمعیت این شهر تا سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۵۵۸،۳۸۳ نفر و جمعیت شهر و حومه بالغ بر ۱،۸۶۵،۷۴۶ نفر شمارش شده است[۲]. بطور کلی شهر لاس‌وگاس در جهان در نوع خود یکتا و بی نظیر است و سالیانه بیش از ۴۰ میلیون شهرونداز دیگر ایالات آمریکا و نیز اروپا و آسیا از این شهر دیدن می‌کنند. یک چهارم درآمد مهم این شهر در درجه اول از راه مالیات کازینوها و سه چهارم بقیه از درآمد برنامه‌های نمایشی به زبان دیگر شوها، رستورانها و فروش کالاهای توریستی و اجناس لوکس تامین می‌شود. لازم به گفتن است که آوازها و آهنگ‌های خوانندگان مشهور و معروف چند دهه گذشته مثل الویس پریسلی، دین مارتین، فرانک سیناترا و سامی دیویس در فضای آسمان آبی این شهر در کازینوها و سالن‌های هتل‌ها و پارک‌های سبزو خرم با آبشارهای روان توام با رقص و کرشمه آب نماها به گوش رهگذران وتماشاگران می‌رسد و دوران عصر طلایی خدایان هنر و موسیقی را زنده جلوه می‌نمایاند. ساکنان معروف این شهر: آندره آغاسی، تنیس باز معروف، «چاریسما کارپنتر»«Charisma Carpenter» هنرپیشه سینما هستند. درحال حاضر حدود ۳۶ هتل و کازینو مشهور در این شهر وجود دارد.

فرهنگ چینی

فرهنگ چینی گونه‌ای فرهنگ رشد کرده در گستره‌های جغرافیایی بزرگی از آسیای شرقی است با تنوعی عظیم از پوشش و آداب میان شهرها و استان‌های گوناگون کشور چین. این فرهنگ، که یکی از کهن‌ترین فرهنگ‌ها در جهان به شمار می‌رود، شامل ادبیات، موسیقی، هنرهای تجسمی، هنرهای رزمی، هنر آشپزی و غیره می‌شود که در منطقه گسترده‌ای از چین و در میان مردمان چینی اجرا می شده و می‌شود.

محتویات

    ۱ هویت
    ۲ معضلات فرهنگی
    ۳ نگارخانه
    ۴ جستارهای وابسته
    ۵ منابع

هویت

امروزه ۵۶ گروه قومی در چین شناسایی شده‌اند.[۱] از دیدگاه تعداد اما پرشمار ترین گروه قومی در چین، قوم هان هستند. در طول تاریخ بسیاری از این گروه‌ها در گروه‌های دیگر جذب شدند و یا اثری از آن‌ها در تاریخ باقی نماند. در همین حین، بسیاری درون قوم هان فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگونی اختیار کردند.
معضلات فرهنگی

قمار چنان در فرهنگ چینی جاافتاده است که تنها در سال ۲۰۱۲ میلادی سود قمارخانه‌های ماکائو مبلغی بالغ بر ۳۸ میلیارد دلار در مقایسه با قمارخانه‌های لاس‌وگاس با تنها ۶ میلیارد دلار بود.

رقص شیر

رقص شیر(چینی:舞獅 ووشی) از کهنترین آئین های چینی و از رقص های سنتی فرهنگ چینی است. این رقص ریشه در هند و چین دارد. این رقص در نواحی جنوبی، عموماً نمادی از رفع بدیمنی و از بین بردن ارواح خبیثه، و در عین حال دعوت از ارواح کامیاری و توانگری است. این رقص عروسکها و آهنگ‌های ویژه خود را به همراه دارد.

پاکت سرخ

پاکت سرخ(در ماندارین: هونگ بائو) پاکتی است که چینی ها در جشن های مذهبی و ملی، در آن به خویشاوندان هدیه و پول می‌دهند. این پاکت ها در عروسی های چینی و همچنین در سال نوی چینی هدیه داده می‌شود. رنگ سرخ این پاکت و همچنین نقاشیها و تزیینهای آن، نمایانگر آرزوی کامیابی و تندرستی و دور کردن ارواح خبیثه است. پول عیدی در این پاکت‌ها به کودکان و جوانهای ازدواج نکرده داده می‌شود؛ در قدیم به جای این پاکت‌ها از گلبرگ استفاده می‌شده است. بر اساس باور چینیان، مقدار پول درون این پاکتها، هیچگاه نباید برابر یا حاوی عدد چهار باشد؛ زیرا این عدد مرگ و یا آرزوی مرگ را تداعی می‌کند.

سال نو چینی

سال نوی چینی از مهم‌ترین تعطیلات سنتی مردم چین است. گاهشماری چینی، گاهشماری ترکیبی شمسی-قمری است و حرکت خورشید، ماه و ستارگان، تعیین کننده روزها، ماه‌ها و سال‌ها هستند. سال نو، با پدیدار شدن ماه در نخستین روز سال آغاز می‌شود و به همین علت گاه به آن سال نوی قمری نیز گفته می‌شود. جشن سال نو، عموماً پانزده روز به طول می‌انجامد و با جشن فانوس پایان می‌یابد. در بیشتر کشورهایی که چینی‌ها اکثریت را تشکیل می‌دهند یا اقلیت قدرتمندی هستند، سال نوی چینی جشن گرفته می‌شود؛ از آن جمله می‌توان به چین، هنگ کنگ، تایوان، برونئی، کره، مغولستان، نپال، بوتان، ویتنام، سنگاپور، اندونزی، مالزی، فیلیپین و تایلند اشاره کرد.

محتویات

    ۱ زمان
    ۲ آداب و رسوم
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ منابع

زمان

شروع سال نو چینی در ماه بهمن (فاصله ۲۱ ژانویه تا ۲۱ فوریه) است. در این بازه زمانی حلول ماه جدید (روز نخست ماه قمری) روز اول سال نو چینی است.
آداب و رسوم

چینی‌های بودایی، در این روز از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند. بودائیان بر این باورند که روشن کردن آتش و استفاده از کارد در روز اول سال نو، خوش یمن نیست؛ بنابراین معمولاً غذای این روز، از قبل پخته می‌شود. همچنین در این روز، چینی‌ها به دیدار و بازدید بزرگترهای خانواده می‌روند. رقص شیر یکی از کهن‌ترین آیین‌های چینی است که در این روز انجام می‌پذیرد. برخی خانواده‌ها برای از بین بردن شرّ ارواح خبیثه، این گروه‌های عروسک گردان را به خانه دعوت می‌کنند تا با آهنگ‌ها و رقص‌های خاص، بدیمنی این روز را از بین ببرند. از دیگر آداب و رسوم این جشن، هدیه پاکت سرخ است.