اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

شامپاین

شامپاین (فرانسوی: vin de Champagne) نام نوعی شراب گازدار است، که در جهان شهرت بسیاری دارد. این نوشیدنی علاوه بر شهرتش در تمام جهان، بیشتر در جشنها مصرف می‌شود.

شامپاین از نوع شراب های بدون گاز می‌باشد و بر اثر تخمیر گاز کربینک به وجود می‌آید. این نوع شراب در ناحیه ای به نام شامپاین در فرانسه ساخته می‌شود و نام خود را نیز از همین مکان گرفته‌است. از آنجا که بعضی از سازندگان شراب در دیگر قسمتهای دنیا از عنوان شامپاین استفاده می‌کنند بسیاری از کشور ها استفاده از این نام را محدود به نوع شرابهایی کرده‌اند که از شامپاین فرانسه می‌آیند. در اروپا ، این قانون را (Protected Designation of Origin (PDO ابلاغ کرده و استفاده می‌شود. در بقیه کشورها مثل آمریکا، استفاده از این نام و عنوان آن هم تحت شرایط خاص برای آمریکایی‌های تولید کننده شرابهای گازدار قابل استفاده‌است.

شرابهای منطقه شامپاین قبل از قرون وسطی شناخته شده بودند. کلیساها مکانهایی برای تولید شراب داشتند و کشیشان از شراب در مراسم آیینی و دینی خود استفاده می‌کردند. پادشاهان فرانسه به صورت سنتی در Remis غسل داده می‌شدند و از شامپاین برای قسمتی از مراسم تاجگذاری استفاده می‌کردند.

پادشاهان رنگ، روشنایی، درخشش و تلالو شراب را می‌ستودند و از آن برای اعلام بیعت با دیگر پادشاهان در اروپا استفاده می‌کردند. در قرن ۱۷ میلادی همچنان از شامپاین به عنوان شرابی برای جشن در کشورهای اروپایی استفاده می‌شد. انگلیس در آن دوران بیشترین مصرف کنندگان شامپاین را در بین کشورهای دیگر داشت.

اولین آگهی این نوع شرابها حدود سال 1835 میلادی و در جایی به نام Limoux ساخته شد. در سالهای ۱۷۰۰ میلادی، شامپاین، یعنی نوشیدنی‌ایی که در حال حاضر ما آن را می‌شناسیم، متولد شد. حداقل ۳۰ سال قبل از تلاش‌هایِ Dom Perignon، فیزیک‌دانان انگلیسی یک تخمیر ثانویه را با اضافه کردن شکر، به‌دست آورده بودند. در سال ۱۶۶۲ میلادی Merrettn به خانواده سلطنتی کاغذی را ارائه داد که در آن در مورد جزئیات روشی به نام «شامپاین» یا «شامپاین مِتُد» نوشته شده بود. اگرچه کشیش فرانسوی دام پریگنون(Dom Perignon)، شامپاین را اختراع نکرده است، امّا سهم قابل توجهی در توسعه، ساخت و پرداخت این نوع شراب ارائه داده است. به عنوان مثال قرار دادن یک چوب پنبه بر دهانه‌ی بطری‌ها برای جلوگیری از فشار گازهای حاصل از تخمیر، از کارهای اوست. بسیاری بر این عقیده‌اند که اولین شامپاین با ریواس ساخته شد، اما آن روش به علت پرهزینه بودن به مرور تغییر کرد.

در تمامی اروپا درباریان، شامپاین را به عنوان شرابی یکتا و بی نظیر می‌شناختند و آن را به قدرت و اشرافیت ربط می‌دادند. افرادی که شامپاین را می‌ساختند به تاریخ و هویت شرابشان علاقه‌مند بوده و به این خاطر شامپاین را به اشرافیت، جشنواره‌ها و مراسم و تشریفات مذهبی نسبت داده و درخورِ این مراسم و همچین افراد ثروتمند می‌دانستند. تلاش این افراد با پدیدار شدن طبقه متوسطی که سرمایه خود را در راههایی مانند خریدن شامپاین خرج می‌کردند، مقارن گردید و در نتیجه سازنندگان شامپاین سود بسیاری کسب کردند.

در سال ۱۸0۶ میلادی، جورج لیبورن(George Leybourne) یکی از افراد سرشناس و هنرمندان آن روزها، حمایت و تبلیغ شامپاین را مشغله‌ی خود ساخت. یکی از سازندگان شامپاین به نام موئت (Moët) از وی خواست تا در مورد شامپاین ترانه‌هایی بسازد. به‌ویژه در مورد مواردی چون تأثیرات آن و داشتن یک زندگی خوب و زیبا با شامپاین. این هنرمند همچنین قبول کرد که در هیچ مکان عمومی، نوشیدنیِ الکلی به غیر از شامپاین را ننوشد. لیبورن با این کارها آب و رنگ فریبنده‌ای به شامپاین، به عنوان یکی از مهمترین نوشیدنی‌های در مناسبات اجتماعی، داد به‌طوری که نتیجه آن هنوز دیده می‌شود و مردم شامپاین را با همان عناوین می‌شناسند.

در دهه ۱9۰۰ میلادی، شامپاین بسیار شیرین تر از شامپاینی بود که امروزه نوشیده می‌شود. روس‌ها ترجیح می‌دادند در شامپاین به ازای هر یک لیتر، ۳۰۰ گرم شیرین‌کننده داشته باشند. تغییرات اساسی در شامپاین وقتی آغاز شد که پریِر جوئت (Perrier-Jouët) در سال ۱۸۴۶ میلادی، تصمیم گرفت بدون شیرین کردن انگورهای شرابی، آنها را به لندن صادر کند و به این ترتیب طرح شامپاین خشک (شامپاین مدرن)، در سال ۱۸۷۶ میلادی در انگلستان ایجاد شد.

نوشیدنی‌های الکلی

نوشیدنی‌های الکلی نوشیدنی‌هایی هستند که اتانول دارند. این نوشیدنی‌ها به سه گروه اصلی آبجوها، شراب‌ها (نوشیدنی‌های تخمیری) و نوشیدنی‌های تقطیری تقسیم می‌شوند.
مصرف الکل در کشورهای جهان
نوشتار اصلی: فهرست کشورها بر پایه مصرف الکل


    عرق
    ودکا
    ویسکی
    براندی
    تکیلا
    شامپاین

سلامت

تَندُرُستی یا سَلامَت عبارت است از تامین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی انسان است. سلامت معادل کلمه انگلیسی Health می باشد و بهداشت عمومی ترجمه کلمه Public Health می باشد. بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی، تندرستی تنها فقدان بیماری یا نواقص دیگر در بدن نیست بل‌که «تندرستی نداشتن هیچ‌گونه مشکل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت جسمانی برای هر فرد جامعه است.»

امروزه اهمیت توسعه بهداشت عمومی برای برقراری عدالت اجتماعی در حوزه سلامت بر هیچ کس پنهان نیست.


سلامتی جسمی شامل همه قابلیت‌های جسمی بدن است. به فرد یا پدیده‌ای که دارای تندرستی باشد، تندرست یا سالِم گفته می‌شود.

حس تندرستی در افراد تفاوت دارد و دو فرد در شرایط جسمانی یک‌سان ممکن است قضاوت متفاوتی در مورد تندرستی خود یا دیگران بکنند. برای نمونه یک فرد معلول می‌تواند خود را کاملاً تندرست حس کند در حالی که اطرافیانش او را ناتندرست بدانند. البته افرادی که بیماری‌های شدید دارند معمولاً همیشه از سوی خود و دیگران تندرست به‌شمار نمی‌آیند.

واژهٔ سالم در مورد پدیده‌های گوناگون، برای نمونه اقتصاد، فضا و محیط هم کاربرد دارد.

محتویات

    ۱ مؤلفه‌های زندگی سالم
        ۱.۱ مؤلفه‌های جسمانی
        ۱.۲ مؤلفه‌های روحی-روانی
    ۲ رسوم
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ منابع
    ۵ پیوند به بیرون

مؤلفه‌های زندگی سالم
مؤلفه‌های جسمانی

    عوامل ژنتیکی
    تغذیه سالم: سبزیجات، شیر، میوه‌ها و غیره.
    محیط زیست سالم: هوای پاک، آب پاکیزه، خاک نیالوده، نور کافی و غیره.
    محیط امن برای تن: جامه کافی، گرما، سرپناه و غیره.
    خواب کافی: داشتن زمان کافی برای استراحت و آسایش.
    داشتن رابطه خوب با پیرامونیان (برای نمونه با دوستان و هم‌کاران)
    شرایط سالم کاری، برای نمونه: نبود ترس و فشار مزمن در محل کار

مؤلفه‌های روحی-روانی

    عشق: توانایی دوست داشتن و محبوب کسی/کسانی بودن
        داشتن شریک زندگی، فرزند، خانواده و اطرافیان
        دوستی، مردم‌داری، مهارت‌های اجتماعی
    توجه به خود، اعتماد به نفس
        موفقیت و به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگران، دریافت واکنش‌های مثبت از سوی دیگران (بازخورد)
    امنیت: حس امنیت اقتصادی، اجتماعیٔ سیاسی و ...، حس امنیت روحی در مورد مفهوم زندگی
    آزادی: آزادی بیان، آزادی عقیده و غیره.
        خلاقیت: فعالیت‌های آفرینشگرانه و بازی‌ها
    وابستگی:
        وابستگی به شریک زندگی، دوستان یا دیگران
        قابلیت دعوا و آشتی
        تجربه کردن و خاطره‌های باارزش


رسوم

پیش از نوشیدن مشروبات الکلی و به هنگام بلند کردن لیوان یا جام، فارسی‌زبانان معمولاً عبارت «به سلامتی» را به زبان می‌آورند که به معنی آروزی تندرستی برای اطرافیان است.

مرکز کنترل و پیشگیری بیماری

مراکز مدیریت و پیشگیری بیماری (به انگلیسی: Centers for Disease Control and Prevention) یا CDC یکی از آژانس‌های ایالات متحده آمریکا و تحت نظر وزارت بهداشت و خدمات انسانی آن است که به طور رسمی در سطح دولت فدرال ایالات متحده آمریکا فعالیت دارد. ساختمان مرکزی این سازمان در دروید هیلز، جرجیا قرار دارد.[۱][۲] این مرکز با ارائه اطلاعات پیرامون بهداشت، جهت محافظت از بهداشت عمومی و سلامتی کار می‌کند و در این راه از وزارت بهداشت و سازمان‌های دیگر کمک می‌گیرد.

نشانگان تنفسی خاورمیانه

مرس

نشانگان تنفسی خاور میانه یا مرس یک بیماری ویروسی است که اولین بار در سال ۲۰۱۲ در عربستان سعودی گزارش شد. این بیماری در اثر ویروسی از خانواده کوروناویروس به اسم MERS-CoV ایجاد می‌شود. حدود یک سوم از مبتلایان به MERS جان می‌بازند.

اغلب افرادی که با این ویروس آلوده شده‌اند دچار یک بیماری شدید حاد تنفسی می‌شوند. علائم آن عبارت است از: تب، سرفه و تنگی نفس.

تاکنون همه موارد بیماری از ۶ کشور درون یا نزدیک عربستان سعودی گزارش شده‌اند. این ویروس از طریق تماس نزدیک از افراد آلوده به دیگران منتقل شده است. این ۶ کشور عبارتند از: عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، عمان، یمن و کویت. تا کنون مواردی نیز در ۶ کشور دیگر به دلیل سفر به کشورهای بالا گزارش شده‌اند که عبارتند از: انگلیس، فرانسه، تونس، ایتالیا، مالزی و آمریکا.

تاکنون دو مورد ابتلا به این بیماری در آمریکا مشاهده شده‌است. اولین مورد ابتلا به مرس در ۲ می ۲۰۱۴ گزارش شد که مربوط به مسافری بود که به تازگی از عربستان بازگشته بود. این شخص پس از قرنطینه و بهبود کامل اکنون از بیمارستان مرخص شده است. مورد دوم که او نیز مسافری از عربستان بود، در ۱۱ می گزارش شد که او نیز تحت درمان است.[۱] در ایران نیز دو مورد ابتلا به این ویروس گزارش شده است که تا کنون یک نفر از آنها که زنی 53 ساله و اهل کرمان می‌باشد جان باخته است.
علایم ابتلا به مرس

از علایم ابتلا به مرس می توان به موارد زیر اشاره نمود:

    تب، سرفه و تنگی نفس
    علایم مربوط به دستگاه گوارش از قبیل اسهال
    نارسایی تنفسی
    نارسایی اعضای بدن بخصوص در کلیه ها
    شک عفونی

علایم این ویروس در افرادیکه سیستم ایمنی ضعیف تری دارند، مسن هستند و یا افرادیکه دچار دیابت مزمن، سرطان و بیماری های مزمن ریوی هستند، با شدت بیشتری ظاهر می شوند.[۲]
جلوگیری از انتقال

توصیه می شود برای جلوگیری از انتقال بیماری ، به این نکات توجه فرمایید:

· شستن دست ها

· استفاده از دستمال موقع عطسه یا سرفه

· اجتناب از دست زدن به صورت با دست نشسته

· ضد عفونی نمودن سطوح در معرض تماس با افراد آلوده

· دور بودن از افراد بیمارو کسانی که به تازگی از مسافرت به کشورهای یاد شده بازگشته اند.

توصیه می شود در صورت نداشتن ضرورت، تا برطرف نشدن خطر این ویروس از مسافرت به کشورهایی که این ویروس درآن یافت شده است پرهیز نمایید و یا در صورت مسافرت، برای جلوگیری از ابتلا به بیماری، توصیه های فوق را رعایت نمایید. CDC یا مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها هیچ پیشنهادی برای تغییر برنامه سفر به دلیل مرس ندارد. اما بر طبق نظر CDC چنانچه قصد سفر به این مناطق دارید مواظب سلامت خود حین سفر و بعد از آن باشید. اگر تا ۱۴ روز بعد از سفر دچار تب و علائم عفونت تنفسی تحتانی مثل سرفه و تنگی نفس شدید حتماً به پزشک خود مراجعه نمایید.

عربستان سعودی

عربستان با نام رسمی پادشاهی عربستان سعودی[۱] (به عربی: المملکة العربیة السعودیة) بزرگترین کشور در باختر آسیاست. این کشور که بخش عمدهٔ شبه جزیرهٔ عربستان را در بر گرفته‌است، از شمال با عراق، اردن و کویت، از سوی خاور با امارات متحدهٔ عربی، قطر و خلیج فارس، از جنوب خاوری با عمان، از سوی جنوب با یمن و از سوی باختر با دریای سرخ هم‌مرز است. جایگاه‌های مهم دینی مسلمانان هم‌چون کعبه، مسجد پیامبر و آرامگاه پیامبر اسلام در این کشور جای دارد.

عربستان سعودی با ۲٫۱۴۹ میلیون کیلومتر مساحت بزرگترین کشور غرب آسیا و دومین کشور وسیع عرب‌نشین پس از الجزایر است. این کشور بیش از ۲۷ میلیون جمعیت دارد که فقط ۱۶ میلیون آن‌ها شهروند این کشور و بقیه از اتباع خارجی هستند.

پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ توسط ملک عبدالعزیز بن سعود پایه‌گذاری شد. هرچند که جنگ‌ها و کشمکش‌هایی که به تشکیل عربستان منجر شد در سال ۱۹۰۲ با تصرف ریاض، خانهٔ ابا و اجدادی آل سعود، توسط ملک عبدالعزیز آغاز گردید. عربستان سعودی یک سلطنت مطلقه است. عربستان خود را کشوری اسلامی معرفی می‌کند و به شدت تحت تاثیر وهابیت است. عربستان سعودی کشور محل تولد اسلام است.

عربستان سعودی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت دنیا است. این کشور بیشترین ذخایر نفت جهان را داراست که این ذخایر به شکل عمده‌ای در استان شرقی متمرکز شده‌اند. نفت ۹۵٪ از صادرات و ۷۰٪ درآمد دولت را تشکیل می‌دهد. هر چند اخیراً صادرات غیرنفتی افزایش یافته‌اند. ثروت نفت باعث تبدیل این کشور سلطنتی بیابانی به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا شده است. درآمدهای گسترده نفتی سبب مدرنیزه شدن سریع کشور و ایجاد دولت رفاه شده است. عربستان همچنین دارای ششمین ذخایر گاز طبیعی بزرگ جهان است.

عربستان سعودی تنها کشور در جهان است که رانندگی زنان را ممنوع کرده است.

محتویات

    ۱ تاریخچه
    ۲ جغرافیا
        ۲.۱ آب و هوا
        ۲.۲ منابع طبیعی
        ۲.۳ تقسیمات کشوری
        ۲.۴ شهرها
    ۳ اقتصاد
    ۴ سیاست
        ۴.۱ فرمانروایی
            ۴.۱.۱ خاندان آل‌سعود
    ۵ فرهنگ
        ۵.۱ وضع زنان
            ۵.۱.۱ تحصیلات و آموزش زنان
            ۵.۱.۲ فعالیت اقتصادی زنان
            ۵.۱.۳ حضور زنان در اجتماع
            ۵.۱.۴ حق سفر
            ۵.۱.۵ حجاب
            ۵.۱.۶ فرهنگ روبند
            ۵.۱.۷ ورزش زنان
    ۶ دین
    ۷ دیگر دانستنی‌ها
    ۸ بیماری سندروم تنفسی خاورمیانه
    ۹ منابع
    ۱۰ پیوند به بیرون

تاریخچه

دوران باستان – در هزار سال یکم پیش از میلاد – فرمانروایی منائیان در بخش عسیر و در جنوب حجاز در درازای کرانهٔ دریای سرخ برقرار شده بود. در سدهٔ یکم پیش از میلاد، منائیان از مرکز تجارت خود در ددان (الاولی) دست کشیدند.[نیازمند منبع] منائیان یک مرکز تجاری در بخش شمال مدائن ایجاد نمودند. در بخش خاوری، کشور دیلمون جای داشت که به ظاهر یک مرکز سیاسی – فرهنگی واقع در کرانهٔ خلیج فارس بود.[نیازمند منبع] برخی این محل را همان جزیره بحرین دانسته‌اند. اگرچه بخش‌هایی از سرزمین اصلی نیز بخشی آن بوده‌است و با زمین‌های درونی که اکنون پادشاهی سعودی نامیده می‌شود، روابط بازرگانی داشته‌است.[نیازمند منبع]

اسکندر مقدونی پیش از مرگ ناگهانی خود در سال ۳۲۳ (پیش از میلاد)، قصد داشت شبه جزیره عرب را تصرف نماید و بعد از مدتی فرمانروایان بطالسه مصر تا حدودی بر ینبع چیره شدند.[نیازمند منبع] ولی نبطیان از چیرگی آنها جلوگیری کردند. سپس این سرزمین در معرض جنگ‌های چیره‌جویانهٔ حبشی‌ها و ایرانیان قرار گرفت.[نیازمند منبع] در سدهٔ پنجم پس از میلاد، مکه از نظر اهمیت جایگزین شهر پترا در دورهٔ نبطیان شده بود.

عرب‌ها، پیش از اسلام زندگی بدوی و نخستین داشتند و قبیله‌های عرب که برای امرار معاش به چوپانی وابسته بودند، در جستجوی آب و چراگاه از جایی به جایی کوچ می‌کردند. کمبود آب و چراگاه باعث بروز رقابت و در پایان جنگ و درگیری بین قبیله‌ها می‌گردید. بر اساس گفتهٔ قرآن، این سرزمین از زمان ساخته شدن خانهٔ خدا به دست ابراهیم، مورد توجه خداپرستان بوده‌است.[نیازمند منبع] در دوران بت‌پرستی نیز بت‌های بزرگی در آن نگهداری می‌شده‌است. با ظهور محمد، شبه جزیرهٔ عرب مرکز پایه‌گذاری تمدن بزرگ اسلامی شد. در زمان زندگی محمد، نخستین نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته برقرار شد. دین اسلام در زمان زندگانی او تقریباً در همهٔ شبه جزیرهٔ عرب رواج یافت. پس از مرگ محمد، خلافت توسط ابوبکر، عمر، عثمان و علی ادامه یافت. در این زمان، حکومتی همراه با قانون‌ها و مقررات بوجود آمده بود که رونق آن در سراسر جهان شهرت یافت.[نیازمند منبع]

حکومت پادشاهی سعودی در سال ۱۷۵۰ (میلادی) به وسیله محمد بن سعود پایه‌ریزی شد. پس از وی عبدالعزیز بن سعود با پشتیبانی شیخ محمد بن عبدالوهاب، شهر ریاض را به تصرف درآورد. در زمان عبدالعزیز، عسیر، تهامه، حجاز، عمان، احساء، قطیف، زیاره، بحرین، وادی الدّواسر، خرج، محمل، وشم، سُدَیر، قصیم، شمّر، مجمعه، منیح، بیشه، رنیّه و ترابه تحت تصرف وهابیان درآمد. سعود بن عبدالعزیز کشورگشایی‌های وهابیان را در شبه جزیره تا خلیج فارس ادامه داد. در زمان ابراهیم بن سعود، عربستان از مصر شکست خورد و طوسون پاشا، فرمانده سپاه مصر، مکّه را فتح کرد امّا نتوانست در مدینه پیشروی کند و به قاهره بازگشت. پس از طوسون پاشا، برادرش، ابراهیم پاشا، نجد را گرفت و خود را به درعیّه رسانده؛ پایتخت آل سعود را به محاصره درآورد و مقاومت وهابیان را بار دیگر در هم شکست. دوران فرمانروایی عبدالله بن سعود، اوج نفوذ فرهنگ اروپا در عربستان بود تا این که عبدالله بن سعود، شکست خورده، به دستور ابراهیم پاشا، محکوم به اعدام شد.[نیازمند منبع]

نخستین تلاش در زمینهٔ برپایی دوبارهٔ فرمانروایی آل سعود توسط مشاری بن سعود بود. پس از وی ترکی بن عبدالله، ریاض را اشغال کرد. فیصل بن ترکی ایجاد فرمانروایی دوم آل سعود را اعلام نمود. خالد بن سعود به فرمانروایی نجد منصوب شد اما عرب‌ها بر وی شوریده، او را از ریاض بیرون کردند. در دوران فرمانروایی عبدالله بن ثنیان، مصر ارتش خود را از عربستان فراخواند. عبدالله بن فیصل با همدستی قبیلهٔ عجمان و سعود، به بخش احساء حمله کرد. سعود بن فیصل، قطیف را دوباره به سرزمین‌های سعودی افزود. عبدالرحمن بن فیصل به درگیری با فرمانروایی آل رشید پرداخت و سرانجام از آن‌ها شکست خورد و فرمان‌روایی دوم سعودی نیز از بین رفت.

فرمانروایی سوم سعودی را عبدالعزیز بن عبدالرحمن بنیان نهاد. پس از مرگ عبدالعزیز، سه پسر دیگرش با نام‌های ملک فیصل و ملک خالد و ملک عبدالله در چند دوره به پادشاهی رسیدند. با مرگ خالد، برادرش فهد، به طور رسمی پادشاه عربستان شد و لقب خادم الحرمین الشریفین را برای خود برگزید. وی برای گسترش آیین وهابیت کوشش بسیار نمود و روابط و مناسبات سیاسی با باختر ایجاد کرد. با مرگ فهد، برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان برگزیده شد. ولیعهد عبدالله برادرش سلمان بن عبدالعزیز می‌باشد.[نیازمند منبع]
جغرافیا
وادی نجران
نقشه متعلق به شرکت ملی نفت عربستان ۱۹۵۲

کشور عربستان سعودی در خاورمیانه و هم‌مرز با خلیج فارس و دریای سرخ است. در جنوب این کشور، یمن جای دارد. این کشور هم‌چنین با عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، امارات متحدهٔ عربی مرز یکسان دارد و از طریق پل به بحرین وصل است. آب و هوای این سرزمین، گرم و خشک است. تفاوت دمای شب و روز زیاد است. بیشتر زمین‌های آن را بیابان‌های ماسه‌ای تشکیل می‌دهد.

عربستان کشوری آسیایی است و در منطقه استراتژیک خاورمیانه قرار دارد و بزرگترین کشور این منطقه می‌باشد. مساحت این کشور بخش بزرگی از شبه جزیره عربستان یعنی حدود ۸۵ درصد این شبه جزیره را تشکیل می‌دهد. از غرب و شرق به دریای سرخ و خلیج‌فارس مرتبط است و همین دسترسی به آب‌های آزاد این امکان را برای این کشور به وجود آورده تا از دو سوی آن برای حمل‌ونقل‌های دریایی و واردات و صادرات استفاده شود. مرز دریایی این کشور را حدود ۲۶۴۰ کیلومتر برآورد کرده‌اند که بیشترین مرز آبی کشورهای منطقه است.[۲]

عربستان‌سعودی ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار کیلومترمربع برابر با ۸۶۴ هزارو ۸۶۹ مایل مربع وسعت دارد. این وسعت تقریباً یک و نیم برابر ایران، سه برابر فرانسه و چهار برابر عراق است لیکن حدود ۷۵ درصد از این وسعت را بیابانهای خشک و بی آب و علف پوشانده‌اند. سه صحرای بزرگ «نفود»، «دهنا» و «ربع‌الخالی» مهمترین کویرهای عربستان هستند. عربستان از نظر هندسی بیشتر به شکل یک مستطیل طولانی است به گونه‌ای که طولانی‌ترین قطر طولی این کشور که از خلیج عقبه شروع و تا بندر جده امتداد می‌یابد، ۲۲۶۰ کیلومتر است و قطر دیگر آن که عرضی است از بندر ظهران در کنار خلیج‌فارس در شرق شروع و تا بندر جده در کنار دریای سرخ ادامه دارد ۱۲۶۰ کیلومتر می‌باشد.[۳] ربع الخالی که یک‌چهارم گستره شبه جزیرهٔ عرب را تشکیل می‌دهد، خالی از مردم است. بلندترین نقطهٔ عربستان سعودی کوه سوداء با سه هزار و پانصد و پنجاه متر بلندی است.

جغرافیدانان، عربستان را به طور کلی به چهار منطقه و سه ناحیه تقسیم می‌کنند. ارتفاعات غربی که از خلیج عقبه آغاز و به حجاز و عسیر در جنوب پایان می‌یابد. منطقه نجد که در مرکز شبه‌جزیره عربستان است، منطقه احساء که در سواحل جنوبی خلیج‌فارس قرار دارد و در نهایت منطقه کویری و بیابانی که منطقه قابل توجهی از مساحت این کشور را پوشانده است. اما سه ناحیه عربستان را «تهامه» و «نجد» و «حجاز» نامیده‌اند که تهامه از سواحل دریای سرخ تا سرزمین نجران است. ناحیه نجد شامل منطقه وسیعی در مرکزیت عربستان است و کانون شکل‌گیری فرقه وهابیت و دولت سعودی است و سرانجام ناحیه حجاز که از شمال غربی آغاز و تا جنوب غربی کشور امتداد دارد و شهرهای مقدس مکه و مدینه و نیز بندر استراتژیک جده را در بر گرفته است.[۴]
آب و هوا

عربستان سعودی دارای آب و هوای گرم و خشک صحرایی است. دمای هوا در روزهای تابستان بطور متوسط ۴۵ درجه و در شب با اختلاف دمای زیاد نسبت به روز است. در بعضی مناطق کوهستانی حاشیه دریای سرخ و استان اصیر آب و هوا در ۸ ماه از سال نسبتاً مناسب است اما سرما بندرت به زیر صفر درجه می‌رسد.[۵]
منابع طبیعی

این کشور از نظر منابع طبیعی چون طلا و مس، نفت، گاز و آهن غنی است. هر چند از نظر جنگل و مناطق جنگلی، کشتزار دایمی و زراعت با فقر روبه‌روست. مخاطرات طبیعی چون طوفان‌های شن بسیار روی می‌دهد. بیشتر گیاهان در واحه‌ها می‌رویند. شتر در زندگی سنتی عربستان نقش مهمی بازی می‌کند. جانوران اهلی از جمله شتر، گوسفند و بز بیش از دیگر جانوران دیده می‌شوند. روباه، خرگوش، موش صحرایی، جوجه‌تیغی، عقاب، کرکس و جغد در عربستان دیده می‌شوند اما نسل شترمرغ و شیر آفریقایی در آن جا از بین رفته‌است. فلامینگو، پلیکان، حواصیل و پرندگان آبزی در بخش‌های ساحلی عربستان باشنده هستند. مارهای کشندهٔ بیابانی از جمله مار کبری و افعی شاخدار در بعضی بخش‌ها فراوانند.

در کشور عربستان هیچ رودخانه‌ای وجود ندارد و مردم برای استفاده از ذخایر باید به حفر چاه اقدام کنند. طایف که در ۱۲۰ کیلومتری مکه قرار گرفته است، تبوک که در غرب عربستان است، قصیم که در مرکز و در بین راه مدینه به ریاض واقع است، ابهاء که در منطقه خوش آب و هوا و در مرز یمن است و احساء در منطقه شرقیه مهمترین مراکز تولیدات محصولات کشاورزی در عربستان هستند.[۶]

عربستان‌سعودی با بالغ بر ۲۶ میلیارد بشکه نفت، بیش از ۱۴ ذخایر این ماده حیاتی را در خود جای داده است. این رقم معادل ۳۳ درصد کل ذخایر کشورهای دیگر عضو اوپک می‌باشد. نخستین امتیاز اکتشاف نفت عربستان در سال ۱۹۳۳ میلادی به شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا واگذار شد. در سال ۱۹۴۸ شرکت نفتی آرامکو متشکل از شرکتهای تگزاکو، استاندارد اویل نیوجرسی و موبیل تشکیل شد. لیکن در سال ۱۹۷۵ نفت عربستان ملی شد ولی آرامکو همچنان در عربستان به عنوان یک مشاور قوی ماندگار شد و حتی در امور دیگر اقتصادی عربستان و حتی برنامه‌های اجتماعی این دولت دخالت می‌کرد[۷]

معادن عربستان اکثراً در کوه های حجاز و منطقه عسیر و ناحیه نجد واقع شده است. دو شهر صنعتی ینبوع در ساحل دریای سرخ و جبیل در ساحل خلیج فارس به این هدف احداث شده‌اند که وضعیت منابع و معادن عربستان را ساماندهی کنند.[۸]
تقسیمات کشوری
تبوک
 —––باحه
جوف
مدینه
مکه
 —جازان
حائل
حدود شمالی
عسیر
قصیم
ریاض
نجران
استان شرقی

کشور عربستان سعودی متشکل از ۱۳ استان می‌باشد:

    باحه
    تبوک
    جازان
    جوف
    حائل
    حدود شمالی
    ریاض
    استان شرقی
    عسیر
    قصیم
    مدینه
    مکه
    نجران

شهرها
[نمایش]

    ن
    ب
    و

شهرهای اصلی عربستان سعودی
اقتصاد
رشد جمعیت عربستان سعودی میان سال‌های ۲۰۰۳-۱۹۶۱.

اقتصاد عربستان سعودی، موفق و مبتنی بر نفت است.[نیازمند منبع] دولت بر فعالیت‌های عمدهٔ اقتصادی کنترل دقیق دارد. حدود ۳۵ درصد محصولات عمدهٔ داخلی به بخش خصوصی تعلق دارد. حدود ۹ میلیون کارگر مهاجر در عربستان سعودی مشغول به کارند.[۹]

کاهش شدید قیمت نفت در سال ۱۹۹۸ (میلادی) ضربهٔ شدیدی بر اقتصاد عربستان سعودی زده بود که سبب شد محصولات عمدهٔ داخلی به میزان ۱۱ درصد کاهش یابد و کمبود بودجه به ۳/۱۲ میلیارد دلار برسد.[نیازمند منبع] در سال ۱۹۹۹ (میلادی) به دلیل قیمت کم نفت، دولت برنامه‌هایی را برای کاهش هزینه آگهی کرد و بخش بیش‌تری را از اقتصاد به بخش خصوصی سپرد. کمبود آب و رشد سریع جمعیت، تلاش‌های دولت را برای خوداتکایی در زمینهٔ کشاورزی محدود کرده‌است. عربستان سعودی با تورم ۵/۱ درصدی کم‌ترین میزان تورم در خاورمیانه را داراست. عربستان سعودی در تولید نفت خام، پالایش نفت، پتروشیمی، سیمان، فولاد، کود شیمیایی و پلاستیک، صنعت موفقی داشته‌است.

بیش‌ترین محصولات کشاورزی عربستان عبارت‌اند از گندم، جو، گوجه فرنگی، هندوانه، خرما، لیمو، تخم مرغ و شیر.

عربستان سعودی از بزرگ‌ترین قطب‌های گردشگری دینی است. به دلیل واقع شدن کعبه در این کشور، بسیاری از مسلمانان جهان، به عربستان سفر می‌کنند. عمده‌ترین بازارهای جهانگردی عربستان، اندونزی، مصر، ایران و پاکستان است.

واحد پول این کشور ریال سعودی است. هر دلار آمریکا برابر با ۳٫۷۵ ریال عربستان است. که تقریباً با دلار ۳۰۰۰تومان هر ریال سعودی حدوداً معادل ۸۰۰ تومان ایران می باشد.

سطح فزاینده بی‌کاری شهروندان عربستان (حدود ۳۲ درصد) می‌تواند چالش جدی را برای سازگار شدن اقلیت‌ها با جامعه به وجود آورد. به ویژه گسترش سیاسی بسیار فرتوت و کند این کشور، در حالی که در کشورهایی چون قطر و بحرین، روند رو به رشدی داشته، از سطح انتظارات مردم عربستان عقب است.[۱۰]
سیاست

از سال ۱۹۳۲ (میلادی) که پادشاهی سعودی بنیان نهاده شد، این کشور پادشاهی مطلقه داشته‌است. در این کشور حزب سیاسی، پارلمان و انتخابات وجود ندارد. دین از قدرتمندترین نهادهای جامعه‌است و نظام دادرسی وابسته به دولت و نیروی انتظامی (شرطه) آن کشور موظف به اجرای قانون‌های امر به معروف و نهی از منکر هستند. خانوادهٔ پادشاهی خواستار سلطهٔ کامل سیاسی بر عربستان سعودی بوده‌اند. هم‌اکنون نیز قدرت در پادشاهی سعودی در دست کبارالعلما و پادشاه متمرکز است.

عربستان سعودی به لحاظ نوع کنترل سیستم اجرایی، یک سرزمین مستقل به شمار می‌آید. این کشور از ۱۳ ایالت یا استان درست شده که در رأس هرکدام از آن‌ها، یکی از شاه‌زادگان سعودی فرمان می‌راند که از اختیارات کامل برخوردار است. در عربستان سعودی در رأس حکومت مرکزی، پادشاه قرار دارد که ریاست قوهٔ مجریه، به عنوان اصلی‌ترین قوهٔ کشور، در دست اوست. میزان کنترل حکومت مرکزی بر همهٔ سرزمین عربستان سعودی به دلیل حضور شاه‌زادگان سعودی در امیری استان‌ها، یکسان است. در این کشور از فعالیت سیاسی مخالفان به شدت جلوگیری می‌شود. مطبوعات در این کشور به طور کامل زیر نظر دولت است و آنان در حقیقت، بازگوکنندهٔ خط فکری و سیاست حاکم بر کشور هستند و خط مشی دولت را تبلیغ می‌کنند. در رأس نظام سیاسی، خاندان شاهی قرار دارد که جایگاه آن از سال [۱۹۳۲ (میلادی)] با به قدرت رسیدن «ملک فیصل» در نظام جهانی برجسته شد.

عربستان سعودی برای بازسازی لبنان در سال ۱۹۹۰ (میلادی)، ۱۰۰ میلیون دلار کمک اقتصادی نموده‌است. هم‌چنین از سال ۱۹۹۳ (میلادی)، ۲۰۸ میلیون دلار را برای کمک به مسلمانان فلسطین اختصاص داده‌است.
فرمانروایی

نوع فرمانروایی در این کشور به صورت پادشاهی در دست خاندان آل سعود است. پادشاه باید برای بیش‌تر تصمیم‌هایی که می‌گیرد، تأیید علما و رهبران دینی کشور را داشته باشد. پادشاه مسؤول پاسداری و نگاهبانی از مسجدالحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه (نام‌ور به حرمین شریفین) است.

در پادشاهی سعودی بزرگان و آموزگاران پایه نخست دین اسلام، همواره نقش مهمی در کشور بازی کرده‌اند و قدرت سیاسی بی‌پایانی دارند. بزرگان عربستان سعودی دربرگیرندهٔ دانشمندان دینی، قضات، وکلا، مدرسان، و پیش‌نمازان هستند. در عربستان سعودی، شورای علمای اعظم قدرت عزل و نصب پادشاه را دارند. این گروه به صورت هفتگی با شاه دیدار می‌کنند. در بسیاری از موارد حکومتی، شاه با علما مشورت می‌کند. بیشتر بزرگان عربستان سعودی به خاندان بزرگ الشیخ وابسته هستند که از نوادگان محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار فرقهٔ وهابیت می‌باشند. این بزرگان، با خانوادهٔ شاهی پیوند نزدیکی دارند.
خاندان آل‌سعود

دودمان آل‌سعود که قدرت را از سال ۱۹۳۲ (میلادی) میلادی در کشور عربستان در دست دارد، نام کشور را منصوب به نام قبیله خود کرده‌است.[۱۱]

دولت اول سعودی که همزمان با گسترش اندیشه محمدبن عبدالوهاب در شبه جزیره عربستان بود از سال ۱۱۳۹ تا ۱۲۲۹ هجری قمری و دولت دوم از سال ۱۲۳۵ تا ۱۳۰۹ هجری قمری به طول انجامید و دولت سوم نیز از سال ۱۳۱۹ شروع شده و تاکنون ادامه دارد. عبدالعزیزبن عبدالرحمن پدر شاهان و شاهزادگان کنونی عربستان در سال ۱۲۹۷ هجری قمری متولد شد. زمانه تولد و رشد عبدالعزیز مصادف با بروز جنگ‌های داخلی و کشت و کشتار در این کشور بود. وی پس از رسیدن به دوران جوانی به فکر ساماندهی و اتحاد کشور افتاد و توانست با جنگاوری در سال ۱۳۱۹ شهر ریاض را که در تصرف آل رشید بود باز ستاند. در سال ۱۳۳۰ نیز اسکان اعراب صحراگرد و تأسیس گروه‌های رزمی عشیره‌ای را آغاز کرد وی سرانجام پس از تسخیر همه مناطق عربستان در سال ۱۳۵۱ هجری نام کشور حجاز را به المملکة العربیة السعودیة تغییر داد و خود را پادشاه نامید. وی پس از نیم قرن جنگ و کشمکش بر سر قدرت و مدیریت کشور در سال ۱۳۷۳ هجری قمری درگذشت و فرزندش سعود جانشین او شد. پس از سعود فیصل و بعد خالد و فهد و اکنون ملک عبداللّٰه در عربستان حاکم است و ولیعهد وی نیز امیرسلطان بن‌عبدالعزیز می‌باشد. در عربستان شاهان بر اساس قانون اساسی حاکم مطلق هستند و همه امورکشوری ولشکری‌زیرنظر مستقیم آنان است. خانواده سلطنتی و شاهزادگان نیز که اکنون تعداد آنان را تا ۲۰ هزار هم نوشته‌اند در دستگاه حکومت از جایگاه رفیعی برخوردار هستند.[۱۲]

در عربستان سعودی ۷ هزار عضو از دودمان سلطنتی آل‌سعود، به تمامی کشور و بیش از ۲۵ میلیون ساکن آن حکم‌رانی می‌کنند. این گروه علاوه بر در دست‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفته‌اند.[۱۱]
فرهنگ

جامعه عربستان بر پایه روابط قبیله‌ای استوار است. وجود تعصب و علقه نیرومند قبیله‌ای به علاوه مذهب، شکل دهنده کلی فرهنگ جامعه می‌باشد. با این که دین اسلام در این سرزمین ظهور نمود و مدت زمانی این سرزمین مرکزیت جهان اسلام را به عهده داشت، اما از آنجا که در سرزمین فوق قبیله‌های زیادی زندگی می‌کنند و هر کدام آداب و رسوم خاص خود را به عنوان یک میراث نگهداری می‌کنند.[۱۳]

امروزه سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد که هریک درصدد قبضه کردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است که از دهه، به صورت گروه غالب در خانواده سعودی بوده است و از نایف بن عبدالعزیز، سلطان بن عبدالعزیز، سلمان بن عبدالعزیز و. . . تشکیل شده و همگی از یک مادر بوده و به قبیله سدید وابسته‌اند. گروه دوم که ملک عبدالله از آن خانئتم در حال حاضر پادشاه عربستان است، از مادر دیگری هستند که به قبیله شمر وابسته‌اند. سعود بن فیصل، وزیر امور خارجه نیز از این گروه است. گروه سوم، فرزندان فیصل هستند که فاقد تشکیلات گروهی هستند و افرادی چون خالد بن فیصل و ترکی فیصل به آن تعلق دارند.[۱۴]

نظام حقوقی عربستان سعودی برگرفته از فقه حنبلی یکی از مذاهب اسلامی است. بر اساس احکام دین اسلام، مردان در صورت تمایل مجاز به ازدواج با حداکثر چهار زن هستند. مجازات زنای محصنه در کشور سعودی، سنگسار است.[نیازمند منبع] مجازات قتل عمد، قاچاق مواد مخدر، عمل لواط و سرقت مسلحانه، در کشور عربستان سعودی اعدام است. بر اساس رویه معمول در عربستان سعودی، محکومان به اعدام را معمولاً گردن می‌زنند. اما در برخی موارد نیز محکومین به اعدام، تیرباران می‌شوند.[۱۵] در برخی موارد مرتبط با جرایم سنگین، جسد محکومین پس از گردن‌زده‌شدن برای عبرت به صلیب کشیده می‌شود.[۱۶]

مطابق سنت رایج در عربستان سعودی، در مراسم عروسی و میهمانی‌ها، محل میهمانان زن و مرد از هم جُداست.[۱۷]
وضع زنان

تاکنون قانونی برای «تعیین حداقل سن ازدواج» در عربستان سعودی وضع نشده است. برخی از روحانیون تندروی سعودی با قانونی‌شدن «تعیین حداقل سن ازدواج» مخالفت می‌کنند، اما با این وجود تاکید دارند که بر اساس قوانین اسلامی، عروس باید در هنگام ازدواج به بلوغ جنسی رسیده باشد.[۱۸]

رانندگی زنان در عربستان سعودی ممنوع است و با وجود برخی تلاش‌های انجام شده برای برداشتن این ممنوعیت، به دلیل مخالفت مقام‌های دینی این کشور، این تلاش‌ها به نتیجه نرسیده است.

در ۲۴ اوت ۲۰۰۶ (میلادی) طرح یکی از نمایندگان مجلس مشورتی عربستان سعودی در مورد دادن حق رانندگی به زنان این کشور رد شد. رییس مجلس این کشور در این مورد گفت: موضوع رانندگی زنان بر اساس فتوای مقامات مذهبی کشور ممنوع است و مجلس حق دخالت در این مورد را ندارد. آل زلفه، نماینده‌ای که موضوع لزوم دادن حق رانندگی به زنان را مطرح کرده بود، می‌گوید: چنانچه زنان حق رانندگی داشته باشند، مجبور به به‌کارگیری مردان بی‌گانه به عنوان راننده نیستند و این مسئله افزون بر حل مشکلات اجتماعی، به اقتصاد خانواده نیز کمک می‌کند.

در سال ۱۹۹۰ (میلادی)، چهار زن آلمانی‌الاصل مقیم سعودی، با نادیده گرفتن این ممنوعیت، اقدام به رانندگی در سطح شهر ریاض کردند که بلافاصله توسط پلیس دستگیر شدند. روزنامه‌های محلی نوشتهٔ توهین آمیزی علیه آنان پخش کردند و خواستار اخراج آن‌ها از شهر شدند.

بزرگان عربستان سعودی نیز بر حرام بودن رانندگی زنان به دلیل ایجاد فساد و آسیب رساندن به عفت، پا فشاری کردند.[۱۹]

از سوی دیگر، سازمان رانندگی عربستان آگاهی داد که علت ممنوعیت رانندگی زنان این است که زنان اگر روبند را نگه دارند، به سختی می‌توانند رانندگی کنند و این احتمال تصادفات را افزایش خواهد داد.

دولت عربستان سعودی اعلام کرده که زنان نمی‌توانند در نخستین رأی‌گیری سراسری این کشور که گزینش شورای شهر است، رأی دهند. علما این تصمیم دولت را تأیید و رأی دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستند.[نیازمند منبع] عمر هیاج الزین به عنوان رییس دولت اعلام کرد که زنان فاقد شایستگی لازم برای گزینش دربارهٔ نامزدهای رأی‌گیری هستند. هر چند برخی دیگر اعلام این ممنوعیت را مشکل هویت زنان می‌دانستند و این که بیشتر زنان کارت شناسایی ندارند.
تحصیلات و آموزش زنان

با این که دولت سعودی دختران را از آموزش منع نکرده‌است و حتی آموزش رایگان نیز برای ایشان در نظر گرفته‌است، حضور دختران در آموزشگاه‌ها و مدارس بسیار محدود است. بر اساس آمار رسمی دولت سعودی، ۵۵ درصد دانش آموزان دبستان، ۷۹ درصد دانش آموزان راهنمایی و ۸۱ درصد دانش آموزان دبیرستان پسر هستند. دیدگاه‌های سنتی در عربستان سعودی باعث شده‌است که بسیاری از دختران در سنین پایین مدرسه را ترک می‌گویند. در عربستان سعودی، مدارس و دانشگاه‌های متفاوت برای دختران و پسران وجود دارد و هیچ مدرسهٔ مختلطی در آن جا یافت نمی‌شود. با این حال بسیاری بر این باورند که مدرسه‌ها و دانشگاه‌های مربوط به زنان از کیفیت آموزشی پایین‌تری برخوردارند. تحصیل زنان در همهٔ رشته‌های فنی و مهندسی، و نیز رشتهٔ حقوق ممنوع می‌باشد.[۲۰]
فعالیت اقتصادی زنان

در قوانین سعودی، زنان تنها مجاز به فعالیت در زمینه آموزش و بهداشت و یا چندین مورد استثنائی دیگر هستند و در حین کار به هیچ صورت اجازه تعامل با مردان را ندارند.[۲۱] آموزش برای زنان بسته به کلاس‌های دختران می‌شود و آن‌ها حق آموزش برای پسران را ندارند. با این حال باز هم شرکت زنان در کارها بسیار بسته است و برای این کارها نیز اجازهٔ رسمی شوهر یا ولی شرط محسوب می‌شود.[۲۲] علما گماردن زن به هر کاری که باعث همکاری و ارتباط با مردان نامحرم می‌شود، را حرام اعلام کرده‌اند.
حضور زنان در اجتماع

ورود زنان بدون همراهمی محرم به بسیاری از مکان‌های عمومی سعودی از جمله بانک‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها ممنوع است[نیازمند منبع] رستوران‌های سعودی معمولاً دو بخش جدا برای مجردها و خانواده‌ها دارند[نیازمند منبع]. بخش خانوادگی رستوران‌ها به غرفه‌های کوچک تقسیم شده‌است که زنان می‌توانند در آن نقاب را برداشته و غذا بخورند بدون این که مرد نامحرمی وارد شود.[۲۳] شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار کم است. از زنان سعودی انتظار می‌رود هنگام بیرون آمدن از خانه، حتماً با مرد محرم همراه باشند.
حق سفر

علمای حنبلی سفر زنان را بدون همراهی مردی از محارمش ممنوع می‌دانند. در سعودی این قانون به دقت اجرا می‌شود و به زنانی که محرمی به همراه ندارند، اجازهٔ بیرون شدن داده نمی‌شود. این قانون هم در سفرهای درون کشور و هم در سفرهای برون کشوری انجام می‌شود.[۲۴]
حجاب

برداشت علمای سعودی از حجاب اسلامی، پوشاندن تمام بدن از جمله چهره و دست‌هاست. پلیس دینی عربستان همواره بر این نوع پوشش زنان پافشاری داشته و زنانی را که چهرهٔ خود را در دیدگان مردم می‌گشودند، به زندان و تازیانه محکوم می‌کرده‌است.

پوشاندن دست‌ها و چهره برای تمام دخترانی که به بلوغ رسیده‌اند، اجباری است. آموزشگاه‌های سعودی همهٔ دخترانی را که بیش از ده سال سن دارند، مجبور به پوشیدن روبنده می‌کنند. از زنان و دختران انتظار می‌رود هنگام بیرون آمدن از خانه، چهره و دست‌های خود را به طور کامل بپوشانند. پلیس مذهبی عربستان سعودی که مطوعین نام دارد، بر رعایت حجاب نظارت دقیق دارد. نیروهای مطوعین در مرکزهای خرید، رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، معابر و گذرگاه‌ها گشت می‌زنند و زنانی را که حجاب موافق مقررات شرعی ندارند، دستگیر می‌نمایند.

در سال ۲۰۰۳ (میلادی)، پافشاری پلیس دینی عربستان سعودی دربارهٔ رعایت روبند، به مرگ پانزده دختر نوجوان در آتش‌سوزی یک مدرسهٔ راهنمایی دخترانه در مکّه انجامید. نیروهای وابسته به دولت ریاض، در این سانحه، مانع از آن شدند که دخترانی که صورت خود را نپوشانده بودند، از کام آتش بگریزند. روزنامه‌نگارهای عربستان سعودی در بیرون کشور از این کار نیروهای مطوعین ابراز نفرت و انزجار کردند. مرگ این دختران جنجال بزرگی در عربستان سعودی به راه انداخت و مقام‌های سعودی را بر آن داشت تا کنترل کامل آموزشگاه‌های دخترانه را دوباره بازپس بگیرند. از یک سو این رویداد باعث انتقاد اصلاح‌طلبان به سیاست‌های دینی کشور عربستان سعودی شد، عبدالکریم قلعاد گفت که اجبار زن برای پوشاندن چهره‌اش در دین نیست. با این حال این انتقادات، تأثیر ویژه‌ای نداشته‌است و حاکمیت دینی عربستان مخالفت خود را با هر گونه آزادی بیش‌تر زنان اعلام نموده‌است. پلیس دینی تا به حال برخی از زنان سعودی درس‌خواندهٔ بیرون کشور را برای جرایمی چون نداشتن پوشش کامل به تازیانه محکوم کرده‌است.

در پایان سال ۲۰۰۴ (میلادی)، زنان که تاکنون شناسنامه مستقل نداشتند، و تنها نامشان در شناسنامهٔ پدر آورده می‌شد، دارای شناسنامه‌ی مستقل گردیدند، اما عبدالعزیز الشیخ با پافشاری بر حرام بودن گشودن چهرهٔ زنان، مخالفت خود را با عکس‌دار کردن شناسنامه‌ها اعلام کرد الگو:نیازمند به منبع.
فرهنگ روبند
یک زن روبنده‌پوش در عربستان سعودی.

پوشش زنان سعودی در مجامع عمومی، چادر سیاه گشادی است که از سر تا پا را در بر می‌گیرد و عبایه گفته می‌شود. پوششی که چهرهٔ زنان سعودی را فرامی گیرد، نقاب (روبنده) نام دارد.

نقاب‌ها در عربستان سعودی به سه شکل هستند. نقاب کامل که معمولاً به وسیلهٔ یک یا چند پردهٔ نیمه‌شفاف یا مشبّک، چشم‌های زن را هم می‌پوشاند، نقاب درزدار یا نقاب مُشِقّ که یک یا دو شکاف برای چشم‌ها در آن در نظر گرفته شده‌است، گونهٔ سوم نیم نقاب است که علاوه بر چشم‌ها، پیشانی و ابروی زن را نیز نمایان می‌کند. (علما این نوع روبند را حرام دانسته‌اند) علمای عربستان سعودی از جمله شیخ ابن عثیمین، شیخ ابن باز، شیخ صالح المنجّد و عبدالعزیز الشیخ که از آیین حنبلی و دعوت محمد بن عبدالوهاب، مشهور به سلفیه، پیروی می‌کنند، اجماعاً باور به واجب بودن پوشانیدن چهره (به جز چشم‌ها) هستند.
ورزش زنان

محافظه‌کاران مذهبی در عربستان معتقدند که قوانین اسلام ورزش زنان در ملاءعام را حرام کرده‌است.[۲۵] سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی به تاریخ فوریه ۲۰۱۲ میلادی، مدعی شد که مقامات سعودی رفتاری تبعیض‌آمیزی نسبت به ورزش زنان در آن کشور دارند. گفتنی است تا قبل از برگزاری المپیک ۲۰۱۲ لندن، عربستان هیچ ورزشکار زنی را به المپیک اعزام نکرده بود و در این رقابت‌ها بود که برای اولین بار دختری از عربستان در رشتهٔ جودو (با پوشش اسلامی) در رقابت‌های المپیک حاضر شد.[۲۶]
دین

اسلام تنها دین رسمی در عربستان سعودی است. ساخت عبادت‌گاهی به غیر از مسجد در عربستان سعودی ممنوع است.[۲۷]

آیین رسمی کشور عربستان سعودی سلفی می‌باشد. آیین‌های دیگر اهل تسنن و مذهب شیعه نیز در عربستان سعودی رواج دارند. احکام و فتواهای دینی در عربستان سعودی، فرهنگ و سیاست را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هم‌اکنون شیخ عبدالعزیز الشیخ، بالارتبه‌ترین روحانی وهابی در عربستان سعودی است.[۲۸]

دین رسمی مردم عربستان مسلمان است و پیروان ادیان دیگر در این کشور جایگاهی ندارند. بر اساس آمارهای منتشره دولتی حدود ۸۵درصد از شهروندان سعودی سنی و از مذهب احمد بن حنبل پیروی می‌کنند و ۱۵ درصد بقیه نیز شیعیان هستند که بیشترین آنان در منطقه شرقیه عربستان سکونت دارند. اگر چه در ظاهر به فتاوی احمدبن حنبل عمل می‌شود لیکن آیینی که محمدبن عبدالوهاب آنرا پایه‌گذاری کرده است بیشتر در جامعه حاکمیت دارد. [۲۹]

شصت درصد جمعیت ۲۷ میلیونی عربستان سعودی را عرب‌های بومی با آیین حنبلی (از آیین‌های اهل سنت) که دین ارد و بیش از چهار میلیون نفر شیعه (دوازده امامی، زیدی و اسماعیلی) هستند که این مردم بیشتر از جمعیت شیعی کشورهای کویت، قطر، یمن، عمان و امارت متحدهٔ عربی است.[نیازمند منبع] با وجود در اقلیت بودن شیعیان در عربستان، سکونت آنان در ناحیه استراتژیک و میادین نفتی قوار، قطیف و احساء جایگاه برتری به آنان داده‌است.[۳۰]
دیگر دانستنی‌ها

    فروش سگ و گربه در این کشور ممنوع است.[۳۱]
    ورود غیرمسلمان بنا به حرمت مکان‌های اسلامی، به بخش‌های حجاز (شهرهای مکه و مدینه) ممنوع است. سازنده‌ی بهترین هتل مکه (هتل هیلتون) که غیرمسلمان است، مجبور شد از راه دوربین و بر روی یکی از تپه‌های دور شهر پروژه ساخت هتل را دیده‌بانی و پیگیری کند.[۳۲]
    سالن سینما در عربستان وجود ندارد.[۳۳]
    عکس‌برداری در بیشتر جاهای عمومی ممنوع است.[۳۴]
    جادوگران گردن زده می‌شوند.[۳۵]
    بعضی از دانشمندان دینی عربستان خواهان قانونی شدن برده‌داری هستند.[۳۶]
    در جاهای عمومی و غذاخوری‌ها جداسازی جنسیتی به شدت اجرا می‌شود.[۲۳]
    بر اثر فشار بیش از حد بر روی زنان، آمار خودکشی زنان بالاست.[۳۷]
    در عربستان، مجازات اسلامی اجرا می‌شود که در بر گیرندهٔ حدود و قانون‌های تعزیراتی است برای نمونه، چهار انگشت فرد دزد بریده می‌شود. همچنین در بعضی موردها و برای قصاص اندام دیگر بدن نیز بریده می‌شود.[۳۸] در این کشور افراد بزه‌کار در ملأ عام گردن زده می‌شوند.
    تاکنون میلیون‌ها کتاب دینی اقلیت‌های دینی توقیف و آتش زده شده‌است.
    حکومت سعودی معاهده حقوق بشر سازمان ملل را خلاف اسلام می‌داند و تاکنون حاضر به امضای آن نشده است. از این رو، خود را ملزم به رعایت مفاد آن نمی‌داند و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز مبنایی برای برخورد با موارد نقض حقوق بشر در این کشور ندارد.[۳۹][پیوند مرده]
    مردان مجاز هستند ۴ همسر قانونی داشته باشند، و داشتن بیشتر از ۴ همسر بر خلاف قانون اسلامی به حساب می‌آید.[۴۰]

بیماری سندروم تنفسی خاورمیانه

نوشتاراصلی:سندروم تنفسی خاورمیانه
بیماری سندرم تنفسی خاورمیانه،اولین بار در سال۲۰۱۲ در عربستان سعودی گزارش شد. این بیماری در اثر ویروسی از خانواده کوروناویروس به اسم MERS-CoV ایجاد می‌شود. حدود یک سوم از مبتلایان به MERS جان می‌بازند.تاکنون همه موارد بیماری از ۶ کشور درون یا نزدیک عربستان سعودی گزارش شده‌اند. این ویروس از طریق تماس نزدیک از افراد آلوده به دیگران منتقل شده است. این ۶ کشور عبارتند از: عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، عمان، یمن و کویت. تا کنون مواردی نیز در ۶ کشور دیگر به دلیل سفر به کشورهای بالا گزارش شده‌اند که عبارتند از: انگلیس، فرانسه، تونس، ایتالیا، مالزی و آمریکا. در ایران دو مورد ابتلا به این ویروس گزارش شده است که از سفر حج برگشته‌اند که تا کنون یک نفر از آنها که زنی 53 ساله و اهل کرمان می‌باشد جان باخته است.

۱ اوت

رویدادها

    ۵۲۷ - ژوستینین (ژوستینیانوس) در روم به امپراتور رسید.
    ۱۹۱۴ - آلمان به روسیه اعلام جنگ کرد و جنگ جهانی اول آغاز شد.
    ۱۹۳۶ - بازی‌های المپیک سال ۱۹۳۶ در برلین با حضور آدلف هیتلر آغاز شد.
    ۱۹۴۶ - هواپیمایی اسکاندیناوی تاسیس شد.
    ۱۹۵۲ - دستور دکتر مصدق برای خروج اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی از ایران.
    ۱۹۶۶ - کشتار بی‌سابقه در دانشگاه تکزاس آمریکا، در این روز ۱۴ تن از جمله زنی حامله، با تیراندازی بی‌هدف چارلز جوزف ویتمن (Charles Joseph Whitman) کشته شدند. ویتمن توسط پلیس در درگیری کشته شد.
    ۱۹۷۸ - اعتراض گستردهٔ مردم نیکاراگوئه به حکومت دیکتاتوری ساموزا.
    ۱۹۸۲ - سالروز بنیانگذاری دانشگاه آزاد اسلامی و نخستین دانشگاه آن، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
    ۲۰۰۳ - دولت آمریکا برای تصویب کرد ۳۰ هزار دلار به کسی که پسران صدام را لو داده بود پرداخت شود.

زادروزها

    ۱۲۶ - پرتیناکس، امپراتور روم
    ۱۷۵۵ - ماری آنتوانت، ملکهٔ فرانسه در وین به دنیا آمد.
    ۱۹۳۶ - ایو سن لورن، طراح مشهور فرانسوی.

مرگ‌ها

    ۱۸۶۷ - شارل بودلر، شاعر فرانسوی.
    ۲۰۰۵ - ملک فهد، پادشاه عربستان سعودی.

ملکه آن

ملکه آن یا آن استوارت (به انگلیسی: Queen Anne یا Anne of Great Britain) (تولد ۶ فوریه ۱۶۶۵ - درگذشته ۱ آگوست ۱۷۱۴)؛ در تاریخ ۸ مارس ۱۷۰۲ پس از خواهر خود ماری دوم و برادر شوهرش ویلیام سوم بر تخت سلطنت انگلستان، اسکاتلند و ایرلند نشست. وی دختر جیمز دوم و همچنین آخرین ملکه خاندان استوارت بود.

اتحاد کامل انگلستان و اسکاتلند در ۱ می ۱۷۰۷ و در زمان پادشاهی وی محقق گشت. به این ترتیب؛ آن نخستین فرمانروای پادشاهی بریتانیای کبیر به شمار می‌آید. از دیگر وقایع مهم دوران زمامداری وی، می‌توان به انعقاد قرارداد صلح اوترخت در ۱۷۱۳ اشاره نمود. ملکه آن در ۱ آگوست ۱۷۱۴ درگذشت.

ماری دوم (انگلستان)

ماری دوم (به انگلیسی: Mary II)(به فرانسوی: Marie II) (زادهٔ ۳۰ آوریل ۱۶۶۲ - درگذشتهٔ ۲۸ دسامبر ۱۶۹۴) ملکهٔ انگلستان، اسکاتلند و ایرلند بود. او دختر بزرگ شاه جیمز دوم بود و در ۱۶۶۷ با ویلیام اورانژ (بعدتر شاه ویلیام سوم) ازدواج کرد. در پی «انقلاب باشکوه» سال ۱۶۸۸ و خلع جیمز دوم از قدرت، ماری و ویلیام دوران فرمانروایی مشترک خود را آغاز کردند که تا مرگ زودهنگام ماری در ۱۶۹۴ ادامه یافت.[۱]

محتویات

    ۱ زندگینامه
        ۱.۱ سال‌های آغازین
        ۱.۲ پادشاهی مشترک ماری دوم و ویلیام سوم
        ۱.۳ مرگ
    ۲ منابع

زندگینامه
سال‌های آغازین

ماری دوم، دختر دوک یورک (بعدتر جیمز دوم) و همسر اولش آن هاید بود و در ۱۶۶۲ در لندن زاده شد.[۲] باوجودی‌که پدر و مادرش هر دو به مذهب کاتولیک گرویده بودند اما ماری تحت آموزه‌های پروتستانی پرورش یافت. او در نوامبر ۱۶۷۷ با پسرعمه‌اش ویلیام اورانژ (بعدتر ویلیام سوم)، فرماندار هلند متحد و قهرمان پروتستانیسم در اروپا ازدواج کرد و ساکن هلند شد. نخستین سال‌های ازدواج آن دو به آسانی نگذشت زیرا ماری بچه‌دار نمی‌شد و ویلیام نیز به او خیانت کرد، اما سرانجام زندگی زناشویی موفقیت‌آمیزی را تجربه کردند.[۳]
پادشاهی مشترک ماری دوم و ویلیام سوم

در فاصلهٔ سال‌های ۱۶۸۷ تا ۱۶۸۸ جیمز دوم و ویلیام سوم بر سر سیاست‌های جیمز به نفع کاتولیک‌ها با یکدیگر درگیر بودند و در این بین ماری احساس می‌کرد که وظیفهٔ مذهبی او ایجاب می‌کند از شوهرش طرفداری کند.[۳] در نتیجه او از حملهٔ ویلیام به انگلستان در ۱۶۸۸ حمایت کرد. در طی این تهاجم، سربازان ناراضی انگلیسی به ویلیام پیوستند و مردم که امیدشان به پادشاه را از دست داده بودند برای ابقای او تلاشی انجام ندادند.[۴] جیمز در دسامبر همان سال به فرانسه گریخت و تا هنگام مرگش درهمانجا در تبعید به سر برد.[۲] این ماجرا سبب افسردگی ماری شد اما شوهرش به او دستور داد تا هنگام ورود پیروزمندانه‌شان به انگلستان خود را شاد نشان دهد.[۴] ماری دو ماه بعد وارد لندن شد[۲] و مورد سرزنش قرار گرفت که چرا نسبت به گرفتاری پدرش بی اعتنا است. از سوی دیگر جیمز دوم نیز طی انتقادی تلخ او را به خیانت به خود محکوم کرد که این سخن ماری را به‌سختی آزرد.[۴]

پس از آن پیشنهاد تشکیل حکومتی یک‌نفره بدون در نظر گرفتن ویلیام سوم به ماری داده شد اما او آن را نپذیرفت. پس در ۱۱ آوریل ۱۶۸۹ آن دو به عنوان پادشاهان مشترک انگلستان تاج‌گذاری کردند و قدرت را با یکدیگر در دست گرفتند.[۳] بدین ترتیب در مدت زمانی که ویلیام سوم مشغول لشکرکشی در ایرلند و دیگر نقاط قاره بود، ماری به‌تنهایی به ادارهٔ امور کشور می‌پرداخت. با این حال او به توصیه‌های همسرش متکی بود و در زمان‌هایی که ویلیام در انگلستان به سر می‌برد او خود را از سیاست کنار می‌کشید و ادارهٔ امور را به شوهرش واگذار می‌کرد.[۳]

در این مدت بر محبوبیت ماری در انگلستان بسیار افزوده شده و سلایق هلندی او بر هنرهای انگلیسی‌ای همچون سفالگری، باغبانی چشم‌اندازانه و دکوراسیون داخلی تأثیر بسیاری گذاشته بود. با این حال او هیچ‌گاه از زندگی در انگلستان خشنود نبود و موضوع عزل پدرش بر احساس بیگانگی او در آنجا می‌افزود.[۳]
مرگ

ماری در سن ۳۲ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله درگذشت[۳] و در وست‌مینستر ابی به خاک سپرده شد. ویلیام که در این مدت وابستگی بسیاری به ماری یافته بود با مرگ او دچار اندوهی فراوان شد و چنین در وصف حال او نوشتند که از شادترین موجود روی زمین به تیره‌روزترین آن تبدیل شده است.[۴] ویلیام پس از ماری تا هنگام مرگش در ۱۷۰۲ به‌تنهایی سلطنت کرد و پس از او آن، خواهر ماری، با عنوان ملکه آن بر تخت سلطنت نشست.

چارلز دوم انگلستان

چارلز دوم (به انگلیسی: Charles II) ملقب به شهریار شادکام (به انگلیسی: The Merry Monarch) (زادهٔ ۲۹ مه ۱۶۳۰ - درگذشتهٔ ۶ فوریهٔ ۱۶۸۵) پادشاه انگلستان، اسکاتلند و ایرلند از ۱۶۶۰ تا ۱۶۸۵ بود.[۲] او در طول جنگ‌های داخلی انگلستان که به قدرت گرفتن الیور کرامول و پایان نظام پادشاهی منجر شد بیشتر در خارج از کشور به سر می‌برد تا اینکه پارلمان پس از مرگ کرامول از او دعوت کرد تا به انگلستان بازگشته و قدرت را به عنوان پادشاه انگلستان در دست گیرد.[۳] قابلیت سازگاری سیاسی چارلز دوم و شناخت او از مردم سبب شد تا بتواند کشور را در طی درگیری‌های انگلیکن‌ها با کاتولیک‌ها و مخالفانی که در بیشترین مدت طول حکومتش با آن درگیر بود به خوبی اداره کند.[۲] در عین حال چارلز فردی خوش‌گذران بود و با زنان بسیاری از جمله نل گوئین رابطه داشت[۳] و به‌همین دلیل او را شهریار شادکام لقب دادند.

محتویات

    ۱ زندگینامه
        ۱.۱ سال‌های آغازین و شروع جنگ داخلی
        ۱.۲ اعدام چارلز یکم و تاجگذاری در تبعید
        ۱.۳ مرگ کرامول و بازگشت به انگلستان
        ۱.۴ طاعون و آتش‌سوزی بزرگ لندن و شکست از هلند
        ۱.۵ سیاست خارجی و بحران داخلی
        ۱.۶ بحران جانشینی، احساسات ضد کاتولیکی و انحلال پارلمان
        ۱.۷ مرگ
    ۲ منابع

زندگینامه
سال‌های آغازین و شروع جنگ داخلی

چارلز دوم بزرگترین پسر زنده‌ماندهٔ چارلز یکم و هنریتا ماریای فرانسوی بود که در ۱۶۳۰ در لندن و در کاخ سنت جیمز زاده شد.[۲] او سپس به ترتیب تحت توجه کنتس دورست، ویلیام کاوندیش، دوک نیوکاسل و مارکیز هرتفورد پرورش یافت.[۴] ۸ سال نخست زندگی او بدون اتفاق خاصی در کشوری که به نظر آرام می‌آمد سپری شد اما در ۱۶۳۸ کم‌کم مشخص شد که این آرامشی پیش از طوفان است و زمانی که چارلز دوم به ۱۲ سالگی رسید، قلمرو پادشاهی پدرش بر اثر جنگ‌های داخلی از هم پاشیده بود.[۵]

با شروع جنگ‌های داخلی بین پیوریتن‌ها و پارلمان‌گراها از یک سو و پادشاه از سوی دیگر، چارلز دوم که در آن زمان عنوان شاهزادهٔ ویلز را داشت با پدرش همراه گردید[۲] و در ۴ مارس ۱۶۴۵ از سوی چارلز یکم و به همراه ادوارد هاید و دیگر مشاورانش به غرب انگلستان فرستاده شد.[۴] اما حضور او نیز مثمر ثمر نبود و چارلز یکم سرانجام در ۱۶۴۶ از پیوریتن‌ها شکست خورد.[۶] پس از این اتفاق چارلز دوم در ۱۷ فوریه همان سال در قلعهٔ پندنیس در فالموث گوشه‌نشین شد، سپس به سیلی رفت و تا ۱۶ آوریل در آنجا ماند و از همانجا به جرزی فرار کرد. در آخر چارلز علی‌رغم پیشنهادهای پارلمان به او و برخلاف توصیه‌های هاید که او را به ماندن در کشور تشویق می‌کرد به فرانسه گریخت و در پاریس به مادرش پیوست و به مدت دو سال در آنجا ماند.[۴] او در این مدت تحت آموزش توماس هابز فیلسوف قرار گرفت.[۷]
اعدام چارلز یکم و تاجگذاری در تبعید

در ۱۶۴۸ چارلز تلاش کرد تا پدرش را نجات دهد.[۲] او برگه‌ای سفید را امضا نمود و آن را به پارلمان داد تا در ازای گذشتن از جان پادشاه هر شرطی که مد نظرشان است را در آن بنویسند.[۷] اما این تلاش او نتیجه‌ای در بر نداشت و چارلز یکم در ۲۷ ژانویه ۱۶۴۹ به اتهام ستمگری، خیانت به کشور، آدم‌کشی و با عنوان دشمن مردم از سوی دادگاه عالی به اعدام محکوم و چند روز بعد در ۳۰ ژانویه ۱۶۴۹ در وایت‌هال گردن زده شد.[۸]

چارلز پس از مرگ پدرش به اسکاتلند رفت و در آنجا با عنوان شاه چارلز دوم در ۱۶۵۱ در اسکون تاجگذاری کرد. او سپس در همان سال ارتشی را فراهم آورد و به سوی انگلستان لشکر کشید، اما از آنجا که نیروهای تحت فرمان او از انسجام لازم برخوردار نبودند از نیروهای کرامول در نبرد ووستر به سختی شکست خورد. شاه جوان که توانسته بود از این نبرد جان سالم به در برد ۴۰ روز را در حال فرار در انگلستان سپری کرد تا این که تنی چند از زیردستان وفادارش او را نجات دادند و چارلز در اکتبر ۱۶۵۱ توانست به فرانسه بگریزد.[۲] او در آنجا با فقری نسبی زندگی می‌کرد اما این امنیت نیز چندان طول نکشید و چارلز به دنبال مذاکرات سال ۱۶۵۴ انگلستان و فرانسه مجبور به ترک آنجا و رفتن به آلمان شد. او سپس رو به اسپانیا آورد و عهدنامه‌ای را در آوریل ۱۶۵۶ با آنها امضا کرد و در هلند اسپانیا ساکن شد.[۷]

او سپس برادرش جیمز را که در آن زمان به عضویت ارتش فرانسه درآمده بود را مجاب کرد تا به او بپیوندد و فرماندهی هنگ‌هایی از قوای ایرلندی-انگلیسی را به او داد. با این وجود فقر چارلز مانع از تشکیل یک ارتش قدرتمند سلطنتی شد. از طرفی دیگر شاهزادگان اروپایی نیز که کوچکترین علاقه‌ای به مسایل او نداشتند، درخواست‌های چارلز برای ازدواج با شاهدخت‌هایشان را رد می‌کردند.[۲]
مرگ کرامول و بازگشت به انگلستان
تاجگذاری چارلز دوم اثر جان مایکل رایت

سرانجام کرامول در ۱۶۵۸ درگذشت و جرج مانک، یکی از فرماندهان ارشد کرامول که احساس می‌کرد با به قدرت رسیدن جانشینان او انگلستان (که در آن زمان در فقر گرفتار آمده بود[۶]) حتماً از هم خواهد پاشید با استفاده از ارتش نیرومند خود شرایط را در ۱۶۶۰ برای بازگشت دوبارهٔ چارلز به کشور مهیا ساخت.[۲] مردم انگلستان نیز که بیشترشان خواهان بازگشت به یک رژیم پادشاهی باثبات و قانونی بودند از این موضوع استقبال کردند. به‌دنبال این دعوت چارلز دوم با توصیه و کمک ادوارد هاید، مشاور اصلی خود در آوریل ۱۶۶۰ اعلامیه‌ای را صادر کرد که در آن از تمایل خود برای عفو عمومی، آزادی عقیده، حل و فصل عادلانهٔ منازعات مربوط به مالکیت زمین و پرداخت کامل دیون عقب‌افتادهٔ ارتش سخن گفته بود. با این شروط، چارلز دوم در مه ۱۶۶۰ پادشاه انگلستان اعلام شد. او در ۲۵ مه از تبعید ۹ ساله‌اش[۶] به انگلستان بازگشت، در دوور پیاده شد و در سی‌امین سالروز تولدش به لندن که غرق در جشن و شادی بود وارد شد.[۲]

چارلز پس از بازگشتش به انگلستان با آنانی که پدرش را محکوم به مرگ کرده بودند مدارا نمود و تنها ۹ نفر از توطئه‌گران را اعدام کرد.[۹] او همچنین از سر سیاست خواهان مدارای مذهبی بود اما پارلمانِ کاملاً انگلیکایی انگلستان، مجموعه‌ای از قوانین موسوم به «نظام‌نامهٔ کلارندون» را تصویب کرد که به موجب آن با کسانی که از دین رسمی کشور پیروی نمی‌کردند به شدت برخورد می‌شد. چارلز در ۱۶۶۲ اعلامیهٔ زیاده‌روی را صادر نمود و سعی کرد تا این قوانین را به حالت تعلیق درآورد، اما در ۱۶۶۳ مجبور به عقب‌نشینی از مواضع خود شد.[۷]

این برای اولین بار در تاریخ انگلستان بود که قدرت پارلمان از قدرت پادشاه بیشتر شده بود و چارلز که با محدودیت قدرت سلطنتی و امتیازاتش روبرو بود مجبور شد تا هزینهٔ لازم برای ادارهٔ کشور را از طریق مالیات‌های گمرکی و مقرری‌ای که از سوی لوئی چهاردهم فرانسه به او پرداخت می‌شد تأمین نماید.[۹]
طاعون و آتش‌سوزی بزرگ لندن و شکست از هلند

چارلز در نخستین دههٔ حکومت خود با مشکلات بسیاری روبرو شد.[۹] او که افزایش تجارت دریایی هلند را تهدیدی برای کشتیرانی انگلستان می‌دید «قوانین ناوبری» کرامولی را در ۱۶۶۰ و ۱۶۶۳ مورد حمایت قرار داد[۲] و در ۱۶۶۴ برادرش جیمز توانست مستعمرهٔ هلند در آمریکا به نام نیو آمستردام را تصرف نماید. این مستعمرهٔ جدید سپس به افتخار جیمز که دوک یورک بود به نیویورک تغییر نام یافت.[۲]

با این حال در ۱۶۶۵ انگلستان و هلند بر سر تجارت خارجی درگیر جنگ با یکدیگر شدند که تا ۱۶۶۷ ادامه یافت و هزینهٔ سرسام‌آور آن باعث کاهش شدید محبوبیت چارلز در داخل کشور شد.[۲] در همین دوران در ۱۶۶۵، لندن دچار همه‌گیری طاعون شد که از آن با عنوان طاعون بزرگ لندن یاد می‌شود و یک سال بعد در ۱۶۶۶، آتش‌سوزی بزرگ لندن اتفاق افتاد که در طی آن نیمی از شهر به ویرانه بدل شد. سومین فاجعه در ۱۶۶۷ روی داد و آن شکست انگلستان به دلیل سهل‌انگاری و سوءمدیریرت در جنگ با هلند بود. در این سال ناوگان هلند وارد مدوی شد، پنج کشتی جنگی را غرق و کشتی عظیم رویال چارلز را به‌عنوان غنیمت با خود به هلند بردند.[۹]

این شکست سبب تحقیر شاه و مجلس شد که چرا به‌اندازهٔ کافی به امور حکومتی توجه نشان نمی‌دهند.[۹] پس چارلز برای پاک ساختن نام خود در همان سال مشاور ارشدش ادوارد هاید که پس از بازگشتشان به انگلستان او را به مقام ارل کلارندون منصوب کرده بود را از کار برکنار و گروهی از وزرا موسوم به کابال را به جای او مسئول نمود.[۶]
سیاست خارجی و بحران داخلی
لوئی چهاردهم اثر شارل لبرون

چارلز در عرصهٔ خارجی دنباله‌روی سیاست‌های کشورهای همسود (دولت کرامول) و «قوانین ناوبری» آن بود که در نهایت در دههٔ ۱۶۶۰ به دومین جنگ با هلند و شکست انگلستان در ۱۶۶۷ منجر شد.[۷] با این حال در ۱۶۶۸ اتحادی سه‌گانه بین انگلستان، هلند و سوئد منعقد گردید.[۷]

چارلز دوم در ۱۶۶۲ با کاترین براگانزا، شاهدختی پرتغالی ازدواج کرده بود و از این طریق، طنجه و بمبئی نیز در تملک انگلستان قرار گرفته بود، با این حال این شهرها برای او از ارزش استراتزیک کمتری نسبت به دنکرک که آن را در ۱۶۶۲ به لوئی چهاردهم فروخته بود برخوردار بود. به همین جهت چارلز حاضر بود تا خیلی چیزها را برای اتحاد با عموزادهٔ فرانسوی جوانش فدا کند.[۲] او از طریق خواهرش هنریتا آن، دوشس اورلئان با دربار فرانسه در ارتباط مستقیم قرار داشت و در مه ۱۶۷۰ دو طرف پیمان‌نامهٔ به‌اصطلاح مخفی دوور را با یکدیگر امضا کردند.[۲] به موجب این عهدنامه او سالانه ۲۰۰ هزار پاوند کمک مالی از فرانسه دریافت می‌داشت و در مقابل باید وارد جنگ با هلند می‌شد. همچنین چارلز باید به دین کاتولیک می‌گروید و این موضوع را به محض آنکه شرایط حکومتیش اجازه می‌داد اعلام می‌کرد.[۱۰]

این سازشی خطرناک برای چارلز دوم محسوب می‌شد و علی‌رغم تلاشش برای دنبال کردن سیاستی مستقل از لوئی اما، چه از سر تمایل و چه از ترس باجگیری، همچنان او را همراهی می‌کرد و این موضوع سبب بدگمانی و از دست رفتن اعتماد زیردستانش در انگلستان به او شد.[۲] چارلز برای جلب اعتماد دوباره مردم در ۱۶۷۳ «فرمان آزمون» که صاحب‌منصبان دولتی و حکومتی را ملزم به نفی و تکفیر کاتولیسیزم می‌نمود را تأیید کرد و در ۱۶۷۴ عهدنامهٔ صلحی را با هلند به امضا رساند.[۷]

با فروپاشی کابینهٔ کابال، تامس آزبورن، ارل دانبی به سِمَت وزیر ارشد انتخاب شد و سیاستی دوستانه را با هلند در پیش گرفت. از سوی دیگر پارلمان همچنان رفتاری خصمانه نسبت به چارلز داشت و پادشاه برای تأمین هزینه‌های حکومت خود بار دیگر به امضای توافق‌نامه‌هایی مخفی با لوئی چهاردهم پرداخت که به‌موجب آنها در ازای درپیش گرفتن سیاست‌های طرفدار فرانسه، کمک مالی هنگفتی را از آن کشور دریافت می‌داشت. از سوی دیگر جنبش‌هایی ضد فرانسوی در داخل کشور به راه افتاده بود و چارلز دوم در ظاهر با آنان همراهی می‌کرد. با این حال اتحاد او با لوئی در ۱۶۷۷ و به‌دنبال ازدواج برادرزاده‌اش ماری با ویلیام اورانژ (بزرگترین دشمن لوئی چهاردهم) به پایان رسید.[۷]
بحران جانشینی، احساسات ضد کاتولیکی و انحلال پارلمان
چارلز دوم و برادرش جیمز

این موضوع که چارلز و همسرش ملکه کاترین براگانزا نتوانسته بودند صاحب فرزندی شوند باعث ناامیدی مردم برای داشتن ولیعهدی مشروع شده بود. از طرف دیگر ازدواج دوم جیمز، دوک یورک و برادر چارلز که گرویدنش به مذهب کاتولیسم را آشکارا اعلام کرده بود با ماری مُدنای کاتولیک در ۱۶۷۳، این احتمال را تقویت می‌کرد که جانشینی به افرادی کاتولیک‌مذهب برسد. این موضوع سبب شد تا چارلز به‌خاطر برادرش مورد سخت‌ترین حملات سیاسی قرار گیرد.[۲] حتی شایعاتی در ۱۶۷۸ بر سر زبان‌ها افتاد که کلیسای کاتولیک روم در صدد قتل چارلز است تا برادرش جیمز را به جای او بر تخت نشاند.[۲]

این شایعه که از جانب فردی به نام تیتوس اوتس ساخته شده و به «توطئهٔ پاپی» (به انگلیسی: Popish Plot) شهرت یافته بود باعث برانگیختگی احساسات ضد کاتولیکی در انگلستان شد.[۷] اما چارلز در این مدت هیچ‌گونه واکنشی نسبت به این سخنان از خود نشان نداده بود تا اینکه ملکه نیز مورد اتهام قرار گرفت[۷] و چارلز با دخالت در آن از همسرش دفاع نمود.[۲]

با این حال این اتفاقات سبب شد تا ارل اول شافتزبری با بهره‌برداری از آن، سردمدار جنبشی شود که خواهان حذف جیمز، برادر کاتولیک‌مذهب چارلز از جانشینی پادشاهی انگلستان بود. اما چارلز در ۱۶۸۱ پارلمان را منحل نمود تا جلوی تصویب «قانون محروم‌سازی» شفتزبری را بگیرد.[۷] بدین ترتیب چارلز فرمانروای مطلق انگلستان شد و بدون پارلمان به ادارهٔ کشور پرداخت. او که محبوبیتش پس از پشت سر گذاشتن این بحران به‌شدت افزایش یافته بود، در جهت کوتاه کردن دست دیگر حامیان محروم‌سازی (که با عنوان ویگ شناخته می‌شدند) از قدرت تلاش نمود و در عین حال، دولت‌های محلی را نیز با تهدیدشان به لغو امتیازنامه‌های شهری به اطاعت از خود واداشت.[۷]
مرگ

چارلز دوم در فوریهٔ ۱۶۸۵ و به‌عنوان یک کاتولیک درگذشت و پس از او برادرش جیمز با عنوان جیمز دوم پادشاه انگلستان شد. چارلز علی‌رغم آنکه هیچ فرزند مشروعی نداشت اما پدر فرزندان نامشروع زیادی بود. او در طول عمرش معشوقه‌های زیادی داشت که از آن جمله می‌توان به لوسی والتر، بارابارا ویلیر (دوشس کلیولند)، لوئیز کرول، دوشس پورتسموث و نل گوئین اشاره کرد.

آتش‌سوزی بزرگ لندن

آتش‌سوزی بزرگ لندن، آتش‌سوزی بزرگی بود که مناطق مرکزی لندن را از یکشنبه ۲ سپتامبر تا چهارشنبه ۵ سپتامبر ۱۶۶۶ در بر گرفت. تا اواسط قرن هفدهم میلادی هسته مرکزی شهر لندن کماکان بافت قرون وسطایی خود را حفظ کرده بود و دور تا دور آن دیواری قرار داشت که سالها قبل و در زمان استیلای رومیان ساخته شده بود. در طول آتش‌سوزی این قسمت قرون وسطایی لندن که در داخل دیوار رومی شهر قرار داشت به‌طور کلی ویران شد و از بین رفت. ناحیه وست مینستر که بخش اشراف نشین آن زمان لندن (وست اند کنونی) بود، قصر وایت هال متعلق به چارلز دوم و نواحی فقیر نشین حومه لندن نیز مورد تهدید آن آتش سوزی مهیب قرار گرفتند ولی آسیبی به آنها وارد نگردید. تعداد ۱۳٬۲۰۰ خانه مسکونی، ۸۷ کلیسای محلی، کلیسای بزرگ سنت پل و بیشتر ساختمان‌های دولتی شهر درآن آتش سوزی غیر قابل کنترل سوخته و منهدم گردیدند. تخمین زده شده‌است که خانه و سرپناه ۷۰٬۰۰۰ نفر از کل ۸۰٬۰۰۰ ساکنین آنموقع لندن تماماً در آتش از بین رفت و نابود گردید. با اینکه آمار تعداد کشته شده گان در این آتش سوزی هرگز مشخص نشده‌است، همیشه اعتقاد بر این بوده‌است که تعداد کسانی که جانشان را در این آتش سوزی بزرگ از دست دادند آنچنان زیاد نبوده‌است چرا که بطور رسمی فقط نام تعداد قلیلی به‌عنوان قربانیان این فاجعه به ثبت رسیده‌است. اما مدتی است عده‌ای از پژوهشگران این باور را به چالش کشیده‌اند و اندک بودن تعداد کشته شده گان ثبت شده را به دو دلیل می‌دانند : اول آنکه در قرن هفدهم و در زمان آن آتش سوزی کسی بفکر ثبت نام مردگان طبقات فقیر و حتی متوسط نبوده‌است و دوم آنکه شدت آتش به حدی بوده‌است که به احتمال زیاد شناسایی جسد بیشتر قربانیان که بطور کامل سوخته و به خاکستر تبدیل شده بوده‌اند امکان پذیر نبوده‌است.