زبان فرانسوی یا فرانسه[۱] یکی از زبانهای رومی است که به وسیلهٔ ۱۳۶ میلیون نفر در سراسر جهان به عنوان زبان مادری گویش میگردد.[۲][۳] درحدود ۱۹۰ میلیون نفر، فرانسوی را به عنوان زبان دوم صحبت میکنند،[۴] و ۲۰۰ میلیون نفر دیگر هم آن را به عنون یک زبان دوم اکتسابی استفاده میکنند.[۵] اجتماعات گویشکننده به فرانسوی در ۵۷ کشور و قلمرو حضور دارند.[۶] اکثر گویشکنندگان بومی این زبان در فرانسهاند، که مبدأ این زبان است. بقیهٔ گویشکنندگان به طور عمده در کانادا، بهویژه کبک، نیو برانزویک و اونتاریو و نیز بلژیک، سوییس، لوکزامبورگ و مناطقی در ایالت مین آمریکا و.[۷] لوییزیانا حضور دارند.[۸] بیشتر افرادی که فرانسه، زبان دوم آنهاست در آفریقای فرانسویزبان[۹] زندگی میکنند، که با تردید میتوان گفت تعداد آنها از گویندگان بومی بیشتر گشتهاست.[۱۰]گرچه زبان اسپانیایی بعد از زبان انگلیسی از نظر تعداد افرادی که به یک زبان واحد تکلم میکنند در مقام سوم قرار دارد (مقام اول متعلق به زبان چینی میباشد).[۱۱]
محتویات
۱ طبقهبندی زبانشناختی
۲ موقعیت بینالمللی
۳ پیشینهٔ زبان فرانسوی
۳.۱ فرانسوی کهن
۳.۲ فرانسوی امروزی
۴ فرانسوی در بلژیک
۵ زبان فرانسه در ایران
۶ ویژگیهای زبان فرانسه
۷ واژگان
۸ پانویس
۹ منابع
۱۰ جستارهای وابسته
طبقهبندی زبانشناختی
فرانسوی یکی از زبانهای رومیایی است که در از زبان لاتین مشتق شده است، همچنانکه زبانهای ملی مانند ایتالیایی، پرتغالی، اسپانیایی، رومانیایی و زبانهای در اقلیت از اوکسیتان تا ناپل و... چنین هستند. با این وجود نزدیکترین زبانهای وابسته به آن، زبانهای زبانهای اوییل و کرئولهای فرانسهپایه میباشد.
موقعیت بینالمللی
زبان فرانسوی، زبان رسمی ۲۹ کشور است، که بیشتر آنها در فرانسوی به La Francophonie (جوامع فرانسویزبان) معروفاند. همچنین یک زبان رسمی تمام دفاتر سازمان ملل و گسترهٔ وسیعی از سازمانهای بینالمللی است. طیق اطلاعات اتحادیهٔ اروپا، ۱۲۹ میلیون (یا ۲۶٪ کل جمعیت اتحادیه)، در ۲۷ عضو، به فرانسوی گویش میکنند که از میان آنها، ۶۵ میلیون نفر گویشوران بومیاند و ۶۹ میلیون نفر ادعا میکنند که آن را یا به عنوان زبان دوم یا یک زبان خارجی صحبت میکنند و از این لحاظ، فرانسوی در ردهٔ سوم بیشترین گویشوران به عنوان زبان دوم قرار دارد (پس از انگلیسی و آلمانی). بیست درصد از اروپاییهای غیر فرانسویزبان، قادر به گویش فرانسویاند که تقریباً برابر ۱۴۵٬۶ میلیون نفرند.[۱۲] به علاوه، پیش از میانهٔ قرن ۲۰، فرانسوی به عنوان زبان سرآمد دیپلماسی در بین اروپاییان و نیروهای مستعمره و نیز به عنوان یک زبان بینالمللی در میان طبقات تحصیلکردهٔ اروپا گویش میشد.
در نتیجهٔ جاهطلبیهای استعماری از قرن ۱۷ تا ۲۰، فرانسه به امریکا، افریقا، پلینزی، و حوزهٔ کارائیب معرفی شد.
پیشینهٔ زبان فرانسوی
زبان فرانسه نیز بهمانند زبانهای دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شدهاست. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام گُل بوده است. گلها به زبانی همخانواده زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلتها صحبت میکردند. رواج زبان کلتی در سرزمین گل تا قبل از هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان بهتدریج زبان لاتین را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت میگردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک میآمد. این زبانِ سادهتر و بیقاعدهتر که معمولاً توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته میشد، گالو-رومن یا لاتین عامیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسوی کهن تبدیل گشت.
فرانسوی کهن
این زبان در میان قرنهای ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه بهتدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آنها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آنها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از حروف صامت در کلمات که تاکید روی آنها کمتر بود از واژهها حذف میگردید.
برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسه کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق میشد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفتهبود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روشهای مختلفی صورت گرفت و لهجههای متفاوتی پدید آورد.
در ابتدای قرن نهم، طایفهای بهنام پاریسیها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی میکردند. این دهکده که در جزیرهای میان رودخانه سن قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به شهر پاریس تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال ۹۸۷، کُنت پاریس به نام هوگو کاپه به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب گردید. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت میشد، اهمیت سیاسی فراوانی پیدا کرد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسه انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجهها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی و یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقیماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است.
با توجه به گسترش فرانسه کهن در طول قرون ۹ تا ۱۴ میلادی، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات نوشتاری آن روزگار و متون مذهبی و متن مکتوب دادگاهها و مطالبی نظیر آن تحت نفوذ دستگاه کلیسا هنوز به زبان لاتین نوشته میشد. این تفاوت میان زبان نوشتار و گفتار تا دوره رنسانس باقیمانده بود که از آن پس دوران زبان فرانسوی امروزی آغاز گردیدهاست.
فرانسوی امروزی
در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخداد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کمکم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که فرانسوای اول نام داشت، دستور داد که متون دادگاهها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام ژان کالون برای اولین بار نوشتههای مذهبی خود را از لاتین به فرانسه ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسه و هر چه غنیتر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام یواخیم دو بله نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت یونان باستان نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسه وارد شد. همچنین واژههای فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی میگردید.
هجوم روزافزون کلمات و تغییرات در گرامر در سدهٔ هفدهم میلادی به اوج خود رسیدهبود. ادبا و زبانشناسان بهتدریج نگران شده و به فکر افتادند تا این زبان پر تلاطم را قاعدهمند کنند و از ایجاد هرج و مرج در ساختار آن جلوگیری نمایند. در پی همین فعالیتها بود که فرهنگستان فرانسه تشکیل گردید که تا امروز اهمیت خود را حفظ کرده و مرجع تصمیمگیرنده درباره صحت و دقت متون رسمی و ورود کلمات و عبارات جدید به فرهنگ لغت است. میتوان گفت که حفظ سیاستهای بسته درباره دستور زبان و کلمات زبان فرانسه باعث شدهاست که اولاً ساختار زبان فرانسه از قرن هفده تاکنون تغییرات چندانی نداشته باشد و دوم اینکه فرهنگ لغات فرانسوی نسبت به انگلیسی بسیار کم حجمتر و ساختار و ترتیب کلمات در جملههای آن بسیار منظمتر از زبانهای دیگر باشد.[۱۳]
فرانسوی در بلژیک
از زمان رسیدن جک کرتیه زبان فرانسوی زبان رسمی فرانسه جدید بودهاست. موجهای مهاجر آمده از فرانسه شرق کانادا را برای سکونت انتخاب کردند. در میان آنها اکدینها چهار استان ساحلی نول اکس، نوو برنسیک، ال د پرنس ادوار و تر نوو را مشغول کردند.
زبان فرانسه در ایران
در ایران زبان فرانسه بعداز انگلیسی دومین زبان محبوب است. تاریخچهٔ زبان فرانسه در ایران به دوران مشروطه بازمیگردد. در زمان قاجار بسیاری از رجال سیاسی برای ادامه تحصیل به فرانسه میرفتند که از همان زمان بسیاری از واژههای فرانسوی ازطریق قوانین حقوقی وارد ایران شد و امروزه نیز در زبان فارسی بسیاری از این کلمات استفاده میشود و گاهی این کلمات به قدری در زبان فارسی استفاده شدهاست که بسیاری از افراد نمیدانند که این واژگان فرانسوی هستند. از جمله میتوان به کلماتی همچون: دوش (حمام)، کروات، مغازه، فامیل، کادو، شوفر، آسانسور، کودتا، رفوزه، پاساژ، ماساژ، مونتاژ، کتلت، املت، توالت، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو، مرسی اشاره کرد[۱۴]
ویژگیهای زبان فرانسه
الفبای زبان فرانسوی بر اساس الفبای لاتین است و بیست و شش حرف ساده دارد. افزون بر حرفهای ساده، حرف ترکیبی «œ» و حرفهای زبَرنشانهدار «à â è é ê ë î ï ô û» نیز در نوشتار این زبان به کار میروند.
۸۵ درصد کلمات زبان فرانسوی از لاتین، ۱٫۵ درصد از آلمانی، ۰٫۱ درصد از عربی، ۰٫۱ درصد از اسکاندیناوی، ۱۲ درصد از اسپانیایی و ایتالیایی و انگلیسی و باقی زبانها گرفته شدهاست.
واژگان
فارسی فرانسوی تلفظ کبکی تلفظ فرانسوی
فرانسوی Français Qc-français.ogg [fʁ̥ãsɛ] françaisF.ogg [fʁ̥ɒ̃sɛ]
انگلیسی Anglais anglais.ogg [ãɡlɛ] AnglaisF.ogg [ɒ̃ɡlɛ]
بله Oui (si when countering an assertion or a question expressed in the negative) Qc-oui ouais ouin.ogg [wi] ouiF.ogg [wi]
خیر Non non.ogg [nõ] nonF.ogg [nõ]
سلام! Bonjour ! (formal) or Salut ! (informal) or "Allô" (Quebec French or when answering on the telephone) [bõʒu:ʁ] bonjourF.ogg [bõʒu:ʁ]
عصر بخیر! Bonsoir ! [bõswɑ:ʁ] bonsoirF.ogg [bõswa:ʁ]
شب بخیر! Bonne nuit ! [bɔn nɥi] Bonne_nuitF.ogg [bɔn nɥi]
خدانگهدار! Au revoir ! au_revoir.ogg [ɔʁvwɑ:ʁ] au_revoirF.ogg [o ʁəvwa:ʁ]
روز خوبی داشته باشید! Bonne journée ! bonne_journée.ogg [bɔn ʒuʁne] bonne_journéeF.ogg [bɔn ʒuʁne]
لطفاً S’il vous plaît (formal) or S’il te plaît (informal) Qc-s'il_vous_plaît.ogg [s‿ɪl vu plɛ] s'il_vous_plaitF.ogg [s‿il vu plɛ]
سپاسگزارم Merci [mɛʁsi] merciF.ogg [mɛʁ̥si]
خواهش میکنم De rien (informal) or Ce n’est rien (informal) ("it is nothing") or Je vous en prie (formal) or Je t’en prie (informal) or Bienvenue (Quebec) [də ʁjẽ] Fr-de rien-fr-Paris.ogg [dœ ʁjæ̃]
خیلی ببخشید Pardon or Désolé or Je suis désolé (if male) / Je suis désolée (if female) or Excuse-moi (informal) / Excusez-moi (formal) / "Je regrette" Qc-pardon.ogg [paʁdɒ̃] / Qc-désolé.ogg [dezɔle] pardonF.ogg [paʁdõ] / Fr-désolé.ogg [dezɔle]
چه کسی؟ Qui ? qui.ogg [ki] quiF.ogg [ki]
چی؟ Quoi ? (←informal; used as "What?" in English)) or Pardon ? (←formal; used the same as "Pardon ?" in English) quoi.ogg [kwa] quoiF.ogg [kwa]
چه موقع؟ Quand ? quand.ogg [kã] quandF.ogg [kɒ̃]
کجا؟ Où ? [u] où.ogg [u]
چرا؟ Pourquoi ? pourquoi.ogg [puʁ̥kwa] pourquoiF.ogg [puʁ̥kwa]
اسم شما چیست؟ Comment vous appelez-vous ? (formal) or Comment t’appelles-tu ? (informal) [kɔmã vuz‿aple vu]، [kɔmã t‿apɛl t͡sy] fr-comment vous appelez-vous.ogg [kɔmɑ̃ vuz‿aple vu] ، fr-comment t'appelles-tu.ogg [kɔmɑ̃ t‿apɛl ty]
نام من ... هست. Je m'appelle... fr-je m'appelle.ogg [ʒə m‿apɛl]
کدام؟ Quel/Quels(pl.)/Quelle(fem.) [kɛl]
زیرا Parce que / Car parce_que.ogg [paʁ̥skœ] Fr-Parce que.ogg [paʁ̥skø]
به دلیل اینکه à cause de [a kou̯z də] fr-à cause de.ogg [a koz də]
بنابراین Donc [dõ:k] Fr-donc.ogg [dõ:k]
شاید Peut-être Qc-peut-être.ogg [pœt‿aɪ̯tʀ̥] Fr-peut-être.ogg [pøt‿ɛtʁ̥]
چطور؟ Comment ? [kɔmã] commentF.ogg [kɔmɒ̃]
چقدر؟ Combien ? [kõbjẽ] combienF.ogg [kõbjæ̃]
من متوجه نمیشوم Je ne comprends pas. je_ne_comprends_pas.ogg [ʒœ nœ kõpʁ̥ã pɔ] je_ne_comprends_pasF.ogg [ʒø nø kõpʁ̥ɒ̃ pa]
بله، متوجه شدم. Oui, je comprends. Except when responding to a negatively posed question, in which case Si is used preferentially over Oui oui_je_comprends.ogg [wi ʒœ kõpʁ̥ã] Oui,_je_comprendsF.ogg [wi ʒø kõpʁ̥ɒ̃]
موافقم Je suis d’accord. D’accord can be used without je suis. [ʒə sɥi d‿akɑɔ̯ʁ] [ʒə sɥi d‿akɔ:ʁ]
کمک! Au secours! (à l’aide !) au_secours.ogg [o sku:ʁ] au_secoursF.ogg [o søku:ʁ]
در چه زمانی ... ؟ À quelle heure [a kɛl ɛʁ]
امروز Aujourd'hui [ɔʒord‿wi]
لطفاً میتوانید به من کمک کنید؟ Pouvez-vous m’aider s’il vous plaît ? / Pourriez-vous m’aider s’il vous plaît ? (formal) or Peux-tu m’aider s’il te plaît ? / Pourrais-tu m’aider s’il te plaît (informal) [puve vu m‿ɛ:de s‿ɪl vu plɛ] [puve vu m‿ede s‿il vu plɛ]
دستشویی کجاست؟ Où sont les toilettes ? [u sõ le twalɛt] où_sont_les_toilettes.ogg [u sõ le twalɛt]
شما انگلیسی صحبت میکنید؟ Parlez-vous (l') anglais ? / Est-ce que vous parlez (l') anglais ? Est-ce que vous parlez l'anglais.oga [ɛs kə vu paʁle l‿ãɡlɛ] parlez-vous_anglaisF.ogg [paʁle vu ɑ̃ɡlɛ]
من نمیتوانم فرانسوی صحبت کنم. Je ne parle pas français. [ʒə nə paʁl pɔ fʁãsɛ] [ʒə nə paʁl pa fʁɑ̃sɛ]
من نمیدونم. Je (ne) sais pas. Qc-Je sais pas.ogg [ʒə se pɔ] [ʒə (nə) sɛ pa]
من میدونم. Je sais. [ʒə sɛ]/[ʒə se] [ʒə sɛ]
من تشنه هستم. J’ai soif. (literally, "I have thirst") [ʒ‿e swaf] [ʒ‿e swaf]
من گرسنه هستم. J’ai faim. (literally, "I have hunger") [ʒ‿e fẽ] [ʒ‿e fɛ̃]
حال شما چطور است؟ / اوضاع چطور میگذره؟ / اوضاع چطوره؟ Comment allez-vous ? (formal) or Ça va ? / Comment ça va ? (informal) [kɔmã t‿ale vu] [kɔmɑ̃ t‿ale vu]
من (خیلی) خوبم / اوضاع (خیلی) خوب میگذره// همهچیز (خیلی) خوبه Je vais (très) bien (formal) or Ça va (très) bien. / Tout va (très) bien (informal) [ʒə vɛ (tʁɛ) bjẽ] [ʒə vɛ (tʁɛ) bjɛ̃]
من (خیلی) بدم / اوضاع (خیلی) بد میگذره / همهچیز (خیلی) بده Je vais (très) mal (formal) or Ça va (très) mal / Tout va (très) mal (informal) [ʒə vɛ (tʁɛ) mal] [ʒə vɛ (tʁɛ) mal]
من خوبم/حد وسط / همهچیز خوبه/حد وسط Assez bien or Ça va comme ci, comme ça or simply Ça va. . (Sometimes said: «Couci, couça.» , informal: "bof") i.e. «Comme ci, comme ça.») [ase bjẽ] [ase bjɛ̃]
من خوبم. Ça va bien. [sa vɔ bjẽ] [sa va bjɛ̃]
(چطور) میتونم کمکتون کنم / به کمک نیاز دارید؟ / ما به کمک نیاز داریم! (Comment) pourrais-je vous aider ? Avez-vous besoin d'aide ? Nous avons besoin d'aide! [(kɔmã) puʁaɪ̯ʒ vuz‿ɛ:de] [(kɔmɑ̃) puʁɛʒ vuz‿ede]