اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

کنترل دیجیتال

کنترل دیجیتال شاخه‌ای از علم کنترل است که از کامپیوترهای دیجیتال بهره می‌گیرد. از آنجایی که داده‌های مورد استفاده در کامپیوترهای دیجیتال گسسته می‌باشند، در کنترل دیجیتال به جای تبدیل لاپلاس از تبدیل زد استفاده می‌شود.
اجزای کنترلر دیجیتال

یک کنترلر دیجیتال معمولاً از اجزای زیر تشکیل شده است:

    مبدل آنالوگ به دیجیتال: برای دریافت سیگنال آنالوگ و تبدیل آن به سیگنال دیجیتال قابل استفاده برای کامپیوتر
    برنامه کنترلر: برنامه‌ای که برای ورودی، خروجی مناسب را محاسبه می‌کند.
    مبدل دیجیتال به آنالوگ: برای تبدیل خروجی برنامه به سیگنال آنالوگ.

پایداری

پایدار بودن کنترلر آنالوگ الزاماً به معنای پایدار بودن کنترلر دیجیتال متناظر نیست، بلکه ممکن است به علت مناسب نبودن فرکانس نمونه‌برداری کنترلر دیجیتال ناپایدار شود.

کنترل غیرخطی

کنترل غیر خطی کنترل یکی از زمینه‌های مهندسی کنترل است که با سامانه غیرخطی یا سیستم های متغیر با زمان یا هر دو سر و کار دارد. تحلیل‌ها و تکنیک‌های طراحی بسیاری برای سامانه های غیرخطی وجود دارد اما کنترلر یا سیستم تحت کنترل یا هر دوی آنها در حالت کلی ممکن است که سامانه ی غیرخطی نباشند و تکنیک‌های کنترل خطی را نمی‌توان به صورت مستقیم به آنها اعمال کرد. موضوع اصلی کنترل غیر خطی آن است که به چه ترتیب می‌توان تکنیک‌های کنترل خطی را در مورد سیستم‌های غیر خطی به کار برد. همچنین از روش‌های کنترلی جدیدی می‌توان استفاده کرد که با تحلیل خطی نمی‌توان به آنها رسید. کنرلرهای غیر خطی ویژگی‌های جالب تری نسبت به یک کنترلر خطی دارند مانند افزایش سرعت، کاهش انرژی و نیز کابرد ساده تر آنها. اما کنترلرهای غیر خطی نیازمند تحلیل‌های ریاضی پیچیده تری هستند.

محتویات

    ۱ خصوصیتهای سیستمهای غیرخطی
    ۲ انواع روش ها
    ۳ کنترل هرج و مرج
    ۴ منابع

خصوصیتهای سیستمهای غیرخطی

بعضی خواص دینامیک غیرخطی:

    آنها از اصل انطباق(خطی بودن و همگن بودن)پیروی نمی کنند.
    آنها ممکن است چند نقطه تعادل جدا از هم داشته باشند.
    آنها ممکن است خواصی مانند:سیکل حد,انشعاب یا هرج و مرج از خود نشان دهند.
    زمان فرار محدود:جواب سیستم های غیر خطی ممکن است برای همهء زمان ها وجود نداشته باشد.

انواع روش ها

از روش های کنترل غیر خطی می توان به

    روش تابع تعریف
    روش صفحه ی فاز
    تحلیل پایداری لیاپونوف
    روش اختلال تکینه
    روش پوپوف
    نظریه مانیفولد مرکزی
    روش بهره کوچک

اشاره نمود.
کنترل هرج و مرج

تا قبل از سال 1990,در این زمینه تقریبا کاری نشده بود. با این حال، در سال 1990 در یک مقاله از یک گروه از دانشمندان از دانشگاه مریلند، ایالات متحده آمریکا E.Otta، Ch.Grebodzhi و Dzh.Yorke "درباره کنترل هرج و مرج وجود دارد.این مقاله باعث انفجار خبری شد: با توجه به وب سایت علوم که در اوایل دههء 2000 در مورد این موضوع منتشر شده است، بیش از 400 مقاله در سال منتشر شده است. این مقاله موجی از مقالات را برانگیخت که اغلب با شبیه سازی های کامپیوتری و بعضا با آزمایش تاثیر کنترل بر رفتار سیستمهای مختلف را بررسی کردند. بسیاری از مقالات در این موضوع در مجلات فیزیک منتشر می شود.توسعه این روش ها در فرایند های پر هرج و مرج در لیزر, صنایع شیمیایی,صنعت مخابرات,زیست شناسی و پزشکی کاربرد دارد.

کنترل مدرن

کنترل مدرن شاخه‌ای از رشته مهندسی کنترل می‌باشد که به مدلسازی و کنترل سیستمها با استفاده از فضای حالت می‌پردازد. در مدل فضای حالت معادلات دیفرانسیل مرتبه n سیستم به n معادله مرتبه اول تبدیل می‌شود که به هر یک از متغیرهای به کار رفته در این معادلات مرتبه اول متغیر حالت گفته می‌شود. بنابراین یک سیستم مرتبه n دارای مدل فضای حالت با n متغیر حالت خواهد بود.

تئوری کنترل مدرن به دهه ۱۹۶۰ باز می‌گردد و از آن پس به تدریج گسترش یافته‌است. هر چند از روشهای کنترلی ذکر شده در کنترل مدرن در عمل چندان استفاده نمی‌شود لیکن به دلیل وجود ابزار بسیار قوی موجود برای تحلیل و بررسی رفتار سیستمها در تئوری کنترل مدرن این شاخه از مهندسی کنترل از محبوبیت خاصی بین مهندسین کنترل برخوردار است. مفاهیمی چون کنترل پذیری و رویت پذیری از نتایج این تئوری می‌باشد. ' این درس در ایران جزو دروس اجباری کارشناسی مهندسی برق در گرایش کنترل است و از دیگر موضوعات این درس میتوان به خطی سازی یک سیستم غیر خطی حول نقطه کار و مقدمات جبر خطی (برای مثال تعاریفی مثل درجه پوچی ، هسته ،نرم و ...) و قضیه کیلی همیلتون (برای بدست آوردن حاصل عدد نپر به توان یک ماتریس) است رسم نگاره فاز و بررسی انواع پایداری ها برای یک سیستم( مجانبی لیاپانوف و...) از دیگر موضوعات این درس است و هدف نهایی درس طراحی کنترلر است


مهمترین منبع این درس کتاب دکتر خاکی صدیق می باشد


به طور کلی برخی جاها لازم بود علاوه بر رابطه ورودی و خروجی در یک سیستم ما از درون سیستم نیز مطلع باشیم به همین دلیل سارغ فضای حالت میرویم که درون سیستم را برای ما مدل میکند و دیگر مثل تابع تبدیل نیست که فقط رابطه ورودی و خروجی را به ما بدهد

مهندسی ابزار دقیق

مهندسی ابزار دقیق (به انگلیسی: Instrumentation engineering)علمی میان رشته‌ای است که با اندازه گیری کمیت‌های فیزیکی(فشار،دما،سطح مواد در مخارن و فلو) و کنترل آنها سرو کار دارد. این رشته زیر شاخه مهندسی کنترل می‌باشد که نسبت به خود رشته کنترل دارای جنبه‌های عملی بیشتری است و جذابیت بیشتری برای کار ایجاد می‌کند.این رشته به دلیل وجود سنسور های الکتریکی با رشته برق و الکترونیک ارتباط بسیار نزدیکی دارد. اما موضوع اصلی کنترل وابستگی شدیدی به حسگرها دارد.

این گرایش بطور گسترده به طراحی و کنترل سیستمهای صنعتی میپردازد.سنسورها، ترانسمیتر ها، دستگاه های اندازه گیری و کنترل کننده های نوین نقش بسیار پر اهمیتی در این گرایش دارند. این گرایش در مقایسه با دیگر گرایش های مهندسی برق بیشتر عملی بوده و از بازار کار بهتری برخوردار است.

محتویات

    ۱ سنسور
    ۲ ترانسدیوسر
    ۳ ترانسمیتر
    ۴ کنترلر
    ۵ عنصر نهایی
    ۶ محرک
    ۷ رکوردر یا ثبات
    ۸ نمایشگرها
    ۹ جستارهای وابسته
    ۱۰ پیوند به بیرون
    ۱۱ منابع

سنسور

سنسور ابزاری است که در همه دستگاههای اندازه‌گیری وجود دارد و وظیفه تبدیل یک کمیت فیزیکی به یک سیگنال الکتریکی را در تجهیزات الکترونیکی و یا تبدیل کمیت فیزیکی به یک سیگنال نیوماتیکی در تجهیزات نیوماتیکی را دارد. انواع دستگاههای اندازه‌گیری دارای سنسور یا حس کننده‌های متفاوتی هستند که کمیت‌هایی مانند دما، فشار، دبی و غیره را اندازه‌گیری می‌کنند. این سنسورها بر حسب نوع عملکرد، دارای خروجی‌های متفاوتی از قبیل مقاومت، ظرفیت الکتریکی، جابجایی و غیره است. سنسورها البته کاربردهائی نظیر آشکار سازی وجود و یا عدم وجود نیز دارند نظیر سنسور نوری . سنسورهای دما نظیر انواع ترموکوپل و RTD
ترانسدیوسر

یک ترانسدیوسر (مبدل)بنا به تعریف ، وسیله ای است که سیگنال الکتریکی حاصله از سنسور را تبدیل به یک سیگنال الکتریکی استاندارد(ولتاژ 5-0،جریان 20-4 میلی امپر) می کند، یعنی اگر یک سنسور فشار همراه یک ترانسدیوسر باشد ، سنسور، پارامتر فشار را اندازه می گیرد و مقدار تعیین شده را به ترانسدیوسر تحویل می دهد ، سپس ترانسدیوسر آن را به یک سیگنال الکتریکی قابل درک برای کنترلر و صد البته قابل ارسال توسط سیم های فلزی ، تبدیل می کند .بنابراین همواره خروجی یک ترانسدیوسر ، سیگنال الکتریکی است که در سمت دیگر خط می تواند مشخصه ها و پارامترهای الکتریکی نظیر ولتاژ ، جریان و فرکانس را تغییر دهد ، البته به این نکته باید توجه داشت که سنسور انتخاب شده باید از نوع سنسورهای مبدل پارامترهای فیزیکی به الکتریکی باشد و بتواند مثلأ دمای اندازه گیری شده را به یک سیگنال بسیار ضعیف تبدیل کند که در مرحله بعدی وارد ترانسدیوسر شده و سپس به مدارهای الکترونیکی تحویل داده خواهد شد . ترانسدیوسر یکی از تجهیزات اصلی در سیستم های اتوماسیون برق صنعتی می باشد که بوسیله آن می توان از پارامترهای شبکه برق نمونه برداری کرد (شبکه تک فاز و شبکه سه فاز) و آنها را تبدیل به سیگنال های استاندارد نمود و در ورودی دستگاه های اندازه گیری مانند نمایشگرها و کنترلرها و سیستم های PLC و اسکادا SCADA از آنها استفاده نمود.
ترانسمیتر

ترانسمیتر از ترکیب دو واژه TRANSFER+METER گرفته شده است.یعنی تجهیزی که بتواند یک کمیت فیزیکی را اندازه گیری کرده(METERING)وآن را به مکانی دورتر مثل اتاق کنترل انتقال(TRANSFER) دهد.می تواند نیوماتیکی و یا الکترونیکی باشد. در هر دو مورد،سیگنال ارسالی استاندارد بوده و برای تجهیزاتی که در LOOP کنترل قرار دارند قابل فهم می باشد.در نوع الکترونیکی جریان 20-4 میلی امپر و در نوع نیوماتیکی فشار هوای 15-3 (PSI)یا (bar)از سوی TRANSMITTER به کنترلرهای الکترونیکی و نیوماتیکی ارسال می شود. ترانسمیتر ایزوله (TRANSMITTER) جهت تبدیل انواع سیگنال های آنالوگ با دقت و کیفیت عالی به کار می رود. با پشتیبانی از تمامی سیگنال ها و رنج های مختلف اندازه گیری شامل سیگنال 4 تا 20 میلی آمپر DC، 0 تا 20 میلی آمپر DC، 0 تا 5 ولت DC، 0 تا 10 ولت DC، انواع ترموکوپل (Thermocouple) J,K,B,R,S,T,E,N، انواع RTD و PT100، پتانسیومتر (Potentiometer)، مقاومت (Resistance) . ورودی و خروجی کاملا ایزوله در برابر نویز و نوسانات برق، فیلترینگ و تقویت سیگنال از نکات مهم در ترانسمیتر می باشد. خروجی بدست آمده از ترانسمیترها قابل استفاده در نمایشگرها، سیستم های پی ال سی (PLC) و تمام تجهیزات کنترلی می باشد و امروزه ترانسمیتر مصرف زیادی در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، سیمان، ریخته گری، داروسازی، مهندسی پزشکی و بطور کلی هر سیستمی که نیاز به اتوماسیون صنعتی دارد، پیدا نموده است.
کنترلر

کنترلر یا کنترل کننده ها مغز متفکر سیستم های کنترلی می باشند. خروجی‌ها یا سیگنالهای اندازه گیری توسط ترانسمیتر به کنترلر، انتقال می ‌یابند تا کنترلر به کمک این اطلاعات و براساس تابعی که برای آن تعریف شده است، تصمیمات لازم برای عکس العمل مورد نیاز را بگیرد. کنترل کننده با مقایسه سیگنال اندازه گیری با مقدار مطلوب و انجام محاسبات لازم، مقادیر متغیرهای تنظیم شونده را تعیین می کند.;ورودی کنترل کننده سنسورها وترانسمیترها وغیره..وخروجی کنترل کننده ها کنترل ولوها و موتورها وغیره میباشد
عنصر نهایی

تصمیمات گرفته شده توسط کنترلر، به وسیله عنصر نهایی به اجرا گذاشته میشود. این المان آخرین عضو یک حلقه کنترل میباشد. در فرآیندهای شیمیایی معمولاً عنصر نهایی کنترلی یک شیر میباشد.به وسیله عنصر نهایی فرمانهای کنترلی را می توان به عنصر اثر گذار بر سیستم تبدیل کرد.
محرک

زمانی که در یک سیستم کنترل، عضو کنترل نهایی یک شیر باشد، امکان انتقال مستقیم فرمان به آن وجود ندارد. به همین علت از دستگاهی که به آن محرک یا Actuator گفته می‌شود، استفاده می‌کنند تا فرمان ارسالی از کنترلر را دریافت نموده و موجب به حرکت درآمدن بندآور شیر شود. به عبارت دیگر وظیفه مهم محرک، تامین انرژی لازم برای به حرکت درآوردن بندآور شیر می‌باشد. این انرژی می تواند از یک منبع انرژی الکتریکی و یا هوای فشرده مداری نیوماتیکی باشد.
رکوردر یا ثبات

ثبات یا رکوردر و نمایشگرها از دیگر اجزاء یک سیستم کنترل می باشند.ثبات ها تجهیزاتی هستند که به منظور ثبت تغییرات و رفتار فرآیندها در طول شبانه روز استفاده می شوند.
نمایشگرها

ایندکیتور و یا نمایشگرها از دیگر اجزاء یک سیستم کنترل می باشند. نمایشگر ها تجهیزاتی هستند برای نمایش مقادیر عددی یک پارامتر در تابلو کنترل و یا اتاق فرمان مورد استفاده قرار میگریند . از نمایشگرهای برای مانیتور متغیرهای مختلف نظیر فشار ، دما ، و ... در صنعت مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال گیج فشار یک نمایشگر یا ایندیکیتور است که مقادیر فشار را نمایش میدهد

مهندسی برق

مهندسی برق (به انگلیسی: Electrical engineering) زیرمجموعه‌ای از مهندسی است که به مطالعه و کاربردهای مرتبط با الکتریسیته، الکترومغناطیس و الکترونیک می‌پردازد. می‌توان مهندسی برق را به دو قسمت عمده تقسیم کرد: بررسی و طراحی سیستم‌های انتقال و تبدیل انرژی الکتریکی ؛ و یا بررسی و طراحی سیستم‌های الکترونیکی برای پردازش و انتقال اطلاعات، نظیر رایانه‌ها، سامانه‌های مخابراتی، مدارهای مجتمع، رادارها و نظایر آن. به بیان دیگر، مهندسان برق از الکتریسیته یا برای انتقال انرژی و یا برای پردازش اطلاعات استفاده می‌کنند.[۱]

فراگیرتر شدن استفاده از انرژی الکتریکی و افزایش نیاز به انتقال و نیز پردازش سریع‌تر اطلاعات، مهندسی برق را به یکی از مهم‌ترین و پرتقاضاترین زمینه‌های مهندسی و صنعت تبدیل کرده است.

محتویات

    ۱ تاریخچه
    ۲ گرایش‌های مقطع کارشناسی در ایران
        ۲.۱ مباحث اصلی
        ۲.۲ گرایش قدرت
        ۲.۳ گرایش الکترونیک
        ۲.۴ گرایش مخابرات
            ۲.۴.۱ گرایش مخابرات میدان
            ۲.۴.۲ گرایش سیستم‌های مخابراتی
            ۲.۴.۳ گرایش مخابرات رمز
        ۲.۵ گرایش کنترل
    ۳ وضعیت تحصیل در مقاطع بالاتر از کارشناسی
    ۴ پیوند به بیرون
    ۵ منابع

تاریخچه
Wiki letter w cropped.svg
    این بخش مقاله نیازمند گسترش است.

الکتریسیته یکی از موضوعات جذاب علمی از اوایل قرن هفدهم بوده است. یکی از اولین مهندسین برق احتمالاً ویلیام گیلبرت بوده است که اولین وسیلۀ اندازه گیری الکتریسیته یا الکتروسکوپ را طراحی کرد و آن را ورسوریوم(versorium)نامید. همچنین او اولین کسی بود که به طور واضح مغناطیس و الکتریسیتۀ ساکن را تمیز داد.

تا پیش از حدود دهۀ ۱۸۸۰، مباحث مربوط به الکتریسیته و کاربردهای آن، زیرمجموعه‌ای از فیزیک تلقی می‌شد. این رشته اولین بار در نیمۀ دوم قرن نوزده میلادی ،بعد از تجاری سازی تلگراف ، تلفن و توزیع برق و استفاده های آن به عنوان یک شغلِ شناخته شده مطرح شد. از حدود سال ۱۸۸۵ برخی دانشگاه‌ها و موسسات فناوری مانند دانشگاه کرنل و یا موسسۀ فناوری ماساچوست، رشتۀ کارشناسی مهندسی برق را ایجاد نمودند. دانشگاه فنی دارمشتات اولین دانشگاهی بود که در سال ۱۸۸۲ دانشکدۀ مهندسی برق را ایجاد کرد و پس از آن دانشگاه کرنل و دیگر دانشگاه‌ها این رشته را ارائه نمودند.[۲]
گرایش‌های مقطع کارشناسی در ایران

رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی دارای ۵ گرایش زیر است. در برخی دانشگاه‌ها ٬ گرایش دانشجو پس از گذراندن ۳ تا ۵ ترم مشخص می‌شود.

    مهندسی قدرت
    مهندسی الکترونیک
    مهندسی مخابرات
    مهندسی کنترل
    مهندسی پزشکی (بیوالکتریک ـ در برخی دانشگاه‌ها)

در دانشگاه های صنعتی شریف٬ تهران و صنعتی امیرکبیر گرایش سیستم‌های دیجیتال (که در تقسیم‌بندی پنج‌گانه ٬ زیرمجموعه‌ای از گرایش الکترونیک محسوب می‌شود) به ۵ گرایش فوق اضافه شده‌است در دانشگاه صنعت آب و برق٬ علاوه‌بر گرایش قدرت٬ گرایش شبکه‌های انتقال و توزیع ایجادشده‌است که ترکیبی از گرایش قدرت و مباحث مربوط به شبکه سراسری برق و مدیریت توزیع و مصرف می‌باشد.
مباحث اصلی

به‌طور کلی، مباحث اصلی مهندسی برق (عمدتاً در دورۀ کارشناسی ) موارد زیر هستند:

    معادلات دیفرانسیل، جبر خطی و تحلیل فوریه
    پردازش سیگنال (پیوسته و گسسته‌زمان)
    مدارها و سیستم‌های الکترونیکی آنالوگ
    مدارها و سیستم‌های الکترونیکی دیجیتال، ریزپردازنده‌ها
    الکترومغناطیس، امواج الکترومغناطیسی و آنتن‌ها
    ماشین‌های الکتریکی (موتورها، ژنراتورها و ترانسفورمرها)
    سیستم‌های انتقال انرژی الکتریکی
    سیستم‌های مخابراتی و انتقال اطلاعات (آنالوگ و دیجیتال)
    سیستم‌های کنترل و رباتیک

مدار های الکتریکی ۱و۲ ، سیگنال ها و سیستم ها ، الکترونیک ۱و۲ ،مدار های منطقی ، الکترومغناطیس ، معادلات دیفرانسیل ، ریاضیات مهندسی ، آمار و احتمالات ، ماشین های الکتریکی ۱و۲ ، بررسی سیستم های قدرت ۱ برخی از دروسی است که دانشجویان تمام گرایش های مهندسی برق در مقطع کارشناسی موظف به گذراندن آن هستند.
گرایش قدرت
مهندسین قدرت سیستم‌های انتقال و توزیع برق را طراحی می‌کنند.

مهندسی قدرت با ٬تولید ٬انتقال و توزیع انرژی الکتریکی و ساخت برخی دستگاه‌های مربوط به آن نظیر ترانسفورمرها ٬ ژنراتورهای الکتریکی ٬ موتورهای الکتریکی و تجهیزات الکترونیکی مورد نیاز سروکار دارد.

این گرایش، به عنوان قدیمی ترین گرایش در رشته مهندسی برق، خود به چندین زیرگرایش تقسیم می‌شود.

در مبحث انتقال و توزیع، روش‌های مختلف انتقال برق اعم از کابل‌های هوایی و زیرزمینی، اصول مهندسی فشار قوی و همچنین مدیریت شبکه توزیع و توزیع بهینه را مطالعه می‌کنند.برای مثال ٬می‌توان با بهینه‌سازی شبکه‌های برق‌رسانی ٬ تا حد زیادی از تلفات در شبکه جلوگیری نمود که این‌کار موضوع این گرایش از مهندسی قدرت است.

مبحث حفاظت نیز به بررسی انواع وسایل و تجهیزات حفاظتی‌ای می‌پردازد که در مراحل مختلف تولید، توزیع، انتقال و مصرف انرژی، و تاسیسات الکتریکی و نیز انسان‌ها را در برابر حوادث مختلف محافظت می‌کنند.

گرایش ماشین‌های الکتریکی شامل ژنراتورها، ترانسفورمرها و موتورهای الکتریکی می‌شود که این شاخه از زمینه‌های مهم صنعتی و پژوهشی گرایش قدرت است.

گرایش الکترونیک قدرت به طراحی و بهره‌بردای از تجهیزات الکترونیکی ویژه سیستم‌های قدرت می‌پردازد.این تجهیزات باید با ولتاژ و جریان‌های بالا سازگار باشند. ماشین‌های الکتریکی ۳، بررسی سیستم‌های قدرت ۲، حفاظت سیستم، رله و حفاظت، اصول مهندسی عایق و فشار قوی، تولید و نیروگاه، طراحی و توسعه شبکه و مدیریت توزیع از اصلی‌ترین دروس این گرایش می‌باشند.
گرایش الکترونیک
مدارهای پیچیده الکترونیکی

الکترونیک علمی است که به بررسی حرکت الکترون در خلاء در مواد رسانا و یا نیمه رسانا و اثرات و کاربردهای آن می‌پردازد. با توجه به این تعریف، مهندس الکترونیک در زمینه ساخت قطعات الکترونیک و کاربرد آن در مدارها، فعالیت می‌کند. البته متأسفانه به علت عدم توانایی رقابت در بازار با برند های مشهور موجود، در ایران درسطح وسیع، تولید قطعات الکترونیکی صورت نمی‌گیرد.

به عبارت دیگر، زمینه فعالیت مهندسی الکترونیک را می‌توان به دو شاخه اصلی «ساخت قطعات و کاربرد مداری قطعه» و «طراحی مدارهای الکتریکی» تقسیم کرد.

تکنیک پالس، الکترونیک ۳، میکروپروسسور، معماری کامپیوتر، مدارهای مخابراتی، فیزیک مدرن و فیزیک الکترونیک از جمله دروس اصلی گرایش الکترونیک محسوب می‌شوند.
گرایش مخابرات
یک رادار مخابراتی

هدف از مخابرات ارسال و انتقال اطلاعات از نقطه‌ای به نقطه دیگر است که این اطلاعات می‌تواند صوت، تصویر یا داده‌های کامپیوتری باشد.

مخابرات، گرایشی از مهندسی برق است که در حوزه ارسال و دریافت اطلاعات از روش‌های موجی و مخابراتی فعالیت می‌کند. مهندسی مخابرات با ممکن ساختن ایجاد ارتباط پرسرعت ٬امن و آسان بین دو یا چند کاربر در مکان‌های مختلف ، زندگی انسان را متحول ساخته است.از آثار گسترش مهندسی مخابرات می‌توان به رادیو و تلویزیون٬ اینترنت و ماهواره‌های ارتباطی و یا تحقیقاتی(مخابرات فضایی) اشاره کرد.

مهندسی مخابرات از دو قسمت عمده‌ی مخابرات میدان و سیستم‌های مخابراتی تشکیل می‌شود. البته با توجه به گستردگی گرایش سیستم امروزه در برخی از دانشگاه ها مانند دانشگاه صنعتی شریف ، دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی اصفهان گرایش های رمز و شبکه از گرایش سیستم در مقطع کارشناسی ارشد جدا شده است.دروس اصلی گرایش مخابرات در مقطع کارشناسی عبارت است از : میدان و امواج ، مایکروویو و آنتن ، فیلتر وسنتز مدار ( مرتبط یا مخابرات میدان ) مخابرات دیجیتال و اصول پردازش سیگنال های گسسته در زمان ( مرتبط با گرایش سیستم های مخابراتی ).
گرایش مخابرات میدان

در مبحث میدان، مهندسان با ارسال ٬انتشار و دریافت امواج الکترومغناطیسی از طریق یک کانال مخابراتی (که می‌تواند فضای آزاد در مخابرات بی‌سیم و یا یک فیبر نوری در مخابرات فیبر نوری باشد) و فرستنده و گیرنده (که می‌تواند یک آنتن ماهواره در مخابرات ماهواره‌ای و یا یک مدار الکترونیکی در مخابرات فیبر نوری باشد) سروکار دارند. به عبارت دیگر ٬ می‌توان گفت مهندسین میدان به‌طور عمده با جنبه‌ی فیزیکی چگونگی انتقال امواج حاوی اطلاعات ٬ از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر روبه‌رو هستند.بدین‌ترتیب مهندسی مخابرات میدان ٬ رابطه زیادی با فیزیک کاربردی (در قسمت الکترومغناطیس) دارد.

برخی از دروس گرایش مخابرات میدان در مقطع کارشناسی ارشد عبارت است از الکترومغناطیس پیشرفته ، ریاضیات مهندسی پیشرفته ، اجزاء نیمه هادی مایکروویو ، طراحی مدارات فعال مایکروویو ، فیبر نوری ، تئوری پراکندگی امواج و روش های عددی در الکترومغناطیس .
گرایش سیستم‌های مخابراتی

مساله پردازش و بهینه‌سازی این سیگنال اطلاعات ــ جدای از اینکه شکل فیزیکی این سیگنال چگونه است ــ موضوع مهندسی سیستم‌های مخابراتی است. در گرایش مخابرات سیستم٬ به طور عمده با سیگنال اطلاعات به صورت یک تابع ریاضی برخورد می‌کنند.در این مبحث ، مهندسان با ریاضیات مربوط به نظریه اطلاعات و نیز پردازش سیگنال برای آماده‌سازی آن جهت ارسال از طریق مورد نظر(آنتن٬ فیبر نوری٬ موج‌بر و ...) ٬و در کل ٬ طراحی و بهبود سامانه‌های مخابراتی جهت دستیابی به سرعت و امنیت و قابلیت اطمینان بیشترسروکار دارند. برای مثال می‌توان به بهینه‌سازی و مقاوم سازی سیگنال دربرابر نویز و رمزگذاری اطلاعات جهت امنیت ارسال و بهینه‌سازی آن اشاره کرد. بدین‌ترتیب مهندسی سیستم‌های مخابراتی ٬ رابطه زیادی با ریاضیات کاربردی دارد.

دروس گرایش سیستم های مخابراتی در مقطع کارشناسی ارشد بسیار متنوع است. برخی از این دروس عبارتند از : فرایند تصادفی ، مخابرات پیشرفته ، تئوری اطلاعات ، تئوری کدینگ ، تئوری تخمین و آشکارسازی ، تئوری صف ، اصول سیستم های رادار ، مخابرات ماهواره ای ، پردازش صحبت ، پردازش تصویر و ویدئو ، پردازش زمان - فرکانس ، مخابرات نوری ، فیبر نوری ، انتقال داده و شبکه های کامپیوتری ، شبکه مخابرات داده.
گرایش مخابرات رمز

این گرایش برای اولین بار در ایران در سال ۱٣٧٨ در پژوهشکده ی الکترونیک دانشگاه شریف وابسته به دانشکده ی برق این دانشگاه،پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را آغاز کرد. عمده فعالیت محققین مخابرات رمز در حوزه ارسال و دریافت امن اطلاعات می باشد که به طور کلی شامل امنیت در پردازش سیگنال ، امنیت در شبکه های کامپیوتری ، امنیت در الگوریتم های رمزنگاری و امنیت در انتقال اطلاعات می باشد.

دروس اصلی این گرایش در دانشگاه صنعتی شریف شامل ریاضیات رمزنگاری ، رمزنگاری مقدماتی و پیشرفته ، مخابرات پیشرفته و فرایند های تصادفی است. ضمناً دانشجویان می توانند دروسی مانند نهان سازی اطلاعات ، تئوری کدینگ و اطلاعات ، تئوری اطلاعات شبکه ، شبکه های کامپیوتری و... را به عنوان دروس اختیاری اخذ کنند
گرایش کنترل
مهندسی کنترل و هدایت موشکها

اگر بخواهیم یک تعریف کلی از کنترل ارائه دهیم، می‌توانیم بگوییم که هدف این علم، کنترل متغیرهای اساسی سیستم (که متغیرهای خروجی می‌تواند تنها بخشی از این متغیرها باشد) بر مبنای برخی ملاکهای مطلوب می‌باشد. این ملاکها می‌تواند سرعت یک موشک، دمای یک اتاق، زاویه‌ی چرخش بازوی ربات و... باشد. به عنوان یک مثال ساده می‌توان کنترل زمان اوج گیری یک هواپیمای جنگنده را در نظر گرفت.در این مثال٬ زاویه پره‌های هواپیما، میزان سوخت تزریقی و سایر متغیرهای تاثیرگذار بایستی با روش‌های ریاضی محاسبه و سیستم کنترل‌کننده به دقت طراحی شود تا بتوان زمان عکس‌العمل سیستم را کاهش داد و آن را در برابر اثرات نویز محیط ( مانند وزش باد یا ...) مقاوم کرد.

کنترل، در پیشرفت علوم دیگر نقش ارزنده‌ای را ایفا می‌کند. به طور کلی می‌توان گفت مهندسی کنترل حلقه اتصال میان مهندسی برق و رشته‌های دیگر می‌باشد. امروزه مهندسی کنترل به صورت بخش اصلی و مهمی از فرایندهای صنعتی و تولیدی درآمده‌است.

به کمک این علم می‌توان به عملکرد بهینه سیستم‌های پویا، بهبود کیفیت و ارزان‌تر شدن فراورده‌های تولیدی، گسترش میزان تولید، ماشینی کردن بسیاری از عملیات تکراری و خسته‌کننده دستی و نظایر آن دست یافت. هدف سیستم کنترل‌کننده عبارت است از کنترل خروجی‌ها(مانند زاویه‌ی حمله‌ی موشک هدایت‌شونده) به روش معین به کمک ورودی‌ها(مانند سیگنال دریافتی از رادار موشک) از طریق اجزای سیستم کنترل که می‌تواند شامل اجزای الکتریکی، مکانیکی و شیمیایی به تناسب نوع سیستم کنترل باشد.

یکی از مفاهیم پرکاربرد در این رشته مفهوم پسخورد (فیدبک) می‌باشد. پسخورد در واقع اندازه گیری متغیرهای خروجی و استفاده از این متغیرهای اندازه گیری شده برای اصلاح متغیر ورودی سیستم می‌باشد.برای مثال ٬ در یک سیستم سرمایشی٬ یک سنسور٬ که در واقع یک دماسنج است٬ دمای اتاق را اندازه‌گیری می‌کند تا سیستم بتواند از دما مطلع شده و از کاهش یا افزایش بیش از اندازه دما جلوگیری کند. با استفاده از سیستمهای دارای پسخورد می‌توان بسیاری از فرایندهای صنعتی را به صورت خودکار کنترل کرد. اتوماسیون صنعتی بخشی از رشته کنترل می‌باشد که بر پایه سیستمهای فیدبک‌دار توانسته‌است صنعت مدرنی را پایه گذاری کند.

گفتنی است که گرایش کنترل دارای زیر بخش‌های متنوعی مانند کنترل خطی، کنترل غیرخطی،کنترل مقاوم،کنترل تطبیقی،کنترل دیجیتال،کنترل فازی و غیره‌است.

از دروس اصلی این گرایش مهندسی برق می‌توان به کنترل دیجیتال و کنترل غیرخطی، کنترل مدرن، کنترل صنعتی، ابزار دقیق، اصول میکروکامپیوتر، ترمودینامیک، مبانی تحقیق در عملیات، سیستم های کنترل پیشرفته و سیستمهای کنترل خطی اشاره کرد.
وضعیت تحصیل در مقاطع بالاتر از کارشناسی

فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی برق که مدرک خود را در یکی از چهار گرایش الکترونیک، مخابرات، قدرت و کنترل می‌گیرد، می‌تواند در یکی از این گرایشها (اختیاری) یا رشته‌ای که برق زیر مجموعه‌ای برای آن تعریف شده، ادامه تحصیل نماید. این رشته به صورت: مهندسی برق- الکترونیک(سه گرایش طراحی آنالوگ، مدارهای دیجیتال، ادوات میکرو و نانو الکترونیک)، برق- قدرت، برق- مخابرات (شامل گرایش‌های: میدان و مایکروویو نوری، سیستم،رمز، شبکه) برق- کنترل، مهندسی پزشکی (گرایش بیوالکتریک)،مهندسی مکاترونیک (شامل گرایش های:انسان جنبی ماشین،کنترل،رباتیک) مهندسی هسته‌ای (دو گرایش مهندسی رآکتور و مهندسی پرتو پزشکی، مهندسی کامپیوتر (معماری کامپیوتر، هوش مصنوعی و رباتیک) است. برای تحصیل در مقطع دکترای تخصصی، می‌توان، در هر یک از زیرشاخه‌های تخصصی‌تر گرایشهای یاد شده میزان مورد نیاز واحدها را اخذ کرد و رساله دکتری را در همان موضوع خاص ارائه داد. مسلم است این زیر شاخه‌ها، گرایشهای تخصصی تر این چهار گرایش است. رشته برق به دلیل کاربردی بودن آن در بسیاری از علوم مهندسی دیگر، برای فارغ التحصیلان امکان تحصیل در بسیاری گرایشها و دانشها را فراهم می‌کند.

فیزیک‌دان

یک فیزیک‌دان‌ (یا فیزیک پیشه) (به انگلیسی: physicist) یک دانشمند است که در زمینه فیزیک پژوهش می‌کند. فیزیک‌دان‌ها پدیده‌های بسیاری را در مقیاس‌های طولی بسیار گسترده بررسی می‌کنند. : از ذرات بنیادی که تشکیل دهندهٔ ماده هستند، تا کهکشان‌ها و سراسر جهان هستی مادی به عنوان یک کل، در کیهان شناسی.

محتویات

    ۱ آموزش
    ۲ اشتغال
    ۳ جایزه‌ها
    ۴ برخی فیزیک‌دان‌های مشهور
    ۵ جستارهای وابسته
    ۶ پیوند به بیرون
    ۷ پانویس

آموزش
آلبرت اینشتین، واضع نظریه نسبیت عام و از تاثیرگذارترین دانشمندان در طول تاریخ؛ وی توسط مجله تایم به عنوان اثرگذارترین فرد قرن بیستم شناخته شد.[۱]

بیشتر مطالب ارائه شده در دوره کارشناسی فیزیک مربوط به دستاوردهای حدود یک قرن قبل و پیش از آن در فیزیک هستند. نظریه انتشار نور ابن هیثم در حدود قرن یازدهم میلادی ارائه شد، قوانین حرکت نیوتن و قانون جهانی گرانش نیوتون در قرن هفدهم، الکترومغناطیس در قرن نوزدهم و نسبیت خاص و مکانیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم مطرح گردیدند. برنامه آموزش کارشناسی فیزیک معمولاً شامل این درس‌ها می‌شود: مکانیک کلاسیک، الکترومغناطیس، شیمی عمومی، ترمودینامیک، موج و اپتیک، نسبیت خاص، فیزیک جدید، مکانیک کوانتوم، فیزیک حالت جامد، کیهان شناسی و اخیراً فیزیک ذرات بنیادی. همچنین دانش جویان فیزیک، درس‌های ریاضی بسیاری را در زمینه آنالیز ریاضی و جبر خطی فرا می‌گیرند و مهارت‌های زیادی نیز در برنامه نویسی و فیزیک محاسباتی کسب می‌کنند.

بیشتر دانسته‌های لازم برای پژوهش، در دورهٔ دکترا و کارشناسی ارشد فرا گرفته می‌شوند. در این مقاطع، دانشجویان وارد زمینه‌های تخصصی تر فیزیک می‌شوند.
اشتغال

دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌های دولتی و صنایع خصوصی بزرگترین استخدام‌کنندگان فیزیک‌دان‌ها هستند. به دلیل گستردگی آموخته‌های دانشجویان فیزیک، بسیاری از آن‌ها توانایی‌های لازم برای فعالیت معمولاً با موفقیت در زمینه‌های دیگر را، به خصوص در مهندسی، اقتصاد و علوم مالی و رایانش دارا هستند.
جایزه‌ها

هر سال جوایز بسیاری توسط سازمان‌ها و موسسه‌های گوناگون به دستاوردهای برجسته در زمینه‌های مختلف فیزیک، اهدا می‌شوند. معتبرترین جایزه در رشتهٔ فیزیک، جایزهٔ نوبل است که از سال ۱۹۰۱ توسط آکادمی سلطنتی علوم سوئد داده می‌شود.
برخی فیزیک‌دان‌های مشهور

از فیزیک‌دان‌های نامدار می‌توان به نیوتون، اینشتین، ارشمیدس، خوارزمی، ابن هیثم، کوپرنیک، کپلر، گالیله، رادرفورد، پلانک، ماری کوری، شرودینگر، فارادی، فرمی، پائولی، آمپر، کارنو، ماکسول، هایزنبرگ، هرتز، فاینمن، هاوکینگ، هوک، تسلا، بوهر و دیراک اشاره کرد.

مدار الکتریکی

مدارهای الکتریکی از به‌هم پیوستن المان‌های الکتریکی یا غیر فعال (مقاومت، خازن، سلف، لامپ، و ...) یا المانهای الکترونیکی یا فعال (دیود، ترانزیستور، IC، و ...) یا ترکیبی از آن دو بوجود می‌آید به طوری که حداقل یک مسیر بسته را ایجاد کنند و جریان الکتریکی بتواند در این مسیر بسته جاری شود.

اگر عناصر تشکیل دهندهٔ مدار الکتریکی باشند، مدار الکتریکی نامیده می‌شود، و اگر عناصر الکتریکی و الکترونیکی باشند، مدار الکترونیکی است .

هر مدارالکتریکی از اجزای اصلی زیر تشکیل شده است:

    یک منبع تغذیه‌الکتریکی مانند باتری یا ژنراتور
    سیم‌های رابط: سیم‌ها یا نوارهای ارتباط دهنده مدار، از یک ماده رسانای الکتریسیته خوب مانند مس تشکیل می‌شوند.
    مصرف کننده یا بار[۱]: وقتی می‌گوییم یک مدار الکتریکی تشکیل شده است، که اتصال دهنده‌ها و سایر قطعات، یک حلقه بسته را بوجود آورده باشند. تنها در این صورت است که جریان برق برقرار می‌شود.
    المانهای مداری: همچون خازن، مقاومت، سلف، ترانسفورماتور، دیود

تبدیل لاپلاس

ترادیس لاپلاس (یا تبدیل لاپلاس) (به انگلیسی: Laplace transform) در ریاضیات یک تبدیل انتگرالی است که بسیار پرکاربرد است. ترادیس لاپلاس با نماد \displaystyle\mathcal{L} \left\{f(t)\right\} درواقع عملگری خطی از تابع (f (t با آرگومان حقیقی (t (t ≥ ۰ به تابع (F (s با آرگومان مختلط s است. در بسیاری از کاربردهای عملی، این ترادیس به صورت دوسویه عمل می‌کند. ویژگی مهم این ترادیس آن است که بسیاری از رابطه‌ها و تغییراتی که بر روی تابع اصلی (f (t برقرار هستند، در ترادیس یافتهٔ آن (F (s نیز با رابطه‌ای ساده و منطقی برقرار اند. [۱]

این ترادیس به افتخار پیر لاپلاس یعنی کسی که آن را در یکی از کارهایش بر روی نظریهٔ احتمالات معرفی کرده بود، ترادیس لاپلاس گذاشته شده‌است.

ترادیس لاپلاس شبیه به ترادیس یا تبدیل فوریه است با این تفاوت که ترادیس فوریه یک تابع را به حالت‌های ارتعاشی‌اش تجزیه می‌کند ولی ترادیس لاپلاس آن را به momentهایش تجزیه می‌کند. ترادیس‌های لاپلاس و فوریه هر دو برای حل معادله‌های دیفرانسیلی و انتگرالی کاربرد دارند. در فیزیک و مهندسی از این ترادیس برای تحلیل سامانهٔ نامتغیرهای خطی زمان مانند مدارهای الکتریکی، ابزارهای نوری، و سامانه‌های مکانیکی استفاده می‌شود. در بیشتر موارد، ترادیس لاپلاس برای تبدیل سامانه‌هایی با ورودی و خروجی وابسته به زمان به سامانه‌ای وابسته به بسامد زاویه‌ای مختلط با یکای رادیان بر واحد زمان است. به عبارت دیگر، اگر سامانه‌ای را در نظر بگیریم که توصیف ریاضی یا تابع ورودی و خروحی آن را داشته باشیم، ترادیس لاپلاس آن به ما کمک می‌کند تا تابع جایگزینی را پیدا کنیم که تحلیل رفتار این تابع را آسان‌تر می‌کند.

روش تبدیل لاپلاس ، روش عملیاتی است که می تواند در حل معادلات دیفرانسیل خطی سودمند باشد . به کمک تبدیلهای لاپلاس می توان بسیاری از توابع متداول نظیر توابع سینوسی ، توابع سینوسی میرا ، و توابع نمایی را به توابع جبری با یک متغیر مختلط تبدیل کرد . عملیات جبری در صفحات مختلط می توانند جای عملیاتی مانند مشتقگیری و انتگرالگیری را بگیرند . از این رو یک معادله دیفرانسیل خطی را می توان به یک معادله جبری با یک متغیر مختلط تبدیل کرد . آنگاه جواب معادله دیفرانسیل را می توان به کمک جدول تبدیل لاپلاس یا روش تجزیه به کسرهای ساده بدست آورد .

یکی از مزایای روش تبدیل لاپلاس در این است که استفاده از روشهای ترسیمی برای پیش بینی عملکرد سیستم را بدون حل واقعی معادلات دیفرانسیل سیستم میسر می سازد . مزیت دیگر آن در این است که با حل معادله دیفرانسیل ، می توان هر دو مولفه گذرا و حالت ماندگار جواب را یکجا بدست آورد .

محتویات

    ۱ پیشینه
    ۲ تعریف
    ۳ ترادیس لاپلاس دو طرفه
    ۴ پانویس
    ۵ منابع
        ۵.۱ نوین
        ۵.۲ تاریخی
    ۶ پیوند به بیرون

پیشینه

ترادیس لاپلاس به بزرگداشت ریاضی‌دان و ستاره‌شناس فرانسوی پیر لاپلاس نامگذاری شده‌است. او اولین بار از این ترادیس در یکی از کارهایش بر روی نظریهٔ احتمالات استفاده کرد. از سال ۱۷۴۴ لئونارد اویلر شروع به تحقیق دربارهٔ انتگرال‌هایی با فرم زیر کرد:

    z = \int X(x) e^{ax}\, dx \quad\text{ and}\quad z = \int X(x) x^A \, dx

او از این ترادیس برای حل معادله‌های دیفرانسیل استفاده کرد ولی بیش از آن در این زمینه پیگیری نکرد.[۲] ژوزف لویی لاگرانژ از کسانی بود که از اویلر تاثیر گرفته‌اند، او در مطالعاتش بر روی انتگرال‌گیری از تابع چگالی احتمال رابطه‌هایی با شکل زیر را به دست آورد:

    \int X(x) e^{- a x} a^x\, dx,

برخی تاریخ نگاران امروزی از آن با نام نظریهٔ ترادیس نوین لاپلاس (به انگلیسی: modern Laplace transform theory) یاد کرده‌اند.[۳][۴][نیازمند شفاف‌سازی]

به نظر می‌رسد این گونه انتگرال‌ها اولین بار در سال ۱۷۸۲ مورد توجه لاپلاس قرار گرفته‌اند. در آن دوران، او تلاش می‌کرد تا مانند اویلر از خود انتگرال‌ها به عنوان راه حل معادله‌ها استفاده کند.[۵]. وی در سال ۱۷۸۵ گام اصلی را به جلو برداشت و به جای این که تنها به دنبال به دست آوردن یک جواب انتگرالی باشد سعی کرد بر روی خود ترادیس، تغییرهای لازم را بدهد. او ابتدا از انتگرالی با شکل زیر استفاده کرد:

    \int x^s \phi (x)\, dx,

تعریف

ترادیس لاپلاس تابع (f (t در مجموعهٔ اعداد حقیقی برای t ≥ ۰ تابع (F (s است که به صورت زیر تعریف می‌شود:

    F(s) = \mathcal{L} \left\{f(t)\right\}=\int_0^{\infty} e^{-st} f(t) \,dt.

پارامتر s عددی مختلط است که:

    s = \sigma + i \omega, \, با σ و ω حقیقی.

ترادیس لاپلاس دو طرفه

این ترادیس روی تابع‌هایی که روی کل R تعریف شده‌اند اعمال می‌شود و به صورت زیر است:

    F(s) = \mathcal{L} \left\{f(t)\right\}=\int_{-\infty}^\infty e^{-st} f(t) \,dt

معادلات ماکسول

معادله‌های ماکسول، معادله‌هایی هستند که چگونگی ایجاد شدن میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی را توسط بارها و جریانات الکتریکی و نیز پیدایش یکی از این میدان‌ها توسط تغییر میدان دیگر را توصیف می‌کنند. این معادله‌ها مبانی الکترومغناطیس (کلاسیک) و مهندسی برق به شمار می‌روند که اولین بار توسط فیزیکدان اسکاتلندی جیمز کلرک ماکسول فرمول‌بندی شده‌اند. انواع فرمولبندی برای این معادله‌ها می‌توان ارائه داد.خود ماکسول این معادلات را در قالب ۸ معادله فرمولبندی کرده بود ولی در حالت ۳ بعدی مشهورترین فرمول بندی فرمول‌بندی هوی‌ساید این معادلات است که دو فرم دیفرانسیلی و انتگرالی دارد.

فرم هوی‌ساید این معادله‌ها عبارت هستند از:
نام معادله     معادلهٔ دیفرانسیلی     معادلهٔ انتگرالی
قانون گاوس:     \nabla \cdot \mathbf{D} = \rho     \oint_S \mathbf{D} \cdot d\mathbf{A} = \int_V \rho dV
غیر موجودیت تک‌قطبی مغناطیسی
(قانون گاوس در مغناطیس):     \nabla \cdot \mathbf{B} = 0     \oint_S \mathbf{B} \cdot d\mathbf{A} = 0
قانون القای فارادی:     \nabla \times \mathbf{E} = -\frac{\partial \mathbf{B}} {\partial t}     \oint_C \mathbf{E} \cdot d\mathbf{l} = - \ { d \over dt } \int_S \mathbf{B} \cdot d\mathbf{A}
قانون آمپر به علاوه مکمل ماکسول:     \nabla \times \mathbf{H} = \mathbf{J} + \frac{\partial \mathbf{D}} {\partial t}     \oint_C \mathbf{H} \cdot d\mathbf{l} = \int_S \mathbf{J} \cdot d \mathbf{A} + {d \over dt} \int_S \mathbf{D} \cdot d \mathbf{A}

در اینجا \rho چگالی بار الکتریکی \mathbf J چگالی جریان الکتریکی، \mathbf E شدت میدان الکتریکی، \mathbf B شدت میدان مغناطیسی و \mathbf D و \mathbf H میدانهایی هستند که توسط چگالی قطبیت الکتریکی و مغناطیسی (به ترتیب \mathbf{P} و \mathbf{M}) در ماده تعریف می‌شوند. در صورتی که مادهً ما خطی باشد، داریم:

    \mathbf{P} = \chi_e \varepsilon_0 \mathbf{E}

    \mathbf{M} = \chi_m \mathbf{H}

و برای این دو میدان به دست می‌آوریم:

    \mathbf{D} \ \ = \ \ \varepsilon_0 \mathbf{E} + \mathbf{P} \ \ = \ \ (1 + \chi_e) \varepsilon_0 \mathbf{E} \ \ = \ \ \varepsilon \mathbf{E}

    \mathbf{B} \ \ = \ \ \mu_0 ( \mathbf{H} + \mathbf{M} ) \ \ = \ \ (1 + \chi_m) \mu_0 \mathbf{H} \ \ = \ \ \mu \mathbf{H}

محتویات

    ۱ فرم تانسوری
    ۲ معادلات ماکسول
    ۳ توضیح مفهومی
    ۴ قانون گاوس
    ۵ قانون مغناطیسی گاوس
    ۶ قانون فارادی
    ۷ قانون آمپر با تصحیح ماکسول
    ۸ فرمول متداول در واحدهای SI
    ۹ ارتباط بین فرمولهای دیفرانسیل و انتگرال
    ۱۰ معادلات خلاء، امواج الکترومغناطیسی و سرعت نور
    ۱۱ معادلات در واحدهای گوسی
    ۱۲ میکروسکوپی" در مقابل "ماکروسکوپی
    ۱۳ میدانهای کمکی، قطبش و خاصیت مغناطیسی
    ۱۴ روابط ساختاری
    ۱۵ مواد بدون قطبش و خاصیت مغناطیسی ("خلاء")
    ۱۶ مواد غیرخطی
    ۱۷ منابع

فرم تانسوری

فرم تانسوری چهاربعدی این معادلات این گونه است:

    \partial _{\mu }F ^{\nu \mu }=4~\pi J ^{\nu }\,

    \partial _[{\mu }F _{\nu \lambda ]}=0\,

معادله دوم به اتحاد بیانکی مشهور است.
معادلات ماکسول

معادلات ماکسول مجموعه ای از معادلات دیفرانسیل مشتقات جزئی است که همراه با قانون نیروی لورنتس، تشکیل بنیاد کلاسیک الکترودینامیک، اپتیک کلاسیک و مدارهای الکتریکی را می دهد . این رشته ها به نوبه خود زمینه برق و ارتباطات فناوری مدرن هستند . معادلات ماکسول پس از فیزیکدان و ریاضیدان اسکاتلندی جیمز کلرک ماکسول نامگذاری شده است، زیرا در شکل اولیه آنها همه در یک مقاله چهار بخشی، "در خطوط فیزیکی از نیروی"، که او در میان سال های 1861 و 1862 منتشر شده است . فرم ریاضی قانون نیروی لورنتس نیز در این مقاله ظاهر شد . معادلات راه حل هایی که انتشار امواج در خلاء با یک سرعت ثابت را توصیف می کند. ماکسول همچنین تذکر داد که این سرعت با سرعت هم اندازه نور ، و به درستی حدس زده است که نور، مانند امواج رادیویی و اشعه X ، صورتی از تابش الکترومغناطیسی در محدوده طول موج خاص است. معادلات ماکسول توصیف می کند که میدان های الکتریکی و مغناطیسی چگونه تولید می شوند و با بار و جریان در تغییر هستند. . معادلات دارای دو نوع تغییر اصلی هستند . "میکروسکوپی" مجموعه ای از معادلات ماکسول که از بار کل و جریان کل شامل سطح مشکل به محاسبه اتمی بار و جریان در مواد استفاده می کند. "ماکروسکوپی" مجموعه ای از معادلات ماکسول که دو رشته کمکی تعریف می کند که می توانیم گام به گام این بارهای "اتمی" اندازه گیری شده را بدانیم. نوشتن معادلات ماکسول به اشکال دیگر که هنوز هم "معادلات ماکسول" نامیده می شوند اغلب مفید است.چندین فرمول طبیعی تعریف شده در چهار بعد فضا زمان، نسبتاً فضا و کاملاً زمان ، که آشکارا سازگار با نسبیت خاص و عام هستند وجود دارد. چنین چهار فرمول ابعادی به طور معمول در فیزیک انرژی بالا و گرانشی استفاده می شوند. در مکانیک کوانتوم، نسخه بر اساس پتانسیل های الکتریکی و مغناطیسی هستند ترجیح داده می شود. از آنجا که معادلات ماکسول دلالت بر سرعت ثابت نور دارند، آنها مدت ها معتقد بودند که این فقط برای یک ناظرساکن با توجه به فرض "اتر" معتبر است . انیشتین، در تئوری ویژه نسبیت نظریه ای به جای معادلات ماکسول داد که برای ناظر دلخواه(ساکن و متحرک) معتبر بود ، و نشان داد که این مفاهیم ازنظر فیزیکی مستقل از فضا و زمان ناظراست. از اواسط قرن 20، فهمیده شد که، با این حال، که معادلات ماکسول،قوانین دقیق جهانی نیستند اما تقریب دقیق تر از نظریه اساسی الکترودینامیک کوانتومی است.
توضیح مفهومی

به صورت مفهومی، معادلات ماکسول توصیف می کند چگونه بارهای الکتریکی و جریان های الکتریکی به عنوان منابع برای میدان های الکتریکی و مغناطیسی عمل می کنند . علاوه بر این، آن را توضیح می دهد که چگونه یک میدان الکتریکی متغیر با زمان یک میدان مغناطیسی متغیر با زمان تولید می کند و بالعکس. (برای توصیف ریاضی از این قوانین پایین را ببینید.) معادله از چهار معادله، دوتا از آنها، قانون گاوس و قانون گاوس برای مغناطیس، توصیف چگونه میدان ها از بارها سرچشمه می گیرند. (برای میدان مغناطیسی شارژ مغناطیسی و در نتیجه خطوط میدان های مغناطیسی در هیچ جا نه ابتدا و نه انتها وجود ندارد.).دو معادله دیگر توصیف می کند که چگونه میدان به دور منابع مربوطه در گردش می باشند؛ میدان مغناطیسی در اطراف جریان های الکتریکی و میدان الکتریکی مختلف در قانون آمپر با اصلاح توسط ماکسول، در حالی که میدان الکتریکی در اطراف میدان های مغناطیسی مختلف در قانون فارادی "گردش"می کند.
قانون گاوس

قانون گاوس ارتباط بین میدان الکتریکی و بارهای الکتریکی را توصیف می کند که به موجب آن: خطوط میدان الکتریکی به دور از بارهای مثبت و به سوی بار منفی است. در زمینه شرح خطوط میدان، خطوط میدان الکتریکی شروع تنها در بارهای مثبت الکتریکی و انتهای آن در بارهای منفی الکتریکی است. شمارش تعداد خطوط میدان در یک سطح بسته، بنابراین، کل بار احاطه شده توسط آن سطح است . به اصطلاح فنی تر،آن مربوط شار الکتریکی را از طریق هر سطح بسته فرضی "سطح گاوسی" به بار الکتریکی محصور است.
قانون مغناطیسی گاوس

قانون مغناطیسی گاوس بیان می کند که هیچ "بار مغناطیسی" وجود ندارد(تک قطبی های مغناطیسی هم نامیده می شود)، شبیه به بارهای الکتریکی است. به جای آن، میدان مغناطیسی به دلیل مواد پیکربندی به نام دو قطبی ساخته شده اند. دو قطبی های مغناطیسی به عنوان بهترین حلقه های جریان نشان داده شده، اما شبیه بارهای مغناطیسی مثبت و منفی، جداناپذیر به یکدیگر متصل می شوند، هیچ بار مغناطیسی خالصی وجود ندارد. در خطوط میدان، این معادله می گوید که خطوط میدان مغناطیسی و نه شروع می شوند و نه پایان می پذیرند، بلکه حلقه ها و گسترش تا بی نهایت ایجاد میکند و برگشت میکند. به عبارت دیگر، هر خط میدان مغناطیسی که وارد یک حجم میشوند باید در جایی از آن خارج شوند. معادل فنی جملات این است که مجموع شار مغناطیسی را از طریق هر سطح گاوسی، صفر است، یا این که میدان مغناطیسی یک میدان برداری سلنوئیدی است.
قانون فارادی

قانون فارادی توصیف می کند که چگونه میدان مغناطیسی متغیر با زمان یک میدان الکتریکی " القاء " میکند. این جنبه از القای الکترومغناطیسی باعث ایجاد عامل پشت بسیاری ژنراتورهای الکتریکی است: به عنوان مثال، چرخش آهنربا باعث ایجاد زمینه تغییر مغناطیسی، که باعث تولید میدان الکتریکی در نزدیکی سیم است. (توجه : دو معادله ی مرتبط با هم وجود دارد که قانون فارادی نامیده میشود.شکل استفاده شده در معادلات مکسول همیشه معتبراست اما محدود تر از فرم عمومی آن توسط مایکل فارادی است.)
قانون آمپر با تصحیح ماکسول
نوشتار اصلی: Ampère's law with Maxwell's correction‎
آن وانگ's magnetic core memory (1954) is an application of قانون آمپر. Each core stores one bit of data.

قانون آمپر با تصحیح ماکسول بیان میکند که میدان مغناطیسی را می توان به دو روش تولید کرد:با جریان الکتریکی (این اصل "قانون آمپر" بود) و با تغییر میدان الکتریکی (این "تصحیح ماکسول" بود). تصحیح ماکسول به قانون آمپر بسیار مهم است: آن را نشان می دهد که نه تنها نتیجه تغییرات میدان مغناطیسی القای میدان الکتریکی است، بلکه تغییر الکتریکی موجب القای یک میدان مغناطیسی است. بنابراین، این معادلات به" امواج الکترومغناطیسی " اجازه می دهد به صورت خودکار از بین فضای خالی عبورکنند. (مراجعه کنید به معادله موج الکترومغناطیسی). سرعت محاسبه شده برای امواج الکترومغناطیسی، که می تواند از آزمایشات بار و جریان پیش بینی شود، دقیقاً منطبق با سرعت نور و در واقع، نور یک شکل از پرتوهای الکترومغناطیسی است (به عنوان اشعه های ایکس، امواج رادیویی، و ...). ماکسول ارتباط بین امواج بین الکترمغناطیس و نور را در سال 1861 فهمید . به دنبال آن متحد شدن تئوری الکترو مغناطیس و اپتیک ها.
فرمول متداول در واحدهای SI

فرمول دقیق ازمعادله ماکسول، بستگی به تعریف دقیقی از مقدار مربوط است . قراردادهای سیستم واحد متفاوت است به دلیل تعاریف مختلف (وابعاد) با جذب عوامل ابعاد مانند سرعت نور C تغییر کرده است. این باعث می شود ثابت خروجی متفاوت باشند . معادلات این بخش در قراردادهای با استفاده از واحدهای SI داده شده است. واحدهای دیگر که معمولاً استفاده می شود عبارتند از واحد گاوسی بر اساس سیستم(CGS) واحد لورنتس(Heaviside) (عمدتاً درفیزیک ذرات استفاده می شود)،و واحدهای پلانک (که در رشته فیزیک نظری مورد استفاده قرار می گیرند). پایین را نگاه کنید برای فرمول های با واحدهای گاوسی است. معادلات زیر فرمول های مرسوم از معادلات ماکسول وابسته به زمان در فضای 3 بعدی با استفاده از زبان بردار هستند. نمادهای پررنگ (bold) مربوط به مقادیر بردار، و نمادهای کج (ایتالیک) نشان دهنده مقدار عددی هستند.تعاریف اصطلاحات مورد استفاده در دو جدول معادلات در جدول دیگری بلافاصله پس ازآن داده شده است. برای شرح مفصلی از تفاوت بین میکروسکوپی (بار کل و جریان کل) و ماکروسکوپی (بار و جریان آزاد) انواع دیگری از معادلات ماکسول، پایین را ببینید.
ارتباط بین فرمولهای دیفرانسیل و انتگرال

فرمولهای معادلات دیفرانسیل و انتگرال ازنظر ریاضی معادل هستند. با قضیه دیورژانس در مورد قانون گوس و قانون گاوس برای مغناطیس، و توسط کلوین قضیه استوکس در مورد قانون فارادی و قانون آمپر. هر دو فرمول دیفرانسیل و انتگرال مفید هستند.فرمول انتگرال اغلب می تواند به سادگی و به طور مستقیم محاسبه میدان از توزیع متقارن بارها و جریان مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر، فرمول دیفرانسیل نقطه شروع طبیعی تر برای محاسبه میدان در موقعیت های پیچیده تر (کمتر متقارن) است، به عنوان مثال با استفاده از تجزیه و تحلیل المان محدود.
معادلات خلاء، امواج الکترومغناطیسی و سرعت نور

در یک منطقه بدون بار (0= ρ) وبدون جریان (J = 0) از جمله در خلاء، معادلات ماکسول را کاهش دهد :

    \begin{align} \nabla \cdot \mathbf{E} &= 0 \quad &\nabla \times \mathbf{E} = \ -&\frac{\partial\mathbf B}{\partial t}, \\ \nabla \cdot \mathbf{B} &= 0 \quad &\nabla \times \mathbf{B} = \frac{1}{c^2} &\frac{\partial \mathbf E}{\partial t}. \end{align}

جایی که c = 2.99792458 \times 10^{8} m/s سرعت نور در خلا است. با بحث درباره کرل و با استفاده از معادلات کرل می توان معادلات موج را بدست آورد

    \frac{1}{c^2}\frac{\partial^2 \mathbf E}{\partial t^2} - \nabla^2 \mathbf E = 0, \quad \frac{1}{c^2}\frac{\partial^2 \mathbf B}{\partial t^2} - \nabla^2 \mathbf B = 0

به عبارت دیگر، B و E معادله موج را برآورده می کنند. علاوه بر این، E و B در جهت انتشار موج متقابلاً عمود بر یکدیگر هستند وبا یکدیگر هم فاز هستند. موج سینوسی هواپیما یک راه حل ویژه ای از این معادلات است. معادلات ماکسول توضیح می دهد که چگونه این امواج می تواند از طریق فضا انتشار یابند. تغییر میدان مغناطیسی باعث ایجاد تغییردر میدان الکتریکی ، از طریق قانون فارادی می شود.در حالی که میدان الکنریکی باعث ایجاد تغییر در میدان مغناطیسی طبق تصحیح قانون آمپر ماکسول است. به نوبه خود، که میدان الکتریکی ایجاد یک میدان مغناطیسی در حال تغییر از طریق اصلاح ماکسول قانون آمپر. حال این چرخه دائمی به این امواج، که به عنوان تابش الکترومغناطیسی شناخته شده است، اجازه می دهد تا از طریق فضا در سرعت c حرکت کنند.
معادلات در واحدهای گوسی

دستگاه یکاهای گاوسی یک دستگاه یکای پراستفاده است که زیرمجموعه‌ای از دستگاه سانتیمتر گرم ثانیه ( CGS )می‌باشد . استفاده از واحدهای گاوسی منجر به تعییر شکل ظاهری معادلات ماکسول می‌شود. معادلات ماکسول در دستگاه گاوسی چنین هستند:

    معادلات ماکسول در دستگاه گاوسی Name     معادلات میکروسکوپیک     معادلات ماکروسکوپیک
    قانون گاوس     \nabla \cdot \mathbf{E} = 4\pi\rho_{\mathrm{tot}}     \nabla \cdot \mathbf{D} = 4\pi\rho_\mathrm{f}
    قانون مغناطیسی گاوس     \nabla \cdot \mathbf{B} = 0     مانند معادله میکروسکوپیک
    معادله ماکسول-فارادی (القای فارادی)     \nabla \times \mathbf{E} = -\frac{1}{c} \frac{\partial \mathbf{B}} {\partial t}     مانند معادله میکروسکوپیک
    قانون آمپر (با اصلاح ماکسول)     \nabla \times \mathbf{B} = \frac{1}{c} \frac{\partial \mathbf{E}}{\partial t} + \frac{4\pi}{c}\mathbf{J}_{\mathrm{tot}}     \nabla \times \mathbf{H} = \frac{1}{c} \frac{\partial \mathbf{D}} {\partial t} + \frac{4\pi}{c} \mathbf{J}_\mathrm{f}

میکروسکوپی" در مقابل "ماکروسکوپی

نوع میکروسکوپی از معادله ماکسول بیانگر میدان الکتریکی E و میدان مغناطیسی B در قوانین بار کل و جریان کل حاضر شامل بارها و جریان ها در سطح اتمی است. این گاهی اوقات صورت عمومی از معادلات ماکسول و یا "معادلات ماکسول در خلاء "نامیده می شود.نوع ماکروسکوپی معادله ماکسول به همان اندازه عمومی است ، با این حال، تفاوت... "معادلات ماکروسکوپی ماکسول"، همچنین به عنوان معادلات ماکسول در ماده شناخته شده است، بیشتر شبیه به کسانی است که ماکسول خود معرفی کرد. بر خلاف معادلات "میکروسکوپی"، آن عامل به بار وجریان محدود برای به دست آوردن معادله ای که فقط به بار و جریان آزاد بستگی دارد است.هزینه این فاکتور این است که زمینه های اضافی، جابجایی میدان D و میدان مغناطیسی H، تعریف می شوند که نیاز به تعیین دارند . معادلات تشکیل دهنده پدیدارشناسانه به زمینه های اضافی میدان الکتریکی E و میدان مغناطیسی B، اغلب از طریق یک رابطه خطی ساده مرتبط هستند.
میدانهای کمکی، قطبش و خاصیت مغناطیسی

تعریف های میدانهای کمکی عبارتند از :

    \mathbf{D}(\mathbf{r}, t) = \varepsilon_0 \mathbf{E}(\mathbf{r}, t) + \mathbf{P}(\mathbf{r}, t)
    \mathbf{H}(\mathbf{r}, t) = \frac{1}{\mu_0} \mathbf{B}(\mathbf{r}, t) - \mathbf{M}(\mathbf{r}, t),

که در آن P زمینه قطبش و M میدان مغناطیسی است به عنوان که در قوانین و مقررات از بار میکروسکوپی محدودشده و جریان محدود تعریف شده است.چگالی بار ماکروسکوپیک محدود شده ρb و چگالی جریان محدود Jb در شرایط استفاده از قطبش و مغناطش تعریف شده به عنوان :

        \rho_b = -\nabla\cdot\mathbf{P},
        \mathbf{J}_b = \nabla\times\mathbf{M} + \frac{\partial\mathbf{P}}{\partial t}.

اگر ما آزاد، محدود، و کل بار و چگالی جریان را تعریف کنیم

        \rho = \rho_b + \rho_f, \
        \mathbf{J} = \mathbf{J}_b + \mathbf{J}_f,

و با استفاده از روابط معینی برای حذف D وH معادلات ماکروسکوپیک ماکسول تبدیل به معادلات میکروسکوپی می شود.
روابط ساختاری

به منظور اعمال معادلات ماکروسکوپی ماکسول، مشخص کردن روابط میان جابجایی میدان D و E میدان الکتریکی، و همچنین به عنوان میدان مغناطیسی H و B لازم است. همچنین ، ما باید وابستگی قطبش P (افزایش شار محدود) و M خاصیت مغناطیسی (افزایش جریان محدود) در اعمال میدان الکتریکی و مغناطیسی را تعیین کنیم. معادلات تعیین شده به این روش، روابط ساختاری نامیده می شوند. دردنیای واقعی مواد ، روابط ساختاری به ندرت ساده هستند، به جز در حدود، و معمولاآنهایی که از طریق آزمایش تعیین شده است. برای توضیحات کاملتر مقاله اصلی را ببینید. اشکال ماکروسکوپی معادلات ماکسول برای مواد مختلف در زیر ارائه شده است. در هر صورت، قانون فارادی از القاء و قانون گاوس برای مغناطیس همیشه یکسان است.
مواد بدون قطبش و خاصیت مغناطیسی ("خلاء")

روابط ساختاری عبارتند از :

برای مقادیر ثابت و چون هیچ بار مقیدی وجود ندارد بار کل آزاد و جریان با هم برابرند

قانون گاوس تبدیل می شود به :

قانون مداری آمپر تبدیل می شود به :

یک بخش کلیدی از محتوای فیزیکی معادله ماکسول این است که خلاء (به عنوان مثال در فضای بین ستاره ای ، و در داخل خود اتم ها یافت می شود) ساده ترین ارتباطات خطی سازنده دارد. در بازرسی نزدیکتر این سادگی به ساختار متریک فضا بستگی دارد. در واقع، در 4 بعدی فرمول نسبیت، رابطه ساختاری از خلاء فضای متریک فضا-خلا لورنتز از زمان تا مقیاس مشخص می کند. (یعنی هندسه فضا زمان همشکل) یا به طور برابر، مخروط های نور.
مواد غیرخطی

در مورد مواد غیر خطی (برای مثال به اپتیک غیر خطی نگاه کنید)، D و P به E الزاماً مرتبط نیست، به طور مشابه B الزاماً مرتبط نیست با H یا M. به طور کلی یک رابطه وجود دارد D = D (E، B، X، T) و H = H (E، B، X، T) که پاسخ مواد فیزیکی راتوصیف می کند. برای یک شرح کامل نیز باید چگونگی رفتار جریان و چگالی بار در شرایط استفاده از E و B توصیف شود که احتمالاً با دیگر مقادیر فیزیکی مانند جرم، چگالی، فشار و سرعت حمل ذرات بار همراه تزویج شده است. فرمول های متغیر

نیرو

نیرو در فیزیک کمیتی برداری است که باعث شتاب گرفتن اجسام می‌شود. نیرو را به طور شهودی می‌توان با کشیدن یا هُل‌دادن توصیف کرد. شتاب جسم متناسب است با جمع برداری همهٔ نیروهای وارد بر جسم. در یک جسم صُلب (یعنی جسمی که ابعادش در فضا گسترده است و نمی‌توان آن را با یک نقطه تقریب زد) نیرو می‌تواند جسم را بچرخاند، تغییرشکل دهد یا فشار وارد بر آن را بیفزاید. اثرات چرخشی با گشتاور و تغییر شکل یا فشار با تنش توصیف می‌شوند.

محتویات

    ۱ تاریخچه
        ۱.۱ مفاهیم پیش از نیوتن
    ۲ مدل‌های بنیادی نیرو
    ۳ نیروهای نابنیادی
        ۳.۱ نیروی عمودبرسطح
        ۳.۲ اصطکاک
        ۳.۳ نیروی مقاوم شارّه
    ۴ مکانیک نیوتنی
    ۵ قوانین حرکت نیوتن
        ۵.۱ قانون اول نیوتن
        ۵.۲ قانون دوم نیوتن
        ۵.۳ قانون سوم نیوتن
    ۶ انواع نیرو
    ۷ منابع

تاریخچه

مفهوم نیرو از زمان‌های دور، در استاتیک و دینامیک مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعات باستانی روی استاتیک، در قرن سوم قبل از میلاد، در کارهای ارشمیدس به حد نهایی خود رسید که هم اکنون نیز قسمت‌هایی از فیزیک مدرن را تشکیل می‌دهند. در مقابل، دینامیک ارسطو، سوء تدبیرهایی شهودی از نقش نیرو ایجاد کرد که نهایتاً در قرن هفدهم و به خصوص در کارهای ایزاک نیوتن، تصحیح شدند. با پیشرفت مکانیک کوانتومی، هم اکنون می دانیم که ذرات از طریق بر هم کنشهای بنیادین، بر یکدیگر اثر می گذارند و لذا مدل استاندارد فیزیک ذرات، ادعا می‌کند که هر چیزی که اساساً به عنوان نیرو مشاهده می‌شود، در حقیقت توسط بوزونهای معیار تأثیر می گذارد. تنها چهار برهم کنش اساسی شناخته شده که به ترتیب قدرت عبارتند از: قوی، الکترومغناطیسی، ضعیف (که در سال ۱۹۷۰، الکتروضعیف (electroweak)به یک بر هم کنش واحد انجام شدند) و گرانشی.نیوتون یکی از بزرگ‌ترین پژوهش گران در مورد نیرو است.
مفاهیم پیش از نیوتن

مشهور است که ارسطو، نیرو را به عنوان هر چیزی که باعث می‌شود شیئی یک «حرکت غیر طبیعی» انجام دهد، توصیف کرد.

از قدیم، مفهوم نیرو برای کار کردن هر یک از هفت نوع ماشین ساده، اساسی تلقی می‌شده است. کمک مکانیکی که یک ماشین ساده فراهم می‌آورد، اجازه می‌داد تا یک نیروی کم را برای اثر گذاشتن روی جسمی در فاصله دورتر به کار برد. تجزیه تحلیل ویژگی‌های این چنین نیروها نهایتاً در کارهای ارشمیدس به غنی‌ترین حالت خود رسید، که به خصوص به خاطر فرمول‌بندی‌کردن رفتار «نیروهای شناور» نهفته در سیالات معروف است.

پیشرفت‌های فلسفه‌ای مفهوم یک نیرو در کاهایی از ارسطو به چشم می‌خورد. در کیهان شناسی ارسطویی، دنیای طبیعی چهار عنصر را نگه می‌داشت که در «حالات طبیعی» وجود داشتند. ارسطو عقیده داشت که برای اشیاء سنگین روی زمین مانند آب و زمین، حالت طبیعی این است که بدون حرکت روی زمین بمانند و این که آنها اگر تنها باشند، تمایل دارند به این حالت برسند. او بین میل ذاتی اشیاء برای رسیدن به «جای طبیعی» (برای مثال افتادن اشیاء سنگین) که به یک حرکت طبیعی منجر می‌شود، و حرکت غیرطبیعی یا اجباری که به عملکرد پیوسته یک نیرو محتاج است، تمایز قایل شد. این نظریه مبتنی بر مشاهدات روزمره این که اشیاء چگونه حرکت می‌کنند (مثلاً این که عملکرد ثابت یک نیرو برای حرکت کردن یک ارابه لازم است) مشکلات مفهوم زیادی از جمله برای توجیه رفتار پرتابه‌ها (مثلاً حرکت یک پیکان) داشت. این کاستی‌ها به طور کامل در قرن هفدهم در کارهای گالیله حل شد که متأثر از این ایده موجود در اواخر قرون وسطی بود که اشیائی که در یک حرکت اجباری هستند، یک نیروی ذاتی جنبشی با خود حمل می‌کنند.[نیازمند منبع]

گالیله در اوایل قرن هفده آزمایشی انجام داد که در آن سنگ‌ها و گلوله‌های توپی هر دو به پایین غلت داده می‌شدند تا به این وسیله نظریه حرکت ارسطو را رد کند. او نشان داد که اشیاء به مقداری مستقل از جرمشان، توسط گرانش شتاب می‌گیرند و بحث کرد که اشیاء همواره سرعت اولیه خودشان را بازمی یابند مگراینکه روی آنها نیروی مثلاً اصطکاک عمل کند.
مدل‌های بنیادی نیرو
نوشتار اصلی: نیروهای بنیادی در فیزیک

همهٔ نیروهایی که در جهان دیده می‌شوند، از چهار نیروی بنیادی سرچشمه می‌گیرند. نیروی هسته‌ای قوی و ضعیف فقط در اندازه‌های بسیار کوچک دیده می‌شوند و اجزای بنیادی ماده (ذرات زیراتمی) را در کنار هم نگه می‌دارند. نیروی الکترومغناطیسی بین بارهای الکتریکی و نیروی گرانش بین اجسام جرم‌دار اثر می‌کند. همهٔ نیروهای دیگر در طبیعت بر پایهٔ این چهار نیرو هستند. مثلاً نیروی اصطکاک به خاطر برهم‌کنش الکترومغناطیسی بین اتم‌های سطح دو جسم است یا نیروی فنر (قانون هوک) نیز به خاطر نیروهای الکترومغناطیسی بین اتم‌های سازندهٔ فنر است. نیروهای مرکزگرا (یا گریزازمرکز) در واقع نیروهای مَجازی هستند که به خاطر چرخش دستگاه مختصات دیده می‌شوند.
نیروهای نابنیادی

خیلی وقت‌ها در توصیف پدیده‌ها از برخی جزئیات آن‌ها چشم می‌پوشیم. این کار باعث می‌شود بتوانیم مدل‌های ساده‌ای برای آن‌ها بسازیم و نیروهایی را تعریف کنیم که پدیده را به تقریب توصیف می‌کنند.
نیروی عمودبرسطح

وقتی جسمی را روی سطح همواری می‌گذاریم، نیروی گرانشی به آن وارد می‌شود. برای این که جسم در سطح فرونرود، نیرویی نیز از سوی سطح به جسم وارد می‌شود. این نیرو به خاطر رانش الکترومغناطیسی بین اتم‌های جسم و اتم‌های سطح است و نیروی عمودبرسطح نام دارد. مقدار این نیرو همیشه به اندازه‌ای است که نیروهای دیگر عمود بر سطح (مانند وزن جسم) را خنثی کند.
اصطکاک
نوشتار اصلی: اصطکاک


اصطکاک نیرویی است که با حرکت دو سطح نسبت به هم مخالفت می‌کند. مقدار این نیرو منتاسب است با نیروی عمودبرسطح بین دو جسم. در مدل‌های ساده‌شده، اصطکاک را در دو دستهٔ اصطکاک جنبشی و اصطکاک ایستایی رده‌بندی می‌کنند.

نیروی اصطکاک ایستایی f_s وقتی دو جسم نسبت به هم ساکن‌اند به هر یک از دو جسم وارد می‌شود و دقیقاً مخالف نیرویی است که می‌خواهد دو جسم را نسبت به هم بلغزاند. این نیرو مقدار بیشینه‌ای دارد که با نیروی عمودبرسطح متناسب است:

f_{s,max}=\mu_s N

ضریب تناسب \mu_s ضریب اصطکاک ایستایی نام دارد و وابسته به ویژگی‌های دو سطح است. مقدار نیروی اصطکاک می‌تواند بین صفر تا این مقدار بیشینه تغییر کند.

نیروی اصطکاک جنبشی f_k وقتی دو جسم نسبت به هم در حرکتند به هر یک از دو جسم وارد می‌شود و مقدار آن ثابت و برابر با f_{k}=\mu_k N است. این نیرو در خلاف جهت حرکت دو جسم نسبت به یکدیگر است و با حرکت آن‌ها مخالفت می‌کند. ضریب تناسب \mu_k ضریب اصطکاک جنبشی نام دارد و وابسته به ویژگی‌های دو سطح است. \mu_k معمولاً کوچک‌تر از \mu_s است.

مدل ساده‌شدهٔ بالا فقط به تقریب درست است. مثلاً در این مدل نیروی اصطکاک به مساحت تماس دو جسم وابسته نیست، حال آن‌که در عمل این نیرو به سطح تماس دو جسم بستگی زیادی دارد.
نیروی مقاوم شارّه

نیروی مقاومت شاره هنگامی که جسمی با سرعت در یک شاره (سیال) مانند آب یا هوا حرکت می‌کند به آن وارد می‌شود. این نیرو خلاف جهت حرکت جسم است و مقدارش تابعی از سرعت جسم است.
مکانیک نیوتنی
نوشتار اصلی: مکانیک نیوتنی

ایزاک نیوتن، اولین کسی است که به طور صریح بیان کرده است که یک نیروی ثابت، یک میزان ثابت تغییر (مشتق زمانی) اندازه حرکت را موجب می‌شود. در حقیقت او اولین و تنها تعریف مکانیکی نیرو را ارائه داد (به صورت مشتق زمانی اندازه حرکت: F = \frac {dp}{dt}).

در سال ۱۶۸۷ نیوتن کتاب "Philosophiae Naturalis Principia Mathematica " خود را چاپ کرد که در آن او از مفاهیم اینرسی، نیرو و ایستایی برای توصیف حرکت اشیاء استفاده کرد.

خدمت بعدی نیوتن به نظریه نیرو قانون متد کردن حرکت اجسام آسمانی بود که ارسطو با مشاهده حرکت روی زمین، می پنداشت که آنها در یک حالت طبیعی حرکت ثابت هستند. او قانون جاذبه را ارائه داد که می‌توانست برای حرکت‌های آسمانی که قبلاً توسط قانون حرکت سیاره‌ای کپلر قابل توجیه بودند، به کار رود. مدل نیروی جاذبه او چنان قوی بود که از آن برای پیش بینی وجود اجسامی بزرگ همانند نپتون استفاده شد قبل از اینکه آنها را واقعاً مشاهده کنند.
قوانین حرکت نیوتن
نوشتار اصلی: قوانین حرکت نیوتن‎

هر چند معروف‌ترین معادله ایزاک نیوتن F = ma است، او در واقع شکل دیگری از قانون دوم حرکت خود، با استفاده از حساب دیفرانسیل ارائه کرد. در کتاب "Principia Mathematica"، نیوتن سه قانون حرکت ارائه کرده است که رابطه‌ای مستقیم با چگونگی توصیف نیروها در فیزیک دارند.
قانون اول نیوتن

قانون اول نیوتن درباره شرایط لازم برای سکون بحث می‌کند و به ویژه "اینرسی" را تعریف می‌کند که به جرم یک جسم مربوط است. با در نظر گرفتن ایده ارسطویی "حالت طبیعی"، شرط سرعت ثابت چه در حالت صفر و چه در حالت ناصفر، اینک "حالت طبیعی" اشیاء سنگین تلقی می‌شود. اشیاء به حرکت خود در حالت سرعت ثابت ادامه خواهند داد مگراینکه تحت تأثیر یک نیروی نامتعادل خارجی قرار گیرند.
قانون دوم نیوتن

اغلب نیرو را با استفاده از قانون دوم نیوتن، به صورت حاصلضرب جرم m در شتاب \vec a تعریف می‌کنند. فرمول \vec F = m \vec a گاهی به عنوان دومین فرمول معروف فیزیک تلقی می‌شود. نیوتن هرگز F = ma را به صورت صریح بیان نکرد، بلکه قانون دوم نیوتن در کتاب "Principia Mathematica" به صورت معادله دیفرانسیل برداری

\vec F = \frac{d \vec p}{dt} = \frac{d( m \vec v )}{dt}

توصیف شده است، که در آن \vec p اندازه حرکت سیستم است. نیرو میزان تغییر اندازه حرکت در واحد زمان است. شتاب میزان تغییر سرعت در واحد زمان است. این نتیجه که به صورت نتیجه‌ای مستقیم caveat در قانون اول نیوتن حاصل می‌شود، نشان می‌دهد که عقیده ارسطویی که یک نیروی شبکه‌ای لازم است تا یک شیئ در حال حرکت را با سرعت ثابت (و لذا با شتاب صفر) حفظ کند، به وضوح غلط بوده و فقط نتیجه یک تعریف نادقیق نبوده است.

استفاده از قانون دوم نیوتن به هر یک از صورتهایش به عنوان تعریف نیرو، در برخی از کتابهای درسی غیر دقیق تر، بی اعتبار معرفی شده است. زیرا این تعریف، همه محتویات تجربی را از قانون حذف می‌کند. در حقیقیت، \vec F در این معادله بیانگر یک نیروی شبکه‌ای (جمع برداری) است؛ در حال سکون، طبق تعریف، این بردار، صفر است. اما با این وجود نیروهایی متعادل موجود هستند و در واقع، قانون دوم نیوتن، نحوه تناسب شتاب و جرم را با نیرو بیان می‌کند که کدام یک از آنها را می‌توان بدون مراجعه به نیرو تعریف کرد. شتاب را می‌توان با با محاسبات حرکت‌شناسی (سینماتیک) تعریف کرد و نیز جرم را می‌توان مثلاً از طریق شمارش اتم‌ها تعیین کرد. اما با وجود اینکه سینماتیک در تجزیه و تحلیل‌های پیشرفته فیزیکی بسیار کارآمد است، هنوز سئوالات عمیقی وجود دارد از جمله اینکه تعریف دقیق جرم چیست؟ نسبت عام یک هم ارزی بین زمان فضای جرم معرفی می‌کند، اما بدون یک نظریه جامع گرانش کوانتومی، این هم ارزی گنگ می‌باشد چرا که معلوم نیست که آیا و چگونه این ارتباط در مقیاسهای میکروسکوپی برقرار است. با اندکی توجیه بیشتر، قانون دوم نیوتن را می‌توان به عنوان تعریف کمّی از جرم تلقی کرد به این صورت که قانون را به صورت یک تساوی نوشته، واحدهای نسبی نیرو و جرم را ثابت نگه داریم.

تعریف نیرو گاهی سئوال برانگیز است چرا که یا نهایتاً باید به درک شهودی ما از مشاهدات مستقیم رجوع کند یا به صورت ضمنی از طریق یک فرمول خودسازگار ریاضی تعریف شود. فیزیکدانان، فیلسوفان و ریاضیدانان معروفی که به دنبال تعریفی صریح تر از نیرو گشته اند، عبارتند از: Ernst Mach, Clifford Truesdell and Walter Noll.

پس از کسب موفقیت‌های تجربی، قانون نیوتن معمولاً برای اندازه گیری قدرت نیروها مورد استفاده قرار می‌گیرد. (برای مثال با استفاده از گردش‌های نجومی، نیروهای گرانشی اندازه گیری می‌شوند) با این وجود، نیرو و کمیتهایی که برای اندازه گیری آن مورد استفاده قرار می‌گیرند، همچنان مفاهیمی متمایز می‌باشند.
قانون سوم نیوتن

قانون سوم نیوتن، از به کار بردن تقارن در موقعیت هایی که نیروها را می‌توان به وجود اشیائی مختلف نسبت داده حاصل داده می‌شود. برای هر دو جسم (مثلاً ۱ و ۲) قانون سوم نیوتن بیان می‌کند که:

        \vec F_{12} = -\vec F_{21}

این قانون بیان می‌کند که نیروها همواره به صورت عمل و عکس العمل رخ می‌دهند. هر نیرویی که از عمل شیئ 2 به 1 اثر می‌کند. به طور اتوماتیک با نیرویی همراه است که از عمل جسم ۱ بر روی جسم ۲ حاصل می‌شود. اگر اجسام ۱ و ۲ را در یک دستگاه یکسان در نظر بگیریم، نیروی شبکه‌ای روی سیستم حاصل از واکنش‌های بین اجسام ۱ و ۲، صفر است زیرا:

        \vec F_{12} + \vec F_{21} = 0

این به این معناست که سیستم‌ها نمی‌توانند نیروهایی درونی تولید کنند که غیرمتوازن اند. اما اگر اشیاء ۱ و ۲ در سیستم‌های متمایز فرض شوند، آنگاه هر یک از این دو سیستم، نیروی نامتوازنی تجربه کرده طبق قانون دوم نیوتن نسبت به یکدیگر شتاب خواهد گرفت.

با ترکیب کردن قوانین دوم و سوم نیوتن می‌توان نشان داد که اندازه حرکت خطی هر سیستم محفوظ می ماند. با استفاده از \vec F_{12} = \frac{d \vec p_{12}}{dt} = -\vec F_{21} = -\frac{d \vec p_{21}}{dt} و انتگرال گیری نسبت به زمان، معادله

        \mathcal {4} \vec p_{12} = -\mathcal {4} \vec p_{21}

به دست خواهد آمد. برای سیستمی که شامل اشیاء ۱ و ۲ است، داریم

        \sum \mathcal {4} \vec p = \mathcal {4} \vec p_{12} + \mathcal {4} \vec p_{21} = 0

که همان محفوظ ماندن اندازه حرکت خطی را بیان می‌کند. تعمیم این حقیقت به یک سیستم مشتمل بر تعداد دلخواهی از ذرات، کاری سر راست است. این نشان می‌دهد که تغییر اندازه حرکت بین اشیاء موجود در یک سیستم، تأثیری روی اندازه حرکت سیستم نخواهد گذاشت. به طور کلی از آنجایی که همه نیروها ناشی از بر هم کنش اشیاء صلب است، می‌توان سیستمی تعریف کرد که در آن اندازه حرکت شبکه‌ای نه هرگز از بین می‌رود و نه هرگز به دست می‌آید.
انواع نیرو

انواع نیرو از نظر محلی که به آن وارد می شود: نیروی متمرکز: بر یک نقطه از جسم وارد می شود. نیروی گسترده: بر سطحی مشخص از جسم وارد می شود که به آن فشار نیز می گویند. انواع نیرو از نظر اثر حرکتی که روی جسم می گذارند: نیروی عمودی: نیرویی که بر سطحی عمود بر سطح مورد نشر وارد می شود. که خود می تواند شمال نیروی کششی و فشاری باشد. نیروی خمشی: نیرویی است که سبب ایجاد خمش در یک جسم می باشد مانند نیرو وارد به تیر های افقی ساختمان. در علوم مهندسی به آن لنگر خمشی نیز می گویند. نیروی پیچشی: نیرویی که سبب پیچش و گردش یک جسم حول محورش می شود مانند نیرویی که هوا بر ملخ هواپیما وارد می کند. نیروی کمانشی: اعمال نیور به یک جسم دراز در جهت محور طولی آن مانند نیروی وارد بر تیرهای عمودی ساختمان و یا نیروی وارد بر تیر چراغ برق

حساب برداری

حساب برداری (به انگلیسی: Vector Calculus)، شاخه‌ای از ریاضیات است که با مشتق و انتگرال میدان‌های برداری به‌ویژه در فضای اقلیدسی سه‌بعدی (\mathbf{R}^3) سر و کار دارد.

حساب برداری، گاهی به‌عنوان مترادف موضوع وسیع‌تر حساب چندمتغیره به‌کار می‌رود که علاوه بر حساب برداری، شامل مشتق پاره‌ای و انتگرال چندگانه هم می‌شود. حساب برداری، نقش مهمی در هندسه دیفرانسیل و معادلات دیفرانسیل با مشتقات پاره‌ای ایفا می‌کند و به‌طور گسترده‌ای در فیزیک و مهندسی، به‌ویژه در توصیف میدان‌های الکترومغناطیسی، میدان‌های گرانشی و دینامیک شاره‌ها به‌کار می‌رود.

حساب برداری، در اواخر قرن ۱۹ میلادی، توسط ویلارد گیبز و الیور هویساید و با تحلیل چهارگان‌ها شکل گرفت. بیشتر نمادها و واژگان فنی حساب برداری، توسط گیبز و ادوین ویلسون ابداع شده و در کتاب آنها با نام Vector Analysis که در سال ۱۹۰۱ منتشر شد، مورد استفاده قرار گرفتند.