استان خوزستان با مساحت ۶۴٬۰۵۷ کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران در کرانه خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و مرکز استخراج نفت ایران بهشمار میآید. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است. این استان پنجمین استان پرجمعیت ایران است.
خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.[۲] این استان با جمعیّت ۴٬۵۳۱٬۷۲۰ نفر (سرشماری ۱۳۹۰) دارای ۱،۰۸۳،۳۴۱ خانوار است که این تعداد شامل ۷۹۳ هزار و ۲۸۹ خانوار شهری و ۲۹۰ هزار و ۵۲ خانوار روستایی است.[۳] استان خوزستان در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قراردارد.
استان خوزستان دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده نیز در مجلس خبرگان رهبری میباشد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب؛ بزرگترین تولیدکننده نفت ایران، در استان خوزستان و در شهر اهواز مستقر میباشد. این شرکت بطور متوسط ۸۵٪ درصد از نفت خام و ۱۶٪ درصد از گاز طبیعی ایران را تولید میکند.
دانشنامه بریتانیکا اکثریت جمعیت خوزستان را متشکل از دو قوم بختیاری و عرب دانسته که بطور تقریبی هر یک کمتر از نیمی از جمعیت این استان را به خود اختصاص میدهند، همچنین دزفولیها، قشقاییها و ارامنه نیز در بخشهایی از استان خوزستان سکونت دارند.[۴] در حال حاضر عبدالحسن مقتدایی بهعنوان استاندار خوزستان، بالاترین مقام اجرایی این استان، فعالیت مینماید.
محتویات
۱ نام
۲ تاریخ خوزستان
۲.۱ دوران باستان
۲.۲ خوزستان در آغاز اسلام
۲.۳ نام عربستان در دورهای از تاریخ
۳ جمعیت شناسی
۳.۱ زبان
۳.۲ ترکیب قومی
۴ اقتصاد و منابع طبیعی
۵ شهرستانهای خوزستان
۶ میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان
۷ مشاهیر استان خوزستان
۸ خوزستان در جنگ ایران و عراق
۹ باستانشناسی خوزستان
۱۰ منبع و پیوند به بیرون
۱۱ منابع
نام
نوشتار اصلی: زبان خوزی
خوزستان در نقشهای از اصطخری (سدهٔ ۱۰م)
خوزستان در نقشهای اثر محمود کاشغری (سدهٔ ۱۱م)
خوزستان، سرزمین مردمان خوزی یا هوزی یا حوزی (که استرابون و پلینیوس از آن به اسم اوکسی[۵]ذکر کردهاند) است. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکسکننده ساکنین این منطقه در زمان عیلامیان بودهاست[۶]
به گفته سوات سوجک در کتابهای تاریخ کلاسیک اسلامی، نام این استان خوزستان بود. ابن حوقل- جغرافی دان قرن ۱۰ میلادی - در کتاب خودش صورت الارض در فصلی جداگانه این استان را همراه با نقشه توصیف میکند و یاقوت در سده ۱۳ میلادی در مجعم البلدان جزئیاتی از استان خوزستان نوشتهاست[۷]
ریچارد فرای درمورد خوزستان مینویسد: "خوزستان (به عربی الاهواز) استانی ثروتمند و کم ارتفاع بود که دست کم به هفت کوره تقسیم میشد؛ بزرگترین جز آن هرمزداردشیر یا هرمزدشهر بود که عربها بدان سوقالاهواز میگفتند "[۸]
واژه خوزستان به معنای سرزمین «خوزها» است و خوز را به صورتهای «هوز» و «حوز» نیز مینوشتند و جمع هوز در زبان عربی اهواز است که نام کرسی ایالت خوزستان است.[۹] البته ابن خردادبه (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره بر میشمارد که با نام کور الاهواز می خواندش.[۱۰]
ابن خردادبه نظر دیگری درباره نام اهواز دارد. او نه فقط اهواز بلکه کل موقعیت جغرافیایی خوزستان امروزی را اهواز میداند. (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره بر میشمارد و به آن اکوار الاهواز میگوید.[۱۱] سبب وجود همین هفت کوره در این سرزمین، عضدالدوله دیلمی، آنجا را اقلیم هفت حوزه نام گذارده تا آنجا که مقدسی در قرن چهارم هجری، از رواج این نام خبر داده و پیروی خود را از آن، اعلام میدارد. همچنین او یادآور میشود که برخی از این حوزهها از میان رفتهاست.[۱۲][۱۳]
تاریخ خوزستان
نوشتار اصلی: تاریخ خوزستان
دوران باستان
«خوزستان» در دوران باستان، بهویژه، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم میشد: بخشهای شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای سرسبز و پرآب بوده که به قارهای کوچک و مستعد میمانست. بخشهای جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میانرودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل میشده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
«استرابون» جغرافیدان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگههای جهان میداند. زیرا رودخانههای زیادی این دشت را آبیاری میکرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر میساختهاست. شاید بر همین اساس بوده که عدهای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آبهای فراوان» است.
درباره آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیتالمقدس آمدهاست:
«شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهمتر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن میچرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفتهاند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد؛ و دربارهاش گفتهاند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما میباشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام میبرند، مردمش با خوشی عمر میگذرانند.»
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی میخوانیم:
«سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کردهاند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بیمانند میباشد.»
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقهاست کهاستادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بودهاست. این دانشگاه را ساسانیان بنیان گذاردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م) به سبب وجود آب و هوا و طبیعت پر نعمت و مناسب در گندی شاپور (نزدیک دزفول) ساخته شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشتهاند و زبان به مقاومت گشودهاند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی میکردهاند.
خوزستان در آغاز اسلام
والی بصره در اوایل سال ۱۶ مغیره بن شعبه را از طرف خود مامور فتح بلاد خوزستان کرد و مغیره به آسانی دهقانان ایرانی اهواز را به تسلیم و قبول جزیه وادار ساخت، اما عمر به علت حرکت زشتی که از مغیره روایت کردند او را از حکومت بصره برداشت و ابوموسی اشعری را به جای او فرستاد. ابوموسی دنباله فتوحات پیشینیان خود را گرفت و پس از چند رشته جنگ بلاد رامهرمز و شوش را مفتوح کرد. اما چون به شوشتر رسید به مقاومت هرمزان والی آنجا که در قلعه شهر متحصن بود برخورد، ناچار از خلیفه کمک خواست و عمر دستور داد که از کوفه عمار بن یاسر با لشگریانی به یاری ابوموسی برود.[۱۴]
هرمزان و ایرانیهای شوشتر سخت مقاومت کردند و عرب با وجود کثرت عدد بر ایشان پیروزی نیافتند تا آنکه به دلیل یک نفر خائن ایرانی بر مقام زنان و اطفال مدافعین راه یافتند و این کیفیت پای هرمزان و اصحاب او را در مقاومت سست کرد و جمعی از ایشان برای آنکه به دست مسلمین نیفتند خود و عزیزان خود را کشتند. سرانجام هرمزان از ابوموسی امان خواست و ابوموسی قبول این تکلیف را به امر خلیفه موکول ساخت و هرمزان به مدینه فرستاد. هرمزان به ظاهر پیش خلیفه اسلام آورد و عمر برای او وظیفهای نیر مقرر داشت، اما چون بعدها به شرکت در قتل خلیفه و همدستی با ابولولو متهم شد مسلمین او را کشتند.[۱۵]
پس از تسلیم هرمزان، شوشتر و جندیشاپور و بلاد دیگر خوزستان همه مسخر ابوموسی شدند و به این ترتیب فتح قسمت جلگهای ایران تماما به دست مسلمین به انجام رسید.[۱۶]
نام عربستان در دورهای از تاریخ
به گفته ریچارد فرای به خاطر تاثیر قوی عرب زبانهای مهاجر به جنوب غربی این استان-مخصوصاً مهاجرت بنی کعب و بنی لام-از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، نام عربستان به این ناحیهاستان از زمان صفویه اطلاق گردید تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی با نام خوزستان جایگزین شد که خط پایانی بر آرزوهای تجزیه طلبانه شیخ خزعل، رئیس قبیله کعب بود[۱۷]
در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیت آمیز[۱۸]قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کردهاند.[۱۹]
در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم میشده (و هنوز میشود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز مینوشتهاند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه میداند. «اهواز» محرف واژه «اواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بودهاست. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بودهاست. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تاسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده میشد منتقل شد و تا کنون نیز اهواز است. «به هر حال به وسیله بیگانگان برای تعمیم نام عربستان و فراموش شدن کلمه خوزستان سعی بسیار به کار رفت. این وضع تا سال ۱۳۰۳ه. ش؛ که حکومت مرکزی موفق شد پس از چندین سال غفلت از امور خوزستان به آن ناحیه توجه کند، باقی بود. در این تاریخ نام عربستان به کلی از فرمانها و مکاتبههای دولتی حذف و به {نام قدیمی آن} خوزستان تغییر نام یافت.»[۲۰]
در شاهنامهٔ فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق از این خطه با نام خوزیان یاد شدهاست. برای نمونه:
بشد تیز با لشکر خوزیان برآن سود جستن سرآمد زیان[۲۱]
وزان پس بر کشور خوزیان فرستاد بسیار سود و زیان[۲۲]
همیرفت تا کشور خوزیان ز لشکر کسی را نیامد زیان[۲۳]
«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه. ق. در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیلهای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا میکنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژهای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست میدادهاست.
در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمدهاست که به نظر میآید، برگرفته از زبان پهلوی با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «بختیاری» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره میگیرند؛ بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافتهاست.[نیازمند منبع] در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد.[۲۴]
در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند.
جمعیت شناسی
دانشنامه بریتانیکا اکثریت جمعیت خوزستان را متشکل از دو قوم بختیاری و عرب دانسته که بطور تقریبی هر یک کمتر از نیمی از جمعیت این استان را به خود اختصاص میدهند، همچنین قشقاییها و ارامنه نیز در بخشهایی از استان خوزستان سکونت دارند.[۲۵]
برپایه نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن آبانماه ۱۳۷۵ جمعیت استان خوزستان ۳۷۴۶۷۷۲ نفر بودهاست که از این تعداد ۶۴ درصد در سکونتگاههای شهری و ۳۵ درصد در سکونتگاههای روستایی زندگی میکردند و ۱ درصد کوچرو بودهاند. شمار عربها در نواحی روستایی استان خوزستان در سال ۷۸ تعداد ۴۲۹۱۹۷ نفر برآورد شده که حدود ۳۷٫۸ درصد کل جمعیت روستایی استان را دربر میگرفت. جمعیت تخمینی عربهای استان خوزستان برپایه آمار ذکر شده در آن سال یک و نیم میلیون نفر بودهاست.[۲۶]
عربها فقط در شهرستانهای شادگان، دشت آزادگان، هویزه و باوی اکثریت مطلق جمعیت را تشکیل میدهند، در شهرستانهای اهواز، خرمشهر، آبادان و ماهشهر به خصوص در مناطق روستایی عربها جمعیت قابل ملاحظهای تشکیل میدهند اگرچه در مرکز شهرستانهای مزبور اقلیت کوچک هستند. بقیه شهرستانهای استان از اقوام فارس، لر و بختیاری است، از جمله دزفول، شوشتر، شوش، اندیمشک، مسجد سلیمان، ایذه، آغاجاری، بهبهان، باغ ملک، رامهرمز، گتوند، لالی، هفتکل و هندیجان که از قدیمیترین و بزرگترین و نفتخیزترین شهرهای استان به شمار میروند،
از میان ۲۵ شهرستان این استان بیشترین تراکم عربهای خوزستان در شهرستانهای دشت آزادگان، شادگان، ماهشهر، خرمشهر و آبادان است.[۲۷] بیش از ۹۹ درصد از عربهای خوزستان شیعه هستند.[۲۸]
زبان
گویشهای بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، از سوی زبان معیار تحت فشار قرار دارند. عوامل تهدید کنندهٔ موجودیت آنها افزایش باسوادی، گسترش رسانههای جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یکجانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گسترده از دیگر نواحی کشور به درون استان شده است. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویشهای بومی میشود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل میشد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و شط العرب به سوی شهر اهواز زندگی میکردند، و سخنگویان به گویشهای ایرانی که در نواحی به سوی شمال غرب و کوهپایههای رشته کوه زاگرس ساکن بودند. عربی خوزستانی از نوع خلیج فارسی است، که به طور بنیادین فرقی با عربی کویتی ندارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویشهای صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر دو نوع میرسد: دزفولی-شوشتری، که در آن دو شهر بدان صحبت میشود، و بختیاری که توسط عشایری که در مناطق کم ارتفاع خوزستان قشلاق میکنند و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، و رامهرمز زندگی میکنند، صحبت میشود.[۲۹]
ترکیب قومی
استان خوزستان تیرههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. خوزستان از لحاظ خرده فرهنگها متکثر ترین استان کشور است.
بومیان خوزستان، مردم بومی فارس زبان شوشتر، دزفول، بهبهان، ماهشهر، رامهرمز، هندیجان، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون، سربندر (قنواتی) از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدام گویش مخصوص به خود دارند که با هم متفاوتند.[۳۰]
بختیاریها که از هزارههای دور در خوزستان و عراق (تا سدههای اولیه اسلامی) حضور داشتهاند. شهرهای ایذه ،مسجد سلیمان، هفتکل ،باغملک ،اندیکا، لالی، سالند(سردشت دزفول)، صفی آباد، قلعه خواجه، دهدزو.. بصورت اصلی و سایر شهرهای خوزستان نیز جمعیت قابل توجهی از ایشان را در خود دارند. طرح لباس اینان، ترسیمی از معبد چغازنبیل شوش است. ایذه به نام پایتخت بختیاری ایران شناخته میشود. بر خلاف نام استان چهار محال و بختیاری، مرکزیت جمعیتی اینان خوزستان است. در نقشههای زمینشناسی، زمینهای وسیعی از نیمه مرکزی خوزستان به سمت شمال و شرق، به نام کنگلومرای بختیاری[۳۱] شناخته میشود. اوکسیان (هوزیان) زمان هخامنشی که از سپاهیان ویژه امپراتوری ایران بودهاند تطبیق با ایشان دارد که براویتی نام خوزستان نیز از نام ایشان گرفته شده است:پارسیها (۲۷۰۰ سال قبل) با عیلامیها (هالتامتیها) در آمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دورههای هخامنشی و ساسانی «هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی» نامیده شدند و در سده ۶ هجری قمری به نام لر بزرگ، و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند.[۳۲]
عربهای خوزستان، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه. ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از روئسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. بزرگترین این طوایف بنی طرف است که حدود سیصد سال پیش پس از گذر از اروند رود وارد خوزستان شدند.[۳۳]در دهههای اخیر بویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، شادگان، سوسنگرد، هویزه و روستاهای جنوب غربی خوزستان بود که پس از شروع جنگ، جنگزدگان عرب در (بیشتر شهرکهای اطراف) شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سکنی یافتند. شهر صنعتی و تجاری خرمشهر که پس از جنگ کاملا خالی از سکنه بوده است نیز محل اسکان جمعیت زیادی از عشایر عرب شد.[۳۴]
لرها (لر کوچک)، قلمرو اینان که در سدههای اولیه اسلامی نیز حضورشان در این منطقه گزارش شده، در منطقه شمال غرب خوزستان، ازشوش تا الوار در شمال اندیمشک امروزی بوده است و امروزه نیز تمرکز شهری جمعیتی ایشان نیز در اندیمشک، شوش، حسینیه و الواراست.(رج:همان منبع)
قشقاییها، در حدود شهرستان هفتکل زندگی میکنند.(رج:همان منبع)
شهرهای صنعتی تجاری و نوبنیان خوزستان مانند اهواز، آبادان و خرمشهر و بندر امام خمینی (شاهپور سابق) نیز ترکیب جمعیتی از تمام مردم یاد شده در خود دارند. (رج:همان منبع)
همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان مذهب شیعه دارند، از دیرباز پیروان دیگر آیینها نیز در این استان زیستهاند و میزیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین (در خوزستان به آنها صُبّی میگویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند.
همچنین پیروان آیینهای کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی میکنند که پس از انقلاب ۵۷ از شمارشان کاسته شدهاست. در شهر آبادان شماری از ارمنیان میزیند. این گروه تا پیش از انقلاب جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان میزیند. پیروان دیگر آیینها و مردمان دیگری نیز در اینجا میزیستهاند که امروزه به جا نماندهاند. تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیینهای هندو و سیک و... نیز در بخشهای صنعتی این استان میزیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهر آبادان ماندهاست.
اقتصاد و منابع طبیعی
در سال ۱۲۸۷ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه، توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی، نفت استخراج شده، و اولین گام در تاسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بودهاست. چاه شماره یک هماکنون بصورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره میشود. استان خوزستان غنیترین استان ایران در زمینهٔ منابع نفت و گاز است که در حال حاضر عمدهٔ درآمد کشور از راه صدور این دو محصول حاصل میشود.
اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان و تمامی مناطق نفتخیز در جنوب، غرب و شرق ایران است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لولهسازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعهها میتوان به لولهسازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان اشاره کرد.
گرمای بیش از حد و تمرکز صنایع بزرگ در استان خوزستان باعث شده است که این استان پس از استان تهران بزرگترین مصرفکنندهٔ انرژی در ایران باشد.[۳۵]
نیروگاههای حرارتی و گازی استان عبارتند از رامین، زرگان، آبادان، خرمشهر و فجر.[۳۶]
تا چندی پیش قابلیت کشتیرانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل میشد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد درحال حاضر منتفی است و کشتیرانی تجاری عملاً انجام نمیگیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمنشیر) و ماهشهر و بندر امام پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران، مسیر پر اهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ ایران و عراق، آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کُند، به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک میشوند... !
آب فراوان رودهای کارون، کرخه و هندیجان (زهره)، جراحی، مارون، اروند و دز که اکثراً جزو پرآب ترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگهای استان خوزستان، قابلیت بالقوهٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کردهاست. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفیجات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفتتپهاست که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ میپردازد.
شهرستانهای خوزستان
استان خوزستان دارای ۲۴ شهرستان و ۵۴ شهر و ۵۲ بخش و ۱۱۲ دهستان و ۳۸۸۰ آبادی مسکونی و ۲٬۵۱۴ آبادی غیر مسکونی میباشد. نگاه کنید به: فهرست کامل شهرهای خوزستان.
شهرستانهای استان خوزستان نامشهرستان جمعیت زبان
شهرستان اهواز ۱٬۳۱۷٬۳۷۷ فارسی، عربی، گویش بختیاری
شهرستان آبادان ۲۷۵٬۱۲۶ فارسی در شهر؛ عربی در بیشتر روستاها
شهرستان خرمشهر ۱۵۵٬۲۲۴ عربی، فارسی
شهرستان آغاجاری --- فارسی، لری
شهرستان دزفول ۴۲۰٬۰۰۰ فارسی دزفولی، لری بختیاری
شهرستان امیدیه ۸۵٬۱۹۵ فارسی، عربی، لری
شهرستان اندیکا --- لری بختیاری
شهرستان اندیمشک ۱۵۴٬۰۸۱ لری
شهرستان ایذه ۱۹۳٬۵۱۰ لری بختیاری
شهرستان باغملک ۱۰۳٬۲۱۷ لری بختیاری
شهرستان باوی --- عربی
شهرستان ماهشهر ۲۴۶٬۸۰۴ فارسی، عربی، لری
شهرستان بهبهان ۲۱۰٬۰۰۰ فارسی بهبهانی، فارسی معیار، لری
شهرستان دشت آزادگان ۱۲۶٬۸۶۵ عربی
شهرستان رامشیر ۴۹٬۲۳۸ عربی، لری، فارسی
شهرستان رامهرمز ۱۲۰٬۱۹۴ لری
شهرستان شادگان ۱۳۸٬۲۲۶ عربی
شهرستان شوش ۱۸۹٬۷۹۳ فارسی،عربی، لری
شهرستان شوشتر ۱۹۲٬۳۶۱ فارسی شوشتری، لری بختیاری
شهرستان گتوند ۵۸٬۳۱۱ لری بختیاری، لری بختیاری، عربی
شهرستان لالی ۸۸٬۸۹۵ لری بختیاری
شهرستان مسجدسلیمان ۱۹۷٬۲۲۶ لری بختیاری
شهرستان هفتکل ۲۳٬۶۳۳ لری بختیاری
شهرستان هندیجان ۳۵٬۹۳۲ لری، فارسی
شهرستان هویزه --- عربی
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونهگیری شد در استان خوزستان به قرار زیر بود: ۳۱٫۹ فارس (۲۷٫۸٪ مرد، ۳۶٫۷٪ زن)، ۳۰٫۲ لر (۳۲٫۴٪ مرد، ۲۸٪ زن)، ۲٫۵ ترک (۱٫۹٪ مرد، ۲٫۴٪ زن)، ۱ کرد (۰٫۸٪ مرد، ۱٫۱٪ زن)، ۳۳٫۶٪ عرب (۳۵٫۶٪ مرد، ۳۱٫۹٪ زن)، ۰٫۲ سایر و ۰٫۵ بدون جواب بودند.[۳۷]
میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان
نوشتار اصلی: فهرست آثار باستانی استان خوزستان
مشاهیر استان خوزستان
برای دیدن اهالی سرشناس این استان رده:اهالی استان خوزستان را ببینید.
خوزستان در جنگ ایران و عراق
این استان از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا واپسین روز جنگ ایران و عراق همواره صحنه عملیاتهای گوناگون ایران برای بازپس گیری مناطق اشغال شده توسط نیروهای ارتش عراق بود. در آغاز جنگ شهرهایی چون آبادان، سوسنگرد، بستان،دزفول، اندیمشک، خرمشهر، و اهواز که مرکز استان بود مرتبا هدف حملات موشکی و توپخانه ارتش عراق قرار داشتند.
خوزستان از جمله استانهایی است که در طول جنگ هشت ساله دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانیمدت برخی مناطق استان، موشکباران دایمی برخی شهرها و حملات هوایی و زمینی به شهرهای دزفول، بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شوشتر، شادگان، اندیمشک و بسیاری از مناطق دیگر، همه و همه باعث آسیبهای فراوان به سرمایههای طبیعی و انسانی و زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شد.
باستانشناسی خوزستان
نوشتار اصلی: فهرست آثار باستانی استان خوزستان
شهرستان مسجد سلیمان
معبد بردنشانده
صفه سر مسجد
پل قدیم (دزفول)(با ۱۷ قرن سایقه)[۳۸]
چغازنبیل ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو
سازههای آبی شوشتر (مجموعه آبشارها، آسیابها، پلها و سدهای باستانی) ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو
قلعه سلاسل شوشتر(شوشتر)
کاخ آپادانا
بند میزان(شوشتر)
پل لشکر(شوشتر)
مسجد جامع شوشتر
آرامگاه دانیال نبی
قلعهٔ باستانی شوش
برج کلاه فرنگی شوشتر(شوشتر)
پل شادروان(شوشتر)
آرامگاه یعقوب لیث
الیماییس
ارجان
تپهٔ چغا در گتوند
آتشگاه مسجدسلیمان
شیرهای سنگی بختیاری
شهر باستانی ایذه (آیاپیر، آنزان، انشان، مالمیر)
منطقه باستانی کول فرح ایذه
منطقه باستانی اشکفت سلمان ایذه
آبادان
کلیسای ارامنه (آبادان)
مسجد رنگونیها (آبادان)
موزه آبادان
سینما تاج آبادان
خانه بچاریها