اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

ساتراپ

ساتراپ شکل یونانی‌شدهٔ واژهٔ خشثر پاون (به پارسی باستان: xšaθrapāvan) است که در زمان هخامنشیان برای اشاره به استاندار (والی، حاکم)از آن استفاده می‌شده‌است، توضیح این که استان یا ولایت را «ساتراپ‌نشین» می‌نامیدند.
ریشه‌شناسی

این نام در پهلوی به شکل شهرپان و در زبان پارسی نو به شکل شهربان و شهرب درآمده‌است. شهرب به معنی استاندار به کار می‌رفته‌است.[نیازمند منبع] این واژه در زبان یونانی به ساتراپ تبدیل شده‌است[۱] (Satrap). اسکندر و سلوکوس (۳۱۲ - ۲۸۱ پیش از میلاد) جانشین او نیز سرزمین‌های خود را به ساتراپی‌های فراوانی بخش کرده بودند. سرزمین‌های سلوکوس ۷۲ بخش و برای هر کدام یک ساتراپ برگمارد ولی ساتراپ‌های او کوچکتر از ساتراپ‌های هخامنشی و اسکندر بوده‌است.

صنعا

صَنعاء پایتخت کشور یمن است. این شهر مرکز استان استان صَنعاء است.

محتویات

    ۱ جمعیت
    ۲ جغرافیا
    ۳ تاریخچه
    ۴ جستارهای وابسته
    ۵ پانویس
    ۶ منابع

جمعیت

جمعیت آن در سال ۲۰۰۰ میلادی برابر با ۱٬۳۰۳٬۰۰۰ نفر بود.
جغرافیا

صنعا در دل بخش کوهستانی یمن قرار گرفته و بلندای آن از سطح دریا ۲۲۰۰ متر است.

در پیرامون صنعاء چندین کوه از جمله جبل نوقوم و ایبن قرار گرفته‌است.

فاصله صنعاءتا عدن حدود ۳۲۰ کیلومتر است.
تاریخچه

صنعاء تا سال ۱۹۹۰ میلادی پایتخت یمن شمالی (جمهوری عربی یمن) بود پس از یکی شدن دو یمن به عنوان پایتخت یمن متحد برگزیده شد.

صنعاء از شهرهای باستانی یمن است و از زمان دودمان سبا وجود داشته‌است.

کهن‌ترین اشاره‌ها به وجود این شهر در سنگ‌نبشته‌هایی مربوط به سدهٔ یکم میلادی دیده شده‌است.

گفته می‌شود که در آغاز سده ۶ میلادی صنعاء پایتخت پادشاهی حِمیَر بوده‌است.
شهر صنعاء

صنعاء همچنین به هنگام فرمانروایی شاه یوسف اثر (یا ذو نُواس)، واپسین شاه حمیری پایتخت ولیعهد اتیوپیایی بود.

پس از سال ۵۷۰ میلادی صنعاء مرکز ساتراپ‌نشین ایرانی یمن بود.

آسیا

آسیادربارهٔ این پرونده /ʌsɪɒ/ راهنما·اطلاعات پهناورترین و پرجمعیت ترین قاره کره زمین است. این قاره ۸٫۷٪ از مساحت سطح زمین و ۳۰٪ از مساحت خشکی‌های این سیاره را در بر می‌گیرد. ۶۰٪ جمعیت کره زمین نیز در این قاره زندگی می‌کنند.[۱] بزرگ‌ترین و پرشمارترین کشورهای جهان در این قاره‌اند. آسیا به همراه اروپا خشکی بزرگ اوراسیا را می‌سازند. این قاره از شمال به اقیانوس منجمد شمالی، از جنوب به اقیانوس هند، از شرق به اقیانوس آرام و از غرب به دریای مدیترانه و بخش میانی روسیه مرزبندی شده‌است.

محتویات

    ۱ جغرافیا
        ۱.۱ نقشه
    ۲ اطلاعات آماری
    ۳ فهرست کشورها
    ۴ نقشه‌های تاریخی
    ۵ جستارهای وابسته
    ۶ منابع

جغرافیا
نقشه قدیمی از آسیا متعلق به سال ۱۷۰۰ میلادی از گیلوم دلیسه کارتوگراف فرانسوی
در این نقشه به نام خلیج فارس با عنوان فرانسوی Golfe Persique اشاره شده است. نام دریای خزر نیز کاسپین ذکر شده است.

کوه‌های اورال، دریای خزر، دریای سیاه و دریای آزوف آسیا را از اروپا جدا می‌نمایند، مرز بین آسیا و آفریقا کانال سوئز است و تنگه برینگ آمریکای شمالی را از این قاره جدا می‌سازد. آسیا در بین دو اقیانوس منجمد شمالی و هند قرار دارد.[۲][۳] بلندترین قلهٔ جهان اورست به ارتفاع ۸٬۸۴۸ متر و گودترین دریاچه‌ای دنیا آمور به عمق ۱٬۶۲۰ متر نیز در قاره آسیا قرار دارند.

۴٫۳ قاره آسیا را کوههای بلند و تپه‌ها تشکیل می‌دهند، بلندترین رشته‌کوه‌های این قاره عبارتند از هیمالیا، قراقروم، پامیر، تیانشان، هندوکش، قفقاز بزرگ، و آلتایی. هم‌چنین رشته‌کوه نسبتاً کوچک‌تری در این قاره واقع بوده که مهم‌ترین آنها را رشته‌کوه‌های تبت، ایران، ارمنستان، و آسیای صغیر تشکیل می‌دهند. قاره آسیا در کنار اروپا می‌باشد. بیشتر جمعیت آسیا را چین وهند تشکیل می‌دهد. فلات‌های اسیا از غرب به شرق عبارت‌اند از آناتولی ایران تبت و مغولستان ناهمواریهای آسیا ۱ فلاتها:شامل فلاتهای بلند با ارتفاع زیاد و فلاتهای کم ارتفاع قدیمی ۲ سرزمینهای پهناور و پست جلگه‌ای در شمال و جنوب اسیا ۳ سرزمین‌های دارای کوه‌های آتش فشانی
نقشه
روسیه
دریای برینگ
دریای
اختسک
اقیانوس منجمد شمالی
ترکمنستان
تاجیکستان
ازبکستان
قرقیزستان
قزاقستان
دریاچه آرال
دریای
خزر
ترکیه
یونان
قبرس
جمهوری آذربایجان
ارمنستان
گرجستان
دریای سیاه
دریای مدیترانه
افغانستان
ایران
عراق
بحرین
قطر
امارات متحده عربی
کویت
عمان
یمن
عربستان سعودی
مصر
لبنان
سوریه
اردن
اسرائیل
خلیج فارس
دریای عمان
دریای عرب
خلیج عدن
دریای
سرخ
هند
پاکستان
نپال
بوتان
بنگلادش
سریلانکا
مالدیو
مستملکات انگلستان در اقیانوس هند
خلیج
بنگال
اقیانوس هند
مغولستان
چین
تایوان
کره شمالی
کره جنوبی
ژاپن
هنگ کنگ
ماکائو
دریای
ژاپن
دریای
شرقی
چین
دریای
جنوبی
چین
اقیانوس آرام
تایلند
ویتنام
لائوس
کامبوج
برمه
اندونزی
مالزی
سنگاپور
فیلیپین
برونئی
تیمور شرقی
پاپوآ گینه نو
استرالیا


اطلاعات آماری

مساحت: ۴۳، ۴ میلیون کیلومتر مربع (همراه جزایر).
تعداد کشورهای آسیا: ۴۹ کشور مستقل و همچنان مستعمره پرتغال و انگلیس نیز وجود دارند.
ارتفاع متوسط از سطح دریا: ۹۶۰ متر.
بلندترین نقطه: اورست ۸٬۸۴۸ متر.
گودترین نقطه جهان: دریاچه مرده (بحرالمیت) به عمق ۲۰۰ متر پایینتر از سطح دریا.
گودترین نقطه جهان گودال«ماریانا»به عمق بیش از((۱۱هزارمتر))واقع دراقیانوس کبیرمیباشد که اختلاف بلندترین نقطه روی کره زمین (قله اورست) باگودترین نقطه زمین (گودال ماریانا) چیزی حدود((۲۰۰۰۰متر))است. متراکم‌ترین نقطه زمین از نظر جمعیت جزیره جاوه در کشور اندونزی است.[۴]
فهرست کشورها
پرچم     آرم     نام     جمعیت
    مساحت
(کیلومتر مربع)     پایتخت
جمهوری آذربایجان     Emblem of Azerbaijan.svg     آذربایجان     ۹٬۴۹۳٬۶۰۰     ۸۶٬۶۰۰     باکو
اردن     Coat of arms of Jordan.svg     اردن     ۶٬۵۰۸٬۸۸۷     ۸۹٬۳۴۲     امان
ارمنستان     Coat of arms of Armenia.svg     ارمنستان     ۲٬۹۷۰٬۴۹۵     ۲۹٬۷۴۳     ایروان
ازبکستان     Coat of arms of Uzbekistan.svg     ازبکستان     ۲۸٬۳۹۴٬۱۸۰     ۴۴۷٬۴۰۰     تاشکند
اسرائیل     Emblem of Israel.svg     اسرائیل     ۷٬۵۹۰٬۷۵۸     ۲۰٬۷۷۰     اورشلیم
افغانستان     Emblem of Afghanistan.svg     افغانستان     ۳۰٬۴۱۹٬۹۲۸     ۶۴۷٬۵۰۰     کابل
امارات متحده عربی     Emblem of the United Arab Emirates.svg     امارات متحده عربی     ۵٬۳۱۴٬۳۱۷     ۸۳٬۶۰۰     ابوظبی
اندونزی     National emblem of Indonesia Garuda Pancasila.svg     اندونزی     ۲۴۸٬۶۴۵٬۰۰۸     ۱٬۹۰۴٬۵۶۹     جاکارتا
ایران     Emblem of Iran.svg     ایران     ۷۸٬۸۶۸٬۷۱۱     ۱٬۶۴۸٬۱۹۵     تهران
بحرین     Emblem of Bahrain.svg     بحرین     ۱٬۲۴۸٬۳۴۸     ۷۶۰     منامه
میانمار     State seal of Myanmar.svg     برمه (میانمار)     ۵۴٬۵۸۴٬۶۵۰     ۶۷۶٬۵۷۸     نایپیداو
برونئی     Emblem of Brunei.svg     برونئی     ۴۰۸٬۷۸۶     ۵٬۷۶۵     بندر سری بگاوان
بنگلادش     National emblem of Bangladesh.svg     بنگلادش     ۱۵۰٬۰۳۹٬۰۰۰     ۱۴۷٬۵۷۰     داکا
پادشاهی بوتان     Emblem of Bhutan.svg     بوتان     ۷۱۶٬۸۹۶     ۳۸٬۳۹۴     تیمفو
پاکستان     State emblem of Pakistan.svg     پاکستان     ۱۹۰٬۲۹۱٬۱۲۹     ۷۹۶٬۰۹۵     اسلام‌آباد
تاجیکستان     Emblem of Tajikistan.svg     تاجیکستان     ۷٬۷۶۸٬۳۸۵     ۱۴۳٬۱۰۰     دوشنبه
تایلند     Garuda Emblem of Thailand.svg     تایلند     ۶۷٬۰۹۱٬۰۸۹     ۵۱۳٬۱۲۰     بانکوک
تایوان     Republic of China National Emblem.svg     تایوان     ۲۳٬۲۶۱٬۷۴۷     ۳۶٬۱۹۳     تایپه
ترکمنستان     Emblem of Turkmenistan.svg     ترکمنستان     ۵٬۰۵۴٬۸۲۸     ۴۸۸٬۱۰۰     عشق‌آباد
ترکیه     Türkiye arması.svg     ترکیه     ۷۹٬۷۴۹٬۴۶۱     ۷۸۳٬۵۶۲     آنکارا
تیمور شرقی     Coat of arms of East Timor.svg     تیمور شرقی     ۱٬۱۴۳٬۶۶۷     ۱۴٬۸۷۴     دیلی
چین     National Emblem of the People's Republic of China.svg     چین     ۱٬۳۴۳٬۲۳۹٬۹۲۳     ۹٬۵۹۶٬۹۶۱     پکن
روسیه     Coat of Arms of the Russian Federation.svg     روسیه     ۱۴۲٬۵۱۷٬۶۷۰     ۱۷٬۰۹۸٬۲۴۲     مسکو
ژاپن     Imperial Seal of Japan.svg     ژاپن     ۱۲۷٬۳۶۸٬۰۸۸     ۳۷۷٬۹۱۵     توکیو
سری‌لانکا     Emblem of Sri Lanka.svg     سری‌لانکا     ۲۱٬۴۸۱٬۳۳۴     ۶۵٬۶۱۰     کلمبو
سنگاپور     Coat of arms of Singapore (blazon).svg     سنگاپور     ۵٬۳۵۳٬۴۹۴     ۶۹۷     سنگاپور
سوریه     Coat of arms of Syria.svg     سوریه     ۲۲٬۵۳۰٬۷۴۶     ۱۸۵٬۱۸۰     دمشق
عراق     Coat of arms (emblem) of Iraq 2008.svg     عراق     ۳۱٬۱۲۹٬۲۲۵     ۴۳۸٬۳۱۷     بغداد
عربستان سعودی     Coat of arms of Saudi Arabia.svg     عربستان سعودی     ۲۶٬۵۳۴٬۵۰۴     ۲٬۱۴۹٬۶۹۰     ریاض
عمان     National emblem of Oman.svg     عمان     ۳٬۰۹۰٬۱۵۰     ۳۰۹٬۵۰۰     مسقط
فلسطین     Palestine COA (alternative).svg     فلسطین     ۴٬۲۷۹٬۶۹۹     ۶٬۲۲۰     غزه/رام‌الله
فیلیپین     Coat of arms of the Philippines.svg     فیلیپین     ۹۹٬۳۹۲٬۷۰۰     ۳۰۰٬۰۰۰     مانیل
قبرس     Coat of Arms of Cyprus.svg     قبرس     ۱٬۰۹۹٬۳۴۱     ۹٬۲۵۱     نیکوزیا
قرقیزستان     National emblem of Kyrgyzstan.svg     قرقیزستان     ۵٬۴۹۶٬۷۳۷     ۱۹۹٬۹۵۱     بیشکک
قزاقستان     Emblem of Kazakhstan.svg     قزاقستان     ۱۷٬۵۲۲٬۰۱۰     ۲٬۷۲۴٬۹۰۰     آستانه
قطر     Emblem of Qatar.svg     قطر     ۱٬۹۵۱٬۵۹۱     ۱۱٬۵۸۶     دوحه
کامبوج     Coat of arms of Cambodia.svg     کامبوج     ۱۴٬۹۵۲٬۶۶۵     ۱۸۱٬۰۳۵     پنوم‌پن
کره جنوبی     Emblem of South Korea.svg     کره جنوبی     ۵۰٬۰۰۴٬۴۴۱     ۱۰۰٬۲۱۰     سئول
کره شمالی     Emblem of North Korea.svg     کره شمالی     ۲۴٬۵۸۹٬۱۲۲     ۱۲۰٬۵۳۸     پیونگ‌یانگ
کویت     Coat of arms of Kuwait.svg     کویت     ۲٬۶۴۶٬۳۱۴     ۱۷٬۸۱۸     کویت
گرجستان     Greater coat of arms of Georgia.svg     گرجستان     ۴٬۵۷۰٬۹۳۴     ۶۹٬۷۰۰     تفلیس
لائوس     Emblem of Laos.svg     لائوس     ۶٬۵۸۶٬۲۶۶     ۲۳۶٬۸۰۰     وین‌تیان
لبنان     Coat of arms of Lebanon.svg     لبنان     ۴٬۱۴۰٬۲۸۹     ۱۰٬۴۰۰     بیروت
مالدیو     Coat of arms of Maldives.svg     مالدیو     ۳۹۴٬۴۵۱     ۲۹۸     ماله
مالزی     Coat of arms of Malaysia.svg     مالزی     ۲۹٬۱۷۹٬۹۵۲     ۳۲۹٬۸۴۷     کوالالامپور
مغولستان     State emblem of Mongolia.svg     مغولستان     ۳٬۱۷۹٬۹۹۷     ۱٬۵۶۴٬۱۱۶     اولان باتور
نپال     Coat of arms of Nepal.svg     نپال     ۲۹٬۸۹۰٬۶۸۶     ۱۴۷٬۱۸۱     کاتماندو
ویتنام     Coat of arms of Vietnam.svg     ویتنام     ۹۱٬۵۱۹٬۲۸۹     ۳۳۱٬۲۱۲     هانوی
هند     Emblem of India.svg     هند     ۱٬۲۰۵٬۰۷۳٬۶۱۲     ۳٬۲۸۷٬۲۶۳     دهلی نو
یمن     Emblem of Yemen.svg     یمن     ۲۴٬۷۷۱٬۸۰۹     ۵۲۷٬۹۶۸     صنعا

اوراسیا

اوراسیا نام قاره وسیعی است که از ترکیب دو قاره اروپا و آسیا پدید آمده‌است.[۱][۲][۳] از آنجا که دو قاره آسیا و اروپا مرز طبیعی ویژه‌ای ندارند و مرزبندی کنونی میان این دو قاره بیشتر تاریخی و فرهنگی است؛ در بعضی مناطق جهان اوراسیا به عنوان بزرگترین قاره در بین ۵ یا ۶ قاره جهان شناخته می‌شود.

استعمال دخانیات

استعمال دخانیات به تنفس بخار ناشی از سوزاندن تنباکو گفته می‌شود. سابقه‌ی این کار به سه تا پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. تمدن‌های زیادی در طول مراسم مذهبی موادی که بخور خوش‌بو تولید می‌کرد را می سوزانند که بعدها این کار برای لذت فردی یا حرکتی اجتماعی و یا در جشن‌های مذهبی نیز انجام شد. تنباکو در سده ۱۶ میلادی به اوراسیا از طریق مسیرهای تجاری معرفی شد. با وجود انتقادات زیادی که از مصرف این ماده شد، اما مصرف تنباکو محبوبیت زیادی پیدا کرد.

سکته مغزی

سکته مغزی آسیب عصبی حاد ناشی از اختلال خونرسانی به قسمتی از بافت مغز که ناشی از انسداد رگ مغزی به وسیله یک لخته خونی و یا پارگی یکی از عروق تغذیه کننده آن قسمت بافت مغز می‌باشد.
به بیان دیگر اگر خونرسانی به قسمتی از مغز دچار اختلال شده و متوقف گردد٬این قسمت از مغز دیگر نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد.این وضعیت را اصطلاحاً سکته مغزی می‌نامند.سکته مغزی می‌تواند به عللی مانند بسته شدن یا پاره شدن یکی از رگ‌های خون رسان مغز ایجاد شود.

معمولاً قبل از بروز سکته مغزی علائم هشدار دهنده‌ای وجود ندارد و یا اینکه علائم بسیاز جزئی هستند.بعد از بروز سکته مغزی بیمار باید بلافاصله در بیمارستان بستری گشته تا از بروز صدمات دائمی به مغز جلوگیری شود.عوارضی که بعد از سکته مغزی ایجاد می‌شود بستگی به محل سکته و وسعت بافت‌های گرفتار شدهٔ مغز دارد.عوارض سکته مغزی از عوارض خفیف و گذرا مثل تاری دید تا عوارض فلج کننده دائمی و یا حتی مرگ را شامل می‌شود.
اگر این علائم در طول ۲۴ ساعت از بین بروند، این وضعیت را اصطلاحاً حمله ایسکمی گذرا (transient ischemic attack)می‌نامند که یک علامت هشدار دهنده از یک سکته مغزی احتمالی در آینده می‌باشد.سکته مغزی سومین عامل مرگ و میر در جهان است.[۱]

محتویات

    ۱ انواع سکته مغزی
    ۲ علایم سکته مغزی
    ۳ نحوه درمان
    ۴ منابع

انواع سکته مغزی

حدود نیمی از تمام موارد سکته‌های مغزی بر اثر بسته شدن یک شریان مغزی با یک لخته خون که به آن اصطلاحاً ترومبوز مغزی گفته می‌شود ایجاد می‌گردد.دیگر عوامل عمده سکته مغزی را آمبولی مغزی و خونریزی مغزی تشکیل می‌دهند.
آمبولی مغزی وقتی رخ می‌دهد که تکه‌ای از یک لخته خون که در جای دیگر بدن مثل قلب یا رگ اصلی گردن ساخته شده، خود را از طریق جریان خون به یکی از شریان‌های خون‌رسان مغز برساند و در آنجا گیر کند.حدود یک چهارم از سکته های مغزی بر اثر آمبولی مغزی بروز می‌کنند. خونریزی مغزی باعث حدود ۲۰٪ سکته‌های مغزی می‌باشد بر اثر پاره شدن یکی از شریان‌های مغز ایجاد می‌شود.در این موارد خون بر روی بافت‌های اطراف آن ریخته می‌شود.
لخته‌های خونی که باعث ترومبوز و آمبولی مغزی می‌شوند احتمال زیادی دارند که در یک شریانی که بر اثر آترواسکلروسیس آسیب دیده‌است ساخته شده باشند. تصلب شراین وضعیتی است که در آن دیواره رگ‌ها بر اثر رسوب چربی سفت می‌شود. عواملی که باعث افزایش احتمال ایجاد تصلب شراین می‌شود عبارتند از سیگار کشیدن، مصرف زیاد چربی در رژیم غذایی ٬ دیابت و وجود مقدار زیادی چربی در خون.

آمبولی مغزی ممکن است بر اثر اختلال در ریتم ضربان قلب، اختلالات دریچه‌ای قلب و یا سکته قلبی که به تازگی رخ داده‌است، ایجاد شود که تمام این موارد می‌توانند باعث ساخته شدن لخته خون در قلب شوند. خطر بروز آمبولی مغزی ٬ ترومبوز مغزی و خونریزی مغزی با بالا رفتن فشار خون افزایش می‌یابد. در بیماری سلول داسی شکل (سیکل سل) که یک ناهنجاری گلوبول‌های قرمز خون می‌باشد، بخاطر شکل گوبول‌های قرمز که به صورت داس درمی‌آیند و احتمال چسبیدن به هم و گیر کردن در عروق خونی را دارند، خطر ترومبوز مغزی افزایش می‌یابد. گاهی ترومبوز ممکن است بر اثر تنگ و باریک شدن شریان‌های خون رساننده به مغز بخاطر التهاب ایجاد گردد. التهاب شریان ممکن است به علت وجود یک بیماری خود ایمن مثل پلی آر تریت ندوزا ایجاد شود. در این بیماری سیستم ایمنی بدن به بافت‌های سالم بدن حمله می‌کند.

در سکته‌های مغزی خونریزی دهنده که ناشی از پاره شدن یک رگ خونی در داخل یا سطح مغز می‌باشند وقتی که یک رگ خونی پاره می‌شود، دیگر حس به سلول‌های مغزی نمی‌رسد، به علاوه نشت خون از رگ پاره شده، می‌تواند به بافت مغزی آسیب جدی وارد نماید.[۲]
علایم سکته مغزی

در بیشتر افراد علایم سکته مغزی به سرعت و در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه بعد از وقوع سکته خود را نشان می‌دهند.علایم هر سکته مغزی بستگی به قسمتی از مغز دارد که دچار گرفتاری شده‌است.این علایم امکان دارد شامل موارد زیر گردد:

۱-ضعف و کرختی صورت وبازوها یا پاها به خصوص در یک طرف بدن(همی پارزی)
۲-فلج صورت . بازو و پاها در همان طرف(همی پلژی)
۳-عدم تعادل و لنگ زدن(آتاکسی)
۴-اختلال در تکلم یا در درک کلام(دیس آرتری)
۵-اشکال در بلع (دیس فاژی)
۶-کرختی و سوزش قسمت‌های بدن-اشکال در درک وضعیت و موقعیت(پارستزی)
۷-دو بینی-تاری دید یا از دست دادن بینایی به خصوص در یک چشم
۸-سردرد شدید و ناگهانی
۹-از دست دادن حافظه کوتاه مدت وطولانی مدت-اختلال در قضاوت
۱۰-سرگیجه بدون دلیل و سقوط ناگهانی
۱۱-بی اختیاری ادرار و مدفوع
۱۲-اشکال در پیدا کردن کلمات و فهمیدن آن چیزی که دیگران می‌گویند.
۱۳-عدم توانایی در انجام حرکات ظریف.
اگر سکته مغزی شدید باشد، قسمت‌هایی از مغز که کنترل تنفس و فشار خون را بر عهده دارند ممکن است گرفتار شده و یا اینکه ممکن است شخص به اغماء رفته و نتایج مرگباری را به دنبال داشته باشد.
نحوه درمان
سی تی اسکن یک خونریزی مغزی را نشان می‌دهد.

درمان اولیه پس از وقوع یک سکته مغزی شامل تحت نظر گرفتن دقیق فرد و انجام اقدامات پرستاری برای محافظت راه تنفسی او می‌باشد.اگر در سی تی اسکن دیده شد که یک لخته خون در شریان وجود دارد، باید فوراً با استفاده از داروهای ترومبولیتیک اقدام به حل کردن آن نمود.این درمان ممکن است باعث بهبود عواقب سکته مغزی بشود اما در هر موردی نباید آن را بکار برد، زیرا باعث افزایش خطر بروز خونریزی در مغز می‌شود.
انجام درمان طولانی مدت برای کاهش خطر وقوع سکته‌های مغزی بعدی بستگی به این دارد که علت ایجاد این سکته مغزی چه بوده‌است. یکی از راههای درمان سکته مغزی ناشی از انسداد عروق، حل کردن لخته مسدود کننده رگ است. این کار با استفاده از دارویی به نام Alteplase یا به اختصار tPA انجام می‌شود. هر قدر این درمان سریعتر انجام شود نتیجه بهتری دارد و حداکثر ظرف چهار ساعت و نیم از شروع سکته مغزی قابلیت تزریق وجود دارد. هر قدر تزریق از شروع سکته به تاخیر بیفتد احتمال بروز خونریزی مغزی بدنبال این درمان بیشتر می‌شود. این دارو از طریق ورید بازویی یا داخل شریانی تزریق می‌شود.اگر زمان فوق از دست برود و علت سکته آمبولی یا ترومبوز عروق مغزی بوده‌باشد، داروهایی مثل آسپیرین یا وارفارین تجویز می‌شود تا با رقیق کردن خون از وقوع لخته‌های خون جلوگیری کند.اگر مشخص شد که یک شریان دچار تنگی شده‌است ممکن است با جراحی بتوان آن را باز نمود.بعد از بروز یک سکته مغزی که علتش خونریزی و پاره شدن یک شریان بوده‌است، درمان بر روی زمینهٔ ایجاد کننده آن متمرکز می‌شود.درمان طولانی مدت آن ممکن است شامل تجویز داروهای ضد فشار خون باشد تا فشار خون را پایین آورده و از احتمال خونریزی‌های بعدی جلوگیری کند.اگر سکته مغزی بر اثر التهاب شریان باشد ٬داروی کورتون دار تجویز می‌شود.
وسیله‌ای که با آن لخته‌های خون را در رگ از بین می‌برند.

در تمام موارد سکته‌های مغزی، درمان‌های توانبخشی مثل فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی چه در بیمارستان و چه در خانه ضروری می‌باشد.بدون شک یکی از مهمترین مراحل درمانی بیماران سکته مغزی توانبخشی تحت نظر یک تیم توانبخشی است که اعضائ تیم شامل کاردرمانگر فیزیوتراپیست ارتوپدی فنی، شنوایی شناس، گفتار درمان، بینایی‌شناسی روانکاو پرستار توانبخشی مددکار اجتماعی و خانه ساز (home maker)می باشد. یکی از روشهای جدیدی که در توانبخشی و درمان بیماران سکته مغزی استفاده شده‌است rTMS می‌باشد در بررسی بازبینی مقالات که توسط انجمن نوروفیزیولوژی بالینی[۳] در سال ۲۰۰۹ انجام شده و در ژورنال نوروفیزیولوژی بالینی[۴] به چاپ رسیده‌است به مطالب زیر اشاره شده‌است . در این روش تحریک سلولهای مغزی برای اصلاح عملکرد سلولهای مغزی از طریق افزایش خاصیت نوروپلاستیسیتی مغز انجام می‌شود این روش عارضه‌ای نداشته و توسط پزشکان متخصص طب فیزیکی و توانبخشی و یا مغز و اعصاب و یا مداخلات تمرین درمانی حرکتی و حسی توسط فیزیوتراپیست کاردرمانگر هاانجام می‌شود .در این روش مهار نیمکره مزاحم مغز و کمک به نیمکره ضعیف مغز انجام می‌شود .این روش در بازگشت عملکرد دست بهبود گفتار کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران موثر بوده‌است .این روش درمانی اولین با ر در ایران توسط مرکز تخصصی توانبخشی سکته مغزی تبسم و سپس مرکز آموزشی و درمانی فیروزگر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۸۶ مورد استفاده برای درمان بیماران سکته مغزی قرار گرفت.

تغییر عادات و نحوه زندگی مثل کم کردن میزان چربی در رژیم غذایی ترک کردن استعمال دخانیات می‌توانند باعث کاهش خطر بروز یک سکته مغزی دیگر آینده شوند.پیش بینی عاقبت یک سکته مغزی بسیار دشوار است و بستگی زیادی ه عوامل ایجاد کننده آن دارد.معمولاً یک سوم افراد بعد از سکته مغزی به بهبودی کامل یا نسبتاً کامل دست می‌یابند.یک سوم دیگر از افراد نیز دچار ناتوانی‌هایی به صورت دائمی می‌شوند.اگر مشکلاتی که برای افراد بعد از سکته مغزی ایجاد شد در طول ۶ ماه بهبود نیابد احتمالاً این مشکلات دائمی خواهند بود.حدود ۲۰٪ از افرادی که دچار سکته مغزی می‌شوند در عرض یک ماه فوت می‌کنند.

محمد گلبن

محمد گلبن زادهٔ روستای کهیاز اردستان به سال ۱۳۱۴، نویسنده، پژوهشگر، فهرست‌نگار بود. محمد گلبن در ساعت ۸ شب ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، چهار ماه پس از سکته مغزی در سن ۷۸ سالگی درگذشت.[۱]

محتویات

    ۱ آثار
        ۱.۱ تالیفات
        ۱.۲ تصحیحات
    ۲ منابع

آثار

محمد گلبن نخست در زمینه کتاب‌شناسی، سپس فهرست‌نگاری و پس از آن در زمینه تاریخ مطبوعات ایران فعالیت نمود.[۲] از محمد گلبن حدود ۴۰ مقاله در زمینه پژوهش در زمینه تاریخ مطبوعات ایران از دوره مشروطیت تا سال ۱۳۳۲ بجا مانده است. نخستین مقاله پژوهشی وی در سال ۱۳۴۵ در مجله "بررسی‌های تاریخی" به انتشار رسید.

گلبن از کتاب‌های کتابخانه خود؛ حدود ۱۵ هزار کتاب و ۲ هزار نشریه به کتابخانهٔ شماره دو مجلس هدیه کرد.[۳]
تالیفات

    فردوسی‌نامه بهار[۴]
    کتاب‌شناسی صادق هدایت
    بلندآفتاب خراسان
    فهرست سی‌ساله سالنامه دنیا
    فهرست توصیفی مقالات جشن نامه‌ها و یادنامه‌ها از آغاز تاکنون (با همکاری احمد شکیب‌آذر)[۵]
    کتابشناسی زبان و خط فارسی
    کتاب شناسی نگارگری ایران (از آغاز تا سال ۱۳۵۷)
    مجموعه مقالات فاطمه سیاح
    فهرست ۱۹ ساله مجله آینده
    خاطرات عباس خلیلی[۶]

تصحیحات

    سفرنامه خسرومیرزا به پطرزبورخ
    سفرنامه میرزا ابولحسن ایلچی به روسیه
    سفرنامه رکن الدوله به سرخس
    سفرنامه ترکستان و ایران
    سفرنامه سیف الملک به روسیه

محمدتقی بهار

محمدتقی بهار، ملقب به ملک‌الشعرا، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی بود.

محتویات

    ۱ زندگی‌نامه
    ۲ بررسی آثار
    ۳ در عرصه شاعری
    ۴ فهرست کتاب‌های منتشرشده
    ۵ منابع
    ۶ پیوند به‌بیرون

زندگی‌نامه
جنبش مشروطه Constitutional forces in Tabriz.jpg
گروهی از مشروطه‌طلبان
شاهان قاجار
نام
   
دورهٔ پادشاهی
آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
احمدشاه
   

۱۱۷۵-۱۱۶۱
۱۲۱۳-۱۱۷۶
۱۲۲۶-۱۲۱۳
۱۲۷۵-۱۲۲۶
۱۲۸۵-۱۲۷۵
۱۲۸۸-۱۲۸۵
۱۳۰۴-۱۲۸۸
نخست‌وزیران قاجار

قائم مقام فراهانی
حاجی میرزا آقاسی
امیر کبیر
میرزا آقا خان نوری
علی‌اصغرخان اتابک
عین‌الدوله
مشیرالدوله
مشیرالدوله پیرنیا
مستوفی‌الممالک
صمصام‌السلطنه بختیاری
سپهدار تنکابنی
قوام‌السلطنه
وثوق‌الدوله
فتح‌الله اکبر
[نمایش]
چهره‌ها
احزاب و گروه‌ها

انجمن‌های جنبش مشروطه
زنان در جنبش مشروطه
مراجع ثلاث
انجمن صفاخانه
سوسیال دموکرات‌ها، اجتماعیون عامیون
کمیته ستار
مرکز غیبی
اعتدالیون
انجمن اخوت
انجمن مخدرات وطن
جامع آدمیت
کمیته مجازات
حزب دموکرات، عامیون
حزب کمونیست ایران
انجمن مقدس ملی اصفهان
شرکت اسلامیه
انجمن اسلامیه
رویدادهای مهم

قاجار
قیام تنباکو
قرارداد رژی
تحصن شاه‌عبدالعظیم (۱۲۸۴)
اشغال تبریز (۱۲۹۰)
جنبش مشروطه
فرمان مشروطیت
استبداد صغیر
فتح تهران
جنبش جنگل
ایران جنگ جهانی اول
کودتای ۱۲۹۹
انحلال سلسله قاجار
قانون اساسی مشروطه
کتاب ها

مقیم و مسافر
تاریخ دخانیه
تنبیه‌الامة و تنزیه‌الملة

    ن
    ب
    و

محمدتقی بهار در شانزدهم آبان ۱۲۶۵ ه‍. ش. برابر با ۱۳۰۵ ه‍. ق. در مشهد زاده شد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (درگذشتهٔ ۱۲۲۹)، قصیده‌سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید. مادرش از یک خانوادهٔ گرجی، که در دورهٔ عباس میرزا به ایران آمده بودند، بود.[۱][۲] مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. می‌گوید که پدرش ترجمه‌های الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه می‌آورد و با صدای بلند برای افراد خانواده می‌خواند و چون خسته می‌شد، مادرش خواندن را ادامه می‌داد.

بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی می‌خواند. از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. وقتی ۱۵ ساله شد، اوضاع کشور یعنی مرگ ناصرالدین شاه و روی کار آمدن مظفرالدین شاه چنان بود که پدرش به این نتیجه رسید که با تغییر اوضاع دیگر کسی به شاعران اعتنایی نخواهد کرد و تقریباً او را از شعر گفتن منع کرد و تلاش کرد تا وی را به تجارت وادارد.

اما این تلاش به دو دلیل به نتیجه نرسید، نخست اینکه محمدتقی بهار چندان علاقه‌ای به تجارت نداشت و دوم اینکه پدرش در سن ۱۸ سالگی او درگذشت و موفق نشد که جلوی شاعر شدن او را بگیرد. در بیست سالگی به صف مشروطه‌طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت. اولین آثار ادبی-سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ می‌رسید که مشهورترین آنها مستزادی است خطاب به محمدعلی شاه.

بهار در ۱۳۲۸ روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد. در ۱۳۳۲ به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی از حوزه انتخابیه درگز انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازه‌ای در نظم و نثر پدید آورد. علاوه بر بهار عده‌ای از اهل قلم مانند عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و تیمورتاش با این مجله همکاری داشتند.

انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از معروفترین قصیده‌های بهار، «بث‌الشکوی»، در ۱۳۳۷ به مناسبت توقیف نوبهار سروده شده‌است. کودتای ۱۲۹۹ بهار را برای سه ماه خانه‌نشین کرد و در همین مدت، یکی از به یادماندنی‌ترین قصیده‌های خود، هیجان روح، را سرود. چندی بعد که زندانیان رژیم کودتا آزاد شدند، و قوام‌السلطنه نخست‌وزیر شد، بهار به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد. از این دوره با سیدحسن مدرس رهبر فراکسیون اقلیت همراهی می‌کرد. بهار در این دوره نزد هرتسفلد زبان پهلوی می‌آموخت.

در مجلس پنجم بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گزید و معتقد بود که موافقت سردارسپه با جمهوری، اسباب تردید مردم شده‌است و مردم نتیجه چنین جمهوری را دیکتاتوری رضاخان می‌بینند. بعدها بهار در این دوره خطر مخالفت با سردار سپه را دریافت و اشعاری ظاهراً در تحسین جمهوری سرود. در پایان دورهٔ ششم مجلس، با استقرار سلطنت رضاشاه، دیگر زمینه‌ای برای فعالیت سیاسی بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سیاست کناره گرفت. وی پیش از آن در تیرماه ۱۳۰۵ به عضویت شورای عالی معارف منصوب شده بود که این سمت را تا ۱۳۲۲ حفظ کرد.

بهار در این دوران به فعالیت علمی و آموزشی روی آورد و در کنار استادانی چون عباس اقبال آشتیانی، بدیع‌الزمان فروزانفر و صادق رضازاده شفق در سال تحصیلی ۱۳۰۷-۱۳۰۸ در دارالمعلمین عالی به تدریس پرداخت. در ۱۳۰۸، به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه، برای مدتی به زندان افتاد و تا ۱۳۱۲ چند بار به حبس و تبعید محکوم شد. در ۱۳۱۲ از زندان آزاد و به اصفهان تبعید شد و در ۱۳۱۳ با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشن‌های هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد.

از آن به بعد، سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او در ۱۳۰۷ پس از پایان مجلس ششم و کناره‌گیری از مجلس آغاز شده بود غنای بیشتری یافت. طی این دوره بود که بار دیگر به مطالعهٔ متون و تتبع و تحقیق ادبی و زبانی پرداخت. در ۱۳۱۱ در اجرای قراردادهایی که در زمان علی‌اصغر حکمت با وزارت معارف منعقد کرد، به تصحیح متونی چون مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و منتخب جوامع‌الحکایات عوفی پرداخت. دستاورد ادبی و علمی او در این دوره، تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبک‌شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود. در ۱۳۱۶ تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت.

با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، بهار مجدداً به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده حب‌الوطن را در اندرز به شاه جدید سرود. روزنامه نوبهار را دوباره منتشر کرد و تاریخ مختصر احزاب سیاسی را در ۱۳۲۲ نگاشت. از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد.

پس از غائلهٔ آذربایجان در ۱۳۲۴، بهار زیر لوای قوام‌السلطنه به فعالیت سیاسی روی آورد و در کنگرهٔ حزب دموکرات ایران مجدانه شرکت کرد. در بهمن ۱۳۲۴ در کابینهٔ قوام وزیر فرهنگ شد، اما وزارت او چند ماهی بیش طول نکشید و استعفا کرد. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت. اما بر اثر ابتلا به بیماری سل، تنها در ماههای تیر، مرداد و شهریور ۱۳۲۶ فرصت حضور در مجلس را یافت. در نیمهٔ دوم ۱۳۲۶ بهار که به بیماری سل مبتلا گشته بود، با استفاده از مرخصی استعلاجی از مجلس، برای معالجه به شهر لوزان در سویس رفت. بهار قصیده به‌یاد وطن معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود. اما مضیقهٔ شدید مالی باعث گردید که بهار با نیمه‌کاره رها کردن معالجه راهی ایران شود. سفر بهار به سویس کمی بیش از یک سال تا اردیبهشت ۱۳۲۸ طول کشید. بهار در بازگشت به ایران به تدریس دانشگاهی ادامه داد.

در خرداد ۱۳۲۹ جمعیت ایرانی هواداران صلح تأسیس گردید و بهار که از پایه‌گذاران آن بود (اعضای مؤسس دیگر: دکتر علی شایگان، حائری‌زاده، مهندس قاسمی، دکتر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هرمز)، به ریاست جمعیت انتخاب شد و قصیدهٔ معروف جغد جنگ را، به اقتفای چکامهٔ بلند منوچهری سرود.

بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بررسی آثار

آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقاله‌ها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رساله‌های تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمه‌های متون پهلوی، سبک‌شناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را دربرمی‌گیرد.

مهم‌ترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامهٔ عمر او نیز به شمار می‌رود. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل می‌کند که می‌خواسته‌است سروده‌های خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاک‌نویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد.

در میان آثار تحقیقی بهار نیز سبک‌شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی ممتاز است. این کتاب حاصل ۳۰ سال تتبع و تدریس استاد است. هنوز هم کتابی در این موضوع که بتواند با آن رقابت کند تألیف نشده‌است. بهار به این مبحث از علوم ادبی در زبان فارسی استقلال و هویت بخشید و درس دانشگاهی آن، به حق به نام او مُهر خورد. ژیلبر لازار در اثر نفیس خود «زبان کهن‌ترین آثار نثر فارسی» به سبک‌شناسی بهار بیش از هر اثر دیگر استناد کرده، و آن کتاب را اثری افتخارآمیز شمرده‌است.

بهار بخشی از سبک‌شناسی شعر را نیز که چند دوره آن را درس داده، و با وزارت فرهنگ در بهار ۱۳۲۹ برای چاپ و نشر آن قرارداد بسته بود، نوشت که با شدت گرفتن بیماری سل مجال آن پیدا نکرد تا تدوین و نگارش این اثر را به پایان برساند. اما تقریرات درسی او با عنوان تاریخ تطور شعر فارسی چاپ و منتشر شد. عبدالحسین زرین‌کوب در وصف سبک‌شناسی شعر بهار می‌نویسد که او بیان خصوصیات مکتبهای شعر فارسی را ضابطه بخشید و کارهایی که بعدها در این باب صورت گرفت، جز تکرار و شرح آن نیست.

بهار در تدوین دستور زبان، معروف به دستور پنج استاد (تهران، ۱۳۲۹) سهم عمده دارد. به ویژه در مبحث فعل، تمایز مادهٔ مضارع و ماضی و انواع مشتقات هر یک، ابتکار شخصی اوست. او ضمن درس سبک‌شناسی نثر، نکات دستوری تازه‌ای بیان می‌کرد و اصرار داشت که در امتحان درس سبک‌شناسی این نکات را نیز موضوع سؤال قرار دهد.

مقالات ادبی و تحقیقی بهار، در زمان حیات یا پس از وفات او در جراید و مجلات و نشریات متعدد از جمله نوبهار، مهر، ایران، دانشکده، باختر، ارمغان، تعلیم و تربیت، دانش، جهان نو، یغما، آموزش و پرورش، نگین، گلهای رنگارنگ، پیام نو، نامهٔ فرهنگستان، فردوسی، آینده، آرمان، مهر ایران، ایران‌نامه و سخن چاپ و منتشر شد. این مقاله‌ها در مباحث گوناگون زبانی، ادبی، تاریخی، واژه‌شناسی، دستور، خط، احوال رجال سیاسی و مذهبی، نقد متون و همچنین شامل نقد شعر و مکاتبات است.
در عرصه شاعری
آرامگاه بهار در گورستان ظهیرالدوله

برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته‌ایم. بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه‌ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته‌ها و نوشته‌های او استناد می‌کردند. به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت. دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می‌رساند. بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می‌آمد. پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده‌های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می‌دادند. حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آنها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی‌آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی‌انگیخت.

قصاید او بیشتر ساخته و پرداخته طبع خود اوست. گاه نیز قصاید شعرای سلف را مانند رودکی، فرخی، جمال الدین عبدالرزاق، منوچهری و سنایی در وزن و قافیه تقلید کرده و به اصطلاح جواب گفته‌است. او در این شیوه تقلید نیز نوآوریهایی دارد. در قصیده‌ای که به تقلید از منوچهری سروده، توانسته‌است الفاظ بیگانه را در مضامین نو چنان جای دهد که در بافت کلام ناهمگون و ناهنجار به نظر نرسد.

هنر شاعری او را بعد از قصیده، باید در مثنویهای او دید، مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آنها به بیش از هشتاد می‌رسد. در این میان مثنویهایی که در بحر حدیقه سنایی یا شاهنامه فردوسی و یا سبحه الابرار جامی سروده‌است بسیار جلب نظر می‌کند و در آنها از لحاظ شیوه گفتار به سبک این سه شاعر بسیار نزدیک شده‌است. بهار شاعری غزلسرا نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت. قصاید خود را به اقتضای طبع و غزلیات را بر سبیل تفنن می‌سرود. در میان غزلهای او نمونه‌هایی که بتوان آنها را از حیث مضمون با سروده‌های غزلسرایان معروف مقایسه کرد اندک است، هرچند از جنبه لفظی و فخامت و انسجام کلام بدان ایرادی نمی‌توان گرفت، جز آنکه در غزل نیز بر خلاف رسم متعارف، گاه به تصریح و گاه به کنایه، مضامین انتقادآمیز و شکوائیه و وطنی و سیاسی را نیز گنجانیده‌است. بهار در دیگر اقسام شعر نیز طبع آزمایی کرده و آثار ارزنده‌ای از خود به جا گذاشته‌است.

از تصنیفها و ترانه‌های سرودهٔ بهار «بهار دلکش»، «باد صبا بر گل گذر کن»، «ای شهنشه»، «ای شکسته‌دل»، «ای کبوتر»، «گر رقیب آید»، «ایران هنگام کار»، «ز من نگارم»، «پرده ز رخ برافکن»، «سرود پهلوی»، «عروس گل»، «به اصفهان رو» و «مرغ سحر» را باید نام برد.
فهرست کتاب‌های منتشرشده

    منظومهٔ چهار خطابه، ۱۳۰۵
    اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
    یادگار زریران (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
    زندگانی مانی، ۱۳۱۳
    گلشن صبا، فتحعلی خان صبا (تصحیح)، ۱۳۱۳
    احوال فردوسی، ۱۳۱۳
    تاریخ سیستان (تصحیح)، ۱۳۱۴
    رسالهٔ نفس ارسطو ترجمهٔ باباافضل کاشانی (تصحیح)، ۱۳۱۶
    مجمل‌التواریخ والقصص (تصحیح)، ۱۳۱۸
    منتخب جوامع‌الحکایات، سدیدالدین عوفی (تصحیح)، ۱۳۲۴
    سبک شناسی، (سه جلد) ۱۳۲۱-۱۳۲۶
    تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، ۱۳۲۱-۱۳۶۳
    دستور زبان فارسی پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، ۱۳۲۹
    شعر در ایران، ۱۳۳۳
    تاریخ تطّور در شعر فارسی، ۱۳۳۴
    دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۵
    تاریخ بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد بلعمی (تصحیح) (به کوشش محمد پروین گنابادی)، ۱۳۴۱
    فردوسی‌نامه بهار، (به کوشش محمد گلبن)، ۱۳۴۵
    رساله در احوال محمدبن جریر طبری
    بهار و ادب فارسی

ارس

اَرَس(در ترکی آذربایجانی:آراز و Araz - در زبان ارمنی:آراکس، Արաքս) نام رودخانه‌ای نسبتاً پرآب و خروشان است که از کوههای بینگول منطقه آناتولی ترکیه سرچشمه گرفته، و در مرز ترکیه و ارمنستان به رود آرپا چای پیوسته و سپس مرز مشترک نخجوان را بطول 11 کیلومتر ترسیم کرده و پس از گذر از مرز ایران و نخجوان ،از مرز میان ایران و ارمنستان عبور کرده و دوباره مرز مشترک میان ایران و جمهوری آذربایجان را شکل داده و در منتها الیه شمالی استان اردبیل (شهرستان پارس آباد) وارد جمهوری آذربایجان گشته و به رودخانه کورا می‌ریزد. این رود ۱۰۷۲ کیلوتر طول دارد و از طولانی رود داخلی ایران ، یعنی کارون طولانی تر است.[۱]

رودخانه ارس در سال ۱۸۱۳ میلادی در پی عهدنامه ترکمنچای به عنوان مرز ایران و روسیه برگزیده شد و تمامی مناطق شمال این رود از ایران جدا و به خاک روسیه افزوده شد. بعدها ایران و اتحاد شوروی با هم سدی در ناحیه پلدشت به نام سد ارس بنا نمودند. در حال حاضر سد خداآفرین و سد قیزقعله‌سی به صورت مشترک با جمهوری آذربایجان بر روی ارس احداث می‌شود. بر روی ارس تا کنون پنج پل ساخته شده‌است که عبارتنداز: پل آهن جلفا، شوسه جلفا، پل پلدشت در شهرستان ماکو، پل خدا آفرین در قره داغ، پل نوردوز در مرز ارمنستان.

محتویات

    ۱ نام
    ۲ جزیره‌های ارس
    ۳ ارس در شعر شاعران فارسی‌گوی
    ۴ نگارخانه
    ۵ منابع

نام

ریشهٔ واژهٔ فارسی «ارس» و واژه‌های یونانی و ارمنی مربوطه احتمالاً از مادی «اَرَخس» *Araxs است که برگرفته است از نیاایرانی *Raxša- که یعنی «تیزرو»، «آنچه به سرعت جریان دارد».

در سنن ارمنی این رودخانه به نام آراست نوه بزرگ خاندان افسانه‌ای ارمنی هایک گذاشته شده است.[۲]این نام بعداً یونانی شده و به Araxes دگرگون شد و برای فرهنگ کورا-ارسی استفاده شد.تمدنی پیش از تاریخ که در دره کورا و ارس شکوفا شده بود.ولی در بسیاری از زمان‌ها این رود ولگا بوده که به نام Araxes نامیده شده به ویژه در تاریخ هرودوت.همچنین این رود در آخرین فصل آننید هشتم اثر ویرجیل به نام خشم در پل ثبت شده است پس از آنکه رومیها با ساختن یک پل بر روی آن توانستند بر دشمن پیروز شوند.برخی بر این باورند که ارس با دو رودخانه پیشون و گیهون که در فصل دوم کتاب مقدس به آن اشاره شده مرتبط است.[۳]
جزیره‌های ارس
رود ارس در نقشه ایران در دوره افشاریه.

در بستر رودخانهٔ ارس ۸۰۵ جزیرهٔ کوچک و بزرگ خالی از سکنه وجود دارد که به زبان محلی به آن «شام» می‌گویند. بر پایهٔ قرارداد مرزی، ۴۲۷ جزیره به ایران و ۳۸۲ جزیره به شوروی (و اکنون به جمهوری آذربایجان) تعلق دارند. این جزیره‌ها تنها برای چرای حیوانات پیرامون رودخانه قابل استفاده‌اند.[۴]

بیشتر این جزیره‌ها با نام‌های شماره‌گذاری شده نامیده می‌شود و برخی جزیره‌ها نیز دارای نام هستند از جمله: خُرامه، بویدوز، پیرواتلر، قره‌قباح و کثیری. چند جزیرهٔ نام‌برده دارای چراگاه‌های خوبی هستند.[۵]

در تعیین مالکیت جزیره‌های ارس میان هیأت‌های مرزبندی ایران و شوروی مقرر شده‌بود تا خط مرزی از میان رود ارس بگذرد و اگر در محلی چند شاخه از رود وجود داشته‌باشد میانهٔ شاخهٔ عمده‌تر خط مرزی شود. در تاریخ ۶ مهرماه ۱۳۳۴ یعنی زمانی که مالکیت جزیرهٔ نزدیک به پاسگاه عباسی تعیین می‌شد بر سر این که شاخهٔ عمدهٔ رود در این محل کدام است میان هیأت شوروی و ایران مشاجره‌ای درگرفت. یکی از افسران ایرانی به نام ستوان یکم نورالله کثیری نقشه‌بردار لشکر تبریز، برای اثبات این که شاخه‌ای که به سود ایران بود عمیق‌تر و بنابرین شاخهٔ عمده‌است با اسب خود بی‌باکانه به آب زد. وی و اسبش در زیر امواج ناپدید شدند ولی یکی از مرزبانان ایرانی به نام صمد مدداقلی توانست افسر ایرانی را نجات دهد. اعضای هیأت روس با دیدن این صحنه، مالکیت ایران بر جزیرهٔ ۱۳۰ در این شاخه از رود را پذیرفتند. جزیرهٔ ۱۳۰ بعداً با تصویب مقامات عالی ایران جزیرهٔ کثیری نام گرفت و به ستوان یکم نورالله کثیری پاداش و نشان افتخار داده‌شد.[۶] در دوران جنگ سرد، برخی از ایرانیان کمونیست از طریق این رودخانه به اتحاد جماهیر شوروی فرار کردند. همچنین صمد بهرنگی، نویسندهٔ ایرانی کتاب‌های کودکان در این رودخانه غرق شد.[۷]
ارس در شعر شاعران فارسی‌گوی

اوحدی مراغه‌ای

هر ساعتم به موج بلایی در افکند

سیلاب ازین دو دیدهٔ همچون ارس مرا

نظامی

ارس را در بیابان جوش باشد

چو در دریا رسد خاموش باشد

حافظ

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس

بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس

مولانا

شب رحیل چو کردم وداع شروان را

دریغ حاصل من بود و درد حصهٔ من

شدم ز آتش هجران زدم بر آب ارس

ارس بنالید از درد حال و قصهٔ من

به تیزی دم من بود و پری غم من

خروش سینهٔ من داشت جوش غصهٔ من

قاآنی

از خون خصم بوالهوس جاری کند رود ارس

تیغت که اندر یک نفس صد خون به تنها ریخته

ملک‌الشعرای بهار

به یک ماه اگر رفت جیش خزان

ز رود ارس تا لب هیرمند

به یک هفته آمد سپاه بهار

زکوه پلنگان به کوه سهند

ارسباران

ارسباران [۲] (Qaradagh، Qarājadāḡ، Arasbaran یا Qaraja dagh )، که قبلاً به نامهای قره داغ یا قره جه داغ [۳] شناخته میشد، ناحیه کوهستانی وسیعی است در شمال استان آذربایجان شرقی، که از شمال کوه قوشا داغ [۴] در جنوب اهر تا رود ارس گسترده است. [۵] ارسباران در شرق با شهرستان مشگین‌شهر و مغان، در جنوب با شهرستان سراب، و در غرب با شهرستان تبریز و شهرستان مرند هم مرز است. گفته شده نام قره داغ به علت کثرت کوههای منطقه ساخته شده، بااین توضیح که قره درلسان ترکی برانبوهی، کثرت ودرهم تنیدگی دلالت می‌کند.[۶] در سال ۱۹۷۶، یونسکو ۷۲،۴۶۰ هکتار از اراضی منطقه، در محدودهٔ '۴۰ °۳۸ تا '۸ °۳۹ شمالی و'۳۹ °۴۶ تا '۲ °۴۷ شرقی، را بعنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره ثبت کرد. توصیف کلی یونسکو به این قرار است، این ذخیره‌گاه زیست‌کره در کوهستانهای قفقازی ایران نزدیک مرز کشور با جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار دارد. ناحیه، با قرار گرفتن در بین مناطق خزری، قفقازی و مدیترانه ای، کوههایی تا ارتفاع ۲۲۰۰ متر، علفزارهای آلپی، دشتهای نیمه‌خشک، مراتع و جنگلها، رودها و چشمه‌ها را شامل شده است. ارسباران محل زیست حدود ۲۳،۵۰۰ کوچ نشین است که عموماً در مناطق حائل (buffer) و انتقالی (transition) ناحیه زندگی می‌کنند. فعالیت‌های اقتصادی در زیستگاه کشاورزی، دامداری، باغبانی، زنبورداری، صنایع دستی و گردشگری را شامل میشود، اما در بخشهای شهری فعالیتهای تجاری نیز در جریان است. [۷]

محتویات

    ۱ تاریخ
    ۲ قابلیت‌های توریستی ارسباران
    ۳ جمیعت شناسی منطقه
        ۳.۱ زبان
        ۳.۲ دین
    ۴ هوییت فرهنگی
        ۴.۱ اساطیر
            ۴.۱.۱ ورگی (نظر کردگی)
            ۴.۱.۲ توغ ها؛ یادگارانی از روز عاشورا
        ۴.۲ موسیقی عاشقی و مکتب قره داغ
        ۴.۳ قالی قره داغ
    ۵ اقتصاد
    ۶ آثار تاریخی مهم ارسباران
    ۷ چهره‌های شاخص
    ۸ کمپ‌های توریستی ارسباران
    ۹ منابع
    ۱۰ پیوند به بیرون

تاریخ

بر خلاف مطالب رایج در فضای مجازی،[۸] [۹] در منابع ماقبل دوره صفویان اشاره‌ای به قره داغ نشده است. [۱۰] در کتاب «مسالک و الممالک» ابن حوقل از مکانی بن نام "سیاه کوه" اسم میبرد، که در مجاورت آن نسلی از "ترکان" زندگی میکردند[۱۱]. اما بنظر میاید که سیاه کوه مذکور با منقیشلاق (Manghishlaq) در سواحل شمال شرقی دریای خزر یکی باشد. [۱۲] بنابر این، تا زمانی که اسنادی معتبر پیدا نشده، تاریخ قدیم ارسباران را بایستی در پس‌زمینه تاریخهای دو شهر اصلی منطقه، یعنی اهر و کلیبر، جستجو کرد.

در نوشته‌های تاریخی قدیمتر نام کلیبر بذ قید شده است[۱۳]. علی بن حسین مسعودی مینویسد، در ناحیه بذین با مریدان جاودان، پسر شهرک، قیام کرد.[۱۴] بعد از یک سری شکستها بابک در موطن خود محاصره شد ...بذین که زادگاه او بود، حالیه در ۳۲۳ هجری، هنوز مملکت بابک نامیده میشود.[۱۵] ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ صفحات زیادی را به کلیبر اختصاص داده است[۱۶]. نوشته او چنین آغاز میشود، آغاز به پا خواستن بابک به سال ۲۰۱ بوده است. پایتخت او شهر بذ بود و از سپاهیان خلیفه بسیاری را کشته بود.

یاقوت حموی هشتصد سال پیش کلیبر را اینگونه توصیف میکند، بذ: جایی در بین آذربایجان و اران. بابک خرمدین، که علیه معتصم شورش کرد، از اینجا بر خاسته است ... در این ناحیه انارهایی با زیبایی بینظیر، انجیر، و انگور به عمل میاید، که آن را در تنورها خشک می‌کنند چرا که آفتاب همواره پشت ابری ضخیم پنهان است... [۱۷] یاقوت حموی در وصف اهر چنیین نوشته است، ،اهر، علی‌رغم وسعت کمش، اقتصاد شکوفایی دارد. این شهر بین تبریز و اردبیل قرار گرفته و توسط امیری به نام "ابن پشتگین" اداره میشود...[۱۸]

هر دو شهر، تا حدی، اهمیت خود را در دوران ایلخانان مغول از دست داند. حمدالله مستوفی در نیمه قرن هشتم هجری چنین می‌نویسد، اهر شهرکی کوچک و هوایش سرد است ... [۱۹] مستوفی کلیبر را اینگونه وصف میکند، قصبه‌ای است در میان بیشه افتاده و کوهستان بزرگ و قلعه نیکو دارد، و در پای آن قلعه رودی روان است هوایش معتدل است و آبش از رود مذکور و حاصلش قلعه و انگور و میوه باشد، و مردمش از ترک و تالش ممزوج اند و شافعی مذهب... [۲۰] در توضیحی که مترجم فرانسوی کتاب یاقوت آورده به جای تالش کلمه مغول را آورده است که با توجه به زندگی مستوفی در زمان ایلخانان قابل قبول تر است. [۱۷]

اهر در کانون توجه صفویان قرار داشت. آنها سعی داشتند آذربایجان را بعنوان خاستگاه و مقر سلسله خود مطرح کنند. در این راستا،برای مثال شاه عباس بزرگ دو بار در سالهای ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد. [۲۱]

در تمام دوره دوره قاجاریان ارسباران توسط شاهزدگان قاجار اداره میشد.[۲۲] عباس میرزا برای مدتی اهر را مرکز فرماندهی خود علیه روسها قرار داد.[۲۳] در آن زمان عشایر ارسباران قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تامین میکردند [۲۴] و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل میشدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلماتهای انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: جیمز موریر، مؤلف "ماجراهای حاجی بابای اصفهانی"[۲۵]، که دویست سال پیش از اصلاندوز دیدن کرده می‌نویسد، وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه‌ای از سرپناه‌هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه‌ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به تیمور لنگ، که ایرانیان با کشیدن نرده‌ای در اطراف آن را بصورت سنگری برای دفاع از سواحل ارس آماده میکردند....[۲۶] رابرت میگان خمارلو را چنین توصیف میکند،...روستای خمارلو، در دامنه کوههای شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شده اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳-۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است...ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده ام. مردان و زنان کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند... [۲۷] اهر در طی‌جنگ به شدت آسیب دید. مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را دیده اند آن را "شهری در وضعی اسفبار" وصف کرده اند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران قره داغ به شهر اعزام می‌شدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان ماموریت پر کنند. [۲۸]

ارسباران یکی از کانون‌های جنبش مشروطه ایران بود، چرا که عشایر ارسباران در مناقشات مسلحانه جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب ٔبر عهد دو قره داغی، یعنیستار خان و رحیم خان چلبیانلو بود. بعد از برقراری پادشاهی دودمان پهلوی افول ارسباران شروع شد. شاهان پهلوی با تاکید ٔبر آریاگرایی برای زدودن هویت ترکی مردم منطقه تلاش کردند. رضا شاه با تغییر دادن نام تاریخی قره داغ به ارسباران سعی کرد هویت تاریخی منطقه را نیز منهدم کند. بعلاوه، اجرای سیاست یک‌جانشینی اجباری عشایر به اقتصاد ناحیه ضربات مهلکی زد .[۲۹] نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد.
قابلیت‌های توریستی ارسباران

اعلام بخشی از ارسباران بعنوان زیست کره توسط یونسکو ٔبر پتانسیل توریستی منطقه صحه گذاشت. [۳۰] زیبایی طبیعت ارسباران حتی نظر غربیانی را که منطقه را دیده اند بخود جلب کرده است. برای مثال، یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف می‌کند، شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های سر به فلک کشیده‌ای که قله‌هایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. ... مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران.[۳۱]

زیست کره ارسباران علاوه بر آن که تحت تاثیر اقلیم مدیترانه ای است درشعاع اثر اقلیم های خزری و قفقازی نیز قرار دارد و به دلیل وجود اختلاف ارتفاع زیاد، از آب و هوا و اقلیم های متنوعی بر خوردار است . میانگین بارش سالانه در ایستگاه هوا شناسی کلیبر در یک دوره ۲۰ ساله ، ۴۶۱ میلیمتر بود. بارندگی نسبتاً زیاد در این منطقه ، که بیشتر به صورت برف است ، و تبخیر کم آن باعث شده تا جویبارهای زیادی از کوهستانهای مرتفع آن سرچشمه گرفته و به داخل رود ارس وارد شوند.[۳۲]

از نظر جغرافیایی گیاهی ارسباران محل بر خورد سه اقلیم مختلف خزری، قفقازی و مدیترانه ای است . شکل ظاهری و توزیع پوشش گیاهی ارسباران قانونمندی خاصی دارد ، بدین ترتیب که دامنه های جنوبی اصولاً پوشیده از مرتع است و جنگل عمدتاً در دامنه های شمالی و بین ارتفاعات 800 متر تا حدود 220 متر مشاهده می شود و مناطقی با ارتفاع بیشتر از 2200 متر و کمتر از 800 متر مرتعی است . [۳۳] در پارک ملی ارسباران ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوه‌ای، گرگ، «وشق» (سیاه‌گوش) و «پلنگ») و ۲۲ گونه ماهی شناخته شده است. از گونه‌های پرندگان بومی ارسباران می‌توان به «قره خروس قفقازی[۳۴] [۳۵]» کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بی‌شماری پرندگان آبزی و خشکی‌زی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبه‌های شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونه‌های گیاهی و جانوری کمیاب، چشم‌اندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیب‌پذیری بالای خود در سال‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۵۲ شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت.[۳۶]

در این میان جنگل‌های بلوط[۳۷] «ممرز» به همراه گونه‌هایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، تمشک وزغال‌اخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه می‌کنند. میوه جنگلی قره‌قات نیز در جنگل‌های ارسباران به وفور یافت می‌شود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگل‌های ارسباران زیست می‌کنند. طی سال‌های اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونه‌برداری مستمر و مداوم، قارچ‌های منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.[۳۸][۳۹] [۴۰]قارچ دنبلان در بیشه‌های منطقه ارسباران، مخصوصا در نزدیکی‌های روستای دریلو به وفور یافت میشود. قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی به معنی متورم میدهد؛ بدین ترتیب که این قارچ در حین رشد خاک‌های بالای خود را اندکی بالا می‌آورد و اهالی از همین نشانه قارچ را پیدا می‌کنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در منطقه ارسباران دلالت میکند.

یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده است[۴۱]. این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباس‌آباد-آینالو - وایقان) قرار گرفته‌اند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکان‌های زیادی وجود دارند، که علی‌رغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفته‌اند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمان‌های رنگی آویزان میکردنند. لیست دیگر زیارتگاه‌های منطقه در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است.[۴۲]

ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعی‌شان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم می‌کنند. ییلاق ایل بسطاملو در مراتع بین روستای شجاع آباد و قلعه بابک (قلعه بذ)، کوههای روستای علی‌آباد (کلیبر), چپرلی و آقداش از دیدنی‌ترین ییلاقها هستند.

چشمه های آب گرم ارسباران در زمرهٔ جاذبه‌های گردشگری هستند که اخیراً مورد توجه قرار گرفته اند. بنا به نوشته روزنامه دنیای اقتصاد، تاسیسات آب‌درمانی کلیبر که در تیر ماه ۱۳۹۲ راه اندازی شد، بزرگ‌ترین مجتمع آب درمانی کشور است. این مجتمع در نزدیکی روستای متاللی احداث شده و شامل استخرهای سرپوشیده با سقف متحرک زنانه، مردانه، سونا و جکوزی، مجموعه رستوران، بوفه، کافی شاپ، سالن‌های ورزشی، بدنسازی، فضای بازی کودکان، رختکن‌های مجهز، پارکینگ و نمازخانه به علاوه واحدهای تجاری می‌باشد.[۴۳][۴۴]

علأوه بر مورد فوق‌الذکر، تقریباً در هر آبادی ناحیه نوعی نشان اختصاصی (Landmark) وجود دارد. بعضی از اینها می‌توانند جاذبه گردشگری داشته باشند. در اینجا سه نمونه را ذکر می‌کنیم. ۱) یکی از دیدنی های کوانق درخت چنار کهنسال کاملاً سر حالی، به قطر تقریبی سه متر، است که که در ورودی روستا قرار دارد. به گفته اهالی این روستا این درخت قدمتی بیش از 500 سال دارد. تصویر این درخت ضمیمه شده است. ۲) در قبرستان روستای صومعه درخت سرو عجیبی وجود دارد. این درخت کهنسال در تمام قسمت های تنه خود حتی شاخ های کوچک حالت پیچ خورده دارد و از سایر درختان سرو که در آن منطقه و قبرستان وجود دارند متمایز است. [۴۵] درخت کهنسال بلوط در روستای چریق و درختان چنار کهنسال در روستاهای ی شاه‌حیدر ، مکیدی و طوعلی سفلی از دیگر جاذبه های منطقه حفاظت شده ارسباران محسوب می شوند .[۴۶]
جمیعت شناسی منطقه

عشایر ارسباران

در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاج علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)[۴۷]. آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت[۴۸]. جمعیّت عشایری ارسباران در دو قرن بعدی زیاد نشد. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۲۰۰۸ این جمعیت، به ترتیب ۳۰۰۰۰[۴۹] و ۳۶۰۰۰[۵۰] نفر تخمین زده شده است. در طول زمان به تدریج سر ریز جمعیت عشایری در روستاها ساکن شدند. در آغاز سده بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود.[۵۱] بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد[۵۲]. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند.مثلاً: جمعیت روستای عباس‌آباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند.)

پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جهور شایعه‌ای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست یونسکو با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عده‌ای از مهاجرین برگشته و خانه‌هایی مدرن ساختند. به هر روی پس از فروکش کردن شایع مذکور، جمعیت ناحیه در حال افزایش است. معاون عمرانی استاندار آذربایجان‌شرقی از پدیده مهاجرت معکوس در مناطق کلیبر و خداآفرین سخن گفته است. [۵۳] البته، به علت نبود فرصتی‌های شغلی برای جوانان، ترکیب جمعیّت کاملاً نامتقارن است و به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شده است[۵۴].
زبان

زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبان‌های ترکی می‌باشد[۵۵]. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا ( چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی [۵۶] بودند[۵۷]. این مشاهده و دیگر منابع تاریخی خمیرمایه‌ای بود برای اثبات "زبان آذری" توسط احمد کسروی و دیگر تاریخ شناسان و زبان شناسان مانند مینورسکی، که بر پایه آن پیش از ورود ترکان به آذربایجان در زمان سلطان محمود غزنوی (حدود هزار سال پیش) مردم آذربایجان به زبان آذری حرف می‌زدند.[۵۸][۵۹] [۶۰] [۶۱]

در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است[۶۲]. تا قبل از شیوع تلفن همراه، در ارسباران اکثر مردان و پسرن قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.
دین

اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازده‌امامی هستند. همچنانکه در بالا اشاره شد، تا اوایل قرن بیستم جمعیت مسیحی قابل ملاحظه‌ای در روستاهای ارسباران زندگی میکردند.[۵۱] آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. در برخی روستاها، برای مثال گرمناب، قبرستان ارمنیها بیش و کم دست نخورده باقی‌مانده اند. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گوران‌ها در اصل متعلق به ایل شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباش‌ها در عهد شاه اسماعیل بود.[۶۳]. از روستاهای عمده شاملو نشین میتوان عاشقلو، مرکز بخش منجوان را نام برد.
هوییت فرهنگی

دو عامل در جهت گیری کلی هویت فرهنگی مردم قره داغ به سمت فرهنگ شفاهی نقش تعیین کننده داشته اند. ۱) یکی نبودن زبان گفتاری با زبان کتابی. ۲) بخاطر ساختار خاص زبان ترکی، مرز بین خاطرات فردی و خاطرات جمعی مبهم است، مشخصه‌ای که ایجاد فرهنگ شفاهی را در اشکال گوناگون بسیار آسان می‌کند[۶۴]. در زمینه گرد آوری و مکتوب کردن این فرهنگ و مطالعات تطبیقی با فرهنگ نواحی پیرامونی کار آکادمیک زیادی انجام نشده است. با این‌حال، شاعران منطقه، احتمالاً با الهام از رهیافت شهریار در کتب حیدربابایه سلام[۶۵]، ویژگی‌های فرهنگ قره داغ را در اشعار خود منعکس کرده اند. بر جسته‌ترین اثر، از نقطه نظر مجملی، در این زمینه شعر محمد گلمحمدی است با عنوان قره داغ. [۶۶] [۶۷] برای نشان دادن اهمیت این شعر، ذکر مثالی کفایت میکند. گلمحمدی در تک بیتی که به موضوع نام دختران اختصاص داده با ذکر پنج اسم نمادین خطر انقراض نامهای بومی را در لفافه گوشزد کرده است:
وئرمه رم یوز لادانه آی بنیزین بیر تئلین         گول خانیم نازلی صنم گول پری، گول دانه سی ام

مورد برجسته دیگر در این راستا، کتاب «ائل دایاقینا سلام» عباس بارز است، که در سال ۱۳۴۶ توسط موسسه مطبوعاتی یزدانی چاپ و منتشر شده است.[۶۸] اشعار این کتاب، آن طور که در مقدمه به آن اشاره شده، در سال ۱۳۳۳ سروده شده‌اند. این منظومه در واقع نظیره‌ای بر «حیدربابایه سلام» شهریار است.[۶۹]
اساطیر

اهالی قریب به اتفاق روستاها نوعی تقدس را به چندین محل واقع در اراضی روستا نسبت می‌دهند. این مکان‌ها، در حالت کلی در جاهایی با توپوگرافی خاص قرار گرفته، و به گونه‌ای با مشاهده موثق اجنه مرتبط هستند. در بعضی از این مکان‌های مقدس، که اجاق نامیده می‌شوند، مردم حیوانات نذری قربانی می‌کنند. در بقیه، دور درختی (مخصوصا درخت دغدغان) سنگهای بزرگ جمع کرده و از شاخه‌های آن نخهای رنگی آویزان می‌کنند. لازم به توضیح است که دغدغان، به نوبه خود، نوعی تقدس دارد. حد اقل تا سی سال پیش روز چهار شنبه سوری شاخه هاّ باریک دغدغان را بریده، از آنها چلیپای نقشداری درست کرده و برای دفع بلا به گردن بره‌ها - که قرار بود تا سیزده بدر برای اولین بار از طویله بیرون آورده شوند- آویزان می‌کردند. احتمالاً این رسم ریشه‌ای ارمنی - زرتشتی داشته باشد.

در اکثر روستاها، مکانهای غیر مقدسی وجود دارند که از طریق قصه‌های عامیانه به رابطه انسانها و خرس‌ها مربوط می‌شوند (اشاره‌ای جالب به نقش اساطیری خرس در فرهنگ اقوام بر خواسته از استپ‌های اسیای مرکزی[۷۰]). تم اصلی به قرار زیر است؛ خرس نری دختر جوانی را دزدیده به لانه‌اش می‌برد. دختر حامله شده و فرزند دو رگه‌ای به دنیا می‌آورد. در فرصتی دختر فرار کرده خرس عاشق را با فرزند گریان جای می‌گذارد. گرگ، جدّ نمادین قبایل مغول و ترک[۷۱]، جایگاه خاصی در فرهنگ اسطوره‌ای ارسبارن دارد. پنجه گرگ سمبل نیرو شناخته میشود و اعتقاد بر آن است که لمس کردن آن واهمه و ترس را درمان میکند. [۷۲] مردمان نسل‌های قبل به احتمال محبوس شدن در "جقه گرگ" ایمان داشتند. بر اساس یک داستان رایج، چنین اتفاقی در مرد فردی به نام "عظیم کییشی" روی داده بود. این فرد هنگامی که در یک شب چله، بدون لباس، برای رفع حاجت بیرون رفته بود، توسط یک دسته عبوری از گرگان به هیبت حیوانی در آمده بود. او، بعد از ۱۸ سال زندگی با دسته، هنگام عبور از روزنه‌ای تنگ جقه از دست داده و به هیبت انسان در آمده بود. خاطرات عظیم کییشی بخش مهمی از فرهنگ شفاهی منطقه بود.

علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصا در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته می‌شود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری همزادی دارد که امکان ندارد انتقام همزاد کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس جن بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار در می‌آورد. به علت تابو بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته می‌شدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر "صوفی حسین"، از روستای تیموربیگلو، بود که خود قربانی یک "شاه مار" شد. در حال حاضر فقط "صوفی عباس"، از اهالی وایقان، گاهی مار می‌گیرد. احتمال دارد که توتم بودن مار به نحوی با مهرپرستی مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبول‌های خیر و شر می‌شناسد[۷۳].
ورگی (نظر کردگی)

ورگی، به معنی هدیه است و دریافت ورگی تقریباً معادل مفهوم نظر کرده [۷۴] شدن در زبان فارسی می‌باشد. فردی که صاحب ورگی میشود، به واسطه ائمه توانایی انجام اعمال خارق العاده، همانند پیشگویی یا شفا بخشی، را بدست می‌آورد. [۷۵] بر مبنای اعتقاد عمومی در ارسباران، ورگی میتواند در گاهی موروثی بشود. برای مثال، در روستای وایان معرکه‌گیری در خانواده ناصری ارثی است. گاهی ورگی در عالم رویا اعطا میشود، [۷۶] [۷۷] و برخی اوقات در اجاقها. اعتقاد ٔبر آن است که فرد نظر کرده نمی‌تواند از گرفتن ورگی اجتناب کند، علی‌رغم آنکه نظر کردگی در آغاز با بیماری و رنج همراه است.[۷۵]
توغ ها؛ یادگارانی از روز عاشورا

توغها همان "علم جوش" زبان فارسی هستند که وجودشان در مناطق مختلف ایران گزارش شده است. [۷۸] [۷۹] ظهر عاشورا، روز شهادت امام حسین، زمانی که احساسات عزاداران به اوج می‌رسد، در سه روستای ارسباران (الهرد، وایان، کلاسر) سه علم ناگهان از جنب و جوش می‌افتند -به اصطلاح اهالی شهید می‌شوند-؛ علمداران شیون سر می‌دهند، و تماشاگرانی که تاا آن لحظه از هیبت علم‌های خروشان دور ایستاده بودند نزدیک شده اسکناس‌ها و شال‌های نذری را به روی علم‌ها می‌اندازند. این علم‌ها، که توغ نامیده می‌شوند، در طی دهه اول محرم عصرها به میدان جلو مساجد آورده می‌شوند تا در حلقه محاصره عزاداران سینه زن با نوسانات نا منظم و کتره‌ای خود در دل تماشاگران هیبتی روحانی بیافرینند. همچنان که ظهر عاشورا نزدیک می‌شود دامنه نوسانات زیاد شده و علمدار به زحمت قادر به مهار علمی که، گویا، تراژدی سیزده قرن پیش را ناظر بوده است. در تصویر ضمیمه، دو علم در میان دایره عزادارن دیده می‌شوند. یکی از علم‌ها ساکن است و دیگری در حالت افقی قرار گرفته و علمدار را میکشد.

توغها را خواهری میدانند که بعد از قرنها مدفون بودن در زیر خاک کربلا به اذن الهی پرواز کرده و خود را به مساجد روستا هایی که بیشتر تعداد صالحیین را داشتند میرسانند. متأسفانه اینگونه اظهارات شفاهی هستند و هیچ تحقیق علمی در مورد توغها انجام نگرفته است. در هر حال، هر ساله سه روستای فوق‌الذکر پذیرای جمعیت عظیمی از مهمانان عزاداری است که برای تماشای توغ‌های محترم رنج سفری هزار کیلومتری را به جان خریده‌اند.
موسیقی عاشقی و مکتب قره داغ
نوشتار اصلی: عاشیق
Bəlkə bu yerlərə birdə gəlmədim         دیدی گذرم باز به این خطه نیفتاد،
duman səlamət qal dağ səlamət qal         ای قلهٔ مه گرفته بدرود،
arxamca su səpir göydə bulutlar         ای آبفشان فلک و آب روانش،
leysan səlamət qal yağ səlamət qal         وی گرمی تیر ماه بدرود...

این ابیات آغازین آوازی معروف، سروده محمد آراز،[۸۰] نمونه‌ای است از آوازهای عاشیقی که در هماهنگی با طبیعت ویژه قره داغ ساخته شده‌اند.در دوران پیش از انقلاب اسلامی، دوری از مرکز و صعب العبور بودن کوهستانهای قره داغ بستر مناسبی را برای حفظ فرهنگ بومی فراهم آورده بود. اوج این فرهنگ موسیقی عاشقی است، که قره داغ یکی از قطب‌های آن بشمار می‌آید.[۸۱] خاستگاه موسیقی عاشقی خوانندگان دوره گردی بودند که به همراه نواختن قوپوز (سازی هشت سیمی به شکل تار) و آواز خوانی در شادی‌ها و عروسی‌ها حاضر می‌شدند[۸۲]. تاریخچه این افراد حد اقل در قرن هفدم میلادی به دده قورقود می‌رسد[۸۳]. کتاب دده قورقود مجموعه ۱۲ داستان و مربوط به زمانی است که اویغورها از دشتهای آسیای مرکزی مهاجرت کرده و در ترکیه و آذربایجان ساکن شدند. موسیقی عاشقی در طی مهاجرت بزرگ و برخوردهای منتجه با ساکنین اصلی سرزمین‌های اشغال شده تکوین یافت. با این حال، توصیف زندگی با عبارات مربوط به زندگی شبانی در طول زمان تم اصلی این موسیقی بوده است. این جنبه در آهنگ‌ها و آوازهای ساخته شده توسط عاشیقهای قره داغ بطور بارزی برجسته تر است: در این ناحیه عاشیقها در ساخت آوازهای خود از احساسات وابسته به کوچ عشایر ارسباران بین ییلاق و قشلاق الهام می‌گیرند. صدای بالابان و تنبک، که در موسیقی عاشقی مناطق دیگر غایب است، مشخصه وابستگی به طبیعت کوهستانی را برجسته تر می‌کند. متأسفانه، در سالهای اخیر بعد از درگذشت بالابانچی‌هایی، همچون عباس عبادیان و ذوالفقار عبداللهی، عاشیقهای قره داغ کم‌کم بالابان و تنبک را از موسیقی خود حذف کرده‌اند.

پیش درآمد دو تا از معروفترین داستانهای عاشیقی، یعنی عاشیق قربانی وپری[۸۴] و یاخشی و ساری[۸۵]، در قره داغ رخ میدهد. فراق عاشیق از معشوق در این روایتها، بر خلاف دید مشرق زمینی، نه بخاطر بی‌وفائی معشوق که بعلت قضای روزگار اتفاق می‌افتد و عشق دو طرفه است.[۸۶]
قالی قره داغ
نوشتار اصلی: قالی قره داغ

نوعی از قالی کناره ای مختص مناطق میانی ارسباران است. معروفترین نقشه این قالی‌ها در روستای بالان تکامل یافته است. در این نقشه یک طرح، که در عکس ضمیمه نشان داده شده، سه بار تکرار میشود.

حاصل اوج هنر قالیبافی در آذربایجان بافت ورنی است، [۸۷] که در قره باغ خلق شده و در طی مراودات فرهنگی وارد منطقه ارسباران شده است. ورنی نوعی گلیم یک رو یا گلیم فرش نما بدون پرز است که به سبک پود پیچی یعنی گذراندن پود اصلی از تار و پیچش نخ خامه به دور نخ های تار شکل گرفته و نقش می پذیرد. طرح کلی ورنی از سه جز حاشیه، متن، و ترنج (göl به معنی حوض) تشکیل شده است.[۸۸] دختران و زنان عشایر ارسباران، ورنی را، اغلب در اتاق نشیمن خانواده، بدون مراجعه به نقشه میبافند. [۸۹]در طرح تزیینی ورنی اشکال ساده شده آهو، خروس، مار، پرندگن، گوسفند، شتر، گرگ، عقاب، در فرمی مشابه طرح سفالها، مورد استفاده قرار می‌گیرد.سمبول دکوری ویژه طرحها، عنصرS است، که گاهی در فرمی شبیه S یا 5 نمایش داده میشود. این عنصر در فرهنگ کوچ نشینان مفهوم اژدها را القا میکند. ورنی بافی، علاوه بر اهمیت هنری، منبع در آمد قابل ملاحظه‌ای برای عشایر است.[۹۰][۹۱]
اقتصاد

تا قبل از انقلاب اسلامی، اقتصاد منطقه نوعی خود کفایی محلی داشت؛ تمام غذا در محدوده روستاها تولید می‌شد، و محصول مازاد با کالاهای فروشندگان دوره گرد مبادله می‌شد. ساکنین کناره‌های ارس، عموماً، عشایر نیمه ساکن بودند. آنها بعد از برداشت محصول، در فصل تابستان دامهای خود را به مراتع کوهستانهای بالا دست می‌بردند. مراتعی مانند چپرلی و آقداش هر کدام به ساکنان یک روستای مشخص تعلق داشتند.

تا میانه‌های سال‌های ۱۳۵۰ شمسی، کشت دیم در زمینهای شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بازدهی زمین‌ها را کاهش داد بود. بعلاوه، اعلام قسمت عمده منطقه بعنوان منطقه حفاظت‌شده بی توجه به معیشت ساکنین، به دامپروری آسیب زد. مردم مجبور شدند بخش عمده در آمد خود را از کارگری فصلی در تهران تامین کنند. آنها عموماً به نقاشی ساختمان یا نانوایی اشتغال داشتند. بعد از انقلاب، توسعه راه‌ها باعث در دسترس قرار گرفتن بازارهای شهری شده و کار دامپروری را با صرفه نمود. متأسفانه، اختلافات پایان ناپذیر سر مالکیت چرا گاه‌ها و در دسترس نبودن چوپان، گسترش بیشتر دامپروری را نا ممکن کرده است.

در سال‌های اخیر، زنبور داری به صورت یک شغل سود آور در آمده است.[۹۲] از کانون‌های اصلی زنبور داری میتوان روستای مردانقم را نام برد.[۹۳]

آثار گردشگری در اقتصاد محل هنوز آشکار نشده است. گردشگران ترجیح می‌دهند در چادرها بمانند و از غذاهای کنسروی، که همراه آورده‌اند، بخورند. نتیجه به جا گذاشتن زباله در کنار جاده‌ها و، احیاناً، تخریب مراتع و مزارع روستائیان است. در سال‌های اخیر فرمانداری کلیبر با برگزاری جشنواره انار و زغال اخته برای ترویج تولید تجاری و بازاریابی این میوه‌ها تلاش کرده است. از سال ۱۳۸۸، در اواخر مهر ماه هر سال، جشنواره انار در مردانقم بر‌گزار میشود. [۹۴] [۹۵] [۹۶] جاذبه اصلی این جشنواره اجرای موسیقی عاشقی توسط عاشقهای معروف منطقه است. در اخبار منتشره اغلب بر جنبه‌های جذب گردشگری این جشنواره‌ها تاکید می‌شود.

بهره برداری کامل از معدن مس سونگون میتواند تاثیر بالایی در رشد اقتصادی منطقه داشته باشد. این معدن در 130 کیلومتری شمال تبریز و 30 کیلومتری شهرستان ورزقان واقع شده است. براساس آخرین محاسبات انجام شده ذخیره قطعی این کانسار در حدود 796 میلیون تن با عیار 61/0 درصد مس (تا تراز 1600) برآورد شده است.[۹۷] بخش عمده منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس، که اقتصاد ایران را با اقتصاد منطقه ای قفقاز، روسیه و شرق اروپا متصل می کند،[۹۸][۹۹] در ارسباران واقع شده است و احتمالاً در توسعه اقتصادی ناحیه نقشی اساسی خواهد داشت.
آثار تاریخی مهم ارسباران

    قلعه بابک که به نام‌های «دژ بابک»، «بذ و قلعه جمهور» هم معروف است، دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده‌است. این قلعه در نزدیکی شهر کلیبر قرار دارد.
    قلعه پشتو بر بلندترین کوه بین روستاهای پشتاب و کوجانقرار گرفته است. قلعه در کوهستانی به ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر بنا شده است. از این قلعه که شبیه قلعه بابک و شاید همزمان با آن بوده است به هنگام نبرد با اعراب حاکم بر منطقه استفادهٔ نظامی می‌شده است[۱۰۰].
    قلعه جوشین یکی از قلعه‌های تاریخی شهرستان ورزقان، در ۲۶ کیلومتری غرب ورزقان بسوی جلفا و در ۶ کیلومتری روستای جوشین واقع شده است. قلعه بر فراز کوهی است که سه طرف آنرا شیب‌های دیوارمانند احاطه کرده است و تنها راه ارتباطی آن یک گذر کوهستانی تنگ است که فقط یک یا دو نفر می‌توانند به زحمت از آن بالا روند. این قلعه در حمله اعراب به ایران یکی از مراکز مقاومت بود. سفالهایی که در محوطه قلعه پیدا شده مربوط به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اولیه اسلام تا قرن ششم هجری قمری است[۱۰۱].
    دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل این که محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی مانند شاهزادگان صفوی در زمان گذشته بوده‌است، در تاریخ شهرت بسیاری دارد[۱۰۲].
    قلعه مردانقم قبل از اسلام احداث شده است. در عصر حکومت خوارزمشاهیان مدتها از آن به عنوان زندان سیاسی استفاده می کردند و عده ای از رجال و دربانیان و امرای قصر را محکوم و در قلعه مذکور زندانی می نمودند.[۱۰۳]
    بقعه شیخ شهاب‌الدین اهری در شهر اهر]]، محل خانقاه و مقبرهٔ شیخ شهاب‌الدین اهری می‌باشد. این مجموعه شامل ساختمان‌های خود خانقاه، مسجد، ایوانی بلند، مناره‌ها، و تعدادی غرفه است. این خانقاه از سال ۱۳۷۴ به موزه ادب و عرفان تبدیل شده است که تنها موزهٔ عرفان در ایران است.
    بازار اهر از شاخه‌های مختلفی تشکیل یافته و دارای ۴ بخش اصلی به نام‌های بازار جعفرقلی‌خان، بازار کفاشان، بازار نصیربیگ و راسته‌بازار است. این بازار در زمان رشیدالملک، حکمران وقت ارسباران مرمت شده‌است.
    خانهٔ تاریخی قاسم خان اهری از خانه‌های تاریخی اهر است که در خیابان حزب‌الله این شهر قرار گرفته‌است. این بنا از اتاق‌ها، سرسرا و نورگیرهای مختلفی شکل گرفته‌است. در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، پارک قاسم اهری در جوار خانه تاریخی مذکور احداث شده‌است. این خانه در دوره های گذشته شاهد حضور رضاخان، محمد رضا پهلوی و دکتر اقبال نخست وزیر دولت وقت بوده است .[۱۰۴]
    قصر آینالو در ته یکی از دره‌ها در روستای آینالو قرار دارد این قصر به ثروتمند معروف ارمنی دوران قاجاریه (طومانیاس) بوده است. از ساختمان با عظمت آن امروزه چیزهای زیادی باقی نمانده است. بنای نیمه سالم و باقی‌مانده این عمارت که در جهت شمال جنوب ساخته شده است در حدود ۱۲*۲۰ متر می‌باشد که قسمت جنوبی آن از در اصلی تا جنوب ۵/۶ متر می‌باشد این ساختمان ۳ طبقه یعنی (قسمت جنوبی) سه طبقه ولی بقیه ساختمان‌ها ۲ طبقه می‌باشد.
    قلعهٔ آوارسین که در نزدیکی روستای آوارسین شهرستان خداآفرین واقع شده‌است.
    حمام کردشت یکی از آثار تاریخی روستای کردشت در بخش مرکزی شهرستان جلفا می‌باشد. این بنا سالانه پذیرای هزاران نفر از گردش گران داخلی و خارجی است. قدمت این بنا به اواسط دورهٔ صفویه و زمان سلطنت شاه عباس صفوی (سومین و قدرتمندترین پادشاه صفوی) می‌رسد.
    روستای الهرد در گورستان قدیمی الهرد، سنگ نوشته‌هایی مصور با حاشیه‌های منقش به خوبی حفظ شده‌اند. هر چند هیچ تحقیق علمی در مورد این سنگ نوشته‌ها انجام نگرفته، ولی غیر متداول بودن آنها در سطح منطقه ارسباران می‌تواند نشانی از قدمت روستا باشد.
    خانه امیر ارشد در روستای اوخارا، شهرستان ورزقان، یکی از بناهای تاریخی ورزقان با اثر معماری منحصربه‌فرد دوره قاجار است. نمای بیرونی این عمارت از سنگ و بدنه داخلی آن از آجر بوده و در دو طبقه به وسعت یکهزار و ۱۰۰ متر مربع را شامل می‌شود[۱۰۵]. عمارت یاد شده در آذر ماه سال ۱۳۷۸ به شماره ۲۵۲۲ در آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۱۰۶]
    از آثار قدیمی و مهم شهرستان خداآفرین پل های قدیمی و تاریخی خداآفرین هستند که در نزدیکی شهر خمارلو قرار دارند. یکی از دو پل خراب شده ولی دیگری تعمیر شده است و هنوز هم برای پیاده قابل استفاده است، که اغلب برای مذاکره مرزبان مورداستفاده قرار می گیرد. طول پل سالم ۱۶۰متر است که ۱۲۰ متر متعلق به ایران و ۴۰ متر متعلق به جمهوری آذربایجان است . محل پل ها تنگ ترین معابر رود ارس می باشد که بستر سنگی دارد ولی سایر جاهای محل عبور رود آهکی و نرم است که در قدیم برای ساختن پل توانایی و امکانات نداشتند.
    موزه باستان‌شناسی خداآفرین ا اشیای شش هزار ساله به دست آمده از کاوش‌های منطقه خداآفرین را در خود جای داده است.[۱۰۷] اهمیت اشیای یافت شده به این دلیل است که نشان می‌دهد علاوه بر زندگی کوچ نشینی، نوعی از زندگی ثابت و استقرار در شهرها نیز در این منطقه در چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح در جریان بوده است.[۱۰۸]

چهره‌های شاخص

    بی‌شک، ستار خان قره‌داغی (سردار ملی)، یکی از بازیگران اصلی مشروطیت، ابر - قهرمان ارسباران بشمار می‌آید. ستار در سال ۱۲۸۵ ق (۱۸۶۸ میلادی) به دنیا آمد. او از اهالی روستای بیشک قدیم یا روستای سردار امروزی شهرستان ورزقان بود[۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳].
    بابک خرمدین[۱۱۴] [۱۱۵].
    عاشیق قربانی، متولد روستای دریلو، همدوره شاه اسماعیل و در مرحله آغازین نهضت ادبی شاه ختایی قرار دارد. [۱۱۶] آوازة ماجراهای عاشیق قربانی با افسانه‌ها در آمیخته و منشاء داستانی گردیده بنام «عاشیق قربانی وپری» که زبانزد عاشیقان است.[۱۱۷] عاشیق قربانی میتوانسته است ظریفترین و طبیعیترین احساسهای انسانی را بامهارتی استادانه به ساز و سخن وصف کند. شعر مشهورش که ردیف «بنفشه» دارد، از این نظر حائز اهمیت است:[۱۱۸]
    ساری عاشیق، که در اواخردورۀ صفویّه زندگی میکرد، به «غریب عاشیق»، «ساری عاشیق» و «حق عاشیقی» معروف بود. بنظر میاید که وی در یکی از دهات شهرستان اهر به دنیا آمده، دوران جوانی خود را در قاراداغ به سر آورده و سپس به ایالت «زنگه زور» شمال کوچ کرده و در دهی به نام «قاراداغلی» ساکن شده است. عاشیقهای بعدی دربارۀ زندگی او منظومه ای با نام «یاخشی و ساری» آفریده اند.[۱۱۸] بایاتیهای ساری عاشیق معروف هستند. [۱۱۹]
    سام خان (امیر ارشد) فرزند رستم خان رئیس ایل حاج علیلو (یکی از عشایر ارسباران) بود. وی در فاصله سالهای انقلاب روسیه و استقرار بلشویسم در قفقاز به عنوان سرحد دار ارس و مانع نفوذ بلشویسم به ایران لقب گرفت. سر انجام امیر ارشد به همراهی ۱۰۰۰ چریک محلی و ۱۵۰۰ژاندارم به فرماندهی کلنل «لندبرگ» سوئدی و نیز قوای ماکوبه سرکوبی سیمیتقو اعزام شد. در حدود روستای «شکریازی» سلماس امیر ارشد سیمیتقو را شکست داده و در اثنای جنگ خودش نیز تیر خورده و کشته می‌شود[۱۲۰][۱۲۱].
    رحیم خان چلبیانلو، پس از خلع محمدعلی‌شاه از سلطنت (۱۳۲۷)، در اردبیل آشوب کرد. در جنگی که میان ستارخان، که حاکم اردبیل شده بود، با رحیم‌خان و متحدانش در گرفت، ستارخان به سختی شکست خورد[۱۲۲] سپس حکومت مرکزی سپاهی مرکّب از سواران بختیاری، مجاهدین و قزاق را به جنگ رحیم‌خان فرستاد. این‌بار رحیم‌خان شکست خورد و به روسیه گریخت. سر انجام، در ۱۷ رمضان ۱۳۲۹ رحیم‌خان در یکی از راهروهای ارگ تبریز با شلیک گلوله اعدام شد[۱۲۳].
    کریم پاشا بهادری، در 1305 ش در تبریز متولد شد. پدرش محمد بهادری فرزند حاج کریم خان عمده مالک ارسباران و نماینده مجلس بود. در اسفند 1343 حسنعلی منصور به نخست وزیری برگزیده شد و بهادری مدیر کل دفتر نخست وزیر شد. امیرعباس هویدا در 1343 او را به معاونت نخست وزیر منصوب نمود و سرانجام در سال 1346 رئیس دفتر فرح پهلوی شد و در 1355 در آخرین ترمیم کابینه هویدا، به وزارت اطلاعات منصوب گردید[۱۲۴]. او، به خاطر روابط ویژه‌اش با فرح، در سیاست ایران نقش موثری داشت[۱۲۵][۱۲۶].
    قاسم اهری ،[۱۲۷] نخستین چشم پزشک ایران، به سال 1263 دراهر چشم به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به اروپا رفت و در رشته پزشکی موفق به اخذ درجه دکترا شد. وی پس از بازگشت به ایران در چندین دوره به عنوان نماینده اهر در مجلس شورای ملی اننخاب شد[۱۲۸] و در سال 1328 در اولین دوره مجلس سنا به عنوان سناتور آذربایجان انتخاب شد.[۱۲۹]
    اسدلله خان محمد خانلو فرزند عبدالله خان، رئیس ایل محمد خانلو، از چهره‌های با نفوذ رژیم سلطنتی بود و به همین خاطر جزٔ فهرست ۳۳۵ نفره‌ای بود که طبق گزارش روزنامه اطلاعات در روز یکشنبه ۲۷خرداد ۱۳۵۸ اموالشان مصادره شد.[۱۳۰]
    ارسلان فتحی‌پور، متولد یوسفلو، رئیس کمسیون اقتصادی مجالس نهم و دهم، می‌باشد[۱۳۱]. این شخص در بازسازی و رشد منطقه نقش اساسی داشته است.
    میر صمد خان، پسرش میر حسن خان و نوه‌اش چنگیز خان میر احمدی در اوضاع سیاسی منطقه نقش داشته‌اند.[۱۳۲][۱۳۳]
    آندره آغاسی، قهرمان سابق تنیس جهان، فرزند یکی از ارمنیان اهل روستای قشلاق است که در بحبوحه تخلیه روستا به آمریکا مهاجرت کرده بود[۱۳۴].
    خانعلی صیامی (1331-1392)متولّد کلیبر، یکی از عکاسان بزرگ ایران است [۱۳۵]. او با چاپ کتاب عکس "آذربایجان شرقی " توسط نشر سروش (1379)[۱۳۶] زیبایی های خاص زادگاهش را معرفی کرد. اخیراً، یکی از معلمان شهر، روانبخش لیثی، راه صیامی را با عکاسی طبیعت ارسباران و نشر آنها در فضای مجازی ادامه داده است[۱۳۷]. اغلب عکس‌های مقاله حاضر از کارهای ایشان است.
    حکیم ابوالقاسم نباتی از شاعران بنام ارسباران است که در روستای اوشتبین چشم به دنیا گشوده است.
    عباس اسلامی متخلص به بارز (زادهٔ ۱۳۰۰، شهرستان اهر – ۲۴ آبان ۱۳۹۰، اهر) متولد روستای آی پیرزن است[۱۳۸]. مجموعه شعر یاسلی ساوالان[۱۳۹] آخرین اثر منتشر شدهٔ ایشان است.
    بهمن زمانی معلمی بود در روستای طوعلی که به خاطر سیاسی کردن مرگ صمد بهرنگی از طریق سرودن ترانه معروف آراز آراز خان آراز معروف است.این سروده بر مبنای یک افسانه محلی توسط بهمن زمانی ساخته شد و اول بار مراد آقایی آن را خواند. [۱۴۰] شعر معروف دیگر بهمن قره‌داغ نام دارد. از شاعران دیگر معاصر می‌توان از ستار گل محمدی و محمد گل محمدی نام برد. محمد گل محمدی شعری معروف تحت عنوان قاراداغ اؤلکه‌سینین گؤر نئجه دیوانه‌سی ام سروده است[۱۴۱].
    خسرو سرتیپی در سال 1346 در شهر کلیبر به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رسانده و به استخدام آموزش و پرورش درآمد.اشعار سرتیپی در روزنامه ها و مجلات مختلف کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان و ترکیه به چاپ رسیده است؛ وی سابقه برگزاری دهها کنگره، سمینار و جشنواره فرهنگی، ادبی و هنری تاثیرگذار و بیش از دو دهه تلاش برای شناساندن ادبیات، هنر و فولکلور آذربایجان را در کارنامه خود ثبت نموده است.[۱۴۲] از کارهای اساسی او شناساندن شاعر معروف ارسباران، سید ابوالقاسم نباتی، بود. [۱۴۳]
    عاشیق حسین جوان یکی از سرشناسترین عاشیقهای قرن بیستم متولد آتی‌کندی قره‌داغ است. او در دهه هنر و ادبیات آذربایجان در مسکو، رهبر دسته عاشیقها بود و در 1958 درگذشت.[۱۴۴] آواز او، با مطلع دونیا قرار توتوب ساکین اولاندان -- چوخ بلالر چکیب باشین قاراداغ، توصیف مجملی از ارسباران در زمینه‌ای حماسی است.
    عاشیق رسول قربانی که اکنون با عنوان "دده" در بین عاشق‌ها شناخته می‌شود، در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۱۴ در روستای عباس‌آباد منطقه قره داغ به دنیا آمد[۱۴۵] و از سال ۱۳۴۳ در رادیو به اجرای موسیقی پرداخت. عاشیق رسول قربانی از سال 1364 در جشنواره‌های مختلف موسیقی محلی داخلی حضور یافته و همچنین در فستیوال‌های خارجی در بیش از 15 کشور جهان (فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان، ژاپن، چین، چک، اسلواکی، اتریش، استرالیا، جمهوری آذربایجان (باکو)، مجارستان، یوگسلاوی، ترکیه و...) روی صحنه رفته است.[۱۴۶] [۱۴۷] قرار است جشن بزرگدشت هشتاد سالگی رسول در فرهنگسری نیاوران بر‌گزار شود.[۱۴۸]
    عاشیق عبدالعلی نوری در سال 1318 در روستای جانانلو به دنیا آمد و در خرداد 1382 دار فانی را وداع گفت. عاشیق عبدالعلی بعد از انقلاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بسیاری از فستیوال‌های داخلی و خارجی شرکت کرده و مقام‌های قابل توجهی به‌دست آورد. [۱۴۹][۱۵۰]
    عاشیق حسن اسکندری در سال ۱۳۲۴ در روستای اوزوم‌کاللا به دنیا آمد. از سال ۱۳۵۵ کنسرت‌های عاشیق حسن در دانشگاههای ایران و قهوه خانه عاشیقلار مورد علاقه محافل روشنفکری بود. [۱۵۱] گروه عاشیق حسن در جشنواره موسیقی آوینیون فرانسه در 1370 به عنوان گروه برگزیده شناخته شد. او در 1375 به عنوان بهترین تنظیم کننده برنامه های موسیقی رادیو و تلویزیون و در 1379 و 1380 به عنوان بهترین خواننده و تنظیم کننده برای تولیدات رادیو و تلویزیون انتخاب شد.[۱۵۲]
    از عاشق‌های مهم دیگر میتوان چنگیز مهدی پور، (دارنده نشان درجه یک هنری کشور[۱۵۳]) و عزیز شهنازی را نام برد. عاشیق ایمران حیدری نیز اصالتاً از مردم قره داغ است.
    سرهنگ حسین بایبوردی در 27 شعبان 1327 در اهر به دنیا آمد و درآذر ماه 1337 بازنشسته شد. بازنشستگی فرصتی بود تا کتاب "تاریخ ارسباران[۱۵۴] را بنویسد که امروزه معتبرترین منبع ارسباران پژوهی است . به نوشته ایرج افشار در کتاب نادره کاران سرهنگ حسین بایبوردی در سال 1366 در تهران به درود حیات گفت.
    حسین دوستی ,سال ۱۳۳۸,در اهر متولد شد.از سال ۱۳۵۸ به تدریس زبان انگلیسی در مدارس هوراند و خدافرین و اهر پرداخت. دوستی در حدود پنجاه جلد کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ قره داغ نوشته است. [۱۵۵]
    استوار ساقی، متولد اهر، به مدت ده سال (۱۳۵۲ ـ ۱۳۴۲) رئیس زندان قزل‌قلعه بود.[۱۵۶] او نمونه‌ای از یک نظامی جدی و در عین حال جوانمرد و بلندهمت بود.[۱۵۷][۱۵۸] ساقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و زندانی شد اما عده زیادی از زندانیان سیاسی با ارسال نامه‌ای به دادگاه انقلاب و توضیح ملایمت و مدارای ساقی نسبت به زندانیان در زندانهای شاه، باعث تبرئه و آزادی او شدند.[۱۵۶]
    از روحانیان معروف در سطح کشوری، سید محمد حجت کوه‌کمری است که در سال ۱۳۱۰ قمری در آبادی کوه کمر دهستان دیزمار غربی به دنیا آمد. وی پس از آیت الله بروجردی اولین مرجع عالم تشیع بود و میلیونها نفوس شیعه از ایشان تقلید می‌کردند. [۱۵۹]
    محمود آخوندی در بیست و سوم اسفندماه سال ۱۳۱۲ در شهرستان اهر دیده به جهان گشود. پس از اخذ لیسانس قضایی راهی شهر نوشاتل کشور سوئیس شد. آخوندی در رشته حقوق جزا پایان‌نامه دکترای خود را با فرانسوا کلر گذراند که پایان‌نامه‌اش در باره حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن در حقوق جزای ایران در سال ۱۳۴۰ بود. [۱۶۰] امروزه دانشجویان و اساتید حقوق و قضا، او را به خاطر کتاب ۱۰جلدی آیین دادرسی کیفری[۱۶۱] می شناسند. قرار است تندیس او در میدان مقابل دادگستری اهر نصب شود. [۱۶۲]
    مسعود ده‌نمکی (زادهٔ ۱۳۴۸ در اهر) فعال سیاسی و کارگردان است.
    علیرضا مدقالچی (زادهٔ ۱۳۳۰ در اهر) ریاضی‌دان، مترجم، نویسنده و استاد دانشگاه خوارزمی است. وی در سال ۱۳۸۹ به عنوان چهرهٔ ماندگار رشتهٔ ریاضیات معرفی شد.[۱۶۳]

کمپ‌های توریستی ارسباران

از جمله مکان‌های مناسب در جنگل‌های ارسباران جهت استراحت و اسکان می‌توان به قلعه درسی، مکیدی درسی، آینالو در کلیبر و چیچکلو در ورزقان اشاره کرد. اساسی‌ترین کاری که در زمینه گسترش کمپ‌های گردشگری در شرف اجرا است، آماده سازی ۳ کیلومتر از سواحل رود ارس برای اجرای طرح‌های گردشگری می‌باشد. بنا به گفته اکبر ترکان، این کار پتانسیلی عظیم و نیرومند برای رقابت با تمامی جاذبه های گردشگری ایران خواهد بود.

تاتار سفلی

تاتار سفلی (Tatar-e Sofla) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان منجوان شرقی شهرستان خداآفرین واقع شده‌است.[۱]

در اواخر دهه ۱۳۲۰، بر اساس جلد چهارم فرهنگ جغرفیایی ایران[۲]، تاتار 370 تن سکنه داشت. [۳]

در آستانه انقلاب سفید، تیره ای از ایل محمد خانلو، از روستای تاتار بعنوان قشلاق استفاده میکردند. [۴]. بر اساس سرشماری ۱۳۸۵، جمعیت روستا ۳۴۸ نفر در ۸۴ خانواده بود[۵]. یک آمارگیری اخیر جمعیت را ۲۷۱ نفر در۸۴ خانوار اعلام کرده است. [۶]
اطلاعات بیشتر

بهمن زمانی، در شعر معروف قارا داغ از تاتار یاد کرده است:

گؤیچه بئل، سحراما، آقداش اوچوران یئل دره‌سی

مزگر ین پؤهره بالی مرزولونون یاغ کره‌سی

بویدوزون قاره توراجی تاتار ین مال قره‌سی

توپخانادا یاشایان گؤرمور اوزو یای قره‌داغ

قوی بالان شعر ایله چالسین سنه لای‌لای قره‌داغ ...
افراد سرشناس

محمد تقی زاده، متولد 1370 شعر نوشتن را از پانزده سالگی شروع کرده و در قالب های قوشما، مخمس، تجنیس ، گارایلی شعر می نویسد.