جمعیت فدائیان اسلام تشکیلات تروریستی[۱][۲][۳][۴][۵] اسلامگرای شیعهٔ زیرزمینی در ایران بود که در دههٔ ۱۳۲۰ خورشیدی، به رهبری طلبهٔ جوانی به نام مجتبی نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد. فدائیان اسلام در سال ۱۳۲۴ احمد کسروی ، تاریخدان و منشیاش را با ضربات متعدد چاقو ترور کردند. سپس بازهٔ زمانی بین سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ دو نخستوزیر عبدالحسین هژیر، حاجیعلی رزمآرا، عبدالحمید زنگنه وزیر آموزش را به قتل رساندند. آنان همچنین سوء قصدهای ناموفقی را به جان محمدرضا پهلوی، وزیر امور خارجه حسین فاطمی و حسین علاء ترتیب دادند.[۶]
نواب صفوی و تعداد دیگری از اعضای این گروه پس از ترور ناموفق حسین علاء دستگیر و به اعدام و حبس محکوم شدند. برخی از اعضای سابق این گروه، پس از قتل حسنعلی منصور نخستوزیر دیگر کشور، نفش حمایتی ایفاء نمودند. بسیاری از اطرافیان روحالله خمینی در انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز در گذشته، عضو فدائیان اسلام بودند.[۷]
محتویات
۱ تأسیس
۲ عقاید فدائیان اسلام
۳ ارتباط سازمان سیا با فداییان اسلام و گروهی از ملایان
۴ وجه تسمیه
۵ فعالیت ها
۶ ترورهای فدائیان اسلام
۷ فداییان و نهضت ملی شدن صنعت نفت
۸ فدائیان اسلام پس از نواب صفوی
۹ پانویس
تأسیس
سید مجتبی نواب صفوی در دوران جوانی
نوشتار اصلی: مجتبی نواب صفوی
بنیانگذار این گروه، فردی به نام مجتبی میر لوحی بود که به جرم فعالیتهای تروریستی، توسط قوه قضائیه حکومت شاهنشاهی ایران به اعدام محکوم شد.
نواب صفوی فارغالتحصیل مدرسه صنعتی آلمانیها در ایران بود که سال ۱۳۰۳ خورشیدی، در خانی آباد تهران متولد شد و در ۱۵ سالگی پدرش را که از مخالفان دولت پهلوی اول بود، ازدست داد.[نیازمند منبع]
در ۱۳۲۲ نواب صفوی به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدت کوتاهی به آبادان منتقل شد. مدتی بعد برخورد شدیدی از سوی یکی از متخصصین انگلیسی شرکت نفت با یکی از کارگران صورت گرفت که به دنبال آن، نواب کارگران را به اعتراض و اجرای قصاص دعوت کرد. با دخالت پلیس و نیروهای نظامی، اعتراضات سرکوب شد. نواب نیز فرار کرده و شبانه به وسیله قایق از آبادان به سوی بصره و سپس نجف روانه شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد.[۸]
نواب صفوی در مرداد ۱۳۳۰ خورشیدی، اینگونه به مصدق لقب داد، «تو، ای مصدق کذاب، بیش از پیش چهره کریه باطن خود را به دنیا و مسلمانان نشان دادی.» در اینحال میرلوحی که تغییر شهرت داده بود و بنام مستعار «نواب صفوی» شناخته میشد، مشی چریکی اختیار کرد. نواب در بهمن ۱۳۳۱ برای مقابله با مخالفان خود «کمیته مجازات» را زیر نظر عبدالحسین واحدی تشکیل داد.[۹]
عقاید فدائیان اسلام
بخشی از مانیفست فدائیان اسلام به دستخط نواب صفوی
فداییان در شرح اندیشههای خود در رابطه با حکومت اسلامی، نخستین برنامهٔ مدون خود را بصورت قانون اساسی و بر پایهٔ مبانی اسلامی خود در قالب کتابی با نام «رهنمای حقایق یا نماینده حقایق نورانی این جهان بزرگ» به قلم نواب صفوی ارائه دادند که به مانیفست فدائیان اسلام و مبنای سنت فکری این جریان بدل شد. این برنامه قاعدتاً باید در سالهای ۲۸-۱۳۲۷ تدوین یافته باشد، سرانجام در سال ۱۳۲۹ به صورت هماهنگ و همزمان بین رجال سیاسی و مذهبی از طریق پست توزیع گردید. مامورین امنیتی که از این ماجرا غافلگیر شده بودند، سعی در جمعآوری مابقی کتب کردند که موفق نشدند.[۱۰]
کتاب از سه بخش تشکیل میشود؛ در بخش نخست، نویسنده به شناسایی و تشریح ریشههای مفاسد خانمانسوز ایران و جهان پرداخته و در بخش دوم نیز «طریق اصلاح عموم طبقات» و «دستورالعملی برای شئون مختلف حکومت و جامعه» عرضه داشته است. دستورالعملی که بایستی به یاری خدا مو به مو عملی گردد. در پایان کتاب نیز تعدادی اعلامیه آمده است.
در بخش نخست جامعه ایران به گونهای تصویر میشود که نابسامانی، فساد، تباهی و فقر سرتاسر آن را فراگرفته و روز به روز گستردهتر و عمیقتر میشود. فساد و تباهی به برجستهترین صورت در حوزه فرهنگ نمود مییابد و «مفاسد فرهنگ» در ردیف مهم ترین مفاسد قرار میگیرد. وجه غالب این گونه مفاسد هم با روابط و مناسبات جنسی در جامعه پیوند می یابند[۱۱]
نواب صفوی که به شدت از ساختار حوزه علمیه و شخص آیتالله بروجردی مرجع تقلید عامه شیعیان ناراضی بود، حملات شخصی شدیدی را نیز نثار او میکند و او را پستتر از سگ و ظالم و بدعتگذار میداند: «تو ای عالم اسلامی، تو ای بیوفا،... در صف بدعتگزاران و ظالمین قرار گرفته، بیرحمانه با جعل قوانین خلاف اسلام و اجراء نقشههای دشمنان اسلام، همه روزه بر پیکر اسلام ضربات شدیدی نواختی، تو ای بیوفا بشر، ایکاش وفاداری را از سگ آموخته بودی؛... به خدا آن گاهی که احساس کوچکترین خطری برای عنوان و مقام دنیای خود کنی، مهیای هر اقدامی و تکفیری و تفسیقی میباشی و گرچه به بنیاد مقدس اسلام لطماتی وارد آید،... آخ، آخ ای بشر بیوفا! به خدا، سگ باوفا، از تو بیوفا شریفتر است».[۱۲]
به طور کلی نثر کتاب متأثر از ادبیات سیاسی دهه ۱۳۲۰، با لحنی تند و ادبیات خطابی و بسیار تحریکآمیز است. کتاب مملو از بایدهایی است که برای رفع ریشههای خانمانسوز فساد باید اجرا گردد و با برخی گروهها و بخشی از روحانیت به شدت در نزاع است.[۱۳]
ارتباط سازمان سیا با فداییان اسلام و گروهی از ملایان
در میان کسانی که با شاه و سازمان سیا در زمان کودتا و پس از آن همکاری تنگاتنگی داشتند، آیت الله ابوالقاسم کاشانی، همچنین پسر آیتالله کاشانی که دومین شخصی بود که پس از کودتا و تسخیر رادیو تهران از طریق آن گفتگو کرد، آیت الله محمد بهبهانی، آیت الله شیخ احمد کفایی خراسانی، آیت الله شیخ بهاالدین نوری، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی و همینطور آیت الله العظمی بروجردی به چشم می خوردند. سازمان سیا همچنین فداییان اسلام را تجهیز و سازماندهی کرد؛ فداییان اسلام گروه بنیادگرای اسلامی بودند که در آن زمان ترورهای متعددی را انجام دادند که از جمله ی آنها حمله به دکتر فاطمی، وزیر امورخارجه دکتر مصدق و ترور نافرجام مصدق بود.[۱۴] [۱۵]
وجه تسمیه
مجتبی نواب صفوی علت نامگذاری گروهش را چنین بیان نموده است: در یکی از اولین جلسات فدائیان اسلام سید مجتبی نواب صفوی بیان نمود که حسین بن علی را در خواب دیده است که بازوبندی را به دست راست وی می بندد که بر روی آن نوشته شده بود فدائیان اسلام و به این ترتیب این گروه با نام «فدائیان اسلام» به صورت رسمی مبارزات خود را آغاز نمود.[نیازمند منبع]
فعالیت ها
مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و نواب صفوی در دادگاه
مبارزه با بیحجابی
واکنش به دستگیری آیتالله کاشانی و حمایت از فعالیت های ایشان با حمایت ازشمس قنات آبادی
اعتراض به مجلس مؤسسان
فعالیت هایی بعد از کودتای ۲۸ مرداد در حمایت از دولت کودتا و سپس مخالفت با شاه به دلیل عدم اجرای احکام اسلام
مبارزه علیه بهائیت
مخالفت با جبهه ملی و دکتر مصدق
مخالفت با آیت الله بروجردی و اخراج از حوزه علیمه قم و شهر قم
ترورهای فدائیان اسلام
اجساد احمد کسروی و منشیاش که فدائیان اسلام در داخل کاخ دادگستری به قتل رساندند.[۱۶]
از نخستین اقدامات نواب صفوی درتهران، سعی در قتل احمد کسروی، نویسنده و تاریخنگار ایرانی بود که ناموفق ماند. در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ خورشیدی، علیمحمد امامی و حسین امامی٬ دو عضو دیگر از این گروه، احمد کسروی و منشی اش را در جلسه بازپرسی و در داخل کاخ دادگستری تهران به قتل رساندند.[۱۷]
نواب صفوی و همراهانش پس از به ترور احمد کسروی، در دادگاه نظامی تبرئه شدند، زیرا که هم رهبران مذهبی از آنها پشتیبانی میکردند و هم مقامات حکومتی امیدوار بودند تا در برابر حزب توده از آنها بهره برداری کنند.[۱۸]
ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ به دست حسین امامی، و سرلشکر رزمآرا، نخست وزیر ایران در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ به دست خلیل طهماسبی از کارهای بعدی این گروه بود. در جریان نهضت ملی شدن نفت ایران، آنها در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ توسط محمدمهدی عبدخدایی سوءقصدی به جان حسین فاطمی، از نزدیکان محمد مصدق کردند که ناکام ماند.[۱۹] فدائیان در ۲۵ آبان ۱۳۳۴ توسط مظفر ذوالقدر دست به ترور حسین علاء نخستوزیر وقت زدند که ناکام ماند و منجر به دستگیری و سپس اعدام نواب صفوی٬ محمد واحدی٬ مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی در ۲۷ دی ۱۳۳۴ شد.
فداییان و نهضت ملی شدن صنعت نفت
برخی افراد بر این باورند که فداییان اسلام یکی از گروههای تاثیرگذار در جهت پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری مصدق بود. از جمله آیت الله طالقانی در این زمینه میگوید:«... نهضت اوج گرفت. چه شد که اوج گرفت؟ گروههای ملی و دینی و مذهبی همه در یک مسیر حرکت کردند. مراجع دینی مانند مرحوم آیتالله خوانساری و آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام، با هم شروع کردند به حرکت و ملت را به حرکت در آوردن هر یک به جای خود. فدائیان اسلام، جوانان پر شور و مؤمن، آنها راه را باز و موانع را بر طرف میکردند. مانع اول را برداشتند (هژیر). انتخابات آزاد شروع شد. مانع بعدی را برداشتند (رزمآرا)، صنعت نفت در مجلس ملی شد.»[۲۰]
فدائیان اسلام پس از نواب صفوی
نواب صفوی دقایقی قبل از اجرای حکم اعدام
جسد نواب صفوی پس از اعدام
پس از اعدام نواب صفوی اعضای جمعیت فداییان اسلام تحت مراقبت شدید مأمورین حکومتی قرار داشتند. در چنین شرایطی، اعضای جمعیت فداییان اسلام به مبارزات مخفیانه علیه سلطنت پهلوی روی آوردند. اعضای فداییان اسلام با برگزاری جلسات عمومی اما به شکل کلاسهای قرآن و مراسمات عزاداری در مسجدهایی همچون مسجد مهدیه در خیابان رزم آرا و مسجدی در خیابان بوذر جمهری توسط آقایان بهاری، رفیعی و صرف زاده به عنوان «انجمن دانش و آموزش جوانان». اما اعضای فداییان اسلام از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۴۳ هیچ نوع فعالیت آشکاری انجام ندادند.
در ۳۰ آبان ۱۳۹۰ این گروه اعلام کرد که فعالیت خود را از سر گرفته است.