فریدون آدمیت (۱۳۸۷-۱۲۹۹)، تاریخنگار معاصر ایران، نویسندهٔ آثار بسیاری دربارهٔ مشروطیت و روشنفکران مشروطه و کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود. روش او در تاریخنگاری به گفتهٔ خودش، تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی بود. [۱]
محتویات
۱ زندگینامه
۱.۱ تولد و کودکی
۱.۲ تحصیلات
۱.۳ درگذشت
۲ فعالیتهای سیاسی
۳ آثار
۴ رفتار دکتر آدمیت در برابر دستگاه حکومت شاه
۵ انتقادات
۶ منابع
۷ پیوند به بیرون
زندگینامه
تولد و کودکی
فریدون آدمیت، فرزند عباسقلی خان قزوینی در سال ۱۲۹۹ ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات
او بعد از تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت و تا کلاس پنجم در دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۱۸ کلاس پنجم را به اتمام رساند و سه ماه بعد امتحان نهایی مدرسه متوسطه را پشت سر گذاشت. او در سال ۱۳۱۸ ش به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد و سال بعد به وزارت خارجه رفت. پس از آن به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغالتحصیل شد. [۱]وی پایاننامهاش را دربارهٔ زندگی و اقدامات سیاسی امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهٔ استادش دکتر محمود محمود به چاپ رسید. [۱]
او بعدها در سال ۱۳۳۰ خورشیدی برای ماموریتی پنجساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل از دانشگاه لندن، دکترا دریافت کرد. رساله دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵-۱۸۳۰ بود.
درگذشت
وی برای مدتی از بیماری آمفیزم رنج میبرد.[۲] وی بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدتها به آن ابتلا داشت از چند هفته قبل از مرگ در بیمارستان تهران کلینیک بستری بود و بعدازظهر دهم فروردین سال ۱۳۸۷ در سن ۸۷ سالگی در همین بیمارستان درگذشت.[۳][۴][۵][۶]
فعالیتهای سیاسی
آدمیت در دوران دانشجویی دانشکدهٔ حقوق، در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد تا ضمن کار، تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. وی در این وزارتخانه، مسئولیّتهایی از جمله: دبیر دوّم سفارت ایران در لندن (نخستین فعّالیت اداری-اجرایی او، معاونت ادارهٔ اطلاعات و مطبوعات، معاونت ادارهٔ کارگزینی، دبیر اوّل نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نمایندهٔ ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نمایندهٔ ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرّض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نمایندهٔ ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، سفیر ایران در فیلیپین و حدود دو سال سفیر ایران در هند بود. او حدود بیست سال هم مقام داور بینالملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. آدمیت در کنار انجام مأموریت اداری در بریتانیا، وارد دانشکدهٔ علوم سیاسی و اقتصاد لندن شد و پس از پنج سال تحصیل در رشتهٔ تاریخ و فلسفهٔ سیاسی در سال ۱۹۵۱ (میلادی) به درجهٔ دکتری دست یافت.[۷]
آدمیت در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد.[۸] آدمیت در سال ۱۳۵۷ ش که برخی نویسندگان برای بار دوم کانون نویسندگان را به منزله یک کانون صنفی راه انداختند ریاست نخستین جلسه عمومی کانون را برعهده گرفت ولی چندی بعد از آن کنارهگیری کرد.
آثار
آثار آدمیت دورهٔ زمانی میان جنبش تنباکو (۱۲۶۹ ه ش) تا استبداد صغیر (۱۲۹۰ ه ش) را شامل میشود.[۹]
امیر کبیر و ایران، ۱۳۲۳٫۲۴، انتشارات خوارزمی
جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل" به زبان انگلیسی در نیویورک
فکرِ آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران، ۱۳۴۰
اندیشههای طالبوف تبریزی، ۱۳۴۶
اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده، ۱۳۴۹، انتشارات خوارزمی
اندیشهٔ ترقی و حکومت قانون (عصر سپهسالار)، ۱۳۵۱، انتشارات خوارزمی
مقالات تاریخی، ۱۳۵۲
فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، ۱۳۵۴، انتشارات پیام
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، جلد یک ۱۳۵۵ و جلد دو ۱۳۷۰، انتشارات روشنگران
افکار سیاسی و اجتماعی اقتصادی در آثار منتشر نشدهٔ دوران قاجار، ۱۳۵۶ با همکاری هما ناطق
اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، ۱۳۵۷
انحطاط تاریخنگاری در ایران
شورش بر امتیازنامهٔ رژی، ۱۳۶۰
آشفتگی در فکر تاریخی، ۱۳۶۰
مجلس اول و بحران آزادی، ۱۳۷۰
تاریخِ فکر از سومر تا یونان و روم - ۱۳۷۵
رفتار دکتر آدمیت در برابر دستگاه حکومت شاه
نامه دکتر آدمیت به وزیر امور خارجه تاریخ: ۵ شهریورماه ۱۳۴۷
جناب آقای وزیر امور خارجه
تعقیب مذاکرات روز شنبه دوم شهریورماه و پیشنهادِ جنابعالی مبنی بر این که علتِ معذور بودنِ خود را از قبولِ نمایندگیِ دولت در کمیسیونِ «تعریفِ تجاوزِ» مللِ متحد کتباً اعلام دارم، اینک مطلب را هرچه کوتاهتر و فشردهتر باطلاع میرسانم:ـ چند سالِ پیش که مسآله تعریفِ تجاوز در مللِ متحد مورد گفتگو و مطالعه بود، اینجانب و دکتر «آلفارو» که حالا قاضیِ «دیوانِ بینالمللیِ دادگستری» است فرمولِ مشترکی درخصوصِ تعریفِ تجاوز عرضه داشتیم که در گزارشِ کمیسیونِ مجمعِ عمومیِ مللِ متحد منتشر گشتهاست. در انطباقِ عملیِ این فرمول نسبت به ماجرایِ ویتنام و جنگِ عرب و اسراییل - دولتِ آمریکا و اسراییل متجاوز شناخته میشوند و ضمانتِ اجراهایِ مندرج در منشورِ مللِ متحد شاملِ حالِ هردو میگردد. هرگاه در کمیسیونِ اخیر نماینده دیگری از طرفِ دولتِ شاهنشاهی شرکت میجست خود را مقید به فرمولِ پیشمهادیِ گذشته اینجانب نمیدانست و به همین ماخذ بیاناتِ نماینده سابقِ ایران برای ایشان کاملاً الزامآور نبود. اساساً میتوانست موضوع را به نحو دیگری برداشت کند که آن دشواری پیش نیاید. ـ اما هرآیینه اینجانب در آن کمیسیون شرکت مینمودم ناگزیر به دفاعِ همان فرمولِ سابقِ خود برمی خاستم و به هر قطعنامهای که احیاناً بر آن پایه مطرح میگردید رایِ موافق میدادم. به عبارتِ دیگر آمریکا و اسراییل را متجاوز میشناختم و از نکوهشِ کارنامه اعمالِ آنان باز نمیایستادم. و هرگاه امروز آن کمیسیون برپا میگشت همان رویه را در مورد تعرض شوروی نسبت به چکسلواکی اتخاذ مینمودم. زیرا حکومتِ قانون تبعیض بردار نیست و آمریکا و روسیه و اسراییل هیچکدام در تعدی دستِ کمی از دیگری ندارد و هرسه متجاوزند و سیاستِ هر سه دولت در خورِ تقبیح و محکوم کردن. هر شیوه دیگری در کمیسیونِ مزبور پیش میگرفتم بر اعتبار و حیثیتِ اینجانب به عنوانِ نماینده سابق چیزی نمیافزود. برعکس مرا به بیاعتقادی در گفتار و نااستواری در عقیده منسوب میکردند. بیگمان تصدیق میفرمایید که این تغییرِ روش از طرفِ شخصِ واحد و معینی در دستگاههایِ بینالمللی پسندیده نیست. ـ دیگر این که اینجانب ناسلامتی یکی از داورهایِ «دیوانِ دائمی داوری» هستم و مجمعِ عمومی مللِ متحد نیز آن را اِبرام کردهاست. شایسته داورِ بینالملل نیست که روزی خودش قاعده و فرمولی را عرضه بدارد و روزِ دیگر که پایِ انطباقِ عملیِ آن به میان کشیده میشود از آن روی برتابد و زیرِ پا نهد. راستش اینکه اینجور کارها با آیینِ زندگیِ نگارنده سازگار نیست گرچه سنت متبوع و مذهب مختار باشد. هر کدام از آن دو سبب که عرض شد کافی بود که مرا از آن ماموریت معاف گردانیده باشد. اینگونه امور همه وقت و همهجا و در هر نظامِ مدنی پیش میآید و قابلِ تفاهم شمرده میشود. حقیقت این که وزارتخانه متبوع به حق میبایستی خرسند گشته باشد که از قبولِ آن مآموریت خود را معذور دانستم. این نکته نیز ناگفته نماند که مسئولیتِ امر مطلقاً و منحصراً به عهده خودِ اینجانب است. و هر اداره و شخصِ دیگری از هرگونه مسئولیتی یکسره آزاد و مبراست زیرا همکارانِ محترم حسن نیت را به کمال رسانیدهاند، و از ایشان تشکرِ قلبی دارم. بیش از این تصدیع نمیدهم. ـ
امضا فریدون آدمیت
منبع: عکسِ این سند در صفحاتِ ۲۱ و ۲۲ مجله بخارا شماره ۶۵ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۷) چاپ و منتشر شدهاست و اصلِ آن قاعدتاً در بایگانیِ وزارت امور خارجه وجود دارد.
انتقادات
آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی دارد. برخی از نیروهای غیرمذهبی ایران به خاطر توجه او به نقش روحانیون در مشروطه و برخی از مذهبیها هم به خاطر توجه او به نیروهای غیرمذهبی و روشنفکران غیرمذهبی. همچنین برخی از اقلیتهای مذهبی چون بهاییان به خاطر دیدگاههای او درباره بهاءالله منتقد او هستند و برخی از چپها به دلیل مواضع او، به او انتقاد دارند.[۶]
به ادعای عبدالله شهبازی، وی آرامش دوستدار را به دلیل اینکه بهاءالله را در زمرهٔ پیامبران بزرگ الهی از جمله موسی، عیسی، زرتشت و محمد میآورد، شارلاتانی میخواند که میخواهد مردم را تحمیق کند.[۲]
نیارکی در «نگاهی منتقدانه به زندگی، تاریخنگاری و اندیشهٔ سیاسی آدمیت» اظهار میکند که: فریدون آدمیت در طول زندگی خود، همواره مورد حمایت دستگاه حاکمهٔ پهلوی بود. هنگامی که به عنوان سفیر ایران در هند در سال ۱۳۴۲ منصوب شد، شاه در استوارنامهٔ او چنین آورد: «... لازم میدانیم یکی از مأمورین شایسته و مورد اعتماد خود را به سمت سفیرکبیر و نمایندهٔ فوقالعاده در آن کشور تعیین نماییم...». [۱]
وی غالب نوشتههای آدمیت در را زمینهٔ اندیشههای غیر دینی، از سری نوشتههای دسته اول میداند که در آنها میکوشد اندیشهٔ دینی را در جامعه ناکارآمد جلوه دهد. وی معتقد است آدمیت از تمام رویدادها و اندیشههای معاصر تاریخ ایران، افکار پیشتازان فکری سکولار نهضت مشروطه را برگزیدهاست و این نشاندهندهٔ نوعی همگرایی وی با بینش غیردینی و خردگرایی صرف متفکران آن دوره میباشد.