اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

اس ام اس موزیک / دانلود آهنگ های جدید

بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۴

المپیک تابستانی ۱۹۰۴ (در انگلیسی: Games of the III Olympiad) که به طور رسمی با نام «بازی‌های المپیاد سوم» شناخته می‌شود، از ۱ ژوئیه تا ۲۳ نوامبر ۱۹۰۴ میلادی در شهر سنت‌لوئیس، در کشور ایالات متحده آمریکا و با حضور ۶۵۱ ورزشکار زن و مرد از ۱۲ کشور جهان و در ۱۷ رشته ورزشی برگزار شد.

کشتی فرنگی

کشتی فرنگی یکی از سبک‌های ورزش کشتی است که در سدهٔ ۱۹ میلادی در فرانسه ابداع شد و هرچند نام گِرِکو-رومن (یونانی-رومی) برای آن برگزیده شد، اما پیش از قرن نوزدهم تمرین نمی‌شد، چراکه کشتی یونانی‌ها و رومی‌های قدیم بیشتر به کشتی آزاد شباهت داشت.[۱]

در کشتی فرنگی استفاده از پا برای به زمین زدن حریف و گرفتن پائین کمر ممنوع است و بقیه مقررات آن مشابه کشتی آزاد دیگر سبک المپیکی کشتی است. این رشته در تمام ادوار المپیک به جز المپیک ۱۹۰۰ پاریس و المپیک ۱۹۰۴ لس آنجلس برگزار شده‌است. کشتی فرنگی در المپیک فقط در بخش مردان برگزار می‌شود.

محتویات

    ۱ مقررات
    ۲ اوزان
    ۳ قهرمانی کشتی فرنگی مردان جهان
    ۴ منابع

مقررات
اجرای فن سالتو در یک رقابت کشتی فرنگی

- بر اساس مقررات بین‌المللی هرگونه گرفتن، ضربه زدن و پرتاب کردن ملایم حریف مجاز است. اما هر نوع گرفتنی که زندگی یا سلامتی اعضای حریف را به خطر بیندازد مانند گرفتن گلو ممنوع است. همچنین استفاده از لگد، مشت، کله زدن و گرفتن دوبنده ممنوع است. جدیدترین مقررات کشتی فیلا که از سال ۲۰۱۳ به اجرا در می آید اینگونه است:

- کشتی در دو زمان ۳ دقیقه‌ای برگزار می‌شود.

- شمارش امتیازات به صورت مجموع هر دو زمان خواهد بود.

- خاک کردن ۲ امتیاز دارد. بیرون رفتن حریف از تشک و پوئن- اخطار تنها یک امتیاز خواهد داشت.

- در کشتی فرنگی وقتی امتیاز فنی یک کشتی گیر در هر زمان و یا در مجموع به اختلاف ۸ برسد، کشتی بلافاصله قطع و برنده اعلام خواهد شد.

- آشنا شدن شانه‌ها با تشک، ضربه فنی محسوب می‌شود.

- در کشتی فرنگی شرایط اخطار متفاوت از کشتی آزاد است. اولین تذکر به صورت هشدار است وبه حریف اجازه انتخاب می دهد که کشتی را در خاک ادامه دهد یا در سرپا . دومین هشدار به کشتی گیر کم کار این فرصت را به حریفش می‌دهد که کشتی را در خاک ادامه دهد یا در سرپا یک و یک امتیاز برای حریف در پی خواهد داشت. اگر کشتی گیری سه اخطاره شود، مسابقه قطع می‌شود و حریفش با امتیاز ضربه فنی برنده می‌شود.

- مسابقات می‌بایست روی تشک کشتی که حداقل ۱۰ متر قطر دارد برگزار شود.
اوزان

دسته‌های وزنی کشتی فرنگی هم مثل کشتی آزاد تاکنون بارها تغییر کرده است و تاکنون چندین بار تغییر کرده‌است. از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۳ رقابت‌های کشتی فرنگی [و آزاد] در رده سنی بزرگسالان در هفت وزن ِ ۵۵ کیلوگرم، ۶۰ کیلوگرم، ۶۶ کیلوگرم، ۷۴ کیلوگرم، ۸۴ کیلوگرم، ۹۶ کیلوگرم، ۱۲۰ کیلوگرم برگزار می‌شد.

در سال ۲۰۱۳ دسته‌بندی وزنی متفاوتی برای کشتی آزاد و فرنگی شامل ۶ وزن المپیکی و ۲ وزن غیر المپیکی در نظر گرفته شد که وزن‌های کشتی آزاد اینگونه است:

    ۵۹ کیلو
    ۶۶ کیلو
    ۷۱ کیلو (غیر المپیکی)
    ۷۵ کیلو
    ۸۰ کیلو(غیر المپیکی)
    ۸۵ کیلو
    ۹۸ کیلو
    ۱۳۰ کیلو

مسابقات کشتی فرنگی در ردهٔ نونهالان (۱۴ و ۱۵ سال) در ده وزن از ۲۹ تا ۸۵ کیلو، در ردهٔ نوجوانان (۱۶ و ۱۷ سال) در ده وزن از ۳۹ تا ۱۰۰ کیلو و در جوانان (۱۸ تا ۲۰ سال) در ۸ وزن از ۴۶ تا ۱۲۰ کیلوگرم برگزار می‌شود.
قهرمانی کشتی فرنگی مردان جهان
نوشتار اصلی: قهرمانی کشتی فرنگی مردان جهان

رقابت های قهرمانی کشتی فرنگی مردان جهان از سال ۱۹۰۴ و در چارچوب مسابقات قهرمانی کشتی جهان و در کنار دو بخش قهرمانی کشتی آزاد مردان جهان (از سال ۱۹۵۱) و قهرمانی کشتی آزاد زنان جهان (از سال ۱۹۸۷) برگزار می‌گردد. فیلا (که امروزه United World Wrestling نامیده می‌شود) برگزاری این مسابقات را به عهده دارد.

بازی‌های المپیک

بازی‌های المپیک به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی مجدداً احیا شد.[۱] در دوره باستان جشنها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند.[۲] پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند. ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.[۱]

محتویات

    ۱ تاریخچه و پیدایش بازیهای المپیک
        ۱.۱ دوران باستان
        ۱.۲ احیا مجدد در دوران مدرن
    ۲ رشد
    ۳ عضویت
    ۴ مشکل‌های المپیک
        ۴.۱ جنگ
        ۴.۲ کشتار مونیخ
        ۴.۳ تروریسم
        ۴.۴ سیاست
        ۴.۵ تحریم
        ۴.۶ داروهای نیروزا
    ۵ جنبش المپیک
        ۵.۱ نکوهش
    ۶ جشن‌ها
        ۶.۱ مراسم بازگشایی
        ۶.۲ مراسم پایانی
        ۶.۳ اهدای مدال
    ۷ نمادهای المپیک
    ۸ رشته‌های ورزشی در المپیک
        ۸.۱ دوستاری و حرفه‌ای گری در المپیک
    ۹ قهرمانان و مدال‌آوران المپیک
        ۹.۱ رده‌بندی مدال فردی در تمام دوره‌ها
        ۹.۲ رده‌بندی مدال کشوری
    ۱۰ میزبانان
    ۱۱ رشته‌هایی که کشور ایران در آنها مدعی مدال است
    ۱۲ منابع
    ۱۳ پیوند به بیرون
        ۱۳.۱ رسمی
        ۱۳.۲ دیگر پیوندها

تاریخچه و پیدایش بازیهای المپیک
دوران باستان
نوشتار اصلی: بازی‌های المپیک باستان
مجسمه زئوس. مسابقات المپیک برای ادای احترام به او در صحن مقدس او در المپیا برگزار می‌شد.

بازیهای المپیک در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.[۲]

افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول (که در اساطیر یونانی نیم خدا بود) آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش بوجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.[۳]

در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد (و نه برده) متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زنهای ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند.[۲][۱] مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنانکه مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.[۱]

مسابقات در ابتدا تنها شامل «مسابقه دو» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد.[۱] شرکت کنندگان که متشکل از افرادی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند. افراد در این مسابقات به صورت شخصی شرکت می‌کردند و نه به عنوان نمایندگان از شهر یا ناحیه‌ای خاص. تمرکز اصلی این مسابقات بر روی ویژگی‌های مردانه مانند قدرت و ورزیدگی که فرهنگ یونانی آن زمان ارج می‌نهاد پایه‌گذاری شده بود. بر خلاف سنت جاری در ناحیه مدیترانه که بر پوشیدگی تأکید داشت شرکت کنندگان برهنه در مسابقات شرکت می‌کردند (کلمه «ژیمناستیک» به عنوان مثال از کلمه یونانی به معنی «برهنه» می‌آید)[۲] مورخین نظریات متفاوتی جهت توضیح این موضوع ارایه کرده‌اند: حضور برهنه در بین عموم مردم بدون اینکه شخص تحریک جنسی بشود نشانگر کنترل شخص بر خودش است یا لخت بودن بخشی از مراسم مذهبی بود که بر مفهوم گذرا بودن تأکید می‌کرد یا عقیده به اینکه برهنگی قدرت جادویی به آنها در مقابل صدمات می‌داد و یا اینکه برهنگی لباس مخصوص افراد از طبقه بالا بود... چیزی که به هر حال مشخص است این است که یونانی‌ها برهنگی را خجالت آور نمی‌دانستند.[۱]

در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد می‌کنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشته‌های خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کرده‌است که در راه رفتن از همه سریعتر بوده‌است.

این جشنها بیشتر از آن جهت که عاملی بود برای ورزیده شدن و آماده کردن جوانان برای مقابله با هر نوع تجاوز بخاک یونان رونق گرفت.

رشته‌های ورزشی برگزار شده در ادوار مختلف این مسابقات شامل ماده‌های مختلف مسابقات دو، پرش، پرتاب دیسک، پنجگانه باستانی، مشتزنی، کشتی، پانکریشن، اسب‌دوانی و ارابه رانی می‌شد.[۴]

نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه می‌پرداختند، در حاشیه المپیک مسابقه‌های شعر و شاعری، سخن‌وری و موسیقی هم برگزار می‌گردید. جشن‌های «المپیا» ادامه داشت تا سال ۳۹۴ که امپراتور روم آن‌را تعطیل کرد. این تعطیلی طولانی سبب ویرانی «المپیا» و نیایشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلوانی گردید.
احیا مجدد در دوران مدرن

یک باستان‌شناس آلمانی به نام «کورتیوس» در دل تپه‌های خاموش «المپیا» به کاوش پرداخت، و آثار شگفتی را کشف کرد. فکر احیای این بازیها قوت گرفت و با هزاران دشواری مردی شریف، انسان دوست و دانشمند بنام «پی‌یر بارون دوکوبرتن» فرانسوی به کمک دوستان خود در سال ۱۸۸۹ در پاریس همایشی تشکیل داد و اساس بازیهای جدید المپیک را پی نهاد.

بازیهای المپیک با الهام ازاین نام و این دورهای قهرمانی بوجود آمد. رسماًازسال۱۸۹۶ بود که درآتن انجام گرفت وپس از آن هر چهارسال یکباردرنقاط مختلف جهان انجام گرفته‌است. وفقط سه دوره به دلیل جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم انجام نپذیرفت.
رشد

شمار شرکت کنندگان در المپیک از ۲۴۵ شرکت کننده از ۱۵ کشور جهان در سال ۱۸۹۶، به حدوداً ۱۱٬۱۰۰ ورزشکار از ۲۰۲ کشور جهان در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در آتن رسید. شمار شرکت کنندگان در المپیک زمستانی بسیار کمتر از شرکت کنندگان در المپیک تابستانی است؛ در المپیک زمستانی ۲۰۰۲ در سالت لیک سیتی، ۲٬۴۰۰ ورزشکار از ۷۷ کشور جهان در ۷۸ رویداد ورزشی با یکدیگر به رقابت پرداختند.

المپیک یکی از بزرگترین رویدادهای رسانه‌ای است. در المپیک سیدنی ۲۰۰۰ بیش از ۱۶٬۰۰۰ گزارشگر و روزنامه‌نگار حضور داشتند و حدود ۸/۳ میلیارد بیننده از طریق تلویزیون بازیها را مشاهده کردند. رشد المپیک یکی از بزرگترین مشکلاتی است که المپیک در حال حاضر با آن مواجه‌است. گرچه در دهه ۱۹۸۰، ورود ورزشکاران حرفه‌ای و کمک مالی توسط شرکت‌های بزرگ بین‌المللی مشکلات مالی را برطرف کرد، اما شمار زیاد ورزشکاران، خبرنگاران و تماشاچیان شهرهای میزبان را در مورد سازماندهی المپیک با مشکل مواجه می‌کند.
عضویت

در حال حاضر ۲۰۳ کشور در رقابتهای المپیک شرکت می‌کنند. این رقم از ۱۹۳ کشوری که سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته بیشتر است. کمیته بین‌المللی المپیک بر خلاف دیگر سازمانهای بین‌المللی به کشورهایی که دارای استقلال سیاسی نیستند نیز اجازه شرکت در رقابتهای المپیک را می‌دهد. در نتیجه، بسیاری از مستعمرات و کشورهای غیر مستقل اجازه دارند تا تیمها و ورزشکاران خاص خود را روانه مسابقات المپیک کنند حتی اگر این ورزشکاران دارای شهروندی یک کشور دیگر عضو کمیته المپیک باشند. سرزمینهایی همچون پورتوریکو، برمودا، و هونگ کونگ، نمونه‌های بارز این مساله هستند، و تمامی آنها گرچه قانوناً بخشی از یک کشور دیگر هستند اما به صورت کشورهایی مستقل در این رقابتها شرکت می‌کنند. همچنین، از سال ۱۹۸۰، تایوان تحت عنوان «چین تایپه»، و تحت پرچمی که کمیته بین‌المللی المپیک طراحی کرده در این رقابتها شرکت می‌کند. پیش از این سال جمهوری خلق چین به بهانه آنکه تایوان تحت عنوان «جمهوری چین» در این رقابتها شرکت می‌کرد از شرکت در این رقابتها امتناع می‌کرد. کمیته بین‌المللی المپیک در ۹ فوریه، ۲۰۰۶، جمهوری جزایر مارشال را به رسمیت شناخت و این سرزمین نیز می‌تواند در المپیک ۲۰۰۸ پکن شرکت کند.
مشکل‌های المپیک
جنگ

به رغم آنچه که کوبرتین امید آن را داشت، المپیک نتوانست مانع از وقوع جنگ شود در حقیقت، به خاطر جنگ سه المپیاد بدون برگزاری مسابقات المپیک سپری شد؛ المپیک ۱۹۱۶ به خاطر جنگ جهانی اول برگزار نشد، و رقابتهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ نیز به دلیل جنگ جهانی دوم برگزار نشد. همچنین، کشورهای پیروز جنگ جهانی اول مانع از حضور کشورهای مغلوب در المپیک ۱۹۲۰ شدند.
کشتار مونیخ

در حین برگزاری بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۲ در مونیخ (آلمان‌غربی)، ۱۱ عضو تیم المپیک اسرائیل توسط گروهی از سربازان انتقامجوی فلسطینی تحت عنوان سازمان سپتامبر سیاه، گروگان گرفته شدند. طی یک حمله آزادسازی نافرجام توسط پلیس آلمان‌غربی ۹ نفراز ورزشکاران اسرائیل، یک پلیس و ۵ نفر از گروگان‌گیران توسط گلوله‌های پلیس آلمان‌غربی کشته شدند. از آن واقعهٔ آزادسازی نافرجام، اکنون به نام کشتار مونیخ یاد می‌شود.
تروریسم

در زمان بازی‌های المپیک تابستانی سال ۱۹۹۶ در آتلانتا، جورجیا، ایالات متحده، انفجار بمبی در المپیک پارک سنتینال باعث کشته شدن ۲ نفر و زخمی شدن بیش از صد نفر شد. گفته می‌شود بمب گذار اریک رابرت رودلف بوده‌است که اکنون در سوپرمکس در فلورنس، کلورادو در حبس ابد بسر می‌برد؛ با این حال چندین تئوری توطئه در این مورد وجود دارد.

المپیک زمستانی ۲۰۰۲ در شهر سالت لیک، ایالات یوتا، ایالات متحده آمریکا، اولین سری از بازیهای المپیک زمستان بود که پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برگزار شد. از آن زمان تاکنون شرایط امنیتی سختی بر روی بازیهای المپیک اعمال می‌شود تا از فعالیت‌های تروریستی احتمالی جلوگیری شود.
سیاست

سیاست نیز در چند مورد در بازیهای المپیک اختلال ایجاد کرد که اولین آنها در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶ در برلین رخ داد. حزب نازی آلمان از این بازیها بعنوان حربه‌ای تبلیغاتی استفاده کرد. در این بازیها لو زلانگ با کمکی که به جسی اونز (دونده و پرنده سیاه پوست) در مسابقه پرش طول کرد، باعث شد او اول شود و خود در جایگاه دوم ایستاد و بدین گونه روح ورزشکاری را در بازیهای المپیک به نمایش گذاشت. جسی اونز در این مسابقات بر خلاف تصورات رایج در مورد برتری نژاد سفید، که به ویژه از سوی ناسیونال سوسیالیست‌های آلمانی مطرح شد، با کسب ۴ مدال طلا یکی از نقاط اوج ورزش سیاهان و جنبش ضد تبعیض نژادی را رقم زد.

اتحاد جماهیر شوروی تا بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۵۲ در هلسینکی در این بازیها شرکت نکرده بود. در عوض این کشور بازیهایی بین‌المللی به نام اسپارتاکاید را از سال ۱۹۲۸ به راه انداخته بود. بسیاری از ورزشکاران عضو اتحادیه‌های کارگری یا احزاب کمونیست یا هواداران آن‌ها بازیهای المپیک را تحریم نموده یا از حضور در آن منع می‌شدند و در عوض در بازیهای اسپارتاکاید شرکت می‌کردند.

ماجرای سیاسی دیگری که در مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد مربوط یه بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۶۸ در مکزیکوسیتی است. دو ورزشکار آمریکایی رشته دو و می‌دانی به نامهای تامی اسمیت و جان کارلوس بخاطر پیروزی در مسابقات دو ۲۰۰ متر به نشانه جنبش حمایت از حقوق سیاهان سلام نظامی با مشت‌های گره خورده دادند. در پاسخ رئیس کمیته بین‌المللی المپیک (آی او سی) اوری براندیژ از کمیته ملی المپیک ایالات متحده آمریکا خواست که این دو ورزشکار را به کشورشان باز گرداند و گرنه تیم دو و می‌دانی این کشور را اخراج خواهد کرد. مقامات ورزشی آمریکایی نیز ناگزیر آن دو را به کشور بازگرداند.

در پاسخ به این حرکت و رویکرد سیاست گریزانه کمیته بین‌المللی المپیک در سال ۱۹۷۳ تعدادی از ملت‌های تازه به استقلال رسیده، در حرکتی به نام گانفوا بازیهای کشورهای تازه شکل یافته با نام گانفو را آغاز کردند که به صراحت طرفدار دخالت سیاست در ورزش بود. آی او سی اعلام کرد که شرکت کنندگان در بازیهای گانفو حق حضور در بازیهای المپیک را ندارند.

آفریقای جنوبی هم از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۲ به دلیل مخالفت برخی از کشورها با سیاست آپارتاید در این کشور از حضور در بازیهای المپیک محروم شده بود.

در سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ حضور ورزشکاران اهل کشور افغانستان در المپیک و میدانهای جهانی و آسیایی به حالت تعلیق درآمد. پس از سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ افغانستان دوباره در بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۰۴ حضور یافت.
تحریم

بدلیل سرکوبی شورش مجارستانی‌ها توسط پیمان ورشو کشورهای هلند، اسپانیا، سویس المپیک ملبورن ۱۹۵۶ را تحریم کردند. کشورهای کامبوج، مصر، عراق و لبنان نبز به‌دلیل بحران کانال سوئز این بازیها را تحریم کردند.

در ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ جمع کثیری از کشورهای آفریقایی برای اجبار IOC به محروم کردن آفریقای جنوبی، رودزیا، نیوزیلند تهدید به تحریم بازیها کردند. IOC در دو مورد اول همکاری کرد، اما در المپیک ۱۹۷۶ اقدامی نکرد، زیرا تهدید تحریم از سوی تیم راگبی نیوزیلند به آفریقای جنوبی بود و راگبی جزو بازیهای المپیک محسوب نمی‌شد. با شروع بازیها کشورهای تهدیدکننده تیم‌های خود را به کشورشان بازگرداندند، در حالیکه برخی از ورزشکاران آفریقای جنوبی رقابت خود را آغاز کرده بودند. با این ورزشکاران که به اجبار دولتهایشان مجبور به ترک دهکده‌المپیک بودند همدردی شد. با این حال در خارج از آفریقا با این حرکت دولتها به سردی برخورد شد. ۲۱ کشور آفریقایی باضافه کشور گوانا به‌دلیل تحریم نشدن نیوزلند از المپیک، بازیهای مونترال را تحریم کردند.

همچنین در سال ۱۹۷۶، بدلیل فشارهایی که از سوی جمهوری خلق چین اعمال شد، کانادا به تیم اعزامی از جمهوری چین (تایوان) اعلام کرد که این تیم نمی‌تواند تحت نام «جمهوری چین» در المپیک تابستانی مونترال بازی کند، با این حال توافق شد که تایوان از پرچم و سرود ملی جمهوری خلق چین استفاده کند. تایوان مخالفت کرد و تا المپیک لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۴ در این بازیها حضور نیافت، تااینکه بار دیگر با نام «چین تایپه» و با پرچم مخصوص خود بازگشت.

در المپیک مسکو در سال ۱۹۸۰ و المپیک لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۴ طرفین درگیر در جنگ سرد بازیهای یکدیگر را تحریم کردند.

ایالات متحده بهمراه ۶۴ کشور دیگر از جمله ایران، المپیک مسکو در سال ۱۹۸۰ را به‌دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند؛ این در حالی‌ست که تنها ۱۶ کشور غربی در بازیهای المپیک مسکو حضور یافتند. بدلیل این تحریم فقط ۸۰ کشور در این المپیک حضور یافتند. از سال ۱۹۵۶ تاکنون این کمترین تعداد کشور حاضر در المپیک بوده‌است.

اتحاد جماهیر شوروی و ۱۴ عضو بلوک شرق (بجز رومانی) هم در دورهٔ بعدی المپیک یعنی در المپیک لس‌انجلس در سال ۱۹۸۴ با عنوان این مطلب که امنیت ورزشکارانشان تامین نیست در المپیک لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۴حضور نیافتند. تحریم کنندگان بازیهای المپیک سال ۱۹۸۴ همزمان با المپیک لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۴در ماه‌های ژوئیه-اوت در مسکو بین خودشان بازی‌هایی موسوم به جام دوستی را انجام دادند. جمهوری اسلامی ایران به دلیل تغییر مکان مسابقات از تهران به لس‌آنجلس به دلیل انقلاب اسلامی المپیک لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۴ را تحریم کرد.(جمهوری‌اسلامی‌ایران تنها کشوری‌ست که هر دو المپیک (۱۹۸۰ و ۱۹۸۴) را تحریم کرده‌است.)

در سال ۱۹۸۸ کره شمالی در اعتراض به اینکه با کره جنوبی میزبان مشترک نشده است، در المپیک سئول شرکت نکرد. سه کشور دیگر کوبا، اتیوپی، نیکاراگوئه (بدلیل مشکلات اقتصادی و عدم توانایی فرستادن ورزشکاران) همگی از حضور در بازیها انصراف دادند، اما برای اینکه توسط IOC تحریم نشوند، رسماً اعلام کردند که این بازی‌ها را تحریم کرده‌اند.

ایران بعد از انقلاب اسلامی، همواره مسابقات خود را با اسرائیل بایکوت کرده‌است،(ایران این‌کار را به‌طور واضح انجام نمی‌دهد و از راه‌های مشابه استفاده می‌کند، تا از تحریم توسط کشورهای دیگر خود را برهاند.) در المپیک ۲۰۰۴ در آتن، جودوکار ایرانی آرش میر اسماعیلی به عمد با پرخوری زیاد و افزایش وزن بیش‌از حدمجاز از مسابقه با حریف اسرائیلیِ خود (ایهود واکس) محروم شد. چنین اتفاقی در تاریخ برگزاری مسابقات المپیک بی‌سابقه بوده است.

در المپیک ۲۰۰۸ پس از آنکه معلوم شد دولت چین ۸۰۰هزار مترمربع از جنگل‌های استوایی و در معرض انقراض استان پاپوآی اندونزی را برای بازیهای المپیک ۲۰۰۸ (به‌قیمت یک میلیارد دلار) خریده‌است، گروه‌های طرفدار محیط زیست المپیک ۲۰۰۸ را تحریم کردند.
داروهای نیروزا

یکی از مهمترین مشکلات پیش روی المپیک (و بطور کلی رقابت‌های ورزشی بین‌المللی)، استفاده از داروهای نیروزا است. از اوایل قرن بیستم، بسیاری از ورزشکاران برای تقویت عملکرد خود به استفاده از دارو رو آوردند. به عنوان مثال، برنده دو ماراتن در المپیک تابستانی ۱۹۰۴ توسط مربی خود حتی در حین مسابقه از استریکنین و کنیاک استفاده کرده بود.

با شدت گرفتن استفاده از این روش‌ها، به تدریج این آگاهی پدید آمد که چنین روش‌هایی در ورزش سالم نیستند.

اولین و آخرین مورد مرگ در اثر استفاده از داروهای نیروزا در المپیک، در سال ۱۹۶۰ رخ داد. در میدان دوپرخه‌سواری رم، کنت انه‌مارک دانمارکی از دوچرخه‌اش به زمین خورد و پس از آن فوت کرد. بررسی پزشکی قانونی نشان داد که مرگ وی در اثر استفاده از امفتامین بوده‌است.

در اواسط دهه ۶۰، فدراسیون‌های ورزشی استفاده از داروهای نیروزا را منع کردند و در سال ۱۹۶۷، کمیته بین‌المللی المپیک نیز همین رویه را دنبال کرد.

اولین ورزشکار المپیک که آزمایش دوپینگش مثبت بود، هانس گونار لیلینوال سوئدی بود که در رشته پنجگانه مدرن شرکت کرده بود و به دلیل استعمال الکل، مدال برنز خود را از دست داد. طی ۳۸ سال بعدی، هفتاد و سه ورزشکار دیگر نیز به سرنوشت وی دچار شدند که در میان آنان چندین برنده مدال نیز حضور دارد. مشهورترین رد صلاحیتی که به خاطر دوپینگ صورت گرفت، مربوط به بن جانسون دونده دو سرعت از کانادا بود. او در المپیک ۱۹۸۸ سئول برنده دو صد متر شد اما جواب آزمایش استانوزولول وی مثبت شد.

با وجود انجام آزمایش‌ها، بسیاری از ورزشکاران بدون اینکه گیر بیافتند به استفاده از مواد نیروزا ادامه دادند. در سال ۱۹۹۰، اسنادی فاش شد که نشان می‌داد بسیاری از ورزشکاران زن آلمان شرقی به عنوان بخشی از سیاست‌های دولت کشورشان به دستور مربیان خود از آنابولیک استروید استفاده کرده‌اند.

در اواخر دهه نود، کمیته بین‌المللی المپیک در حرکتی سازمان‌یافته‌تر علیه دوپینگ دست به اقدام زد که این حرکت به تشکیل آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ در سال ۱۹۹۹ منجر شد. درالمپیک تابستانی اخیر در سال ۲۰۰۰ و المپیک زمستانی ۲۰۰۲، معلوم شد که این نبرد هنوز پایان نیافته‌است چراکه بسیاری از مدال‌آوران رشته‌های وزنه‌برداری و اسکی می‌دانی، به دلیل استفاده از داروهای نیروزا رد صلاحیت شدند.

اخیراً، در المپیک زمستانی ۲۰۰۶، تنها یک ورزشکار در آزمایش دوپینگ مردود شد و مدالش لغو شد. در تنها مورد دیگر، سطح هموگلوبین ۱۲ نفر دیگر بالا تشخیص داده شد و جریمه آن یک تعلیق ۵ روزه به دلیل ملاحظات بهداشتی بود.

در طی این بازیها، کمیته بین‌المللی المپیک برای اولین بار طرح آزمایش خون را به اجرا گذاشت.
جنبش المپیک

چندین سازمان در برقراری بازیهای المپیک نقش دارند. آنها در کنار هم نهضت المپیک را شکل می‌دهند. قوانین و راهکارهایی که این سازمانها بر اساس آن فعالیت می‌کنند در بخش المپیک عنوان شده‌اند.

کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) که اکنون ژاک روژ ریاست آنرا بر عهده دارد، قلب نهضت المپیک را تشکیل می‌دهد. از این کمیته به عنوان دولت المپیک یاد می‌شود، زیرا کار حل و فصل مشکلات، تصمیم گیریهای حیاتی مانند انتخاب میزبان مسابقات و برنامه ریزی برای المپیک بر عهده این کمیته‌است.

سه سازمان در سطحی تخصصی کمیته المپیک را تشکیل می‌دهند:

    فدراسیون بین‌المللی (IFs)، هیئت‌های کنترل کننده هر ورزش (برای مثال فیفا یا فدراسیون بین‌المللی فوتبال و فدراسیون بین‌المللی والیبال، یا فدراسیون بین‌المللی والیبال.)
    کمیته ملی المپیک (NOCs)، که نهضت‌های المپیک در هر کشور را هدایت و کنترل می‌کنند (برای مثال USOC، یا کمیته ملی المپیک در ایالات متحده)
    کمیته برنامه ریزی برای بازیهای المپیک (OCOGs)، که مسئول کنترل رویدادهای خاص در المپیک است.

در حال حاضر نهضت المپیک ۲۰۲ عضو NOC و ۳۵ عضو IF دارد. OCOGها قبل از هر المپیک تشکیل می‌شوند و پس از خاتمه آن و کامل شدن گزارش‌ها کتبی منحل می‌گردند.

به بیان دیگر نهضت المپیک متشکل از هر شخص و ارگانی است که در المپیک نقش دارند، مثل هیئت‌های داوری ورزش ملی، مرزشکاران، رسانه‌ها و حمایت کنندگان بازی‌های المپیک.
نکوهش

اغلب بازی‌های المپیک در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی برگزار شده‌اند و تنها چند دوره معدود از بازیها در مکان‌های دیگر بوده که این مکان‌ها نیز محدود به شهرهای آسیای شرقی می‌شود. تمامی پیشنهادهای برگزاری المپیک از سوی آفریقا و آمریکای جنوبی رد شده‌اند. بسیاری بر این باورند که بازیهای المپیک باید در مناطق فقیرتر دنیا نیز برگزار شود. اقتصاددانان به این نکته اشاره می‌کنند که سرمایه گذاریهای عظیم زیربنایی می‌تواند شهرهای فقیر تر را پس از برگزاری بازیها به شهرهایی با تولید ناخالص داخلی بیشتر تبدیل کند.

IOC اغلب مورد انتقاد قرار گرفته‌است که چرا سازمانی انعطاف نا پذیر است و تعدادی از اعضای آن حتی تا زمان مرگ عضو باقی می‌مانند. در این میان خوان آنتونیو سامارانش رئیس IOC بیش از دیگران مورد انتقاد قرار گرفته‌است. تحت ریاست او نهضت المپیک رشد چشمگیری داشته است؛ این درحالیست که نهضت همچنان مستبد و فاسد باقی‌مانده‌است. از مواردی که از او انتقاد شده‌است یکی ارتباطات او با دولت فاشیستی سابق در اسپانیا و دیگری دوره ریاست اوست (۲۱ سال---تا سن ۸۱ سالگی).

در سال ۱۹۹۸ مشخص شد که چند عضو آی‌اسی از کمیته برنامه‌ریزی برای المپیک زمستانی ۲۰۰۲ رسوایی در قرعه کشی المپیک زمستانی ۲۰۰۲ تا سالت‌لیک‌سیتی در ایالت یوتا را به عنوان میزبان بازی‌ها انتخاب کنند. طی تحقیقاتی که از سوی IOC صورت گرفت، ۴ عضو آن استعفا دادند و ۶ عضو دیگر اخراج شدند.

این رسوایی باعث بروز اصلاحات جدیدی شد تا رویه انتخاب شهر میزبان تغییر کرده و مسئله رشوه‌گیری دیگر رخ ندهد. همچنین ورزشکاران فعال‌تر و قدیمی نیز توانستند به IOC راه یابند و شرایط عضویت نیز محدود شد.

برنامه‌ای مستند از BBC در ماه اوت سال ۲۰۰۴ با عنوان پانوراما: "فروش بازی‌ها " پخش شد که به بررسی رشوه گیری در فرایند پیشنهاد میزبانی برای المپیک تابستانی ۲۰۱۲ اختصاص داشت. این برنامه نشان داد که چگونه می‌توان به اعضای IOC رشوه داد تا به نفع شهر خاصی برای میزبانی رای دهند. در این برنامه ۲ شخصی که مخصوصا به آنها اشاره شد ایوان اسلاوکو از بلغارستان و مطلب احمد کنسول المپیک آسیا بود. با این حال آنها این اتهامات را رد کردند. برخی دیگر ادعا کردند که مقامات رسمی با رشوه دادن به اعضای IOC باعث شدند شهر تورین برای المپیک زمستانی ۲۰۰۶ انتخاب شود و شهر سیون سوییس نتخاب نشد.

نهضت المپیک همچنین متهم به حفاظت بیش از حد از نماد المپیک شده‌است.(آنها مخصوصا برای هرگونه ترتیبی از ۵ حلقه خواهان حق کوپی رایت اختصاصی شده‌اند). این نهضت حتی در برابر مسائلی که هیچ ارتباطی با ورزش ندارند مثل بازی «افسانه پنج حلقه» جبهه گیری کردند.
جشن‌ها
مراسم بازگشایی
مشعل المپیک در سال ۱۹۸۰

جدای از عناصر سنتی، کشور میزبان هم نمایش‌های هنری از رقص و تئاتر مرسوم در آن کشور را اجرا می‌کند.

عناصر سنتی بسیاری در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک حضور دارند. مراسم معمولاً با برافراشتن پرچم کشور میزبان و اجرای سرود ملی آن کشور آغاز می‌شود. بخش سنتی جشن با رژه ملت‌ها شروع می‌شود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتیب در استادیوم رژه می‌روند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوی گروه ورزشکاران آن کشور حمل می‌کند.

به طور سنتی (که از المپیک تابستانی ۱۹۲۸ شروع شد) یونان بدلیل موقعیت تاریخی خود به عنوان مبدا بازیهای المپیک، اولین کشور و کشور میزبان، آخرین کشوری هستند که رژه می‌روند. (استثنائاً در سال ۲۰۰۴ که المپیک در آتن برگزار شد، یونان آخرین کشوری بود که رژه رفت؛ با این حال پرچم یونان جلوتر از بقیه حمل شد.) دیگر کشورهای شرکت کننده بر اساس حروف الفبای زبان اصلی کشور میزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتین نباشد، بر اساس حروف الفبای انگلیسی رژه می‌روند. در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ در بارسلونا هر دو زبان اسپانیایی و زبان کاتالان زبان رسمی بازیها بودند، اما بدلیل عوامل سیاسی در حاشیه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتیب بر اساس حروف الفبای زبان فرانسوی وارد شدند.

پس از رژه کشورها، ابتدا رئیس کمیته المپیک کشور میزبان سخنرانی می‌کند وپس از آن رئیس IOC سخنرانی کرده و در انتهای سخنرانی خود رهبر کشور میزبان را معرفی می‌کند که پس از سخنرانی رئیس IOC رسماً المپیک را افتتاح می‌کند. در برخی موارد اشخاص دیگری به جای رهبر کشور میزبان المپیک را افتتاح می‌کنند. دو مثال از این مطلب به ایالات متحده بر می‌گردد. در سال ۱۹۶۰ معاون رئیس جمهور ریچارد نیکسون بجای دوایت آیزنهاور رئیس جمهور بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۶۰ را در دره اسکو در کالیفرنیا افتتاح کرد بار دیگر در سال ۱۹۸۰ والترماندال، معاون رئیس جمهور بجای رئیس جمهور جیمی کارتر بازیهای المپیک زمستانی۱۹۸۰ را در لیک پلاسید، نیویورک افتتاح کرد. علیرقم این افتخار برگزاری بازیها به شهر اعطا می‌شود و نه به کشور.

پس از آن پرچم المپیک را وارد استادیوم می‌کنند و در حالیکه سرود المپیک در حال اجرا است، آنرا برافراشته می‌کنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور یکدیگر حلقه زده و جایگاه مانندی را درست می‌کنند که در وسط آن یک ورزشکار (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰) و یک داور (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۷۲) سوگند المپیک را یاد می‌کنند که بر طبق قوانین باز ی کرده و داوری می‌کنند. در آخرمشعل المپیک وارد استادیوم می‌شود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل کننده مشعل می‌رسد که معمولاً ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است. او آتش را در جایگاه مخصوص خود در استادیوم روشن می‌کند. (آتش المپیک از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۸ روشن بوده‌است، اما حمل امدادی مشعل از المپیک تابستانی ۱۹۳۶ آغاز شده‌است) از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰ پس از جنگ جهانی اول، ۶۸ سال است که پس از روشن شدن شعله المپیک کبوترها را به نشانه صلح رها می‌کنند. اما پس از اینکه چند کبوتر در آتش المپیک در زمان افتتاح المپیک تابستانی ۱۹۸۸ سوختند، این کار متوقف شد.

مراسم افتتاحیه در فضای باز اجرا می‌شود، اما قرار است در المپیک زمستانی ۲۰۱۰ این مراسم در فضای سبز در استادیوم BC برگزار شود.
مراسم پایانی

نشانه‌های تاریخی بسیاری نیز در زمان برگزاری مراسم اختتامیه، یعنی پس از اتمام تمامی مسابقات ورزشی، به اجرا گذاشته می‌شود. در ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر یک از کشورهای شرکت کننده در یک ردیف وارد استادیوم می‌شوند، اما در پشت آنها تمامی دیگر ورزشکاران بدون هیچ نشانه یا دسته بندی خاصی رژه می‌روند. این سنت از بازیهای تابستانی ۱۹۵۶ و به پیشنهاد دانش‌آموزی از ملبورن اجرا می‌شود. به پیشنهاد او با این کار ورزشکاران جهان در کنار یکدیگر «یک ملت» خواهند بود. (در ۲۰۰۶ ورزشکاران با هموطنان خود وارد استادیوم شدند و در ادامه جشن همه با هم مخلوط شدند.)

پرچم سه کشور هر یک در هر بار همزمان با نواخته شدن سرود ملی کشورشان در میله‌های پرچم به اهتزاز درآمده‌است. پرچم یونان (که افتخار خاستگاه مسابقات المپیک را یدک می‌کشد)، پرچم کشور میزبان و سر انجام پرچم کشوری که میزبان مسابقات المپیک تابستانی یا زمستانی در سال آینده خواهد بود. (استثنائاً در سال ۲۰۰۴ که مسابقات المپیک در آتن برگزار شد، تنها یک پرچم؛ یعنی پرچم یونان به اهتزاز در آمد.)

طی مراسمی موسوم به ‹ مراسم آنتورپ ›، (علت این نام گذاری آن است که این سنت در خلال المپیک تابستانی ۱۹۲۰ در شهر آنتورپ برای اولین بار اجرا شد) شهردار شهری که مسابقات را سازماندهی کرده‌است، یک پرچم مخصوص المپیک را حمل می‌کند و آن را به رئیس کمیته ملی المپیک می‌رساند. رئیس کمیته ملی المپیک پس از دریافت پرچم المپیک، آن را به شهردار شهری که میزبان مسابقات المپیک است، می‌دهد. شهردار نیز پس از دریافت پرچم، آن را هشت مرتبه می‌چرخاند. از این پرچم‌ها ۳ عدد بیشتر وجود ندارد و این ۳ پرچم با همه دیگر پرچمها فرق دارند؛ تفاوت این پرچمها با سایر پرچم‌ها در آن است که دور آن پرچم‌های ۳ گانه یک حاشیه ۶ رنگی وجود دارد و نیز آن پرچم‌ها توسط روبان‌های ۶ رنگی به میله پرچم بسته شده‌اند.

    پرچم آنتورپ: این پرچم توسط شهردار شهر آنتورپ، بلژیک در المپیک تابستانی ۱۹۲۰ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و تا مسابقات سئول ۱۹۸۸ به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک تابستانی انتقال داده می‌شد.
    پرچم اسلو: این پرچم توسط شهر اسلو، نروژدر المپیک زمستانی ۱۹۵۲ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و پس از آن به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک زمستانی انتقال داده می‌شد.
    پرچم سئول:: این پرچم توسط شهر سئول، سئول، کره جنوبی در المپیک تابستانی ۱۹۸۸ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و پس از آن به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک تابستانی انتقال داده می‌شد.

پس از به اهتزاز درآمدن این ۳ پرچم سنتی، کشور میزبان با اجرای هنرمندانه صحنه‌هایی از رقص و نمایش خاص سرزمینش به معرفی خود می‌پردازد. این سنت از زمان مسابقات ۱۹۷۶ شروع شد.

پس از سخنرانی رئیس کمیته برگزاری مسابقات المپیک کشور میزبان، رئیس کمیته ملی المپیک به ایراد سخنرانی می‌پردازد و در پایان سخنرانی خود رسماً مسابقات را خاتمه می‌بخشد. مشعل المپیک خاموش می‌شود و در حالی که سرود المپیک نواخته می‌شود، پرچم المپیک که در مراسم افتتاحیه به اهتزاز درآمده بود، از میله پرچم پایین کشیده می‌شود و به بیرون از ورزشگاه برده می‌شود.
اهدای مدال

به گفته پروفسور افتخاری رابرت کی بارنی، بنیانگذار مرکز بین‌المللی مطالعات المپیک در دانشگاه وسترن انتاریو، ایدهِ برپایی سکوی مدال برای ورزشکاران برنده، ایده‌ای کانادایی است که از سال ۱۹۳۰ در انتاریو بوجود آمد.

مقاله ۲۵ صفحه‌ای پروفسور بارنی در «مجله بین‌المللی مطالعات المپیک» نشان می‌دهد که از سکوی مدال ابتدا در مسابقات امپراتوری انگلیس در سال ۱۹۳۰ (اکنون بازیهای مشترک‌المنافع)در همیلتون استفاده شد و پس از آن در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۲ در لس آنجلس و بازیهای زمستانی در لیک پلاسید.
نمادهای المپیک
Association of National Olympic Committees.svg

نهضت المپیک نمادهای بسیاری دارد که بیشتر آنها نشاندهنده ایده‌ها و ایده‌آل‌های کوبرتین هستند. معروفترین نما در این میان حلقه‌های المپیک است. این پنج حلقه در هم بافته شده نمادی از اتحاد میان پنج قاره‌است.(آمریکا یک قاره محسوب شده‌است). این پنج حلقه در پنج رنگ روی زمینه سفید در پرچم المپیک کشیده شده‌اند. رنگ‌های سفید (رنگ زمینه)، قرمز، آبی، سبز، زرد و سیاه بگونه‌ای انتخاب شده‌است که هر کشوری حداقل یکی از این رنگ‌ها را در پرچم ملی خود دارد. پرچم المپیک در سال ۱۹۱۴ انتخاب شد، اما اولین بار در آنتورپ، ۱۹۲۰ برافراشته شد. این پرچم برای هر یک از جشنهای بازیها برافراشته می‌شود.

اشعار رسمی المپیک «Citius, Altius, Fortius»عبارتی لاتین به معنی «سریعتر، بالاتر، قدرتمندتر» است. ایده‌های کوبرتین بیش از همه در آیین المپیک نمود دارد:

مهمترین مسئله در بازیهای المپیک حضور در آن است، نه برنده شدن. همانگونه که در زندگی مهمترین اصل تلاش است نه پیروزی، اصل مهم فتح کردن نیست، بلکه خوب جنگیدن است.""

آتش المپیک در جایگاه مخصوص المپیک روشن می‌شود و مشعل آن را دوندگان بصورت امدادی حمل می‌کنند. این آتش نقش مهمی در مراسم افتتاحیه بازی می‌کند. با اینکه مشعل از قبل در تاریخ بوده‌است، اما حمل امدادی آن از ۱۹۳۶ اغاز شد.
رشته‌های ورزشی در المپیک

مسابقات المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در ۲۸ رشته ورزشی برگزار شد. اگر هر رشته ورزشی، از قبیل ورزش‌های آبی، به طور جداگانه شمرده می‌شد، شمار رشته‌های ورزشی به ۳۷ می‌رسید. ۹ رشته ورزشی در برنامه نخستین المپیک جای داشتند و در تمام دوره‌های بعد نیز برگزار شده‌اند: دو و می‌دانی، دوچرخه‌سواری، شمشیربازی، ژیمناستیک، وزنه برداری، تیراندازی، شنا و کشتی. اگر مسابقات قایقرانی در سال ۱۸۹۶ به سبب شرایط نامناسب جوی لغو نمی‌شد، این ورزش نیز به فهرست ورزش‌های آن المپیک افزوده می‌شد.

آخرین المپیک زمستانی در ۷ رشته ورزشی برگزار شد و اگر بخواهیم هر رشته ورزشی، از قبیل اسکیو اسکیت را به طور جداگانه بشماریم، باید بگوییم با ۱۵ رشته ورزشی برگزار شد. از میان این رشته‌ها، اسکی بیرون از جاده، اسکیت بازی نمایشی، هاکی روی یخ، عملیات مرکب اسکاندیناویایی، پرش با اسکی، و اسکیت سرعت در برنامه همگی المپیک‌های زمستانی قرار داشته‌است. افزون بر آن اسکیت نمایشی و هاکی روی یخ حتا قبل از ظهور مسابقات المپیک زمستانی، بخشی از مسابقات المپیک تابستانی بود و تیم‌ها در این زمینه با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند.

در سال‌های اخیر، کمیته ملی المپیک به منظور جلب توجه تماشاگران چندین ورزش دیگر را نیز به برنامه مسابقات افزوده‌است. به عنوان مثال می‌توان به اسنو بورد و والیبال ساحلی اشاره کرد. رشد المپیک همچنین باعث می‌شود که ورزش‌های کم طرفدار مانند پنج‌گانه مدرن یا ورزش‌های پرهزینه (قایقرانی آب‌های آرام) جایگاه خود را ر برنامه المپیک از دست بدهند. کمیته ملی المپیک تصمیم گرفته‌است از سال ۲۰۱۲ بیسبال و سافت‌بال را از برنامه مسابقات المپیک خارج کند.

مطابق ماده ۴۸٫۱ منشور المپیک، هر دوره مسابقات المپیک تابستانی باید با دست‌کم ۱۵ ورزش برگزار شود. کمیته ملی المپیک پس از نشست صد و چهاردهم (۱۱۴) خود در (مکزیک ۲۰۰۲)، تصمیم گرفت برنامه المپیک تابستانی را به حداکثر ۲۸ ورزش، ۳۰۱ مسابقه و ۱۰۵۰۰ ورزشکار محدود کند. مسابقات المپیک عبارت است از ورزش‌هایی که تحت نظارت فدراسیون‌های بین‌المللی قرار دارد و فهرست آن در ماده ۶۴ منشور المپیک آمده‌است. رای دو سوم اعضای کمیته ملی المپیک لازم است تا بتوان منشور المپیک را اصلاح کرد و یک فدراسیون رسمی را به جایگاه المپیک ارتقا داد و آن رشته ورزشی را برای گنجاندن در برنامه المپیک واجد شرایط تلقی کرد. ماده ۴۷ منشور المپیک می‌گوید: تنها ورزش‌های المپیکی را می‌توان در برنامه المپیک گنجاند.

کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رای اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رای اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.

تا سال ۱۹۹۲ ورزش‌های نمایشی نیز در برنامه المپیک قرار داشتند. هدف از گنجاندن این ورزش‌ها در برنامه المپیک آن بود که این ورزش‌ها بتوانند تماشاچیان بیشتری برای خود جذب کنند؛ اما برندگان ورزش‌های نمایشی قهرمان رسمی المپیک محسوب نمی‌شدند. در پاره‌ای اوقات ورزش‌های نمایشی تنها ورزش‌هایی بودند که در کشور میزبان طرفدار داشتند، اما ورزش‌هایی که در سطح بین‌المللی مطرح بوده‌اند نیز در المپیک به نمایش در می‌آمدند. شماری از ورزش‌های نمایشی از جمله بدمینتون و تکواندو سرانجام به عنوان ورزش‌های مدال گیر و رسمی وارد برنامه المپیک شدند.
دوستاری و حرفه‌ای گری در المپیک

مدارس خصوصی انگلیس درنیمه دوم قرن نوزدهم تاثیر و نفوذ زیادی بر بسیاری از ورزشها داشت. این مدارس به شکل گیری قوانین کمک کردند و تاثیر فوق العاده زیادی بر هیات‌های حاکمه این ورزشها داشتند.

آنها این باور یونان باستان و روم را تقویت بخشیدند که ورزش بخش مهمی از آموزش را تشکیل می‌دهد و این نگرشی بود که در یک ضرب المثل قدیمی خلاصه شده بود: ‹‹ عقل سالم در بدن سالم›› یا به لاتین mens sana in corpore sano. با توجه به این روح و خلقیات، شرکت کردن در ورزش مهم تر از پیروزی در میدان مسابقه بود؛ چرا که جامعه خواهان آن بود که نجیب زادگان تبدیل به آدم‌های همه فن حریف شوند؛ نه اینکه الزاماً در هر حوزه و زمینه سرآمد و بهترین باشند. نفرت و انزجار طبقات مختلف از ‹‹تجارت›› بر شدت و حدت این باور افزوده بود. خانه والدین محصلان مدارس خصوصی ورودی ویژه و جداگانه‌ای برای نجیب زادگان داشت؛ چرا که تجار و نجیب زادگان از لحاظ طبقه اجتماعی در یک ردیف و پایه قرار نمی‌گرفتند. مدارس خصوصی نفوذ و دخالت زیادی در شکل گیری و رشد تیمهای ورزشی و مسائل مربوط به آنها از قبیل مجموعه قوانین فوتبال بریتانیا و کریکت و هاکی روی چمن داشته‌اند. مضاف بر آن، عادات مدارس خصوصی انگلیس تاثیر بسیار زیادی بر پیر دو کوبرتن (پایه‌گذار المپیک) داشت. کمیته بین‌المللی المپیک از نماینده مجمع مدیران مدارس خصوصی انگلیس دعوت به عمل آورد تا در جلسات اولیه آنها حضور یابد. اعضای مجمع مدیران مدارس رابرت لافان مدیر مدرسه چلتنهام را به عنوان نماینده خود برای حضور در جلسات کمیته بین‌المللی المپیک انتخاب کردند. در سال ۱۸۹۷ او یکی از اعضای کمیته بین‌المللی المپیک شد و پس از اولین حضور کمیته در لندن که به سال ۱۹۰۴ اتفاق افتاد، این نماینده منتخب نقش بسیار حیاتی و سرنوشت سازی در شکل گیری انجمن المپیک بریتانیا داشت که یک سال پس از آن تاسیس شد.

به نظر کوبرتن ورزشکاران باید نجیب زاده باشند. در ابتدا این گونه تصور می‌شد که تنها ورزشکاران آماتور دارای این خصلت هستند؛ ورزشکاران حرفه‌ای اجازه نداشتند در بازی‌های المپیک حضور یابند. مربیان شمشیر بازی، که انتظار می‌رفت خود نجیب زاده باشند، از این قاعده مستثنی بودند. استثنا قائل شدن در مورد حرفه‌ای‌ها باعث به وجود آمدن منازعه و جنجال بسیاری در سراسر تاریخ معاصرالمپیک شده‌است.

هنگامی که معلوم شدجیم تورپی قهرمان پنج‌گانه مدرن و دهگانه المپیک ۱۹۱۲ قبل از به دست آوردن مدال‌هایش به صورت نیمه حرفه‌ای بیسبال بازی می‌کرده‌است، عناوین قهرمانی‌اش از وی گرفته شد. اما در سال ۱۹۸۳ کمیته بین‌المللی المپیک از روی ملاحضات انسانی عنوان قهرمانی اش را به او پس داد. اسکی بازان سوئیسی و اتریشی در حمایت از مربیان خود که به سبب درآوردن پول از طریق ورزش و قرار گرفتن در ردیف ورزشکاران حرفه‌ای از شرکت در مسابقات المپیک زمستانی ۱۹۳۶ محروم شده بودند، آن مسابقات را تحریم کردند.

رفته رفته برای بسیاری روشن شد که قوانین آماتوریسم از رده خارج شده‌اند. با این حال کمیته بین‌المللی المپیک به قوانین سنتی مربوط به آماتوریسم پایبند ماند. در دهه هفتاد شرایط آماتوریسم از منشورالمپیک حذف شد و تصمیم‌گیری در مورد حضور حرفه‌ای‌ها در هر رشته ورزشی، به فدراسیون بین‌المللی هر ورزش محول شد. مثال بارز این تغییر جهت، تیم رویایی آمریکا بود که از ستارگان گرانقیمت اتحادیه ملی بسکتبال تشکیل شده بود و در سال ۱۹۹۲ قهرمان المپیک شد. از سال ۲۰۰۴ به بعد تنها رشته‌ای که در آن هیچ ورزشکار حرفه‌ای شرکت نمی‌کند بوکس است (البته با تعریفی ساده از آماتوریسم، چراکه بوکسرها هم از کمیته‌های ملی المپیک کشور خود جوایز نقدی دریافت می‌کنند)؛ در فوتبال مردان تعداد بازیکنان بالای ۲۳ سال در هر تیم نباید بیشتر از ۳ نفر باشد.

مقررات تبلیغات حداقل در زمین بازی، هنوز هم بسیار سختگیرانه‌است هر چند که رسمی بودن «حامیان مالی المپیک» پدیده‌ای عادی است. ورزشکاران تنها مجازند که نام لباس‌ها و لوازم ورزشی را بر روی لباس‌های خود داشته باشند. اندازه این نام‌ها نیز محدودیت دارد.
قهرمانان و مدال‌آوران المپیک
دارنده ۱۰ عنوان المپیک از جمله: بازیهای میان‌دوره‌ای، ری ایوری را می‌توان یکی از موفق‌ترین ورزشکارانی دانست که در عصر حاضر در مسابقات المپیک شرکت کرده‌است.

ورزشکاران (یا تیم‌هایی) که در هر رشته به مقام اول، دوم یا سوم می‌رسند مدال دریافت می‌کنند. به برندگان اول «مدال طلا» اهدا می‌شود. (اگرچه تا سال ۱۹۱۲ این مدال‌ها از طلای خالص بودند، اما در حال حاضر از نقره طلاکاری شده ساخته می‌شوند. برندگان دوم مدال نقره دریافت می‌کنند و به ورزشکاران رتبه سوم، مدال برنز اهدا می‌شود. در برخی رقابت‌ها که در یک دور مسابقه تک‌حذفی صورت می‌گیرد (از جمله بکس)، ممکن است مقام سوم مشخص نشود که در این حالت هر دو بازنده مرحله نیمه نهایی مدال برنز دریافت می‌کنند. رسم اهدای مدال به سه شرکت‌کننده برتر از سال ۱۹۹۴ رایج شد؛ در المپیک ۱۸۹۶ تنها به دو مقام اول و دوم مدال‌های نقره و برنز اهدا شد و این در حالیست که در ۱۹۰۰ مدالهای متنوعی اعطا شدند. با این وجود در المپیک ۱۹۰۴ نیز به نفرات اول مدال نقره اهدا می‌شد، که همین امر ۱۹۰۶ آتن را به اولین دوره‌ای تبدیل کرد که در آن سه مدال اهدا می‌شد. علاوه بر این از سال ۱۹۴۸ به بعد، به ورزشکارانی هم که رتبه‌های چهارم، پنجم و یا ششم را دریافت می‌کنند گواهینامه‌هایی اهدا می‌شود که بصورت رسمی از آنها با عنوان «دیپلم پیروزی» یاد می‌شود. از سال ۱۹۷۶، این گواهینامه‌ها به کسانی که مدال دریافت کرده‌اند نیزاهدا می‌شوند. از سال ۱۹۸۴ دیپلم پیروزی به رتبه‌های هفتم و هشتم نیز اهدا می‌شود تا اطمینان حاصل شود کلیه بازندگان رقابت‌های مرحله یک‌چهارم نهایی که در آنها ساختار تک-حذفی حاکم است دیپلم پیروزی را کسب کرده‌اند تا بدین ترتیب نیاز به برگزاری مسابقات دلجویی (یا بالفظ رسمی «رده‌بندی») با هدف مشخص کردن نفر پنجم از بین هشت نفر مرتفع شود. (جالب اینکه رتبه مذکور هنوز هم در بسیاری از مسابقات حذفی محل اختلاف است). در المپیک ۱۸۹۶ نیز این گواهینامه‌ها اهدا می‌شدند اما در آن زمان، این گواهینامه‌ها به همراه مدال به نفرات اول و دوم اهدا می‌شد. مدال‌ها و دیپلم‌های یادبود که از لحاظ طراحی با مدال‌ها و دیپلم‌های ذکر شده متفاوت هستند نیز به ترتیب به شرکت کنندگانی که مقامی پایین‌تر از سوم و هشتم را کسب کرده‌اند اهدا می‌شود. در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ آتن، به سه نفر اول علاوه بر مدال تاج گل نیز اهدا شد.

از آنجا که رقابت‌های المپیک هر چهار سال یکبار برگزار می‌شوند، عموم مردم و ورزشکاران این رقابت‌ها را از رقبت‌های قهرمانی جهان و سایر رقابت‌های بین‌المللی که بصورت سالانه برگزار می‌شوند مهمتر و ارزشمندتر می‌دانند. بسیاری از ورزشکاران پس از کسب قهرمانی المپبک، در کشورهای خود و یا حتی در سطح جهانی، به قهرمان یا فردی مشهور تبدیل شده‌اند.

تنوع رشته‌های ورزشی و نیز تفاوت‌های عمده‌ای که از المپیک ۱۸۹۶ تا کنون ایجاد شده، قضاوت در این مورد که کدام ورزشکار موفق‌ترین ورزشکار در کل تاریخ المپیک بوده را سخت می‌کند. به علاوه با توجه به اینکه کمیته بین‌المللی المپیک دیگر رقابت‌های میان مدتی را ترتیب نمی‌دهد اینکار بسیار پیچیده‌تر شده‌است. اما اگر بخواهیم با توجه به تعداد رتبه‌های کسب شده این مقایسه را انجام دهیم، ورزشکاران زیر جزء موفق‌ترین‌ها به شمار می‌آیند (در امتیازات ری ایوری دو مدال طلا مربوط به رقابت‌های میان مدتی هستند.)
رده‌بندی مدال فردی در تمام دوره‌ها
نوشتار اصلی: فهرست برندگان مدال طلا در چند المپیک‎


رده‌بندی مدال کشوری

در حالیکه شمار مدال‌های هر کشور ثبت می‌شود، کمیته بین‌المللی المپیک هیچ «برنده» مشخصی را اعلام نمی‌کند. برخی رسانه‌ها همچون روزنامه‌ها و حتی سایت کمیته بین‌المللی المپیک در طی بازیها، در فهرستی مدال‌های تیم‌ها را بطور غیر رسمی پیگیری می‌کنند. روال متداول اینست که ترتیب کشورها با توجه به مدال‌های طلایی که کسب کرده‌اند مشخص می‌شود اما مشخص کردن ترتیب کشورها با توجه به تعداد کل مدال‌ها نیز صورت می‌گیرد.

منابع مختلفی نیز کل مدال‌ها و یا تعداد کل مدال‌های کسب شده از گذشته تا کنون را معیار قرار می‌دهند. این جداول ممکن است گمراه کننده باشند، چراکه کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا از آغاز بطور مرتب و پیوسته در رقابت‌های المپیک شرکت کرده‌اند در حالیکه ممکن است برخی کشورهای دیگر یا بطور پیوسته شرکت نکرده باشند و یا اینکه شمار مدال‌های آنها به عنوان یک کشور بین کدهای کمیته بین‌المللی المپیک پخش شده باشد.
میزبانان
نوشتار اصلی: فهرست میزبان‌های المپیک


شهر     کشور     قاره     پرچم     دوره     دوره     فصل     سال     از     تا
آتن     یونان     اروپا     یونان     ۱     —     تابستان     ۱۸۹۶     ۶ آوریل     ۱۵ آوریل
پاریس     فرانسه     اروپا     فرانسه     ۲     —     تابستان     ۱۹۰۰     ۱۴ مه     ۲۸ اکتبر
سنت‌لوئیس(۱)     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     ۳     —     تابستان     ۱۹۰۴     ۱ ژوئن     ۲۳ نوامبر
لندن     بریتانیا     اروپا     بریتانیا     ۴     —     تابستان     ۱۹۰۸     ۲۷ آوریل     ۳۱ اکتبر
استکهلم     سوئد     اروپا     سوئد     ۵     —     تابستان     ۱۹۱۲     ۵ مه     ۲۷ ژوئیه
برلین     آلمان     اروپا     امپراطوری آلمان     ۶     —     تابستان     ۱۹۱۶     به خاطر جنگ جهانی اول برگزار نشد[۵]
آنتورپ     بلژیک     اروپا     بلژیک     ۷     —     تابستان     ۱۹۲۰     ۲۰ آوریل     ۱۲ سپتامبر
شامونیکس     فرانسه     اروپا     فرانسه     —     ۱     زمستان     ۱۹۲۴     ۲۵ ژانویه     ۴ فوریه
پاریس     فرانسه     اروپا     فرانسه     ۸     —     تابستان     ۱۹۲۴     ۴ مه     ۲۷ ژوئیه
سنت موریتز     سوییس     اروپا     سوئیس     —     ۲     زمستان     ۱۹۲۸     ۱۱ فوریه     ۱۹ فوریه
آمستردام     هلند     اروپا     هلند     ۹     —     تابستان     ۱۹۲۸     ۱۷ مه     ۱۲ اوت
لیک پلاسد     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     —     ۳     زمستان     ۱۹۳۲     ۴ فوریه     ۱۵ فوریه
لس آنجلس     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     ۱۰     —     تابستان     ۱۹۳۲     ۳۰ ژوئیه     ۱۴ اوت
گارمیش-پارتنکرشن     آلمان     اروپا     آلمان نازی     —     ۴     زمستان     ۱۹۳۶     ۶ فوریه     ۱۶ فوریه
برلین     آلمان     اروپا     آلمان نازی     ۱۱     —     تابستان     ۱۹۳۶     ۱ اوت     ۱۶ اوت
ساپورو     ژاپن     آسیا     ژاپن     —     ۵     زمستان     ۱۹۴۰     به خاطر جنگ جهانی دوم برگزار نشد[۵]
توکیو     ژاپن     آسیا     ژاپن     ۱۲     —     تابستان     ۱۹۴۰     به خاطر جنگ جهانی دوم برگزار نشد[۵]
کورتینا ده آمپتزو     ایتالیا     اروپا     ایتالیا     —     ۵     زمستان     ۱۹۴۴     به خاطر جنگ جهانی دوم برگزار نشد[۵]
لندن     بریتانیا     اروپا     بریتانیای کبیر     ۱۳     —     تابستان     ۱۹۴۴     به خاطر جنگ جهانی دوم برگزار نشد[۵]
سنت موریتز     سوییس     اروپا     سوئیس     —     ۵     زمستان     ۱۹۴۸     ۳۰ ژانویه     ۸ فوریه
لندن     بریتانیا     اروپا     بریتانیا     ۱۴     —     تابستان     ۱۹۴۸     ۲۹ ژوئیه     ۱۴ اوت
اسلو     نروژ     اروپا     نروژ     —     ۶     زمستان     ۱۹۵۲     ۱۴ فوریه     ۲۵ فوریه
هلسینکی     فنلاند     اروپا     فنلاند     ۱۵     —     تابستان     ۱۹۵۲     ۱۹ ژوئیه     ۳ اوت
کورتینا ده آمپتزو     ایتالیا     اروپا     ایتالیا     —     ۷     زمستان     ۱۹۵۶     ۲۶ ژانویه     ۵ فوریه
ملبورن
استکهلم(۲)     استرالیا
سوئد     استرالیا
اروپا     استرالیا
سوئد     ۱۶     —     تابستان     ۱۹۵۶     ۲۲ نوامبر
۱۰ ژوئن     ۸ دسامبر
۱۷ ژوئن
اسکوا ولی     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     —     ۸     زمستان     ۱۹۶۰     ۱۸ فوریه     ۲۸ فوریه
رم     ایتالیا     اروپا     ایتالیا     ۱۷     —     تابستان     ۱۹۶۰     ۲۵ اوت     ۱۱ سپتامبر
اینسبروک     اتریش     اروپا     اتریش     —     ۹     زمستان     ۱۹۶۴     ۲۹ ژانویه     ۹ فوریه
توکیو     ژاپن     آسیا     ژاپن     ۱۸     —     تابستان     ۱۹۶۴     ۱۰ اکتبر     ۲۴ اکتبر
گرنوبل     فرانسه     اروپا     فرانسه     —     ۱۰     زمستان     ۱۹۶۸     ۶ فوریه     ۱۸ فوریه
مکزیکو سیتی     مکزیک     آمریکای شمالی     مکزیک     ۱۹     —     تابستان     ۱۹۶۸     ۱۲ اکتبر     ۲۷ اکتبر
ساپورو     ژاپن     آسیا     ژاپن     —     ۱۱     زمستان     ۱۹۷۲     ۳ فوریه     ۱۳ فوریه
مونیخ     آلمان     اروپا     آلمان     ۲۰     —     تابستان     ۱۹۷۲     ۲۶ اوت     ۱۱ سپتامبر
اینسبروک     اتریش     اروپا     اتریش     —     ۱۲     زمستان     ۱۹۷۶     ۴ فوریه     ۱۵ فوریه
مونترال     کانادا     آمریکای شمالی     کانادا     ۲۱     —     تابستان     ۱۹۷۶     ۱۷ ژوئیه     ۱ اوت
لیک پلاسد     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     —     ۱۳     زمستان     ۱۹۸۰     ۱۴ فوریه     ۲۳ فوریه
مسکو     شوروی     اروپا(۴)     اتحاد جماهیر شوروی     ۲۲     —     تابستان     ۱۹۸۰     ۱۹ ژوئیه     ۳ اوت
سارایوو     یوگوسلاوی     اروپا     جمهوری فدرال سوسیالیست یوگسلاوی     —     ۱۴     زمستان     ۱۹۸۴     ۷ فوریه     ۱۹ فوریه
لس آنجلس     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     ۲۳     —     تابستان     ۱۹۸۴     ۲۸ ژوئیه     ۱۲ اوت
کالگری     کانادا     آمریکای شمالی     کانادا     —     ۱۵     زمستان     ۱۹۸۸     ۱۳ فوریه     ۲۸ فوریه
سئول     کره جنوبی     آسیا     کره جنوبی     ۲۴     —     تابستان     ۱۹۸۸     ۱۷ سپتامبر     ۲ اکتبر
آلبرتویل     فرانسه     اروپا     فرانسه     —     ۱۶     زمستان     ۱۹۹۲     ۸ فوریه     ۲۳ فوریه
بارسلون     اسپانیا     اروپا     اسپانیا     ۲۵     —     تابستان     ۱۹۹۲     ۲۵ ژوئیه     ۹ اوت
لیلهامبر     نروژ     اروپا     نروژ     —     ۱۷     زمستان     ۱۹۹۴     ۱۲ فوریه     ۲۷ فوریه
آتلانتا     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     ۲۶     —     تابستان     ۱۹۹۶     ۱۹ ژوئیه     ۴ اوت
ناگانو     ژاپن     آسیا     ژاپن     —     ۱۸     زمستان     ۱۹۹۸     ۷ فوریه     ۲۲ فوریه
سیدنی     استرالیا     استرالیا     استرالیا     ۲۷     —     تابستان     ۲۰۰۰     ۱۵ سپتامبر     ۱ اکتبر
سالت لیک سیتی     آمریکا     آمریکای شمالی     ایالات متحده آمریکا     —     ۱۹     زمستان     ۲۰۰۲     ۸ فوریه     ۲۴ فوریه
آتن     یونان     اروپا     یونان     ۲۸     —     تابستان     ۲۰۰۴     ۱۳ اوت     ۲۹ اوت
تورین     ایتالیا     اروپا     ایتالیا     —     ۲۰     زمستان     ۲۰۰۶     ۱۰ فوریه     ۲۶ فوریه
پکن(۳)     چین     آسیا     چین     ۲۹     —     تابستان     ۲۰۰۸     ۸ اوت     ۲۴ اوت
ونکوور     کانادا     آمریکای شمالی     کانادا     —     ۲۱     زمستان     ۲۰۱۰     ۱۲ فوریه     ۲۸ فوریه
لندن     بریتانیا     اروپا     بریتانیا     ۳۰     —     تابستان     ۲۰۱۲     ۲۷ ژوئیه     ۱۲ اوت
سوچی     روسیه     اروپا(۴)     روسیه     —     ۲۲     زمستان     ۲۰۱۴     ۷ فوریه     ۲۳ فوریه
رشته‌هایی که کشور ایران در آنها مدعی مدال است
نوشتار اصلی: ایران در بازی‌های المپیک

کشور ایران تا کنون در رشته‌های کشتی آزاد، وزنه‌برداری، تکواندو و کشتی فرنگی موفق به کسب مدال‌ها و قهرمانی‌هایی در بازی‌های المپیک شده‌است.

ورزش

ورزش به تمامی گونه‌های فعالیت فیزیکی بدن گفته می‌شود که شرکت کنندگان آن می‌توانند به صورت منظم و سازمان یافته یا گاه به گاه در آن شرکت کنند و از آن برای بهبود تناسب اندامشان و یا فراهم آوردن سرگرمی و تفریح بهره ببرند. ورزش می‌تواند به صورت رقابتی برگزار شود که در این صورت باید بر پایهٔ رشته قوانینی که مورد توافق همگان است، یک یا چند برنده در آن مشخص گردد که در این گونه ورزش‌ها شرکت کنندگان باید درجه‌ای از توانمندیهای مربوط به آن رشته را دارا باشند به ویژه در رده‌های بالاتر. هم اکنون با در نظر گرفتن ورزش‌های تک نفره، صدها رشتهٔ ورزشی وجود دارد. ورزش‌های گروهی می‌تواند افراد را در قالب دو یا چند گروه دسته بندی کند و تیم‌ها با هم رقابت کنند.اینکه گونه‌هایی از فعالیت‌های غیر فیزیکی وجود دارد که گاهی آن‌ها را به ورزش نسبت می‌دهند؛ برای نمونه می‌توان به ورق‌بازی و بازی‌های تخته‌ای اشاره کرد.

تعریف ورزش به هدف و منظور از انجام آن بستگی دارد:

برای نمونه رقابت های شنا که در برابر هزاران نفر در یک استخر سرپوشیده ویژه مسابقات انجام می‌گیرد یک گونه از ورزش بشمار می‌رود در حالیکه شنا در یک استخر معمولی یا در دریا یک تفریح شمرده می‌شود.

رشته‌های فراوانی در ورزش وجود دارند و مردم زمان و هزینه زیادی را چه به عنوان شرکت کننده و چه به عنوان تماشاگر صرف ورزش می‌کنند.

ورزش و ورزش کردن طی سالیان طولانی از قالب یک تفریح و سرگرمی به قالب یک حرفه و فعالیت درآمده‌است و تعداد بیشماری از ورزشکاران حرفه‌ای در سراسر جهان از طریق ورزش به ثروت رسیده‌اند. این یکی دیگر از خصوصیات ورزش به شمار می‌آید.

امروزه ورزش زنان نیز جایگاه ویژه‌ای در مجامع بین‌المللی پیدا کرده‌است.

واژهٔ ورزش که از دیرباز معنای تمرین و ممارست داشت به هنگام تصویب «قانون ورزش اجباری در مدارس» در ۱۶ شهریور ماه ۱۳۰۶ خورشیدی به‌طور رسمی به معنای امروزی وارد قاموس واژگان دولتی ایران شده‌است.


توسعهٔ ورزش‌ها با توجه به گذشتهٔ کامل آن‌ها، مطالب مهمی را دربارهٔ دگرگونی‌های اجتماعی و دگرگونی‌های خود ورزش‌ها آشکار می نمایند.

کشف‌های بسیار مدرنی در فرانسه، آفریقا و استرالیا دربارهٔ هنر غارنشین‌ها وجود دارد (برای نمونه لاسکائوکس) که مربوط به زمان ماقبل تاریخ است اطلاعات زیادی دربارهٔ جشن‌های مذهبی و رفتار انسان‌ها از آن دوران را در دسترس قرار می‌دهد. دانشمندان با کمک تاریخ نویسی کربنی دریافته‌اند که پیشینهٔ برخی از این منابع به ۳۰۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد. شواهد مستقیم و کافی دربارهٔ ورزش از این منابع بدست نیامده‌است اما می‌توان این برداشت را داشت که فعالیت‌هایی در آن دوران وجود داشته که برابر ورزش در زمان ما می‌شده‌است.

واقعیت‌های هنری و ساختاری وجود دارد که نشان می‌دهد که در ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح چینی‌ها با ورزش و فعالیت‌های شبیه آن سر و کار داشته‌اند. به‌نظر می‌رسد که ورزش ژیمناستیک یکی از ورزش‌های پرطرفدار و عمومی در چین باستان بوده‌است. آثار باقیمانده از فرعونها نشان می‌دهد که تعداد زیادی از ورزش‌ها، شامل شنا و ماهیگیری، بطور کامل توسعه یافته و تکمیل شده بود و بطور منظمی در چندین هزار سال قبل در مصر باستان انجام می‌شده‌اند. سایر ورزشهای مصر باستان شامل پرتاب نیزه، پرش ارتفاع و کشتی گرفتن بود. ورزش‌های ایران یا پرشیای باستان مانند هنر نظامی ایرانیان درزمان زرتشتیان ارتباط نزدیکی با مهارت‌های دفاعی و رزمی جنگی داشت. از رشته‌های ورزشی دیگری که در پرشیا رواج داشت از چوگان و شمشیربازی سوار بر اسب می‌توان نام برد. در اروپا، علائم باقیمانده از ایرلند باستان شمایلی از آماده کردن جنگاوران برای جنگ را نشان می‌دهد که یادآور ورزش هاکی ایرلندی در عصر حاضر است. پیشینه این تصاویر به ۱۳ قرن قبل از میلاد مسیح باز می‌گردد.

شمار زیادی از رشته‌های ورزشی از قبیل، کشتی، دو، بکس، پرتاب نیزه، پرتاب دیسک، راندن گاری در زمان یونان باستان وجود داشته‌اند. این فعالیت‌ها ارتباط فرهنگ نظامی و توسعه ورزش در یونان باستان را نشان می‌دهد. از زمانی که یونانی‌ها المپیک را بوجود آوردند، ورزش بخشی از فرهنگ این کشور شده‌است. بازیهای المپیک در ابتدا هر چهار سال یکبار در المپیا (دهکده کوچکی در پلئوپونس) برگزار می‌شده‌است. از آن روزگار تا زمان حال این ورزشها به‌شکل فزاینده‌ای سازمان یافته‌تر شده‌اند و مقررات ویژه‌ای برای آنها تدوین شده‌است. صنعتی شدن زمان استراحت و تفریح بیشتری برای شهروندان کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه فراهم کرده و باعث شده مدت زمان بیشتری برای ورزش صرف کنند. چه به‌عنوان تماشاچی مسابقه‌های هیجان‌انگیز ورزشی و چه به‌عنوان شرکت کننده در اینگونه رقابت‌ها. این گرایش‌ها و تمایل‌ها با کارآیی مد یاوسایل ارتباط جمعی گسترده و ارتباطات جهانی وسیع ادامه دارد. حرفه‌ای شدن در یک ورزش یک مورد و امتیاز خاصی شده و بعلاوه بودن آنها محبوبیت ومردمی بودن ورزش‌ها را افزایش داده‌است، تا آن جا که طرفداران ورزش‌ها شروع به تبلیغ و نمایش ورزشکاران حرفه‌ای از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت کرده اند—که همه آنها در تمرین‌ها و رقابتهای ورزشی با ورزش‌های آماتور شرکت و نقش دارند.

فوتبال محبوب‌ترین و مردمی‌ترین ورزش در سطح جهان است.


آریایی‌ها یکی از شعب مردمان هند و اروپایی بودند. برخی از باستان شناسان معتقد هستند که ساکنین اولیه آریان‌ها یا آریایی‌ها در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریای خزر بوده و برخی دیگر آن‌ها را به مردمان قفقازیه که به قسمت‌های جنوبی خزر آمده‌اند نسبت می‌دهند.

اینان مردانی بودند که به عنوان سرباز مزدور زندگی می‌کردند. ایشان سربازانی را تشکیل می‌دادند که می‌بایست یک روز جانشین امرایی بشوند که خود در خدمت ایشان بودند. اریخ مهاجرت


بنابراین آریان‌ها مردمانی قوی، سلحشور و صحرا گرد بوده و کار عمده شان پرورش حیوانات اهلی و شکار و سواری و تیراندازی بوده‌است.

ورزش و تقویت قوای بدنی و مهارت در جنگ و سواری و تیراندازی و راهپیمایی از اصول متداول این مردم بوده‌است قومی که دائما در حال کوچیدن و منازعه با بومی‌های محلی بوده و به قهر و غلبه زمینها و کشتزارها را تصاحب می‌کرده قطعا باید چالاک و سلحشور و بردبار و قوی اندام باشند.

این مردم بتدریج شهر نشین شده و ده و شهر و قصبه بوجود آورده‌اند از وقتی که آریان‌ها شهر نشین شدند همیشه مورد هجوم شعبه دیگر آریایی‌ها – سکاها واقع شدند.

قبل از تشکیل دولت ماد، آریان‌ها به شکل ملوک الطوایفی می‌زیسته و رئیس هر خانواده با قدرت کامل خانواده را اداره می‌کرد، و در مواقع جنگ یکی از رؤسای این خانواده فرماندهی لشکر را به عهده می‌گرفتند که بعدا مقام سلطنت از همین اختیارات به وجود آمد. در آن زمان هیچ یک از امراء و سلاطین قدرت رئیس خانواده را تهدید نمی‌کردند.

از قرن نهم قبل از میلاد سه تیره بزرگ آریایی در سرزمین ایران به حکومت رسیدند، در مشرق باختری‌ها، در مغرب مادها و در جنوب پارس‌ها.

آن چه از اخلاق و آداب این زمان روشن است حالت آماد گی قوم آریایی برای حرکت و جنگ و دفاع بوده و در این عصر کشت غلات کاملا مرسوم شده و در دهات و قصبات مزارع رونق بیشتری یافتند.

تربیت حیوانات اهلی را عملی ساخته و اسب و سگ از نظر فوایدی که در جنگ و سفر و حضر و نگهبانی رمه و گله داشتند بیشتر اهمیت داشت.

روحیه ورزشکاری: تحریک و تحرک بخشیدن به ورزشها اغلب یک حالت ووسیله بیاد ماندنی نمی‌باشد. برای مثال، پیشقدمان دریانوردی و قایق رانی اغلب می‌گفتند که اغلب مسابقه قایق‌های باد شونده به معنی تحریک بخشیدن به مهارتهای یادگیرندگان قایق رانی و دریانوردی است. اما با وجود این، اغلب مهارتهای محرک برای افزایش قابلیت کارآیی و عملکرد در موقع رقابت بیشتر از یادگیری باهم ادغام می‌شوند. روحیه ورزشکاری یک روحیه یا حالتی را بیان می‌کند که از آن فعالیت یا رقابت بخاطر خود آن لذت می‌برند. این حالت عاطفی معروف توسط خبرنگار ورزشی Grantland Rice به این صورت معنی می‌شود که مهم نیست که شما برنده یا بازنده شدید بلکه این مهم است که بازی را انجام داده‌اید. ، " و شعار المپیک مدرن که توسط بنیان گذار آن پییر د کوبرتن این است. مهمترین چیز این نیست که برنده نشدید اما این است که شما شرکت کردید، نمونه‌هایی از بیان این حالت عاطفی مناسب هستند. بیان می‌شود.

اما اغلب فشار برای رقابت یا یک تمایل فردی برای احراز کارآیی مانند فشار و زور تکنولوژیمی تواند بر بازی لذت بخش و رقابت عادلانه توسط شرکت کنندگان تاثیر بگذارد.

افراد مسئول برای فعالیتهای تفریحی اغلب در جستجوی شناخته شدن و کسب احترام در ورزشها هستند که با پیوستن به فدراسیون ورزشها مانند کمیته بین المللی المپیک یا با تشکیل هیئت منظم وقانونی اقدام به این کار می‌کنند. دراین صورت ورزشها از حالت تفریحی به حالت رسمی عوض می‌شوند: در ارتباط با اعضای جدید اخیر از قبیل دوچرخه سواران کوهنوردان برفی، و کشتی گیران هستند بعضی از این فعالیتها جنبه عمومی و همگانی دارند اما شکل گیری غیر یکسان در فرمهای مختلف برای مدت زمان طولانی دوام داشته‌است. در حقیقت، مققرات رسمی ورزشها در ارتباط با زندگی مدرن و توسعه فزاینده‌است.

روحیه ورزشکاری، تحت هر اسمی مربوط به رفتار رقابت کننده در قبل، در طی و بعد از رقابت می‌باشد. نه تنها اگر یک ورزشکار برنده شود باید روحیه ورزشکاری خوبی داشته باشد وآن را حفظ کند بلکه اگر او ببازد باید همچنین این روحیه را حفظ کند. برای مثال در فوتبال روحیه ورزشکاری چنان ملاحضه شده‌است که برای معالجه یک ورزشکار زخمی از طرف مقابل توپ را به بیرون از زمین بازی شوت می‌کند که امکان معالجه او را فراهم سازند. بطور دوجانبه تیم دیگر انتظار دارد که توپ را در موقع پرتاب به داخل زمین بازی دریافت کند

خشونت در ورزشها شامل رد شدن از روی خط رقابت عادلانه و ایجاد خشونت و دعوا است. ورزشکاران، مربیان، طرفداران آنها و والدین بعضی وقتها رفتار خشونت آمیز را بر علیه افراد یا املاک و تاسیسات در نمایش ناراحتی از عادلانه بودن نمایش، احاطه طرف مقابل و عصبانیت یا جشن و سرور در پیش می‌گیرند.

محتویات

    ۱ تغذیه
        ۱.۱ انرژی
        ۱.۲ پروتئین
        ۱.۳ چربی
        ۱.۴ آب
        ۱.۵ مواد معدنی
        ۱.۶ ویتامین‌ها
        ۱.۷ فعالان
    ۲ فناوری
    ۳ زیرنویس
    ۴ منابع
    ۵ جستارهای وابسته

تغذیه

امروز بیش از هر زمان دیگری ارزش فعالیتهای بدنی و نقش آن در سلامت شناخته شده‌است. در واقع زندگی ماشینی، فعالیتهای حرکتی روزمره را کاهش داده و برای جلوگیری از بروز بسیاری از بیماریها ورزش امری ضروری است. گاهی یک ورزشکار فراتر از حفظ سلامتی در رشته‌ای خاص جهت کسب مقام قهرمانی کوشش مستمر می‌نماید که در این شرایط تمامی عوامل در بدن تغییر می‌کنند. قلب، ریه، دستگاه گوارش، هورمون‌ها، سیستم عصبی و بخصوص ماهیچه‌ها نیاز به تطابق با وضعیت جدید دارند. در واقع هیچ استرس و فشاری مانند یک ورزش سنگین و طولانی مدت روی بدن تأثیر نمی‌گذارد. بنابراین جهت کسب مقام قهرمانی یکی از مسایل مهم، تغذیه ورزشکاران است.
انرژی

انرژی مورد نیاز برای یک ورزشکار به عوامل مختلفی مثل خصوصیات فردی ورزشکار (قد، وزن، جثه فرد، جنس، سن و بلوغ)، مدت ورزش، نوع و شدت ورزش و شرایط جغرافیایی محل زندگی فرد بستگی دارد. بطور کلی طی فعالیت ورزشی از یک طرف میزان متابولیسم پایه (BMR) افزایش می‌یابد و از طرف دیگر فعالیت فرد زیاد می‌شود. بنابراین مقدار نیاز انرژی بین ۳ تا ۶ هزار کیلو کالری در روز توصیه می‌شود. برای ورزش‌های سنگین مثل اسکی، ماراتن و ورزش‌های تیمی حداکثر انرژی لازم است که برای این نوع ورزش‌ها توصیه می‌شود ۷۵-۷۰ درصد کالری رژیم از منبع کربوهیدرات که قسمت اعظم آن از نوع کمپلکس می‌باشد تأمین گردد.

در ورزش‌هایی که انرژی زیادی در مدت کوتاه نیاز دارند مثل کشتی و شنای ۵۰ متر، میزان نیاز انرژی بین ۵۰۰-۳۰۰۰ کیلو کالری است. کمترین میزان نیاز به انرژی مربوط به فعالیت‌های ورزشی با شدت کم و مدت طولانی و یا ورزش‌هایی که با شدت زیاد و مدت کم انجام می‌شود است. ورزش‌هایی مثل پرش طول، پرش ارتفاع، پرتاب دیسک، پرش با نیزه و غیره.... به طور کلی میزان نیاز انرژی برای زنان ورزشکار ۱۰ درصد کمتر از مردان ورزشکارمی‌باشد.
پروتئین

پروتیین برای رشد و بازسازی، انقباض عضلانی و گاهی تولید انرژی برای ورزشکاران لازم است. اما مصرف زیاد پروتیین بر قدرت عضلانی نمی‌افزاید (فقط حجم عضلات را زیاد می‌کند) و توصیه می‌شود ۱۵-۱۲ درصد انرژی مصرفی بایستی از منبع پروتیین تأمین شود. چون نیاز ورزشکاران به انرژی افزایش می‌یابد، بنابراین مقدار پروتیین مورد نیاز برای فعالیت‌های ورزشی حداکثر ۵/۱ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز است که در مورد پروتیین مصرفی توصیه می‌شود.

نسبت پروتیین حیوانی به گیاهی ۶۰ به ۴۰ می‌باشد و نوع پروتیین مصرفی بهتر است از گوشت‌های کم چربی (گوشت سفید مثل مرغ و ماهی) و بیشتر بصورت کبابی یا آب پز باشد. سفیده تخم مرغ و لبنیات کم چربی نیز از منابع خوب پروتیین هستند. جگر منبع خوبی از پروتیین، آهن، فسفر، ویتامین‌های گروه AوB می‌باشد. اما بدلیل اینکه غنی از اسیدهای نوکلییک، ترکیبات پورین‌دار و کلسترول است، مصرف آن بیش از هفته‌ای یک بار توصیه نمی‌شود. باید به این نکته توجه کرد که مصرف زیاد پروتیین باعث ایجاد عوارضی مثل از دست دادن کلسیم، خشکی بدن، ایجاد نقرس، دهیدراتاسیون یا کاهش آب بدن، کنونریس و اختلالات کلیوی می‌شود.
چربی

جهت تولید انرژی برای فعالیتهایی که مدت زیادی طول می‌کشد سوختن مواد حاوی چربی ضروری است. با طولانی شدن ورزش، اسیدهای چرب آزاد از ذخایر بافت چربی رها می‌شوند و برای مصرف عضلات به عنوان سوخت استفاده می‌شوند.

عضلات در ۶۰ تا ۹۰ دقیقه ابتدای ورزش از گلوکز و گلیکوژن ذخیره شده استفاده می‌کنند و پس از ۹ دقیقه اسیدهای چرب آزاد جهت سوخت مصرف می‌شوند. تحقیقات نشان داده است که چربی زیاد در رژیم غذایی باعث کاهش قدرت ورزشکاران می‌شود. در تحقیقی که روی دوچرخه سواران انجام گرفته مشاهده شده دوچرخه سوارانی که غذای مصرفی آنها غنی از کربوهیدرات پیچیده (نان‌های سبوس دار، پاستا و...) و محدود از چربی بوده، تا ۲۴۰ دقیقه دوچرخه‌سواری کرده‌اند. در حالی که در نتیجه خوردن غذای چرب مقاومت آنها کم شده و حداکثر تا ۷۵ دقیقه توانسته‌اند فعالیت دوچرخه سواری داشته باشند. بطور کلی چربی مصرفی باید کمتر از ۲۵ درصد کالری رژیم باشد که از این مقدار ۱۰ درصد آن به اسیدهای چرب غیر اشباع حاوی چند باند دوگانه (روغن گیاهی مایع) اختصاص داده شود.
آب

آب تنها ماده‌ای است که کمبود یا فقدان آن تهدید جدی برای سلامتی است. بخصوص در فعالیتهای ورزشی فقدان آب و یا کمبود آب سبب خستگی زودرس ورزشکار می‌شود. نقش آب برای فعالیت قلب و عروق، متابولیسم مواد مغذی، سیستم تنظیمی حرارت بدن و همچنین دفع مواد زاید حاصل از متابولیسم سلولی است. از طرف دیگر انتقال آب از داخل به خارج از سلول و بالعکس متضمن جابجایی یون‌های سدیم، پتاسیم، کلرومنیزم است. هر چند که عرق یک ترکیب هیپوتونیک (رقیق) است و غلظت سدیم، پتاسیم و کلر در عرق کمتر از خون است، ولیکن در فعالیتهای طولانی مدت تعریق زیاد سبب افزایش غلظت خون و در نتیجه خستگی و عدم توان ورزشی می‌شود. مصرف نوشیدنی‌ها و ترکیب آن در فعالیتهای ورزشی به عواملی مثل حرارت محیط، رطوبت محیط، خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی فرد و شدت و مدت ورزش بستگی دارد.

بطورکلی توصیه می‌شود قبل از مسابقات ورزشی حدود ۵۰۰-۴۰۰ سی سی از نوشیدنی‌های مختلف که حاوی گلوکز است، استفاده شود و گاهی اوقات کمی الکترولیت به این نوشیدنی‌ها اضافه شود.
مواد معدنی

در حین فعالیتهای ورزشی نیاز به مصرف بسیاری از مواد معدنی در ورزشکاران افزایش می‌یابد. به عنوان مثال نیاز به کلسیم در ورزشکاران زیادتر می‌شود زیرا کلسیم در افزایش دانسیته استخوانی، از بین رفتن استرس‌های ناشی از ورزش و افزایش توان ورزشی نقش بسزایی ایفاد می‌کند. نیاز به منیزیم افزایش می‌یابد زیرا منیزیم در متابولیسم مواد مغذی و تولید انرژی شرکت می‌کند. نیاز به فسفر افزایش می‌یابد بدلیل اینکه فسفر در تنظیم انرژی بصورت ATP، تعادل اسید و باز و در نتیجه افزایش توان ورزشی مؤثر است.

نیاز به «روی» افزایش می‌یابد زیرا روی جزء ساختمانی بسیاری از آنزیم‌هایی است که در متابولیسم مواد مغذی شرکت می‌کنند و همچنین به همراه مس و آهن در سنتز هموگلوبین و خونسازی شرکت می‌کند. نیاز به مصرف مس به دلیل نقشی که در بالا بردن درصد جذب آهن، سنتزمیلین و فسفر لیپیدها، استحکام بافت پیوندی و همین طور آزادسازی انرژی از مواد مغذی دارد افزایش می‌یابد. و بالاخره نیاز به آهن بدلیل نقشی که آهن در انتقال اکسیژن به صورت هموگلوبین و میوگلوبین و خونسازی دارد بیشتر می‌شود. بنابراین مواد معدنی در تأمین سلامت ورزشکاران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند.
ویتامین‌ها

مصرف ویتامین‌ها باید در ورزشکاران جهت افزایش توان ورزشی و کاهش خستگی ناشی از ورزش افزایش یابد. این گروه از مواد مغذی هرچند نقش انرژی‌زایی ندارند و لیکن به صورت کوآنزیم در متابولیسم مواد مغذی شرکت می‌کنند. به عنوان مثال ویتامین‌های B2،B1،B3 همگی برای انرژی‌زایی نقش مهمی دارند. مصرف ویتامین B6 باید در بدن سازان بیشتر شود چون این ویتامین نقش مهمی در سنتز پروتیین‌ها بر عهده دارد. کمبود ویتامین B۱۲ و اسید فولیک در ورزشکاران گیاهخوار که برای چند سال این رژیم را داشته‌اند شایع است و مصرف مکمل برای این گروه توصیه می‌شود.

در فعالیت‌های ورزشی نیاز به ویتامین‌های E، A و C نیز بدلیل نقش آنتی اکسیدانی که دارند افزایش می‌یابد، زیرا در نتیجه ورزش فرایند اکسیداتیو (ورزش‌هایی که در آن اکسیژن زیادی مصرف می‌شود) در عضله افزایش می‌یابد و منجر به افزایش تولید پراکسیدهای چربی و رادیکال‌های آزاد می‌گردد. نتایج مطالعاتی که روی ورزشکاران صورت گرفته نشان می‌دهد که مصرف این سه ویتامین برای مدت ۳ تا ۴ هفته از طریق برنامه غذایی سبب کاهش میزان آنزیم‌های کراتین فسفوکیناز (CRK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) می‌گردد که کاهش این دو آنزیم سبب افزایش توان ورزشی می‌شود.∗
فعالان

به مرور زمان شرکت‌های مختلف در سطح کشور به منظور همسان‌سازی سطح استادیوم‌ها و اماکن ورزشی با استانداردهای بین‌المللی شروع به فعالیت نمودند. شرکت سپید گستر الوند نیز در طی سال‌های گذشته بسیاری از اماکان ورزشی را تجهیز نموده است. از جمله استادیوم مسجد سلیمان که با بهترین کیفیت و متناسب با استانداردهای روز دنیا راه‌اندازی شده است.

هنگامی که آپارتاید رویه سیاسی آفریقای جنوبی بود بسیاری از افراد ورزشکار بخاطر خواست وجدان خود در رقابتهای ورزشی در آنجا حاضر نمی‌شدند. بعضی این رویه را مشارکت موثری در فروپاشی و اضمحلال آپارتاید در آن منطقه می‌دانند و بعضی فکر می‌کنند که این کار عمر آن رویه را طولانی کرده و تاثیرهای بدی بجا گذاشته‌است.

در تاریخ ایرلند ورزشهای ایرلندی محلی به ناسیونالیسم فرهنگی مربوط شده‌اند. تا نیمه قرن بیستم میلادی یک شخص می‌توانست از شرکت در بازی فوتبال ایرلندی، هاکی یا ورزشهای دیگری که توسط انجمن ورزشکاران ایرلندی قبول شده بودند به دلیل شرکت در فوتبال یا بازی دیگرحمایت شده از طرف بریتانیای کبیر از بازی در تیمهای محلی محروم شود. تا زمان اخیر GAA به محروم سازی در بازی فوتبال و]]اتحادیه راچبی [[در بازیهای محلی ایرلندی ادامه می‌داد. این محروم سازی هنوز اعمال می‌شود، اما برای بازی فوتبال و راچبی که در پارک کروک بازی می‌شود تا زمانی که جاده لانسداو تعمیر می‌شود، اجازه داده شده‌است. تا زمان اخیر تحت قانون ۲۱ از GAA اعضای نیروهای امنیتی انگلستان و اعضای اعضای خانواده سلطنتی انگلستان از بازی در تیمهای ایرلندی محروم بودند اما، توافق نامه روز جمعه خوب در سال ۱۹۹۸ به واقعه این محروم سازی پایان داد.

ناسیونالیسم اغلب شواهدی عمومی برای ایجاد خشوند در ورزشها یا در گزارش افرادی است که در تیمهای ملی رقابت می‌کنند یا نکته پردازان و حضاری که می‌توانند یک مشاهده پارتیزانی نشان دهند می‌باشد. این گرایشها بر خلاف اصول بنیادی خود ورزشها است که آن را بخاطر خودش و لذت بردن از شرکت در آن جالب می‌داند، است.

ورزشها وابستگی‌ها و ارتباطات بسیاری با هنر دارند. اسکیت روی یخ و تای چی، برای مثال ورزشهایی هستند که با نمایش‌های هنری در اساس خود نزدیک می‌باشند. : تماشای این فعالیتها با تجربه تماشای رقص باله نزدیک و یکسان است. بطور مشابه، فعالیتهای دیگری هستند که وجوه ورزشی و هنری در عمل و اجرای خود شامل می‌باشند، مانند عملیات هنری، ژیمناستیک هنری، بدن سازی، پارکور، یوگا، بوسابول، پرش با اسبو غیره. شاید بهترین مثال گاوبازی است که در اسپانیا در صفحات هنری روزنامه‌ها گزارش می‌شود.

این حقیقت که هنر خیلی به ورزش‌ها نزدیک است بطوریکه در بعضی وضعیت‌ها محتملا با طبیعت ورزشها ارتباط دارند. تعریف «ورزش» که در بالا ذکر شده این عقیده را توسعه داده که یک فعالیت که اجرا و عمل می‌شود فقط برای منظورهای عمومی و معمولی نمی‌باشد، برای مثال، اجرای آنها برای احراز موقعیت‌ها نیست، اما اجرای آنها بخاطر خودشان و به روشی که بهتر می‌توانند اجرا شوند، می‌باشد.

این مورد خیلی مشابه به مشاهده عمومی و همگانی از ارزشهای تجلیل هنری است که به عنوان بعضی چیزهای گفته شده در بالا با ارزشهای عملکردی جدی از استفاده معمولی ازموارد نتیجه می‌شود. بنابراین یک تجلیل از ارزشهای هنری یک اتومبیل خوش شانس است که فقط مسیر Aتا B را طی نمی‌کند بلکه ما را از استفاده از آن شاد و خوشحال وآماده می‌کند و روحیه شاد و شادابی می‌بخشد.

به همان طریق یک قابلیت ورزشی مانند پرش فقط ما را برای استفاده از روشهای مناسب برای پرش و اجتناب از موانع یا گذشتن از روی رودخانه‌ها خوشحال و راضی نمی‌کند.. آن ما را بخاطر توانایی، مهارت و سبکی که نشان داده می‌شود خوشحال و شاد می‌کند.

هنر و ورزش احتمالا در زمان یونان باستان هنگامی که ژیمناستیک و سالیستنیک با تجلیل و تحسین از خدایان و تقدیر از زیبایی و هنر بدنسازی، شجاعان و کوههای آرت که توسط شرکت کنندگان نمایش داده می‌شدند، بطور واضحی ارتباط داده شده‌اند. واژه مدرن «هنر» به عنوان مهارت به این مورد آرت در یونان باستان مربوط می‌شود. نزدیکی هنر وورزش در این زمانها در طبیعت بازیهای المپیک نشان داده شده‌است، همانطور که ما دیده‌ایم، جشنهایی از فعالیتهای ورزشی و هنری، شعر خوانی، مجسمه سازی و آرشیتکت می‌باشند.
فناوری

فناوری نقش مهمی در ورزش‌ها دارد که به سلامت یک ورزشکار، تکنیک‌های یک ورزشکار یا ویژگی‌های تجهیزاتی که از آنها استفاده می‌کند، مربوط می‌شود.

تجهیزات— چون ورزشها بطور رقابتی رشد یافته‌اند، احتیاج برای تجهیزات بهتر افزایش یافته‌است. کلوب‌های گلف، راکت‌های بیس بال، توپ‌های فوتبال، اسکیت‌های هاکی، و تجهیزات دیگر بطور قابل ملاحظه‌ای با اعمال فناوری جدید عوض شده‌اند.

بهداشت و سلامتی— از چگونگی تغذیه تا معالجه زخمی‌ها، که به اطلاعات در مورد بدن انسان در آن زمان‌ها بستگی داشته، یک حالت و خصوصیات ورزشکار بالقوه افزایش یافته‌است. حالا ورزشکارها قادر هستند که تا سنین بالاتری بازی کنند، بسرعت زخم‌های خود را مداوا کنند، و بیشتر و بهتر از ورزشکاران نسل‌های قبلی آموز دستورالعمل‌ها— فناوری پیشرفته فرصتهای جدیدی برای تحقیق در مورد ورزش‌ها بوجود آورده‌است. حالا امکان آنالیز جنبه‌های ورزش‌ها که قبلاً خارج از درک وفهم بودند، امکان پذیر است. با امکان ضبط حرکات برای ثبت حرکات ورزشکار، یا استفاده از یک کامپیوتر پیشرفته برای نمایش سناریوی مدل فیزیکی، بطور فزاینده‌ای توانایی ورزشکاران را در مورد درک آنچه که آنها انجام می‌دهند و چگونه می‌توانند این اعمال خود را بهبود بخشند فراهم شده‌است.

اثرات ورزش در روح آدمی:

پیشگیری از افسردگی و بالا بردن روحیهٔ عمومی فرد

در میانهٔ انجام فعالیت بدنی، تولید یک مادهٔ شیمیایی از بدن به نام «سروتونین» بیشتر می‌شود. کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط است و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می‌کنند. بنابراین در میان افرادی که به طور مرتب ورزش می‌کنند، به ندرت می‌توان شخص افسرده‌ای یافت.

از طرفی با ورزش کردن، تولید «اندورفین» و «اپی نفرین» و «سیتوکین‌ها» نیز افزایش می‌یابد و این مواد به طور طبیعی باعث بالا بردن سطح هوشیاری و روحیهٔ عمومی فرد شده و احساس انرژی و شادابی بیشتری برای انجام کارهای روزمرهٔ زندگی به شخص ورزشکار اعطا می‌کنند.

تأثیر ورزش در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد:

مسلماً یک شخص ورزشکار با تنبلی و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن اندامی متناسب از روحیهٔ بالا و شادابی نیز برخوردار است و این موفقیت، ارتباطات وی را در زندگی روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار تضمین می‌کند.

کارفرمایان در بکار گیری افراد، این معیارهای مهم را در نظر خواهند گرفت. بنابراین یک شخص سالم و تندرست، از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کم تحرک برخوردار خواهد بود.

۳- پیشگیری از ابتلا به آلودگی‌های اجتماعی

یک فرد سالم و ورزشکار، ناخودآگاه از سیگار دوری می‌کند، چون در می‌یابد با ورزش به اکسیژن بیشتری نیاز دارد، ولی سیگار یا مواد مخدر به وضوح انرژی وی را کم و او را ضعیف تر می‌کند. بنابراین خود به خود برای پیشرفت در امور ورزشی خویش و برای انجام تمرینات، از این مواد دوری می‌جوید.

از سوی دیگر، در یک محیط ورزشی سالم کمتر می‌توان از این گونه افراد و آلودگی‌ها اثری یافت و احتمال ابتلای چنین افرادی به آلودگی‌های اجتماعی بسیار پایین است و به دلیل روحیهٔ ورزشی از بسیاری ناهنجاری‌های دیگر اجتماعی، که با خلق و خوی ورزشکاری همخوانی ندارد، پرهیز می‌کنند.

۴- تقویت عملکرد ذهن در یادگیری و هماهنگی

تعریف ورزش تنها در افزایش فعالیت جسمانی خلاصه نمی‌شود. بسیاری از ورزش‌های امروزی نظیر پینگ پنگ، اسکیت، اسکی، بسکتبال، شنا و... حرفه‌ای هستند و نیاز به یادگیری و حتی مربی مجرب دارند و کار فکری زیادی را نیز می‌طلبند. بنابراین ورزش‌های امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه توانایی‌های پیچیدهٔ مغز را در کارهای گوناگون از جمله هماهنگی، چالاکی، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن بهبود می‌بخشد. به گونه‌ای که در یک شخص غیر ورزشکار این توانایی‌های مغز، خاموش می‌ماند و کم کم ذهن تنبل و سست می‌شود درنتیجه این گونه افراد، بیشتر ترجیح می‌دهند در گوشه‌ای بنشینند و در فکر فرو روند!

به طور کلی می‌توان گفت ورزش در کلیهٔ اجزای جسم و ذهن بدن و در کلیهٔ مراحل زندگی انسان تأثیر غیرقابل انکار و به سزایی دارد.

بسکتبال

بسکتبال (به انگلیسی: Basketball) یک ورزش گروهی است که در آن دو تیم از پنج بازیکن سعی می‌کنند با پرتاب توپ به داخل حلقه امتیاز کسب کنند. هدف هر تیم از انجام بازی، کسب امتیاز از طریق انداختن توپ در داخل حلقه است. هر توپی که از حلقه حریف عبور کند و داخل آن برود گل نامیده می‌شود. در حالی که در حین انجام بازی قاعده‌ای از قوانین و مقرارات نیز باید رعایت شود.

مهارت‌هایی فردی مانند شوت‌کردن دریبل‌زدن و ریباند توپ به همراه کارهای تیمی مثل حمله و دفاع، شروط لازم برای موفقیت شرکت‌کنندگان در این ورزش می‌باشد. این ورزش نخستین‌بار توسط دکتر جیمز نای‌اسمیت در پائیز ۱۸۹۱ ابداع گردید. و نخستین مجموعه رسمی از قوانین بسکتبال توسط وی وضع گرید.

بسکتبال به طور گسترده یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین ورزش‌های جهان محسوب می‌شود. [۱]

محتویات

    ۱ تاریخچه بسکتبال
        ۱.۱ تولد بسکتبال
    ۲ قوانین ابتدایی
    ۳ قوانین مینی بسکتبال
    ۴ ۱۳ قانون اولیه بسکتبال
    ۵ پیشرفت بسکتبال بعد از جنگ جهانی اول
    ۶ تجهیزات مورد نیاز
        ۶.۱ لباس
        ۶.۲ تخته
            ۶.۲.۱ انواع تخته
        ۶.۳ حلقه
        ۶.۴ توپ بسکتبال
    ۷ قوانین بسکتبال
        ۷.۱ قوانین زمانی
        ۷.۲ قانون دبل (Double)
        ۷.۳ قانون رانینگ: (تراولینگ)
            ۷.۳.۱ خطاهای حرکت رانینگ
        ۷.۴ قانون سه ثانیه
        ۷.۵ قانون ۲۴ ثانیه
        ۷.۶ قانون هشت ثانیه
        ۷.۷ قانون ۵ ثانیه
        ۷.۸ قانون نیمه (برگشت توپ به زمین دفاعی)
        ۷.۹ انواع خطاها
        ۷.۱۰ نحوه پاس دادن
    ۸ پست هاى بسکتبال
        ۸.۱ گارد رأس
        ۸.۲ شوتینگ گارد
        ۸.۳ فروارد کوچک
        ۸.۴ فروارد قدرتى
        ۸.۵ سنتر
    ۹ انواع پرتاب
        ۹.۱ نحوه پرتاب شوت
        ۹.۲ پرتاب ۳ گام
        ۹.۳ پرتاب به وسیله تخته
        ۹.۴ بلاک Block
        ۹.۵ پرتاب ریباند
    ۱۰ روش امتیاز دهی
    ۱۱ داوران بسکتبال
    ۱۲ لیگ‌ها و مسابقات
    ۱۳ مسابقات لیگ حرفه‌ای ان‌بی‌اِی
        ۱۳.۱ بسکتبال نمایشی آمریکا AND ۱
        ۱۳.۲ بسکتبال خیابانی
        ۱۳.۳ قوانین بسکتبال خیابانی (street BALL)
    ۱۴ بسکتبال در ایران
    ۱۵ جستارهای وابسته
    ۱۶ منابع
    ۱۷ پانویس

تاریخچه بسکتبال
نوشتار اصلی: تاریخچه بسکتبال

زادگاه بازی بسکتبال آمریکاست . این بازی در اوایل پاییز سال ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمز نای‌اسمیت پایه‌ریزی و ابداع شد. اما از قرن‌ها پیش در میان ساکنان نقاط مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشته‌است.

در ایران، نوعی بازی سنتی و قدیمی در میان گله‌دارها متداول است که آن را (پاتو) (PATO) می‌نامند. در این بازی، دو تیم سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز می‌پردازند و هر تیم کوشش می‌کند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن هست، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده عبور دهد. این بازی تا حدی شبیه بسکتبال است اما شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال بیش از پیش است. پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی رواج بسیار داشت به ویژه اقوام مایا و تولتک (در ناحیه مکزیک کنونی) این بازی با توپ و حلقه‌های ثابت در میدانی وسیع انجام می‌شد.
تولد بسکتبال

جیمز نای‌اسمیت یک پزشک کانادایی بود که به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت. در سال ۱۸۹۱ یعنی زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد (واقع در ایالت ماساچوست آمریکا) درس می‌داد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع و اختراع کند که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال، در فصل بهار و تابستان حفظ کند.
نخستین تیم بسکتبال دانشگاه کانزاس در ۱۸۹۹ میلادی

دکتر نای اسمیت پس از بررسی رشته‌های موجود ورزشی، دریافت که ورزش جدید باید:

    توپ در آن نقش داشته باشد.
    به صورت گروهی به اجرا در آید.
    اصل رقابت در آن رعایت شود.
    بر مهارت استوار باشد.
    هیچ گونه خشونتی و برخوردهای سخت بدنی مبتنی نباشد.

حاصل این افکار و اندیشه‌ها ورزشی شد به نام بسکتبال که امروزه پس از سپری شدن نزدیک به یک قرن و اندی از اختراع آن، از پرطرفدارترین و هیجان‌انگیزترین رشته‌های ورزش بین‌المللی است. دکتر نای اسمیت در شروع کار دو سبد که مخصوص حمل میوه بود بر دیوار دو طرف سالن ورزش دانشگاه و در ارتفاعی بلندتر از قد یک انسان قد بلند نصب کرد و به دو گروه از ورزشکاران جوان دانشگاه آموزش داد که توپی را دست به دست بدهند و سعی کنند آن را به درون سبد بیندازند. در این حال، تیم مقابل باید بکوشد که مانع از انجام این کار شود و توپ را هم از چنگ حریف بربایند و تصاحب کند. نخستین مسابقه‌ای که به این ترتیب و به صورتی تجربی ترتیب یافت میان دو تیم ۹ نفره در کالج اسپرینگ فیلد بود و اولین گل تاریخ بسکتبال را هم یکی از بازیکنان به نام «ویلیام چیلس» به سبد انداخت. بعدها شخصی به نام «فرانک ماهان» با توجه به اینکه در زبان انگلیسی سبد را بسکت (به انگلیسی: BASKET) و توپ را بال (به انگلیسی: BALL) می‌گویند، این ورزش را بسکتبال نامید. دکتر نای اسمیت، برای آنکه بازی بسکتبال خشن نشود، مقررات دقیقی برای آن به وجود آورد. بعضی از مقررات اولیه بسکتبال چنین بود:

    بازیکنان حق نداشتند توپ را از دست هم بربایند.
    بازیکنی که توپ را در اختیار داشت، نباید با آن راه برود یا بدود.
    هل دادن و هر نوع خشونت ممنوع بود.
    فقط بازیکنانی که توپ را در اختیار نداشتند می‌توانستند به هر طرف بدوند و جا بگیرند.
    بازیکن توپ به دست باید توپ را به طرف یاران خود پرتاب کند و به آنها برساند.

تیم بسکتبال زنان دانشگاه ترینیتی در ۱۹۱۵

در آغاز، ته سبد هم بسته بود و هر بار که توپ به درون سبد می‌افتاد باید کسی به کمک نردبان توپ را از سبد بیرون بیاورد. در سال ۱۸۹۲ شخصی به نام «لئو آلن» سبد بسکتبال را که تا آن روز از ترکه چوب یا الیاف بود و به همین دلیل به زودی پاره و فرسوده می‌شد، از سیم بافت تا استحکام بیشتری داشته باشد.

دیری نگذشت که این ورزش جدید طرفداران زیادی در میان دانشجویان دانشگاه اسپرینگ فیلد و دیگر دانشگاه‌ها یافت. دکتر نای اسمیت هم مقررات و قوانین بسکتبال را کامل‌تر کرد و نسخه‌هایی از آن را به هر دانشگاه یا باشگاهی که علاقه‌مند بود ارسال داشت. این مقررات در سال ۱۸۹۲ میلادی به صورت کتابچه‌ای برای استفاده عموم منتشر کرد. در سال ۱۹۳۰ دکتر نای اسمیت کتابی درباره خواص بسکتبال تالیف کرد تا نشان دهد که بازی بسکتبال گرچه بسیار پرتحرک است اما حتی برای سالمندان هم خطری ندارد و آسیبی متوجه اعضای حیاتی بدن (قلب و کلیه) نخواهد شد.
قوانین ابتدایی

با گذشت زمان قوانینی برای انجام بازی وضع شد. مثلاً تعداد بازیکنان هر تیم ۹ نفر تعیین گردید. سپس به ۷ نفر تقلیل یافت و بالاخره این تعداد به ۵ نفر کاهش یافت و تثبیت شد. هر بازیکن می‌توانست در موقع وقوع خطا به جای کلیه بازیکنان تیم خود پرتاب آزاد را انجام دهد. هر تیم می‌توانست از شروع تا پایان بازی توپ را در زمین خود به طور دلخواه نگهداری نماید. هر بار که توپ گل می‌شد بازی با بین طرفین یا جامپ بال (به انگلیسی: jump ball) از وسط زمین ادامه می‌یافت. بازیکنان بلند قد می‌توانستند نزدیک سبد قرار گیرند و توپ را به آرامی در سبد جای دهند (قانون سه ثانیه وجود نداشت). در آن زمان سعی شد توجه مدیران مدارس و مسئولان سازمان‌های ورزشی را به آموزش بسکتبال جلب نمایند. باوجود این تلاش مداوم و پیگیر، آموزش بسکتبال برای مربیان حالت جنبی داشت و اساساً فعالیت آن‌ها در ورزش‌های رقابت‌آمیز دیگری مانند فوتبال آمریکایی متمرکز بود.
قوانین مینی بسکتبال

مینی بسکتبال ورزشی است که براساس بازی بسکتبال و برای بازیکنان ۱۱ و ۱۲ سال طرح‌ریزی شده است. هر تیم شامل ۱۲ بازیکن، یک مربی و یک سرپرست خواهد بود. اندازه زمین ۲۶ در ۱۴ متر می‌باشد. خطوط زمین مینی بسکتبال با آنچه در زمین بسکتبال ترسیم می شود مشابه است با این تفاوت که در مینی بسکتبال خط پرتاب ۳ امتیازی وجود ندارد. تخته‌ها بطور قائم در انتهای زمین قرار داده شده و با خطوط اصلی موازی است، اندازه تخته ۹۰ × ۱۲۰ سانتی متر می باشد. ارتفاع حلقه تا زمین ۲۶۰ سانتی متر با قطر ۴۵ سانتی متر می‌باشد. توپ با محیط ۷۳ سانتی متر و وزن ۴۷۵ گرم برای مینی بسکتبال استفاده می گردد. زمان بازی ۴ کوارتر ۱۰ دقیقه‌ای است که زمان استراحت بین کوارترهای اول و دوم، سوم و چهارم ۲ دقیقه و زمان استراحت بین دو نیمه بازی ۱۰ دقیقه می‌باشد.
۱۳ قانون اولیه بسکتبال

    توپ را می‌توان با یک یا هر دو دست به هر جهتی پرتاب کرد.
    به توپ می‌توان با یک و یا هر دو دست به هر جهتی ضربه زد (مشت زدن به توپ مجاز نیست).
    بازیکنان نمی‌توانند با توپ بدوند اما می‌توانند آنرا از محلی که دریافت کرده‌اند پرتاب کنند. بازیکنی که در حال دویدن با سرعت توپ را دریافت می‌کند درصورتیکه سعی در توقف کند مستثنی است.
    توپ باید در یا بین دستان گرفته شود و از بدن نمی‌توان برای گرفتن توپ استفاده کرد.
    تنه زدن، نگه داشتن، هل دادن، پشت پا زدن و یا ضربه زدن به بازیکن حریف به هر شکل مجاز نمی‌باشد. اولین تخلف از این قانون توسط هر یک از بازیکنان بعنوان خطا محسوب شده و دومین خطا باعث اخراج وی تا کسب امتیاز بعدی می‌گردد. در صورتیکه قصد آسیب رسانی مشهود باشد، بازیکن برای تمام طول بازی اخراج شده و حق جایگزینی ندارد.
    مشت زدن به توپ خطا محسوب می‌شود و تخلف از قوانین شماره ۳، ۴ و ۵ خواهد بود.
    در صورتیکه هر یک از طرفین ۳ خطای متوالی انجام دهد، یک گل برای حریف منظور خواهد شد (منظور از متوالی اینست که حریف در فاصله این خطاها مرتکب خطا نشود).
    گل زمانی اتفاق می‌افتد که توپ با ضربه و یا پرتاب از زمین به داخل سبد وارد شده و در آن باقی بماند، مشروط بر اینکه مدافعین گل را لمس نکرده و مزاحمتی برای آن ایجاد نکرده باشند. در صورتیکه توپ روی کناره‌ها باقی بماند و حریف سبد را حرکت دهد، گل محسوب خواهد شد.
    در صورتیکه توپ از زمین خارج شود باید توسط اولین نفری که آنرا لمس می‌کند به داخل زمین پرتاب گردد. در صورت اختلاف نظر، سرداور باید توپ را مستقیماً بداخل زمین پرتاب کند. پرتاب کننده، برای پرتاب توپ از بیرون زمین، ۵ ثانیه زمان در اختیار دارد. در صورت تخلف، توپ به حریف واگذار می‌شود. اگرهر یک از طرفین در تاخیر بازی پافشاری کنند، سرداور خطای آن تیم را اعلام خواهد کرد.
    داور مسئول قضاوت برای بازیکنان است و باید خطاها را یادداشت کرده و سرداور را پس از ۳ خطای متوالی مطلع کند. همچنین وی می‌تواند بازیکنان را بر اساس قانون ۵ اخراج کند.
    سرداور مسئول قضاوت روی توپ است و باید در مورد زمانی که توپ در جریان بازی است یا خارج از زمین است و مالکیت توپ و همچنین محاسبه وقت تصمیم گیری کند. سرداور باید گل شدن توپ را تعیین کند، امتیازات را محاسبه نماید و سایر وظائف معمول سرداور را انجام دهد.
    زمان بازی چهار کوارتر ۱۰ دقیقه‌ای (در ان‌بی‌ای ۱۲ دقیقه) و ۴ استراحت ۵ دقیقه‌ای بین کوارتر هاست.
    تیمی که بیشترین امتیازات را در این زمان بدست آورد برنده اعلام می‌شود. در صورت تساوی، با موافقت کاپیتانهای ۲ تیم، بازی تا کسب یک گل دیگر قابل ادامه است.

پیشرفت بسکتبال بعد از جنگ جهانی اول

بعد از جنگ جهانی اول بسکتبال تبدیل به ورزشی رقابت‌آمیز و بزرگ شد. با گذشت زمان مربیان بسکتبال وضعیت مناسبی پیدا کردند و فعالیتشان مؤثر واقع شد. بسکتبال شناخته شد و به اروپا گسترش یافت. در سال ۱۹۲۴ نخستین مسابقات جهانی بین تیم‌های بسکتبال فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آمریکا در پاریس بر‌گزار گردید و از سال ۱۹۳۲ فدراسیون آماتوری بسکتبال در ژنو با نمایندگی چند کشور تشکیل شد. در مسابقات المپیک ۱۹۳۶ برلین برای نخستین بار ۲۳ کشور در مسابقات رسمی بسکتبال شرکت نمودند و آمریکا قهرمان المپیک گردید.
تجهیزات مورد نیاز
لباس
آرون اونز، نمونه‌ای از لباس بازیکنان

لباس بازی برای زنان و مردان بلوز بی‌آستین و شلوارک است و نام تیم در جلوی بلوز و شمارهٔ بازیکن در پشت و جلوی آن نوشته شده‌است. در بازی‌های بین‌المللی شماره‌های بازیکنان از ۴ تا ۱۵ است. بازیکنان بسکتبال معمولاً از کفش‌های ساقدار استفاده می‌کنند که از مچ پا حفاظت بیشتری می‌کند.
تخته
تختهٔ ثابت

تختهٔ بسکتبال مستطیلی است به طول ۱٫۸۰ متر و عرض۱٫۰۵ متر که موقعیت آن در فضای بالای زمین در دو انتهای میدان است و یک مربع به طول۵۹ سانتیمر وعرض۴۹ سانتیمتر داخل آن قرار دارد و باید به گونه‌ای قرار گیرد که به اندازه ۱۲۰ سانتی متر با خط انتهای زمین فاصله داشته باشد. ارتفاع تخته از کف سالن برای بزرگسالان ۲٫۹۰متر و برای نوجوانان ونو نهالان بین ۲٫۷۰ متر و ۲٫۸۰ متر است .
انواع تخته

نوعی از تخته‌ها به کمک میله‌هایی آهنی از سقف سالن آویزان می‌شوند که در هنگام عدم نیاز، می‌توان آن‌ها را بالا برد و به سقف سالن متصل کرد. این نوع تخته برقی است. نوعی دیگر از تخته‌ها با میله‌ای به زمین وصل و محکم می‌شوند. در نوعی دیگر، تخته به وسیلهٔ پایه‌ای متحرک بر روی زمین قرار می‌گیرد.
حلقه

حلقهٔ بسکتبال در فاصلهٔ ۳۰ سانتی متری قاعدهٔ تخته به آن متصل می‌شود. قطر حلقهٔ بسکتبال ۴۵ سانتی متر و ارتفاع توری که به شکل سبد به آن متصل می‌شود ۳۰ سانتی متر است.
توپ بسکتبال
نوشتار اصلی: توپ بسکتبال
توپ بسکتبال

در دو سال نخست که بازی بسکتبال ابداع شد، توپ فوتبال را برای بازی به کار می‌بردند. اما چون این توپ سبک بود در سال ۱۸۹۴ میلادی اولین توپ مخصوص بسکتبال توسط یک کارخانه دوچرخه سازی تولید شد که اندکی از توپ فوتبال بزرگ تر بود. در سال ۱۹۳۷ نوع دیگری توپ بزرگ تر اما سبک تر به بازار آمد و آنگاه در سال ۱۹۴۹ توپی ساخته شد به همین شکل و اندازه و وزن فعلی که هنوز هم مورد استفاده‌است. توپ بزرگتر از توپ‌های معمولی است و آن را از جنس چرم، لاستیک یا پلاستیک می‌سازند و هنگام استفاده باد می‌کنند. میزان فشار هوای داخل توپ باید به حدی باشد که در صورت رها شدن از ارتفاع ۱٫۸ متری، پس از اصابت به زمین کم تر از ۱٫۲ و بیش تر از ۱٫۴ متر از زمین بلند نشود. محیط یک توپ قانونی بسکتبال پس از باد شدن باید حداقل ۷۵ سانتیمتر و حداکثر ۷۸ سانتیمتر باشد. ضمن آنکه در این حال وزن توپ نباید کمتر از ۶۰۰ و بیشتر از ۶۵۰ گرم باشد. توپ این ورزش بزرگ‌ترین و سنگین‌ترین توپ بازی‌های دسته‌جمعی است.
قوانین بسکتبال
دفاع
قوانین زمانی

بسکتبال در چهار دوره ۱۰ دقیقه‌ای (بین‌المللی) یا ۱۲ دقیقه‌ای (اِن.بی.اِی) انجام می‌شود. زمان استراحت بین دوره اول و دوم و بین دوره سوم و چهارم ۲ دقیقه و بین دوره دوم و سوم (بین دو نیمه) ۱۰ دقیقه‌است. وقت اضافه در بسکتبال ۵ دقیقه می‌باشد. پس از استراحت بین دو نیمه زمین حمله و دفاع دو تیم عوض می‌شود. اصطلاحاً به زمین حریف، زمین حمله و به زمین خودی زمین دفاع گفته می‌شود. زمان‌های گفته شده زمان واقعی بازی است. یعنی زمانی که توپ در جریان نیست وقت بازی متوقف می‌شود. مثلاً زمانی که خطایی رخ داده‌است یا هنگام پرتاب آزاد زمان متوقف می‌شود. به همین دلیل زمان انجام یک بازی کامل بیشتر از مجموع عددی زمان‌های بالا است و معمولاً حدود دو ساعت طول می‌کشد.
قانون دبل (Double)

۱.دریبل کردن از زمانی شروع می‌شود که بازیکن کنترل توپ را دراختیار گرفته و با انداختن و زدن آن در تماس با زمین دوباره آن را قبل از اینکه به بازیکن دیگری برخورد کند لمس نماید. زمانی دریبل خاتمه می‌پذیرد که با دست آن را گرفته و یا اجازه دهد توپ در دست یا دست‌ها استراحت نماید. زمانیکه توپ با دست دریبل کننده در تماس نیست، تعداد گامهای برداشته محدود نخواهد بود. بازیکن مجاز نیست پس از خاتمه دریبل، برای بار دوم اقدام به دریبل نماید. درصورتی‌که این عمل را انجام دهد مرتکب تخلف «دبل» شده‌است.
۲.اگر هنگام دریبل کردن از هر دو دست استفاده شود نیز خطای دبل محسوب میشود.
۳.هنگام دریبل کردن میتوان با دست تمام نقاط توپ را لمس کرد مگر اینکه دست را به ناحیه ی زیرین توپ برده در این صورت نیز خطای دبل مرتکب شده است.
۴.توپ در هنگام دریبل تنها تا ارتفاع قد شخص میتواند بالا بیاید و اگر از قد بالاتر باشد خطا دبل انجام شده است.
قانون رانینگ: (تراولینگ)

بازیکنی که توپ را دراختیار دارد می‌تواند یک پای خود را به هر سمتی که می‌خواهد، یک یا چند مرتبه حرکت دهد. درصورتیکه پای دیگرش که آن را پای «پیوت» می‌نامند ثابت باشد. رانینگ حرکتی است که بازیکن صاحب توپ در داخل زمین یک یا دو پای خود را بدون توجه به محدودیت فوق حرکت دهد یا گام‌های او با دریبل‌های بازیکن تناسب نداشته باشد.
خطاهای حرکت رانینگ

    دویدن با توپ بدون دریبل بیش از یک گام (به جز سه گام)
    برداشتن گام اضافه در سه گام، لی آپ و پاور موو ( Power move )
    برداشتن گام ریز در سه گام بطوری که قابل تشخیص نباشد
    کشیده شدن پا روی زمین برای فاصلهٔ بیش از ۵ سانتی متر در هر حرکت
    پرش با توپ و برگشت به زمین بدون رها کردن آن . برای مثال بازیکنی که به قصد شوت، پرش جفت می‌کند اگر به زمین برسد و هنوز توپ را رها نکرده باشد، رانینگ کرده است.
    اگر بازیکن در اوت، هنگام پرتاب اوت با توپ حرکت کند

قانون سه ثانیه

زمانی که تیمی کنترل توپ را در زمین حمله، موقعی که ساعت در جریان باشد، دراختیار دارد، هیچ یک از نفرات آن تیم نمی‌تواند مدت سه ثانیه در منطقهٔ ذوزنقهٔ حریف روی خطوط ذوزنقهٔ حریف بمانند و یا حرکت نکند.
قانون ۲۴ ثانیه

اگر تیمی مالک توپ شده باشد. باید در عرض ۲۴ ثانیه توپ را وارد حلقه حریف بکند یا به طرف حلقه تیم مقابل شوت بزند در زدن شوت توپ باید حتماً به حلقه بخورد تا ۲۴ ثانیه صفر شود اگر توپ به تخته بخورد ۲۴ ثانیه ادامه می یابد و اگر توپ توسط تیم مقابل اوت شود باز هم ۲۴ ثانیه ادامه می یابد. ۲۴ ثانیه موقعی صفر می‌شود که ۱- خطا صورت بگیرد ۲- بازیکن تیم مقابل با پا توپ را به اوت بیندازد. اگر دستگاه ۲۴ ثانیه بوق بزند و توپ از دست بازیکن رها شده و در هوا باشد، اگر گل شود گل قبول می باشد. اگر در هوا با دست بازیکنی لمس شود و گل شود گل مردود می‌باشد . البته این قانون کمی تغییر یافته و در صورتی که از ۲۴ ثانیه، هنوز بیش از چهارده ثانیه مانده باشد، دوباره ۲۴ ثانیه ریست میشود ولی اگر کمتر از چهارده ثانیه یا خود چهارده ثانیه مانده باشد، زمان به چهارده ثانیه ریست میشود.
قانون هشت ثانیه

زمانیکه یک تیم توپ را در زمین خودی تحت کنترل می‌گیرد، باید در عرض ۸ ثانیه توپ را به زمین حمله بفرستد. تخطی از این قانون، تخلف «هشت ثانیه» نامیده می‌شود و داور توپ را در اختیار تیم مقابل قرار خواهد داد.
قانون ۵ ثانیه

۱-بطور کلی هیچ یک از بازیکنان تیم نمی‌توانند توپ را بیش از ۵ ثانیه نزد خود نگه دارند.( در زمان دریبل این شمارش انجام نمی‌گیرد ) ۲- هر زمانی که بازی با پرتاب توپ از بیرون زمین بخواهد شروع شود بازیکن ۵ ثانیه زمان برای شروع در اختیار دارد. ۳- برای پرتاب هر پنالتی، بازیکن ۵ ثانیه زمان دارد.
قانون نیمه (برگشت توپ به زمین دفاعی)

زمانی که یک بازیکن در زمین حریف (زمین حمله) مالکیت توپ را در اختیار می‌گیرد، نباید توپ را به زمین دفاعی (زمین خودی) برگرداند. چه با پاس به یاران خود چه با دریبل کردن خودش آن را به زمین خودی برگرداند. این کار یک تخلف است و توپ دراختیار تیم مقابل قرار خواهد گرفت.

تذکری در این رابطه: درهنگامی که فرد حامل توپ به زمین حریف وارد شد حتی اگر پای او یا توپ زیر دستش وارد زمین خودی شود خطای نیمه (half) صورت گرفته‌است. البته نکته بالا [پای او یا توپ زیر دستش وارد اوت (Out) شود] در مورد وارد شدن توپ به اوت (Out) نیز صدق می‌کند.
انواع خطاها

    در طی بازی بازیکنان حق گرفتن یکدیگر و یا هل دادن، حمله کردن و یا دویدن با توپ را ندارند و در صورت انجام خطا داور توپ را به تیم حریف داده و بازی از همان نقطه خطا یا بیرون زمین پیگیری می‌شود.
    اگر توپ دست یکی از تیم‌ها باشد و در هنگام حرکت آن را از بالای سر حریف رد کند به شکلی که دستش در زیر توپ قرار گیرد خطا است و داور توپ را به تیم مقابل داده و بازی را از نزدیک‌ترین نقطه به اوت (Out) شروع می‌کند.
    اگر در هنگام بازی، زمانی که یکی از بازیکنان تیم مقابل در حال پرتاب توپ است دست یکی از بازیکنان به توپ بخورد خطا صورت گرفته است .اگر فرد پرتاب کنندهٔ توپ در موقعیت پرتاب‌های ۲ امتیازی باشد داور ۲ پرتاپ پنالتی را حکم می‌دهد و اگر در موقعیت پرتاپ ۳ امتیازی باشد ۳ پرتاب پنالتی حکم داده می‌شود. البته در این میان باید به یک مورد نیز اشاره کرد که اگر هنگام پرتاب، توپ فردی که روی آن خطا شده وارد حلقه شود، اگر در موقعیت پرتاب دو امتیاز و یا سه امتیاز باشد داور ۱ پرتاب پنالتی را حکم می‌دهد.
    اگر توپ در زمین حریف و در موقعیت ذوزنقه در دست ما باشد وآن را به سوی تخته پرتاب کردیم و توپ به درون حلقه نرود و بدون آنکه به زمین بخورد دوباره به دست ما برسد اگر پرتاب کنیم خطا است وباید از محیط ذوزنقه خارج شویم بعد پرتاب کنیم.
    اگر توپ در دست حریف باشد و آن را به پشت خود ببرد ویکی از هم تیمیمان توپ را درآن حالت از او بگیرد خطا صورت پذیرفته‌است.

نحوه پاس دادن

اگر فاصله ما با هم تیمیمان زیاد بود اول از همه باید توپ را با دو دست از دو سمت راست و چپ بگیریم به طوری که دو شصت انگشتان ما به سمت خود باشد و توپ را به دو سوم خود یا یک سوم هم تیمییمان پرتاب می‌کنیم. طوری که توپ نهایتاً به دست هم تیمیمان برسد. اگر فاصله ما با یار خودی کم بود و حریف در جلوی ما ایستاده بود می‌توانیم توپ را از زیر دست حریف به یارمان بدهیم و اگر حریف به سمت ما هجوم بیاورد می‌توانیم توپ را از یک سمت به پشت خود برده و از سمت دیگر به جلوی خود آورده و به یارمان بدهیم.

نکته : میتوانیم در خارج از زمین هم به هم تیمیمان پاس بدهیم تا پاس را او که زیر فشار پرس نیست انجام دهد این حرکت معمولاً در زمان پرس شدید بسیار کارساز خواهد بود
پست هاى بسکتبال

در بسکتبال بطور کل سه پست اصلى وجود دارد، دو بازیکن در پست گارد، دو بازیکن در پست فروارد و یک بازیکن در پست سنتر. در بسکتبال رسمى و حرفه اى این سه پست به پنج پست جداگانه تبدیل مى شود که عبارتند از : گارد رأس ، شوتینگ گارد ، فروارد کوچک ، فروارد قدرتى ، سنتر.
گارد رأس

گارد رأس (point guard) یا پست١ معمولا بهترین پاس دهنده ى تیم است و توانایى حمل توپ (ball handling) او از بقیه افراد تیم بیشتر است و معمولا آمار پاس گل و توپ ربایى آنه از همه ى افراد تیم بیشتر است. گارد رأس بازیکنى سریع است که مى تواند شوتهاى سه امتیازى و یا نزدیک بزند. گارد رأس بعنوان مربى زمین شناخته شده و باید بازى را مطالعه کند و ضعف دفاعى را تشخیص دهد. گارد رأس وظیفه رهبرى حمله و بردن توپ به زمین طرف مقابل را دارد و بازدهى تیم را با دادن پاس گل افزایش مى دهد. گارد رأس کوتاه قد ترین بازیکن تیم است و معمولا قدّى بین ١٨٠ سانتیمتر تا ١٩٠ سانتیمتر دارد. از گارد رأس هاى مطرحلیگ ان.بى.اى مى توان به دریک رز ، کریس پاول و کایرى اروینگ و الن آیورسن اشاره کرد و از گارد رأس هاى ایرانى مى توان مهدى کامرانى را نام برد.
شوتینگ گارد

شوتینگ گارد(shooting guard) یا پست ٢ معمولا بازیکنى به استقامت فروارد و با سرعت گارد رأس است.در کنار مهارت حمل توپ و شوت زدن مهارت پاس خوبى دارد و مى تواند وظایف گارد رأس را انجام دهد . در بازى، شوتینگ گارد وظیفه دفاع از خطرناک ترین تهدید حمله اى تیم مقابل را دارد. از بازیکنان معروف این پست در ان.بى.اى مى توان به دوین وید و کوبى برایانت و اسطوره بسکتبال آمریکا مایکل جردن اشاره کرد. قد شوتینگ گارد ها معمولا از گارد بلند تر است و قدى بین ١٩٠ سانتیمتر تا ٢ متر دارند. بازیکنان این پست معمولا مى توانند به جاى فروارد هم بازى کنند.
فروارد کوچک

فروارد کوچک (small forward) یا پست ٣ برخلاف اسمش بازیکنى تنومند و با استقامت بالاست که باید همه ى توانایى ها را از قبیل پاس، دفاع ، شوت و حمل توپ داشته باشد. فروارد کوچک باید تواناىی بردن توپ به نزدیکى سبد و لى آپ کردن و گرفتن خطا را داشته باشد و بتواند بخش عظیمى از امتیازش را از خط پرتاب آزاد بدست بیاورد. وظیفه دفاع از حلقه بر عهده فرواد کوچک و فروارد قدرتى است پس باید توانایى بلاک کردن را هم داشته باشد. از بازیکنان مطرح این پست در ان.بى.اى مى توان به لبران جیمز ، کوین دورانت اشاره کرد و از بازیکنان مطرح ایرانى نیز مى توان صمد نیکخواه بهرامى را نام برد. فروارد کوچک معمولا هم قد شوتینگ و گاهى کمى بلند تر از اوست.
فروارد قدرتى

فروارد قدرتى (power forward) یا پست٤ وظیفه اى مثل سنتر دارد و باید بتواند زیر حلقه امتیاز بگیرد و در دفاع به قدرى بزرگ(اندازه ى بدنى) باشد که بتواند یار بزرگتر تیم مقابل را دفاع کند و سریع باشد تا یار کوچکتر را هم دفاع کند. پاور فروارد باید بتواند توپ هاى زیادى را ریباند کند و از توانایى بلاک کردن خوبى نیز. برخوردار باشد. قد پاور فروارد از فروارد کوچک بلند تر است و چیزى حدود ٢٠٣ سانتیمتر تا ٢١٣ سانتیمتر است. از پاور فروارد هاى مطرح ان.بى.اى مى توان به بلیک گریفین و سرجى ایباکا و کوین لاو اشاره کرد و از پاور فروارد هاى ایران نیز مى توان ارسلان کاظمى را نام برد.


سنتر

سنتر (center) یا پست ٥ یا بیگمن(big-man) یکى از مهمترین پست ها است معمولا نزدیک سبد بازى مى کند و بلند قامت ترین بازیکن تیم است. مهارت هاى آنها در ریباند کردن ، امتیاز آورى زیر سبد و درست کردن دیوار براى بازیکنان دیگر براى نفوذ به سبد(setting screen) است. در بسکتبال حرفه اى بازیکنان معروف زیادى در گذشته در این پست بازى مى کردند بازیکنانى مثل حکیم اولاجوان ، ویلت چمبرلین ، پاتریک اوینگ و شکیل اونیل و در حال حاضر دوایت هاوارد و تیم دانکن از بهترین هاى این پست هستند که در ان.بى.اى بازى مى کنند. قد معمول سنتر ها بلند تر از ٢١٠ سانتیمتر است. از سنتر هاى معروف بسکتبال ایران مى توان حامد حدادى را نام برد.
انواع پرتاب
نحوه پرتاب شوت

در تمامی پرتاب‌ها از جهات مختلف، باید به چند نکته توجه کنیم:

    برای پرتاب شوت توپ را باید به شکل Tیا V برعکس گرفته شود یعنی دست چپ در کنار توپ ودست راست روی توپ (روی قسمتی که روبروی ماست )قرار داده شود.
    برای پرتاب توپ باید با دست چپ به توپ جهت داده شود و با دست راست پرتاب شود؛ به طوری که تنها مچ دست خم شود.
    هنگام پرتاب(۲ ثانیه قبل از پرتاب توپ به سبد)باید پاها را مقداری خم کرده و بعد به حالت اولیه در بیاوریم هنگامی که به حالت اولیه درآمد آنگاه پرتاب میکنیم.
    به هنگام پرتاب پاها باید به اندازه عرض شانه باز شود.

پرتاب ۳ گام

در هنگام بازی می‌توانیم از پرتاپ‌های سه گام استفاده کنیم. سه گام به این شکل است که وقتی به نزدیکی حلقه حریف رسیدیم درهمان حالت دویدن می‌توانیم ۳ گام برداریم و توپ را به داخل حلقه بیندازیم. به شکلی که ۲ گام برداریم و گام آخر را می پریم و توپ را در حلقه بیندازیم. به علت پرش بهتر به صورت سه گام بهترین راه برای انجام دانکینگ می‌باشد .
پرتاب به وسیله تخته

    اگر روبروی حلقه بودید می‌توانید با استفاده از مربع روی تخته آن را در درون سبد بیندازید به طوری که آن را دقیقاً به وسط مربع بزنید.
    اگر در دو سمت چپ یا راست حلقه بودید می‌توانید به ضلع بالایی مربع پرتاب کنید.
    اگر زیر حلقه بودید می‌توانید از گوشه‌های مربع استفاده کنید به طوری که مقداری به سمت عقب خم شده (دراین حالت برای بهتر پرتاب کردن می‌توانید فقط یک پای خود را به سمت عقب بیاورید) و اگر به سمت چپ خم شده‌اید باید توپ را به گوشه چپ مربع بزنید و اگر به سمت راست خم شده‌اید توپ را به گوشه راست مربع بزنید.
    در تمامی این موارد سرعت توپ نقش مهمی دارد مسلم است که هر چه فاصله نزدیک تر می‌شود سرعت توپ هم باید کم تر شود.

نکته : معمولاً بازیکنهای حرفه ای بدلیل پایین امدن درصد موفقیت از تخته برای زدن گل استفاده نمی‌کنند
بلاک Block

در هر پرتاب باید به زاویه توپ توجه داشت. زیرا اگر زاویه پرتاب ما کم باشد و یا پرتاب ما در زمان نادرست صورت گیرد توپ در اصطلاح بلاک (Block) می‌شود. اکثر مواقع بهترین زاویه برای پرتاب توپ زاویه ۴۵ درجه‌است.
پرتاب ریباند

اگر تیم ما توپ را به سوی حلقه حریف پرتاب کرد و آن وارد سبد نشد، می‌توانیم با روش ریباند آن را وارد سبد کنیم. روش ریباند اینگونه‌است که در هنگامی که توپ توسط یار ما زده شد و به تخته برخورد کرد و درون سبد قرار نگرفت، ما می‌توانیم هنگامی که توپ در حال برگشتن است پریده و توپ را در همان حال که پایمان روی زمین نیست با دست آرام به تخته زده و آن را درون سبد جای دهیم . البته ما میتوانیم توپ را گرفته و به زمین برگردیم و یک شوت آرام زده و توپ را وارد سبد کنیم.
روش امتیاز دهی

امتیاز هر گل (پرتاب موفق در حلقهٔ حریف) با توجه به موقعیت بازیکنی که اقدام به شوت کرده‌است متفاوت است. اگر بازیکن خارج از خط سه امتیازی باشد، گل سه امتیاز و اگر داخل آن باشد دو امتیاز دارد. هر پرتاب آزاد (پنالتی) یک امتیاز دارد. در بسکتبال تساوی وجود ندارد و آن قدر وقت اضافه به بازی داده می‌شود تا یکی از دو تیم برنده شود. زمان استراحت بین وقت‌های اضافه ۱ دقیقه‌است.
داوران بسکتبال
داوران بسکتبال لیگ اسپانیا

تعداد داوران یک مسابقهٔ بسکتبال 6 نفر است. از این 6 نفر 3 داور در درون زمین بر جریان بازی نظارت می‌کنند که یکی از آن‌ها سرداور و دو نفر دیگر داور هستند . در کنار زمین هم ۳ نفر هر یک وظیفه‌ای خاص را انجام می‌دهند . یک نفر ثبت کنندهٔ امتیازها و خطاها (منشی) یک نفر مسئول ۲۴ ثانیه و هم وقت نگهدار است. خطاهای عمده‌ای که داوران به آن توجه دارند عبارتند از: خطا در حمله، رانینگ، دبل، سه ثانیه، خطاهای برخورد و سد مسیر.
لیگ‌ها و مسابقات

حرفه‌ای‌ترین لیگ بسکتبال ان‌بی‌ای (NBA) می‌باشد. این لیگ بین تیم‌های باشگاه‌های حرفه‌ای آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) بر‌گزار می‌شود.
مسابقات لیگ حرفه‌ای ان‌بی‌اِی
نوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا
نوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال زنان

این لیگ مسابقات به صورت دو دسته در کنفرانس شرق و غرب بر‌گزار می‌شود که در پایان قهرمان این دو کنفرانس نیز به رقابت با هم می‌روند. علاوه بر این مسابقات، هر ساله مسابقه‌ای تحت عنوان بازی ALL-STARS انجام می‌شود که در آن ستاره‌های کنفرانس شرق و غرب با یک بازی نمایشی به رقابت با هم می‌پردازند. مسابقه ALL-STARS شامل مسابقه slam dunk - شوت ۳ امتیازی و ... می‌باشد که طرفداران بسیار زیادی دارد.
بسکتبال نمایشی آمریکا AND ۱

در آمریکا گروهی از بسکتبالیست‌ها که اغلب در بسکتبال رسمی آمریکا شهرت چندانی نیز ندارند (به جز تعداد محدودی از آن‌ها) تحت عنوان AND 1 فعالیت می‌کنند. گروه AND 1 با انجام بازی‌های نمایشی و بسیار حرفه‌ای و برگزاری مسابقاتی با جذابیت بسیار بالا هواداران بسیار زیادی را به سمت خود جلب کرده‌اند. لازم به ذکر است که در این بازی‌ها برای زیبایی بیشتر بازیT برخی از قوانین رعایت نمی‌شود. این بازی‌ها در قالب خیابانی (street BALL) و سالنی بر‌گزار می‌شود ولی هیچ یک از آنها جنبهٔ رسمی ندارند.
بسکتبال خیابانی
Gus Macker Alamogordo 2009.jpg
نوشتار اصلی: بسکتبال خیابانی

نام بسکتبال خیابانی (street BALL) به آن دسته از بازی‌ها اطلاق می‌شود که در زمین‌های سرباز بازی می‌شود. قوانین آن، قوانین بسکتبال عادی است با تغییرات جزیی‌ای که به نسبت محل بازی متفاوت است. این دسته از بازی‌ها دارای حرکات نمایشی اند و بعضی از قوانین بسکتبال واقع در سالن در آن رعایت نمی‌شود. بازیکنان این بازی‌ها مگر در موارد خاص از لباس هماهنگ با یکدیگر استفاده نمی‌کنند.
قوانین بسکتبال خیابانی (street BALL)

بسکتبال خیابانی تنها در یک نیمه از زمین بازی می‌شود حلقه‌های موجود در این نوع از بازی بسیار محکم و ضخیم است زیرا حرکات نمایشی که در این نوع از بسکتبال صورت می‌گیرد بسیار روی حلقه اثر میگدارد (مثل دانک) واگر حلقه ضعیف باشد شکسته می‌شود. قوانین:

    بازی از پشت یک نیمه توسط یکی از دو تیم صورت می‌پذیرد.
    تعداد هر تیم نباید از ۳ نفر بیشتر باشد (البته چون این قانون رسمی نیست بیش از ۳ نفر نیز ممکن می‌باشد اما چون زمین شلوغ و بازی کردن درآن دشوار می‌شود بهتر است از ۳ نفر در هر تیم استفاده شود)
    اگر تعداد یک تیم ۲ نفر و تعداد تیم مقابل ۳ نفر باشد پرتاب‌های اوت(out) تیمی که ۲ نفر است آزاد است(البته این قانون نیز توافقی است)
    هر تیمی که گل زد خودش از پشت نیمه بازی را را شروع می‌کند یعنی توپ را به تیم مقابل نمی‌دهد.
    اگر یار تیم ما توپ را به حلقه زد و توپ وارد سبد نشد و در موقعیت ذوزنقه به دست ما رسید باید از آن محیط خارج شویم و بعد به سوی حلقه پرتاب کنیم در غیر این صورت خطا صورت پذیرفته‌است.
    دراین نوع بازی خطاهای ۲۴و۳و۸ ثانیه وجود ندارد.
    اگر توپ از نیمه زمین خارج شود اوت(out) است.
    قوانین رانینگ(running)ودبل (Double)دراین بازی وجود دارد.

بسکتبال در ایران

دائرةالمعارف بریتانیکا، سال ورود بسکتبال به کشور ما ایران را ۱۹۰۱ میلادی برابر با ۱۲۸۰ هجری شمسی ذکر کرده‌است. اما آنچه مسلم است، اولین نشانه‌های ورود بسکتبال به ایران در سال‌های ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ دیده شده که آن هم توسط کارکنان سفارتخانه‌های خارجی در ایران بوده‌است. در سال ۱۳۱۴، یک مربی ورزش به نام «فریدون شریف زاده» ورزش بسکتبال را به دانش آموزان دبیرستان البرز (کالج البرز) تهران معرفی و پایه‌گذاری کرد و کم کم دیگر مربیان ورزش به گسترش و آموزش این ورزش پرداختند. در سال ۱۳۲۴، فدراسیون بسکتبال ایران تشکیل شد و نخستین حضور بسکتبال ایران در میدان‌های بین‌المللی، در بازی‌های المپیک لندن (۱۹۴۸) بود.

هنرهای رزمی

هنرهای رزمی به سیستم‌ها و سنت‌های مدونی از تکنیک‌ها و فنون مبارزه‌ای گفته می‌شود که با انگیزه‌ها و دلایل متفاوتی تمرین می‌شوند: برای دفاع شخصی، رقابت در مسابقات، سلامتی بدنی و تناسب اندام، سرگرمی و تفریح و همچنین رشد و تعالی ذهنی، جسمی و معنوی.

اصطلاح هنرهای رزمی بیشتر به رشته‌های رزمی شرق آسیا اشاره دارد اما رشته‌های غربی همچون بوکس، ساواته، پانکریشن و انواع کشتی نیز گاهی در مجموعهٔ هنرهای رزمی قرار داده می‌شوند. هنرهای رزمی شرق آسیا به دو گروه مسلح و بی‌سلاح تقسیم می‌شوند. اولی مهارت‌هایی چون تیراندازی با کمان، نبرد با نیزه و شمشیرزنی را شامل می‌شود و دومی یعنی رشته‌های مبارزهٔ بی‌سلاح بر ضربات دست و پا و فنون گلاویزی تأکید دارند.

امروزه برخی مهارت‌های مبارزه با سلاح همچون کِندو (شمشیرزنی ژاپنی) و کیودو (تیراندازی با کمان ژاپنی) به عنوان یک رشتهٔ ورزشی تمرین می‌شوند و رشته‌های بدون سلاحی همچون کاراته، جودو، تکواندو، کونگ‌فو، آیکیدو و هاپکیدو نیز به عنوان روش‌های دفاع شخصی تمرین می‌شوند. شکل‌های ساده شده‌ای از تای‌چی‌چوان، نوعی کونگ‌فوی چینی، نیز که از ماهیت رزمی خود خارج شده امروزه به طور گسترده‌ای برای حفظ سلامتی تمرین می‌شوند.

بسیاری از تکنیک‌ها و تمرینات رشته‌های مختلف رزمی مشابه است اما هر یک از آنها ترکیب مخصوصی از مهارت‌ها را در خود جای داد‌ه‌اند. برخی از آنها مثل کاراته بر حرکات پویا، دقیق و مستقیم تأکید دارند و برخی همچون آیکیدو تکنیک‌های نرم‌تر، آهسته‌تر و پیوسته‌تر را به کار می‌گیرند. هر یک از رشته‌های رزمی به میزان خاصی از توانایی‌های بدنی شامل قدرت بدنی، انعطاف‌پذیری (به‌ویژه‌ در ناحیه لگن)، هماهنگی عضلات و استقامت نیاز دارد.[۱]

مهمترین جنبهٔ وحدت‌بخش هنرهای رزمی شرق آسیا که آنها را از رشته‌های رزمی سایر نقاط دنیا متمایز می‌کند، تاثیر مکاتب دائو و ذن آئین بودایی بر آنهاست. این ویژگی باعث شده تا وضعیت ذهنی و معنوی هنرجویان اهمیت بالایی داشته باشد. در هنرهای رزمی بر درونی‌سازی وضعیتی تأکید می‌شود که در آن کارکردهای محاسبه‌گری ذهن به تعلیق درآمده تا ذهن و بدن به عنوان یک واحد پیوسته به شرایط محیطی و تغییرات آن واکنش نشان دهند. در مکاتب دائو و ذن نیز بر به دست آوردن چنین وضعیتی تأکید می‌شود و راه رسیدن به آن نیز از طریق تجربه و تمرین است. به همین دلیل بسیاری از پیروان این مکاتب به تمرین هنرهای رزمی به عنوان یک فعالیت فلسفی و روحانی می‌پردازند.[۲]

در قرن بیستم شاهد محبوبیت روزافزون هنرهای رزمی شرقی در جهان غرب بوده‌ایم. جودو در سال ۱۹۶۴ و تکواندو از سال ۲۰۰۰ در برنامه رسمی بازی‌های المپیک قرار گرفته‌اند و در ابتدای سده ۲۱ نیز یک رشتهٔ تلفیقی به نام هنرهای رزمی ترکیبی با وام گرفتن فنون رشته‌های مختلف رزمی، اهمیت خاصی پیدا کرده‌است.[۳]

محتویات

    ۱ تقسیم‌بندی
    ۲ تاریخچه
        ۲.۱ دوران مدرن
    ۳ هنر رزمی یا ورزش رزمی
    ۴ مصدومیت
    ۵ منابع

تقسیم‌بندی

هنرهای رزمی را به شیوه‌های مختلفی می‌توان تقسیم‌بندی کرد. یکی از این تقسیم‌بندی‌ها بر اساس تکنیک‌هایی است که در آن رشته بیشترین تأکید بر آنها می‌شود.

رشته‌های ضربه‌ای

    مشت‌زنی: بوکس غربی، نان‌چوان (سبک‌های جنوبی هنرهای رزمی چینی)
    لگد: کیک‌بوکسینگ، ساواته، تکواندو، چانگ‌چوان (سبک‌های شمالی هنرهای رزمی چینی)
    سایر رشته‌های ضربه‌ای: کاراته، موای تای، سانشو، تای‌چی‌چوان

گلاویزی

    فنون پرتابی: هاپکیدو، سامبو، سومو
    فنون قفل مفصل و خفه‌کننده: آیکیدو، جوجیتسو برزیلی

تاریخچه
نقاشی یک مبارزهٔ بوکس از دوران یونان باستان

کهن‌ترین نگاره‌های باستانی که در آنها تصویر نبرد دو انسان به تصویر کشیده شده‌است به ۵۴۰۰ سال پیش در مصر باستان، حدود ۵۰۰۰ سال پیش در بین‌النهرین (بابل) برمی‌گردد. در ویتنام نیز غارنگاره‌هایی از سال ۲۸۷۹ پیش از میلاد به جای مانده که در آنها تصاویری از مبارزه با شمشیر، چوب، کمان و نیزه دیده می‌شود.

هنرهای رزمی چینی چهار هزار سال پیش در دوران حکومت دودمان شیا شکوفا شدند. گفته می‌شود که هوانگدی معروف به «امپراتور زرد» نخستین سیستم‌های رزمی را در چین ترویج کرد. از هوانگدی به عنوان یک فرمانده نامدار یاد شده که پیش از تصاحب حکومت چین نوشته‌های مفصلی را در مورد پزشکی، ستاره‌شناسی و هنرهای رزمی به رشته تحریر درآورده بود. یکی از دشمنان مهم او که چی یو نام داشت نیز به عنوان پایه‌گذار «جیائو دی» شهرت دارد؛ نوعی کشتی چینی که نیای کشتی رزمی امروزین چین محسوب می‌شود.

پایه‌‌ریزی هنرهای رزمی آسیایی احتمالاً با تلفیق روش‌های رزمی اولیه چینی و هندی‌ صورت گرفت. بین سال‌های ۴۸۰ تا ۲۲۱ قبل از میلاد چین صحنهٔ جنگ‌های مداوم بین حکومت‌های رقیب بود و همین موجب شکوفایی هنرهای رزمی شد. فلسفه و استراتژی هنرهای رزمی در این دوران تکوین یافت و این مسئله در کتاب «هنر نبرد» اثر سان تزو استراتژیست نظامی نامدار چینی در ۳۵۰ قبل از میلاد به خوبی تشریح شده‌است. سان تزو در این کتاب در کنار مطرح کردن اصول مکتب تائوییسم به مباحث نظامی همچون شیوه پیاده‌سازی نیروها، سازگاری با ناهمواری‌ها، استفاده از جاسوسان و اینکه چگونه یک نیروی کوچکتر می‌تواند بر نیروی بزرگتر غلبه کند، می‌پردازد.

این آموزهٔ تائویی که نرمی و ملایمت بر سختی و زمختی غلبه می‌کند یکی از اصول بنیادین هنرهای رزمی است. برای مثال این قاعدهٔ مهم جودو که «از نیروی دشمن برای غلبه بر او استفاده کن» یا این اصل تای‌چی‌چوان که «چهار سیر بر هزار من چیره می‌شود» به این نگرش اشاره دارند.

بر اساس روایت‌های اساطیری شائولین‌چوان یا کونگ‌فوی شائولین که راهبان بودایی معبد شائولین آن را تمرین می‌کنند، نخستین بار در قرن پنجم میلادی توسط بودی‌دارما ابداع شد. بر اساس این روایت‌ها بودی‌دارما که از هند به چین آمده بود تا آئین بودا را به این سرزمین معرفی کند، وقتی به معبد شائولین رسید، متوجه شد که راهبان این معبد بسیار ضعیف هستند و قادر نیستند در مقابل غارتگری راهزنان مقاومت کنند. به همین جهت او فنون رزمی را برای تقویت بدنی به آنها آموخت. راهبان معبد شائولین تا به امروز به توانایی‌های رزمی خود را حفظ کرده‌اند و مهارت‌های آن‌ها در دنیا شهرت دارد. در کره و ژاپن نیز هنرهای رزمی با مذهب بودایی و آئین ذن ارتباط تنگاتنگی داشته‌اند. قدیمی‌ترین مدرکی که به جنگاوری راهبان معبد شائولین اشاره دارد به یک کتیبه از سال ۷۲۸ میلادی مربوط می‌شود که در آن به دو واقعه اشاره شده‌است: یکی دقاع معبد شائولین در مقابل راهزنان در سال ۶۱۰ میلادی و دیگری نقش راهبان شائولین در غلبه بر وانگ شیچونگ در سال ۶۲۱ میلادی.

هنرهای رزمی در تاریخ آئین بودایی همواره با تمرینات و آموزه‌های «چان» و «ذن» در ارتباط بوده‌اند. چراکه مبارزان و رزمی‌کاران متوجه شده بودند که تمرینات ذن باعث اجرای بهتر فنون رزمی می‌شود. وقتی مبارز بتواند ذهن و انرژی خود را تنها بر روی حرکات خود در زمان حال متمرکز کند، ترس از شکست و مرگ از میان خواهد رفت و توجه مبارز تنها معطوف به واکنش‌های بدنی خود خواهد بود.[۴]

در دوران حکومت تانگ (۶۴۹ تا ۷۱۲ میلادی) هنرهای رزمی چینی در نقاط مختلف آسیا منتشر شدند. یکی از نخستین رشته‌های رزمی کره‌ای «تانگ سو دو» نام دارد که معنی تحت‌اللفظی آن «طریقت ِ مشت‌زنی ِ تانگ» است. تانگ سو وارد جزیره اوکیناوا شد و اهالی این جزیرهٔ واقع در جنوب ژاپن، نویسه‌های چینی «تانگ-سو» را به صورت «کارا-ته» تلفظ می‌کردند که «کارا» به معنی تانگ و «ته» به معنی دست یا مشت یا مشت‌زنی است. البته در سال ۱۹۲۲ دولت ژاپن برای آنکه ماهیت چینی کاراته را انکار کند نویسه دیگری که آن هم «کارا» تلفظ می‌شود اما به معنی «خالی» است را برای نوشتن «کاراته» استفاده کرد تا کاراته به معنی «دست (یا مشت) خالی» باشد.

سیستم رزمی قدیمی ژاپنی‌ها جوجیتسو نام دارد. در جوجیتسو مجموعه‌ای از فنون پرتابی، خفه‌کننده، قفل مفاصل، ضربات مشت، لگد و ضربات دست باز برای دفاع از خود تمرین می‌شود. جودو در سال ۱۸۸۲ و آیکیدو در ۱۹۲۵ دو هنر رزمی مهم ژاپنی هستند که هر دو آنها بر مبنای جوجیتسو پایه‌گذاری شده‌اند.[۵]

در ژاپن از دیرباز مجموعه تمرینات جنگجویان شامل تیراندازی با کمان، شمشیرزنی، مبارزه بی‌سلاح و شنا با زره می‌شد اما افراد عادی که به تمرینات رزمی علاقمند بودند بیشتر به سراغ کاربرد جنگی از ابزارهای عادی مثل خرمن‌کوب، داس و خنجر می‌رفتند. شاید متنوع‌ترین رشته رزمی را بتوان نینجوتسو دانست که در دورهٔ حکومت ارباب-رعیتی در ژاپن برای استفادهٔ جاسوس‌های نظامی پدیدار شد. نینجاها علاوه بر فنون رزمی با سلاح و بدون سلاح، مهارت‌هایی چون تغییر چهره، فرار، پنهان شدن، جغرافیا، هواشناسی، پزشکی، و کاربرد مواد منفجره را فرا می‌گرفتند.[۶]
دوران مدرن
شکستن اجسام سخت یکی از مهارت‌های اصلی در هنرهای رزمی است

نیمهٔ دوم قرن نوزدهم طلیعهٔ آغاز تاریخ هنرهای رزمی به عنوان ورزش‌های مدرنی بود که از دل سیستم‌های سنتی جنگی برآمده بودند. اروپا در این دوران شاهد شکل‌گیری بوکس و شمشیربازی در شکل ورزشی خود بود. در ژاپن نیز شکل‌های مدرن جودو، جوجیتسو، و کندو با احیای مکاتب رزمی عصر ادو بنیان‌گذاری شدند. در تایلند قوانین مدرن موای تای در دهه ۱۹۲۰ تدوین شد و در چین هم تاریخ نوین هنرهای رزمی در دهه ۱۹۳۰ معروف به دهه نانجینگ با افتتاح انستیتو گیوشو زیر نظر حکومت کومینتانگ، آغاز شد.

شمشیربازی و کشتی آزاد و فرنگی در اولین دورهٔ المپیک مدرن در سال ۱۸۹۶ در برنامهٔ بازی‌ها قرار گرفتند و بوکس نیز در سال ۱۹۰۴ وارد المپیک شد. اتحادیه بین‌المللی بوکس در ۱۹۲۰ پایه‌گذاری شده و قهرمانی شمشیربازی جهان از سال ۱۹۲۱ برگزار می‌شود.

با افزایش روابط میان غرب و آسیا تعداد بیشتری از سربازان غربی جنگ جهانی دوم و جنگ کره را در چین، ژاپن و کره گذراندند و با سبک‌های رزمی محلی این نقاط آشنا شدند. جوجیتسو، جودو و کاراته در دهه‌های ۶۰-۱۹۵۰ در جهان غرب محبوبیت پیدا کردند. کیک‌بوکسینگ آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ به عنوان ترکیبی از بوکس و کاراته تکوین یافت و تکواندو در جریان جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ توسعه پیدا کرد.

در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ توجه رسانه‌های جمعی به هنرهای رزمی چینی تحت تأثیر بروس لی افزایش پیدا کرد. بروس لی سبکی به نام جیت کان دو را بنیان نهاد که از وینگ‌چون کونگ‌فو، یکی از هنرهای رزمی سنتی چینی، اقتباس شده بود. رقابتهای قهرمانی جودو جهان از سال ۱۹۵۶ آغاز به برگزاری کرد و جودو در المپیک ۱۹۶۴ توکیو وارد برنامهٔ مسابقات المپیک شد. رقابتهای قهرمانی جهان کاراته نیز از سال ۱۹۷۰ برگزار می‌شود.

در قرن بیستم چندین رشتهٔ رزمی نیز برای مبارزات تن‌به‌تن نیروهای نظامی طراحی شدند. کراو ماگا در اسرائیل، سیستما در شوروی و سانشو در چین از جمله این رشته‌ها هستند. آمریکایی‌ها در دوران جنگ سرد اهمیت چندانی برای نبردهای تن‌به‌تن بدون سلاح قائل نبودند اما اخیراً توجه بیشتری به تمرین این مبارزات در نیروهای نظامی داشته‌اند.
هنر رزمی یا ورزش رزمی

هنرهای رزمی امروزه به عنوان نوعی ورزش درآمده‌اند. از زمانی که برگزاری مسابقات در رشته‌های مختلف رزمی رایج شده این رشته‌ها از ماهیت اصلی رزمی خود درآمده و به صورت یک ورزش تمرین می‌شوند که بهترین نمونهٔ آن را در شمشیربازی غربی می‌توان مشاهده کرد. امروزه رشته‌های جودو، تکواندو، بوکس، شمشیربازی، کشتی آزاد و فرنگی، تیراندازی با کمان و پرتاب نیزه در برنامه رقابتهای المپیک قرار دارند و کاراته و ووشو نیز هرچند در تلاش خود برای ورود به المپیک ناکام مانده‌اند، اما مسابقات آنها در نقاط مختلف دنیا برگزار می‌شود. هنرجویان رشته‌هایی چون کیک‌بوکسینگ و جوجیتسو برزیلی نیز عمدتاً برای شرکت در مسابقات تمرین می‌کنند. این در حالیست که برخی رشته‌های رزمی مثل آیکیدو یا کونگ‌فو توآ با برگزاری مسابقه مخالف هستند.

برخی از سبک‌های رزمی بر این عقیده هستند که برگزاری رقابت باعث می‌شود تا هنرجویان بهتر و ورزیده‌تر شوند و روحیهٔ ورزشی در آنها شکل می‌گیرد. اما برخی دیگر معتقدند که قوانین موجود در مسابقات با شرایط یک مبارزه واقعی تفاوت بسیار دارد و مبارزان به جای تمرین مهارت‌های موثر در مبارزهٔ واقعی به تمرین مهارت‌های مورد نیاز برای پیروزی در مسابقه می‌پردازند. از سوی دیگر دیگر این مسابقات باعث می‌شود تا انگیزهٔ هنرجویان این رشته‌ها کسب مدال و جایزه در مسابقات باشد نه انگیزه‌های اصلی هنرهای رزمی مثل پرورش دادن شخصیت اخلاقی.

این پرسش که «بهترین رشتهٔ رزمی کدام است؟» انگیزهٔ برگزاری مسابقاتی بین مبارزان رشته‌های مختلف رزمی با کمترین قوانین ممکن شده‌است. مسابقات یواف‌سی در آمریکا به همین منظور آغاز شد و تورنمنت‌های مشابهی در ژاپن با نام‌هایی چون شوتو و پانکریس برگزار می‌شوند. این مسابقات زمینه‌سازی پیدایش رشتهٔ جدید رزمی با نام هنرهای رزمی ترکیبی شده‌اند.

برخی هنرجویان رزمی نیز در مسابقات غیرمبارزه‌ای مثل شکستن اجسام سخت یا اجرای برنامهٔ هماهنگی از تکنیک‌ها همچون پومسه، کاتا یا تالو شرکت می‌کنند. از سوی دیگر بسیاری از حکومت‌ها نیز به دلایل سیاسی هنرهای رزمی را به سوی ورزشی شدن سوق داده‌اند. انگیزهٔ اصلی حزب کمونیست جمهوری خلق چین در تبدیل هنرهای رزمی چینی به رشتهٔ ورزشی ووشو در واقع سرکوب کردن ماهیت عصیان‌گرانهٔ موجود در هنرهای رزمی بوده‌است.
مصدومیت

با اینکه هنرهای رزمی رشته‌هایی برخوردی هستند اما مصدومیت در آنها نادر است و این احتمالاً به دلیل نظارت بالا در بیشتر باشگاه‌ها و اهمیت خویشتنداری در این رشته‌هاست. در در یک تحقیق مقایسه‌ای از میزان مصدومیت در رشته‌های مختلف ورزشی؛ رشته‌های رزمی با ۱۶.۹ مصدومیت از هر ۱۰۰ هزار نفر در انتهای فهرست ورزش‌ها قرار گرفته بودند در حالیکه بسکتبال با ۱۸۸ مورد در بالای فهرست قرار داشت و حتی رقص با ۱۸.۸ مورد درصد بالاتری از آسیب‌دیدگی نسبت به ورزش‌های رزمی را شامل می‌شد.

مصدومیت‌های شایع در رشته‌های رزمی نیز کبودی، کوفتگی، رگ‌به‌رگ‌شدن و پیچ‌خوردگی است. البته احتمال بروز مصدومیت‌های خطرناکی همچون ضربه مغزی، شکستگی استخوان و فلجی در ورزش‌های رزمی وجود دارد که در رقص چنین مصدومیت‌‌هایی غیرمحتمل است. اما مصدومیت‌های مرگبار بسیار نادر هستند. حداقل سه مورد مرگ بر اثر ضربه به شکم یا سینه و آسیب به اعضای داخلی بدن گزارش شده اما خطر جدی بیشتر بر اثر ضربات مشت و لگد به ناحیهٔ سر بروز می‌کند.

جیت کان دو

جیت کان دو (به چینی: 截拳道) یکی از ورزش‌های رزمی سرزمین چین است که توسط بروس لی، کونگ فوکار و هنرپیشه معروف سینما پایه گذاری شد.

بیشتر تکنیک‌های جیت کان دو براساس هنر رزمی وینگ چون کونگ‌فو طراحی شده‌است، چرا که بروس لی تمرینات کلاسیک رزمی خود را در هنگ کنگ زیر نظر استاد ییپ من استاد بزرگ این سبک انجام داده‌بود.

فنون وینگ چون در جیت کان دو به شکلی تغییر یافته‌اند که کاربردی تر باشند و استفاده از سلاح‌های سرد نیز در آن بسیار گسترده‌تر است. بسیاری از ضربات و حرکات سایر هنرهای رزمی به‌آن افزوده شده‌اند، به طوریکه برخی جیت کان دو را اولین رشته و الگوی هنرهای رزمی ترکیبی می‌دانند.

روش استفاده از سلاح‌های سرد در جیت کان دو بر پایه هنرهای رزمی آقای دان اینوسانتو است که بروس لی با آموزش آن و پیدا کردن اشکالات اساسی در فنون این استاد آن را به شیوه ای با قابلیت کاربردی تبدیل و برای دفاع و حمله تغییرات اساسی زیادی داده است، اما بروس لی اعتقاد به هنر رزمی با استقاده از ضربات دست و پا داشت که از همین رو در گفته ای از ایشان نقل شده: اگر انسانی با چهار دست و چهار پا به دنیا آمد می توان گفت که ضربات به شکل پیچیده ای قابل تولید است لذا تا زمانی که اینگونه نشده فنون کاربردی و اساسی به همین شکل خواهد بود، و بروس لی این هنر رزمی را با نام جیت کان دو و بدون پیشوند و پسوند نام گذاری کرد.

این رشته گاهی جان فان کونگ فو نیز نامیده می‌شود. جان فان حروف اول نام بروس لی در زبان چینی است. به همین جهت در سال ۲۰۰۴ بنیاد بروس لی نام رسمی این هنر رزمی را به جان فان جیت کان دو تغییر داد.

محتویات

    ۱ مراحل آموزشی
    ۲ تفاوت‌های جیت کان دو و وینگ چون
    ۳ ابداع سبک جیت کان دو
    ۴ منابع

مراحل آموزشی

در طول دوره آموزشی لباس هنرجویان شامل شلوار سورمه ای و تی شرت سفید و شال است که رنگ شال طی این مراحل تغییر می‌کند.

در جیت کان دو آموزش به سه طریق از جمله مقدماتی، پیشرفته و حرفه ای صورت میگیرد، البته اساتید دیگری آن را به دو بخش درجه ای و هنری تقسیم کرده اند که بخش هنری بسیار سخت و طاقت فرساست و به سالها ممارست و تمرینات سخت نیازمند است. در طول دوره درجه فنی لباس آن‌ها شامل شلوار سورمه ای و تی شرت سفید است و با هر درجه فنی رنگ شالبند تغییر میکند {زرد ، نارنجی ، آبی ، سبز ، قهواه ای ، سورمه ای ، بنفش ، مشکی ، دان یک و ... .
تفاوت‌های جیت کان دو و وینگ چون

یکی از تغییرهای اساسی که بروس لی در سیستم چی سائو وینگ چون انجام داد، شکل ایستادن هنگام انجام چی سائو بود. در وینگ چون پاها روبروی هم و به اندازه عرض شانه‌ها ازهم جدا می‌باشند، پاشنه‌ها به طرف بیرون و زانوها به طرف داخل قرار می‌گیرند. به نظر بروس لی این ایستادن باعث کندی و سنگینی حرکت بدن بود و قسمت زیادی از بدن در معرض ضربه حریف قرار داشت، برای همین در جیت کان دو، چی سائو با پای راست یا چپ جلو ایستاده و پاشنه پای عقب بالا انجام می‌شود.

دیگر تغییر بروس لی روی فوک سائو بود که برخلاف وینگ چون تکنیک‌های دست را با پشت دست، ساعد یا بند انگشتان که آن‌ها را غیرطبیعی و موجب زخمی شدن فرد می‌دانست، انجام نمی‌داد و ضربات دست را به سبک بوکسورها اجرا می‌کرد.
ابداع سبک جیت کان دو

پس از سفر بروس لی از هنگ کنگ و عدم دسترسی به استاد ییپ من، او به فکر ایجاد روشی رزمی افتاد. ایده جیت کان دو در سال ۱۹۶۵ در ذهن بروس لی متولد شد.مبارزه با وان جک مان تأثیر بسزایی بر فلسفه مبارزه بروس لی گذاشت. با آن که بروس حریفش را به طرز فجیعی شکست داد، اما معتقد بود که آن مبارزه بیش تر از حد معمول طول کشیده و او نتوانسته‌است آنطور که انتظار دارد از تکنیکهای وینگ چون استفاده کند، بعلاوه او دیگر نمی‌توانست به یادگیری و تکمیل هنر رزمی وینگ چون بپردازد چون فرسخها از استادش دور بود.

او به سیستمی احتیاج داشت تا به شکوفایی هرچه بیشتر داشته‌هایش بپردازد. به همین خاطر با تاکید بر «کاربردی بودن، انعطاف پذیری، سرعت و کارآمدی» به توسعهٔ سیستم جدیدی پرداخت. او شروع به استفاده از روش‌های آموزشی متفاوتی کرد: بدنسازی برای افزایش قدرت، دویدن برای افزایش استقامت، تمرینات کششی برای انعطاف پذیری و بسیاری از روش‌های دیگر که او دائماً در حال منطبق کردن با سیستمش بود.

لی بر آنچه که «روش بی روشی» می‌نامید بسیار تاکید داشت. ایده‌ای که بیانگر رهایی از روشهای فرمالیته -همان سبکهای سنتی- بود. بروس لی احساس می‌کرد سیستمی که او «جان فان کونگ فو» (آموخته‌های بروس لی از هنرهای رزمی) نامیده‌است، محدود کننده‌است و به همین خاطر آن را به آنچه که با نام جیت کان دو توصیفش کرد، تغییر شکل داد. نامی که بعدها از مطرح کردن آن اظهار پشیمانی کرد چون از نام جیت کان دو نیز ویژگی‌های خاصی برداشت می‌شد که هر سبکی به نوبه خود ادعا می‌کند، درحالیکه ایدهٔ هنر رزمی او خروج از هر گونه عوامل محدود کننده بود.

برندان لی

براندون لی (به انگلیسی: Brandon Lee) (متولد ۱ فوریه ۱۹۶۵ - وفات ۳۱ مارس ۱۹۹۳)، پسر بروس لی (استاد هنرهای رزمی و بازیگر برجسته فیلمهای رزمی در همه دوران) و لیندا لی و برادر شانون لی - رزمی کار و بازیگر فیلمهای رزمی اوایل دهه نود بود که در حین فیلمبرداری فیلم کلاغ بر اثر ضرب گلوله کشته شد .

محتویات

    ۱ زندگی
    ۲ بازیگری
    ۳ مرگ براندون
    ۴ فیلمشناسی
    ۵ جستارهای وابسته
    ۶ منابع

زندگی

براندون هنر رزمی جیت کان دو را در کودکی توسط پدرش و در نوجوانی توسط دان اینوسانتو آموخت .او دوران کودکی را زیر سایه نام بروس لی به سختی گذراند. خود براندون در اینباره می گوید:

    در هر مدرسه ای که تحصیل می کردم، به محض اینکه متوجه می شدند من فرزند بروس لی هستم، مرا به مبارزه دعوت می کردند و این باعث می شد که اغلب بالباس پاره و کتک خورده به منزل برگردم. در نتیجه دائماً از محلی به محل دیگر نقل مکان می کردیم.

پس از اتمام تحصیل در دوره ابتدایی و دبیرستان، به دانشگاه امرسان رفت و با درجه فوق لیسانس از آنجا فارغ التحصیل شد. او مدتی را نیز در آکادمی هنری "استراسبورگ" به مطالعه و تحقیق هنرهای نمایشی پرداخت.
بازیگری

براندون بازیگری را از دوران دبیرستان شروع کرد و مدتی نیز در تئاتر های محلی برنامه اجرا می کرد . او پس از مدتی به دعوت دیوید کارادین در فیلمی تلویزیونی به نام کونگ فو ظاهر شد. این فیلم براساس سریالی به همین نام که در سال ۱۹۷۰ توسط شبکه تلویزیونی ABC ساخته شده بود و در آن دیوید کارادین نقش راهبی از معبد شائولین را بازی می کرد .

در فیلم تلویزیونی کونگ فو، نقش اصلی را کارادین و براندون نقش مرید وی را ایفا کرد. براندون برای بازی در این فیلم موهای سرش را تراشید .

پس از این فیلم براندون در سال ۱۹۸۶ در فیلم میراث خشم و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۰ در فیلم مآموریت لیزر به ایفای نقش پرداخت که آثار نسبتاً ضعیفی بودند . در سال ۱۹۹۱ در فیلم مبارزه در توکیو کوچک در کنار دولف لاندگرن ظاهر شد. فیلم بعدی براندون آتش تند نام داشت که در سال ۱۹۹۲ اکران شد و موفقیت بی نظیری را برای او به ارمغان آورد . پس از حضور در این فیلم موفق، به پروژه کلاغ (فیلم ۱۹۹۴) که فیلمی براساس داستان مصور جیمز اوبار بود پیوست .
مرگ براندون
آرامگاه بروس لی و براندون لی

در یکی از صحنه های فیلم که باید براندون مورد اصابت گلوله قرار بگیرد، پس از شلیک گلوله توسط یکی از بازیگران و اتمام فیلمبرداری، زمانیکه الکس پرویاس (کارگردان فیلم) دستور "کات" می دهد، براندون از جا بلند نشده و خون از اندام وی جاری شده و صحنه را فرا می گیرد.

عوامل فیلم براندون را به بیمارستان مدیکال سنتر اوکلند منتقل میکنند اما براندون با زندگی وداع می کند ...

آرامگاه او در کنار پدرش بروس لی، در سیاتل می باشد .


فیلمشناسی

    میراث خشم - (۱۹۸۸)
    ماموریت لیزر - (۱۹۹۰)
    مبارزه در توکیو کوچک - (۱۹۹۱)
    آتش تند - (۱۹۹۲)
    کلاغ - (۱۹۹۴)

بروس لی

بروس لی (۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ - ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳) استاد هنرهای رزمی، بازیگر فیلم‌های رزمی، نظریه‌پرداز و بنیانگذار سبک رزمی جیت کان دو است. بسیاری او را یکی از تاثیرگذارترین رزمی‌کاران قرن بیستم و نماد فرهنگی می دانند.[۱] او همچنین پدر دو بازیگر به نام‌های براندون لی و شانون لی بود.

لی در محله چینی‌های سانفرانسیسکو در کالیفرنیا به دنیا آمد اما در هنگ کنگ بزرگ شد و در ۱۸ سالگی دوباره برای تحصیل در دانشگاه به سانفرانسیکو بازگشت. فیلم‌های رزمی که او در سینمای هالیوودی و سینمای هنگ کنگ بازی کرد موجب ارتقای سطح فیلمهای رزمی هنگ کنگ شده و تحسین عامه را برانگیخت و موجی از علاقه‌مندی به فیلم‌های هنرهای رزمی چینی را در جهان غرب به وجود آورد. کارگردانی و جو فیلم‌های او هم بر روی هنرهای رزمی و هم بر روی فیلم‌های رزمی چه در هنگ کنگ و چه در بقیه جهان تاثیر گذاشت.

لی به یک چهره نمادین تبدیل شد به خصوص برای چینی‌ها، زیرا در فیلم‌هایش به عنوان افتخار ملی برای چین و ملی‌گرایی چینی ظاهر شد.[۲]

بروس لی از ۱۳ سالگی شاگرد ییپ من استاد وینگ چون کونگ‌فو شد. پس از ورود به آمریکا آموزش هنر رزمی خود با نام جان فن کونگ‌فو را آغاز کرد. او هرچند در وینگ چون آموزش دیده بود اما به پیروی از یک سبک اعتقاد نداشت و معتقد به استفاده از بهترین تکنیک‌ها از سبک‌های مختلف رزمی بود. بروس لی مردی روشن فکرو باهوش بود.

محتویات

    ۱ مراحل اولیه زندگی
        ۱.۱ تحصیلات و خانواده
        ۱.۲ نام‌ها
    ۲ حرفه بازیگری
    ۳ آغاز کار و ورود به هنرهای رزمی
    ۴ ورود به آمریکا
    ۵ آموزش کونگ فو به غیر چینی‌ها
    ۶ جان فان کونگ فو
    ۷ اجرای چند حرکت نمایشی و مقدمه‌ای بر مطرح شدن بروس لی در ایالات متحده
    ۸ ورود به سینما
    ۹ ابداع سبک جیت کان دو
    ۱۰ بازگشت به هنگ کنگ و تصمیم در ایفای نقش در چند فیلم
    ۱۱ مطرح شدن در سراسر جهان و ایفای نقش در هالیوود
    ۱۲ مرگ
    ۱۳ فیلم‌شناسی
        ۱۳.۱ سینمایی
        ۱۳.۲ تلویزیون
        ۱۳.۳ بازی ویدیویی
    ۱۴ جستارهای وابسته
    ۱۵ منابع
    ۱۶ پیوند به بیرون

مراحل اولیه زندگی

بروس لی در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ ساعت اژدها بین ساعت ۷ تا ۹ صبح در سال اژدها طبق تقویم طالع‌بینی چینی در یک بیمارستان چینی در محله چینی‌های سانفرانسیسکو به دنیا آمد.[۳] پدرش لی هو چون (Lee Hoi-Chuen) (李海泉) چینی بود. مادر کاتولیکش گریس هو یک چینی آلمانی تبار بود.[۴][۵][۶][۷][۸][۹] وقتی بروس لی سه ماه داشت والدینش به هنگ کنگ برگشتند.[۱۰][۱۱][پیوند مرده]
تحصیلات و خانواده
نام‌ها

نام کوچک کانتونی بروس لی، جان فان (Jun Fan) بود. وقتی بروس لی متولد شد، نام انگلیسی بروس (Bruce) به نظر می‌رسد توسط پزشک یا پرستار بیمارستان، دکتر ماری گلاور برروی بروس لی گذاشته شد. اگرچه خانم لی در بدایت امر چندان به فکر گذاشتن اسم انگلیسی روی نوزادش نبود ولی این نام را متناسب انگاشت و با نام دکتر گلاور موافقت کرد.[۱۲] به هر حال نام انگلیسی او هرگز به همراه نام فامیلی او استفاده نشد تا این که در یک دبستان که یکی از بخش‌های کالج لاسال(یک دبیرستان در هنگ کنگ) بود در ۱۰ یا ۱۲ سالگی ثبت نام کرد و بعداً در دبستانی دیگر. (کالج فرانسیس خاویر در کولون) که در آنجا لی به نمایندگی تیم بوکس در مسابقات بین مدارس برگزیده می‌شود.
حرفه بازیگری

پدر بروس لی هوی چون یک ستاره مشهور اپرای کانتون بود. لذا بروس لی از طریق پدرش وارد سینما شد و وقتی کودک بود در چند فیلم سیاه و سفید کوتاه بازی کرد. لی اولین نقشش را به عنوان نوزاد در کالسکه بازی کرد. وقتی که او ۱۸ سال داشت ۱۲ فیلم بازی کرده بود.[۳]

در ۱۹۵۹–۱۹۶۴ در ایالات متحده بروس لی سودای بازی کردن در فیلمها را از سر به در کرده و هنرهای رزمی را پی گیری کرد.
آغاز کار و ورود به هنرهای رزمی

اولین آشنایی بروس با هنرهای رزمی توسط پدرش - لی هوی چون- صورت گرفت. او در ابتدا مهارتهای پایه‌ای در سبک تای چی را از پدرش فرا گرفت.سی فوی بروس لی یعنی استاد بزرگ وینگ چون - ییپ من - همکار و دوست پدر او بود. بروس از سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی تحت تعلیم استاد هنگ کنگی خویش ییپ من بود.

مانند اکثر مدارس هنرهای رزمی چینی در آن زمان، کلاس‌های سیفو ییپ من توسط شاگردان ارشد و درجه بالا اداره می‌شد. یکی از شاگردان ارشد ییپ من «وانگ شون لئونگ» بود. بر طبق گفته‌ها او بیشترین تأثیر را بر کونگ فوی وینگ چونِ بروس لی داشته‌است. پس از اینکه تعدادی از شاگردان پپپ من به دلیل بعضی آداب و رسوم چینی از آموزش به بروس لی خودداری کردند، ییپ من به طور خصوصی شروع به آموزش بروس لی کرد. بروس همچنین بوکس غربی را نیز یاد گرفت و مسابقه فینال قهرمانی بوکس در سال ۱۹۵۸ را با ناک اوت کردن «گری الم» که قهرمان سه بارهٔ مسابقات بود، در راند سوم به پایان رساند. قبل از مسابقهٔ نهایی بروس سه حریف قبلی اش را مستقیماً در همان راند اول ناک اوت کرده بود. بعلاوه بروس تکنیکهای شمشیرزنی غربی را از برادرش «پیتر لی»- که قهرمان شمشیرزنی در زمان خودش بود- یاد گرفت.
ورود به آمریکا

بروس لی در سن ۱۹ سالگی به منظور فرار ازتبهکاران و تنها با ۱۰۰ دلار با کشتی وارد ایالات متحده آمریکا شده و با کمک رئیس رستورانی که در آن کار می‌کرد در مدرسه فنی ادیسون ثبت نام کرد. سپس با پیشنهاد مشاور خود به تحصیل در رشته فلسفه مشغول گردید.
آموزش کونگ فو به غیر چینی‌ها

بروس لی در ابتدای ورودش به آمریکا و برای تامین هزینه تحصیلش ناگزیر در رستوران کار می‌کرد اما چون آشپز آن رستوران با او مخالف بود مجبور شد از آن جا خارج شود و به کار پخش روزنامه در سطح شهر پرداخت و شب‌ها نیز مشغول درس خواندن بود تا بتواند در دانشگاه واشنگتن قبول شود.
جان فان کونگ فو

بروس لی آموزش هنرهای رزمی در آمریکا را از سال ۱۹۵۵ شروع کرد. در آغاز کار او وینگ چون آموزش می‌داد. هنری که بر پایه برداشت‌ها و آموخته‌هایش در هنگ کنگ بود. جان فان کونگ فو (که معنای لغوی آن کونگ فوی بروس لی است.)در واقع نامی بود که بروس لی بر روی هنر رزمی خودش گذاشته بود، که اساساً روش تعدیل یافته او در وینگ چون بود. اولین شاگرد بروس یک جودو کار به نام «جس گلاور» بود که بعدها دستیار او شد. قبل از نقل مکان به کالیفرنیا، لی اولین مدرسهَ هنرهای رزمی اش را در سیاتل با نام «موسسهٔ جان فان کونگ فوی لی» افتتاح کرد. لی همچنین روش لگد زنی اش، که شامل لگد مستقیم یونگ چون و لگد قدرتی کونگ فوی شائولین شمالی می‌شد را ارتقا بخشید.

اما بعد از مدتی با مخالفت چینی‌های مقیم آمریکا مواجه گشت و آنها از وی خواستند دست از آموزش به خارجی‌ها بر دارد اما بروس لی در تصمیمش مصمم بود و آنها برای تعطیل کردن باشگاه وی مبارزی ماهر به نام «وانگ جک مان» را به منظور مبارزه با بروس لی فرستادند که در این مبارزه وانگ به سختی شکست خورد و دندانهای جلویش را از دست داد.
اجرای چند حرکت نمایشی و مقدمه‌ای بر مطرح شدن بروس لی در ایالات متحده

بروس لی بعد از آموزش تصمیم به شرکت در مسابقات کاراته و نشان دادن توانایی‌های خود در هنرهای رزمی گرفت. بدین منظور در سال ۱۹۶۴ در سالن ورزشی لانگ بیچ با اجرای چند حرکت نمایشی با سرعت و قدرتی خیره‌کننده نامش بر سر زبان‌ها افتاد.
ورود به سینما

بعد از نمایش لانگ بیچ یک کارگردان که اتفاقاً در سالن حضور داشت به ملاقات بروس لی رفت و از وی خواست در سریال «زنبور سبز» به ایفای نقش بپردازد و بروس هم پذیرفت و این مقدمه‌ای شد برای ورود بروس لی به سینما.(البته بروس لی در کودکی نیز در چند فیلم ایفای نقش کرده بودچون پدر او بازیگری هنگ کنگی بود او در ۶ ماهگی گریم شد و نقش شاهزاده را بازی کرد و در ۶ سالگی نقش کودک دزدی را و در ۱۱ سالگی فیلم غازهای وحشی را بازی کرد)
ابداع سبک جیت کان دو

به دلیل عدم دسترسی به سیفو «ییپ من» که در هنگ کنگ زندگی می‌کرد، بروس لی نمی‌توانست وینگ چون را ادامه دهد، هنر اصیلی که حالا تنها در اختیار استادش بود، اما بروس هنوز مشتاقانه به دنبال یادگیری وینگ چون بود تا جاییکه او حتی پس از بازگشت به هنگ کنگ به استاد ییپ من پیشنهاد خرید یک آپارتمان شخصی داد... در مصاحبه استاد بزرگ وینگ چون «لو مان کام» که یکی از همرزمان بروس لی در کلاس استاد ییپ من بوده، می‌خوانیم:

    شما این شانس را داشتید که در کنار بروس لی باشید، چه ارتباطی با او برقرار کرده بودید؟

- اغلب با هم تمرین می‌کردیم، بویژه در چی سائو. بروس لی از من جوان تر بود. وقتی هنگ کنگ را ترک کرد، کار آموزی خود را نزد ییپ من به پایان نرسانده بود. یک روز که دیگر معروف شده بود به هنگ کنگ برگشت و از ییپ من خواست تا کار آموزی اش را به پایان برساند، اما چون خیلی مشغول بود نمی‌توانست در هنگ کنگ بماند.

بروس لی از ییپ من خواست به او نشان دهد که چگونه می‌تواند با آدمک چوبی تمرین کند، زیرا او می‌خواست در فیلم‌هایش از آدمک چوبی استفاده کند. در عوض او پیشنهاد یک آپارتمان را به ییپ من -که آدم پولداری نبود- داد. اما ییپ من پیشنهاد او را رد کرد و گفت:

    اگر می‌خواهی کونگ فوی مرا یاد بگیری به کلاسم بیا (منبع مجله رزم آور شماره ۱۳۵)

{البته بعدها بروس لی ضعف‌هایی از این سبک اصیل پیدا کرد. پی بردن به این ضعف‌ها و اصلاح آنها مقدمه‌ای شد بر ابداع سبک مخصوص خودش: جیت کان دو}

ایده‌های جیت کان دو در سال ۱۹۶۵ در ذهن بروس لی متولد شد. مبارزه با وان جک مان تأثیر بسزایی بر فلسفه مبارزه بروس لی گذاشت. با آن که بروس حریفش را به طرز فجیعی شکست داد، اما معتقد بود که آن مبارزه بیش تر از حد معمول طول کشیده و او نتوانسته‌است آنطور که انتظار دارد از تکنیکهای وینگ چون استفاده کند، بعلاوه او دیگر نمی‌توانست به یادگیری و تکمیل هنر رزمی وینگ چون بپردازد چون فرسخها از استادش دور بود.

او به سیستمی احتیاج داشت تا به شکوفایی هرچه بیشتر داشته‌هایش بپردازد. به همین خاطر با تاکید بر «کاربردی بودن، انعطاف‌پذیری، سرعت و کارآمدی» به توسعهٔ سیستم جدیدی پرداخت. او شروع به استفاده از روش‌های آموزشی متفاوتی کرد: بدنسازی برای افزایش قدرت، دویدن برای افزایش استقامت، تمرینات کششی برای انعطاف‌پذیری و بسیاری از روش‌های دیگر که او دائماً در حال منطبق کردن با سیستمش بود.

لی بر آنچه که «روش بی روشی» می‌نامیدش بسیار تاکید داشت. ایده‌ای که بیانگر رهایی از روشهای فرمالیته -همان سبکهای سنتی- بود. بروس لی احساس می‌کرد سیستمی که او «جان فان کونگ فو» نامیده‌است، محدود کننده‌است و به همین خاطر آن را به آنچه که با نام جیت کان دو توصیفش کرد، تغییر شکل داد. نامی که بعدها از مطرح کردن آن اظهار پشیمانی کرد چون از نام جیت کان دو نیز ویژگی‌های خاصی برداشت می‌شد که هر سبکی به نوبه خود ادعا می‌کرد، درحالیکه ایدهٔ هنر رزمی او خروج از هر گونه عوامل محدود کننده بود.
بازگشت به هنگ کنگ و تصمیم در ایفای نقش در چند فیلم
مجسمه بروس لی در هنگ کنگ

بروس لی بعد از بازی در چند سریال و فیلم سینمایی مانند سریال زنبور سبز، فیلم سینمایی مارلو، مجموعه تلویزیونی لانگ استریت و.... در آمریکا تصمیم گرفت به هنگ گنگ بازگردد و برای هم میهنانش نیز چند فیلم بازی کند که بلافاصله با استقبال شرکت‌های فیلم سازی روبه رو شد اول فیلم راهب کوهتانگ و توسط استدیو گلدن هاروست و کارگردانی «لو وی» کارگردان معروف چینی به ایفای نقش در فیلم‌های رئیس بزرگ و ضربه نهایی پرداخت که این فیلم‌ها رکورد فروش تمامی فیلم‌های هنگ کنگی را شکست.

بعد از این فیلم‌ها همه به این نتیجه رسیدند که بدون شک بروس لی برترین رزمی کار دنیاست. سپس بروس لی خود تصمیم گرفت فیلم بسازد بدین منظور در سال ۱۹۷۲ شرکت فیلمسازی خود به نام «شرکت فیلمسازی کنکورد» را دایر کرد و خود کارگردانی فیلم «راه اژدها» یا <<بازگشت اژدها>> را به عهده گرفت. این فیلم در هنگ کنگ مجدداً رکورد فروش فیلم‌های قبلی بروس را شکست.

در این دوران بروس لی با موج پیشنهادهای شرکت‌های فیلم سازی مواجه گشت و وی در چهارمین فیلم معروف خود «بازی مرگ» به ایفای نقش پرداخت. در این فیلم توسط دشمنانش زخمی گشت اما به دلیل فوت ناگهانی بروس لی فیلم نا تمام باقی‌ماند.
مطرح شدن در سراسر جهان و ایفای نقش در هالیوود

بعد از موفقیت بروس لی در هنگ کنگ هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانی برادران وارنر از وی در خواست کرد که در فیلم «اژدها وارد می‌شود» به ایفای نقش بپردازد به همین دلیل بروس لی «بازی مرگ» را رها کرده و در «اژدها وارد می‌شود» که اولین فیلم جهانی وی به شمار می‌رفت به ایفای نقش پرداخت.
آرامگاه بروسلی در کنار پسرش براندون لی
مرگ

بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی که می‌خواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعت ۲ بعدازظهر قرار داشت.

آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می‌کند و بروس و بتی با هم شام می‌خورند.

در آنجا بروس احساس سردرد می‌کند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او می‌دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می‌رود. چو به خانه بتی تلفن می‌زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می‌گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی‌تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می‌رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می‌پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی‌کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.

هیچ یک از رگهای خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معده‌اش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معده‌اش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانه‌ها را از دست چه کسی خورده‌است. عده‌ای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانه‌ها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شده‌است. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف می‌کرد.

همسرش لیندا می‌گفت: او هیچ‌گاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمی‌توانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی می‌گفت اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافته‌ام و در دنیا آنچه را که می‌خواستم انجام داده‌ام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم.[۱۳] قبر او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد می‌باشد در هنگام مرگ بروس لی پسرش برندان لی ۸ سال داشت که ۲۰ سال بعد از مرگ پدرش یعنی در سن ۲۸ سالگی او به طرز مشکوکی در گذشت؛ قبر او نیز در کنار قبر پدرش است.
فیلم‌شناسی
سینمایی
سال     نام فیلم     کارگردان     نقش     نکات مهم
۱۹۶۹     مارلو         Winslow Wong    
۱۹۷۱     رئیس بزرگ     لو ووی     چنگ چائو-آن     تحت عنوان مشت‌های خشم نیز شناخته می‌شود
۱۹۷۲     ضربه نهایی     لو ووی     چن زن     تحت عنوان ارتباط چینی نیز شناخته می‌شود، همچنین در ایران معروف به خشم اژدها
راه اژدها     بروس لی     تانگ لونگ     تحت عنوان بازگشت اژدها نیز شناخته می‌شود
۱۹۷۳     اژدها وارد می‌شود     رابرت کلوز     لی     تحت عنوان عملیات اژدها نیز شناخته می‌شود
۱۹۷۳     بازی مرگ     بروس لی     لی     به دلیل مرگ بروس، ناتمام باقی‌ماند
۱۹۷۸     بازی مرگ     رابرت کلوز     بیلی لو     از برخی از سکانس‌های بازی مرگ استفاده و در باقی صحنه‌ها از بدل برای بروس استفاده شد
تلویزیون
سال     عنوان سریال     نقش     نکات مهم
1966     زنبور سبز     کاتو     26 episodes, 1966–1967
بتمن     کاتو     3 episodes, 1966–1967
1967     Ironside     Leon Soo     Episode: "Tagged for Murder"
1969     Blondie     Karate Instructor     Episode: "Pick on Someone Your Own Size"
Here Come the Brides     Lin     Episode: "Marriage Chinese Style"
1970     Enjoy Yourself Tonight     Himself     2 episodes, 1970–1972 (Hong Kong)
1971     خیابان طولانی     Li Tsung     4 episodes, 1971
The Pierre Berton Show     Himself     Interview
بازی ویدیویی
سال     نام بازی     پلتفورم     Publisher
۱۹۸۳     بروس لی     Atari 8-bit family, ام‌اس‌ایکس, اسپکتروم, Amstrad CPC, BBC Micro, C64, ام‌اس-داس, اپل II     Datasoft Inc
۱۹۸۹     بروس لی زنده است     ام‌اس-داس     The Software Toolworks
1993     اژدها: داستان بروس لی     Sega Genesis, Game Gear, Atari Jaguar, سگا مستر سیستم, Super NES     Acclaim Entertainment
۲۰۰۲     بروس لی: در جستجوی اژدها     ایکس باکس     ویوندی
۲۰۰۳     بروس لی: بازگشت افسانه     گیم بوی آدونس     Universal Interactive

سده ۲۰ (میلادی)

سدهٔ ۲۰ میلادی از سال ۱۹۰۱ تا ۲۰۰۰ در گاه‌شماری میلادی است. این دوره برابر با سال‌های بین ۱۲۷۹ تا ۱۳۷۹ در گاه‌شماری هجری خورشیدی است.

در اصطلاح عوام آن را از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۹۹ می‌دانند. استدلال‌های زیادی برای تصدیق برداشت عامیانه از این اصطلاح آورده شده‌است. استفان جی گولد بر این باور است که دههٔ اول سده، ۹ سال دارد. عده‌ای نیز بر این باورند که سیستم سالشماری نجومی دارای سالی به نام صفر است که معمولاً آن را به نام ۱ سال قبل از میلاد می‌شناسند. سازمان بین‌المللی استانداردسازی در سال ۲۰۰۰ استانداردی به نام ایزو ۸۶۰۱ را برای استفاده از سیستم سال‌شماری نجومی معرفی کرد. این استاندارد نظر کسانی را که معتقد بودند سدهٔ جدید چند ماه زودتر آغاز شده تصدیق می‌کرد. ضمناً تقریباً همیشه دهه‌ها با سال «۰» آغاز می‌شوند، در نتیجه همانگونه نیز نامگذاری می‌شوند (۱۹۶۰).

این اصطلاح همچنین برای دوره‌هایی که روی تقویم با هم برخورد دارند نیز استفاده می‌شود که از این میان می‌توان سدهٔ بیستم کوتاه را نام برد که طبق آن سدهٔ بیستم به سال‌های بین ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۹ اطلاق می‌شود. در نتیجه دوران پیش از جنگ جهانی اول به سدهٔ ۱۹ و سال‌های دههٔ ۱۹۹۰ جزو سدهٔ ۲۱ تلقی می‌شوند.

این نکته به درستی قابل درک است که بخشی از سال‌های ابتدایی سدهٔ بیستم پیش از جنگ جهانی اول از دیدگاه فرهنگی و پیشرفت فناوری جزو سدهٔ ۱۹ به شمار می‌آید. همچنین بسیاری بر این باورند که دههٔ ۱۹۹۰ به دلیل رخ دادن وقایعی (نظیر ظهور اینترنت) جزو سدهٔ ۲۱ به حساب می‌آید.

از  موفقیت‌های  بشر  در  قرن  بیستم  سفر  به  فضا  و  ارسال ماهواره‌های  تحقیقاتی  است.  تصاویر  زمین  که  توسط  ماهواره‌ها  تهیه  شده،  شناخت  انسان  از  زمین  را  افزایش  داده  است.  این  تصاویر نشان  می دهد  که  بخش  اعظم  کره زمین  پوشیده  از  آب  است. [۱]

محتویات

    ۱ دورنما
    ۲ پیشرفت‌های مهم، رویدادها و دستاوردها
        ۲.۱ علم و فناوری
        ۲.۲ جنگ‌ها و سیاست‌ها
        ۲.۳ فرهنگ و سرگرمی
        ۲.۴ بیماری‌ها و داروها
        ۲.۵ منابع طبیعی و طبیعت
    ۳ شخصیت‌های مهم
        ۳.۱ رهبران جهان
        ۳.۲ آسیا
        ۳.۳ خاورمیانه
        ۳.۴ آفریقا
        ۳.۵ آمریکا
        ۳.۶ اروپا
        ۳.۷ استرالیا و اقیانوسیه
        ۳.۸ ایالات متحده آمریکا
        ۳.۹ روسیه و شوروی
        ۳.۱۰ دانشمندان
        ۳.۱۱ علوم انسانی
        ۳.۱۲ بازرگانی
        ۳.۱۳ پیشگامان هوافضا
        ۳.۱۴ فرماندهان نظامی
        ۳.۱۵ شخصیت‌های معنوی
        ۳.۱۶ هنرمندان
        ۳.۱۷ موسیقی
        ۳.۱۸ سینما
        ۳.۱۹ نویسندگان و شاعران
        ۳.۲۰ شخصیت‌های ورزشی
 

دورنما

در سدهٔ بیستم میلادی تغییرات قابل توجهی در شیوهٔ زندگی مردم به وجود آمد. این تغییرات در نتیجهٔ پیشرفت‌ها و نوآوری‌های فنّی، پزشکی، اجتماعی، نظری و سیاسی بود. اصطلاحاتی چون ایدئولوژی، جنگ جهانی، قتل‌عام و جنگ هسته‌ای وارد واژه‌های روزمرهٔ مردم شدند و تأثیرات زیادی روی زندگی آنها گذاشتند. جنگ‌ها به مقیاس‌ها و درجه‌های بی‌سابقه‌ای از پیچیدگی رسیدند. تنها در جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) حدود ۵۷ میلیون نفر کشته شدند که یکی از دلایل مرگشان پیشرفت در تولید سلاح‌ها بود. روند مکانیزه‌سازی کالاها و خدمات و شبکه‌های ارتباطی که از سدهٔ نوزدهم آغاز شده بود با سرعت بیشتری در سدهٔ بیستم ادامه یافت. در این سده به جای ترور و هرج و مرج شاهد تلاش‌های زیادی برای استقرار صلح بودیم. جان اف کندی، ۳۵امین رئیس‌جمهور آمریکا زمانی گفت:

        ما به دنبال چه نوع صلحی هستیم؟ من راجع به صلحی حقیقی صحبت می‌کنم، صلحی که زمین را مکانی ارزشممندی برای زیستن می‌سازد. نه فقط برای زمان ما، بلکه برای همهٔ زمان‌ها. مشکلات ما را انسان‌ها ساخته‌اند، پس توسط انسان‌ها نیز باید حل شوند. به عنوان آخرین سخن باید بگویم که کم‌ترین پیوند ما این است که روی یک سیاره زندگی می‌کنیم، از یک هوا نفس می‌کشیم، نگران آیندهٔ کودکانمان هستیم و همه روزی خواهیم مرد.

تقریباً همهٔ شئون زندگی در اکثر جوامع به طور اساسی تغییر پیدا کرد و افراد برای نخستین بار توانستند فارغ از سابقه و طبقهٔ اجتماعی بر تاریخ تأثیرگذار باشند. به جرأت می‌توان گفت که سدهٔ بیستم آنچنان چهرهٔ زمین را دگرگون ساخت که با هیچ سدهٔ دیگری قابل مقایسه نیست.

    فناوری
    میزان مرگ و میر
    مرگ و میر کودکان
    بیماری‌های مسری
    امید به زندگی
    مرگ و میر مادران
    جنگ‌ها

اکتشافات علمی مانند فرضیهٔ نسبیت و مکانیک کوانتوم جهانبینی دانشمندان را به طور اساسی تغییر داد و باعث شد تا آنها دریابند که جهان ما بسیار پیچیده‌تر از آن است که فکر می‌کردند. این امر همچنین موجب آن شد که در ابتدای سدهٔ بعد، امیدها برای تکمیل آخرین جزئیات باقی‌ماندهٔ علوم بالا بروند.

برای کسب دورنمایی بهتر از رویدادهای تاریخی این سده به مقالهٔ مروری بر سدهٔ ۲۰ مراجعه کنید.

گاهی اوقات سدهٔ بیستم را چه در داخل و چه در خارج از ایالات متحده، سدهٔ آمریکا می‌خوانند که البته بسیاری نیز با این اصطلاح مخالف هستند.
پیشرفت‌های مهم، رویدادها و دستاوردها

مهم‌ترین رویدادها:

۱۹۱۴-۱۸: جنگ جهانی اول

۱۹۱۵: ۲۴آوریل، سالروز اولین نسل‌کشی سده بیستم نسل‌کشی ارمنی‌ها

۱۹۱۷: انقلاب اکتبر (انقلاب بلشویکی روسیه)

۱۹۲۲: تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی

۱۹۲۹-۳۳: رکود بزرگ اقتصادی و بیکاری

۱۹۳۹-۴۵: جنگ جهانی دوم

    ۱۹۴۵ (ششم اوت): استفاده از بمب هسته‌ای در جنگ برای نخستین بار

۱۹۴۷-۹۱: جنگ سرد

۱۹۴۸ - اکنون: مناقشات اعراب و اسرائیل در خاورمیانه

۱۹۵۵-۷۵: جنگ ویتنام

۱۹۶۱: نخستین پرواز فضایی انسان

۱۹۷۹: انقلاب اسلامی ایران

۱۹۹۱: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
علم و فناوری

    خط تولید و تولید انبوه موتورهای وسایل نقلیه و دیگر کالاها، به تولیدکنندگان اجازهٔ تولید محصولات بیشتر و ارزانتر را داد. این امر اجازه داد تا اتوموبیل به یکی از مهم‌ترین وسایل حمل و نقل تبدیل شود.
    اختراع هواپیما و موتورهای جت اجازه داد تا جهان کوچک‌تر شود. پروازهای فضایی باعث شدند تا دانش دیگر مردم جهان افزایش یابد و به وسیلهٔ ماهواره‌ها، ارتباطات جهانی هم‌زمان میسر شوند.
    رسانه‌های گروهی همچون فیلم، رادیو و تلویزیون باعث شدند تا ارتباط بین پیام‌های سیاسی و سرگرمی‌ها با تأثیر بی‌سابقه‌ای افزایش یابد.
    دسترسی انبوه به تلفن و بعدها رایانه به ویژه اینترنت، راه‌های بیشتری برای ارتباطات نزدیکتر بین مردم به وجود آورد.
    الکترونیک کاربردی به ویژه در شکل مینیاتوری آن مثل مدارهای مجتمع، رشد فوق‌الذکرِ رسانه‌های گروهی، تلویزیون، محاسبات مختلف و همهٔ اَشکال ابزارآلات هوشمند را موجب شد. این پیشرفت‌ها به همراه توسعهٔ علوم طبیعی همچون فیزیک بود که برای مثال باعث پیشبرد روند رو به رشد نیروی محاسبه (مانند ابررایانه) شد.
    پیشرفت در تولید کود نیتروژنی، ضدآفت‌ها و ضدعلف‌ها موجب تولید محصولات بهتر کشاورزی شد.
    پیشرفت در فیزیک محض از طریق فرضیهٔ نسبیت و مکانیک کوانتومی موجب توسعهٔ سلاح‌های هسته‌ای (که در اصطلاح عامیانه بمب اتم شناخته می‌شوند و شهر صنعتی هیروشیما و شهر تاریخی ناکازاکی را نابود کردند)، رآکتورهای هسته‌ای و لیزر شد.

نیروی فیوزن به طور گسترده‌ای مورد مطالعه قرار گرفت اما در پایان سده به صورت یک فناوری آزمایشی باقی‌ماند.

    اختراع وسایلی چون ماشین لباسشویی و تهویهٔ مطبوع موجب افزایش کمیت و کیفیت اوقات بیکاری در طبقه‌های متوسط جوامع غربی شد.
    دیگر اختراعات تأثیرگذار سدهٔ بیستم: آنتی‌بیوتیک، قرص‌های ضدبارداری، پلاستیک‌های جدید، ترانزیستور، اینترنت
    ادامه...

جنگ‌ها و سیاست‌ها

    اعطای حقّ رأی به همهٔ افراد بالغ در ملل دموکراتیک آغاز شد.
    ناسیونالیسم و آگاهی‌های ملی رو به رشد یکی از دلایل آغاز جنگ جهانی اول بود که قدرت‌های اصلی جهان همچون آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، آمریکا و کشورهای همسود بریتانیا را وارد این جنگ خانمان‌سوز کرد. جنگ جهانی اول باعث خلق کشورهای جدیدی در جهان مخصوصاً اروپای شرقی شد. برخی، این جنگ را به کنایه «جنگی برای خاتمهٔ همهٔ جنگ‌ها» خواندند.
    پس‌آمدهای اقتصادی و سیاسی جنگ جهانی اول باعث رشد فاشیسم و نازیسم در اروپا شد. در این جنگ همچنین کشورهایی از آسیا و اقیانوس آرام نیز شرکت داشتند به این شکل که ژاپن به چین و آمریکا تعرض کرد. در حالیکه در جنگ جهانی اول بیشتر کشته‌شدگان را سربازان تشکیل می‌دادند ولی در جنگ جهانی دوم مردم بی‌گناه بسیاری کشته شدند. از بمباران شهرها گرفته تا قتل‌عام یهودی‌ها و دیگران به دست آلمان‌ها (هولوکاست).
    تلاش‌های بولشویک‌ها در طول جنگ جهانی اول در روسیه موجب انقلاب ۱۹۱۷ روسیه شد. پس از حضور جماهیر متحد شوروی در جنگ جهانی دوم، کمونیسم تبدیل به قدرتی مهم در عرصه سیاست جهانی شد و شروع به گسترش در تمامی جهان کرد. از این میان می‌توان کشورهای اروپای شرقی، چین، هندوچین و کوبا را نام برد. این امر باعث به وجود آمدن جنگ سرد و جنگ‌هایی با جهان غرب شد (مانند جنگ کره (۵۳-۱۹۵۰) و جنگ ویتنام (۷۵-۱۹۵۷))
    سقوط کمونیسم در سال‌های پایانی دههٔ ۸۰ میلادی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی را از زیر استیلای شوروی خارج کرد. این امر همچنین باعث تجزیهٔ جماهیر متحد شوروی و یوگوسلاوی به بخش‌های کوچک‌تر شد که بسیاری از این تجزیه‌ها بر اساس ناسیونالیسم قومی بود. همهٔ این وقایع دست به دست هم دادند تا ایالات متحد آمریکا تبدیل به ابرقدرتی جهانی شود.
    با هم‌پیمان شدن ملل جهان پس از جنگ جهانی دوم، همکاری‌های بین‌الملی افزایش یافت. اتحادیهٔ اروپا تشکیل شد که یکی از دستاوردهای آن در پایان هزارهٔ دوم، به جریان افتادن واحد پولی جدیدی به نام یورو برای کشورهای عضو بود.
    پایان استعمار باعث استقلال کشورهای زیادی در آفریقا و آسیا شد. بسیاری از این کشورها در طول جنگ سرد به طرف یکی از سه کشور قدرتمند آمریکا، شوروی یا چین رفتند تا بتوانند از خود دفاع کنند.
    به وجود آمدن کشوری به نام اسرائیل با مردم یهودی‌تبار در عربی‌ترین نقطهٔ جهان باعث درگیری‌های زیادی در منطقه شد. این درگیری‌ها توسط چاه‌های نفت کشورهای عرب منطقه تحت تأثیر قرار گرفت.
    اصطلاح آسیای جنوب شرقی ساخته شد.

فرهنگ و سرگرمی

    فیلم‌ها، موسیقی و رسانه‌ها تأثیر شدیدی روی سبک و شیوهٔ زندگی مردم گذاشت. به دلیل اینکه بسیاری از فیلم‌ها و موسیقی‌ها در ایالات متحد آمریکا تولید می‌شوند، فرهنگ آمریکایی نیز به سرعت در جهان پخش شد.
    زنان با کسب حقوق سیاسی در آمریکا و اروپا در نیمهٔ اول این سده و ظهور شیوه‌های نوین جلوگیری از بارداری توانستند استقلال بیشتری کسب کنند.
    در آمریکا سبک‌های راک اند رول و جاز در موسیقی به وجود آمدند و به زودی تبدیل به عمده‌ترین نوع موسیقی مورد علاقهٔ آمریکایی‌ها و سپس مردم جهان شدند. گروه موسیقی بیتلز که در دههٔ ۱۹۶۰ در انگلستان شکل گرفت تبدیل به یکی از موفق‌ترین گروه‌های موسیقی تاریخ شد. همچنین با ظهور مایکل جکسون تحول عظیمی در موسیقی پاپ به وجود آمد که پرفروشترین آلبوم‌های موسیقی جهان حاصل همین تحول عظیم بود.
    هنر مدرن سبک‌های جدیدی همچون اکسپرسیونیسم، کوبیسم و سوررئالیسم را به وجود آورد.
    حمل و نقل توسط اتوموبیل در نیمهٔ سدهٔ بیستم برای طبقات متوسط غربی میسر و آسان شد. این امر همچنان در حال پیشرفت در جهان است. طراحی شهرها در اکثر کشورهای غربی به شکلی بود که اتوموبیل‌ها را مرکز توجه قرار می‌داد. اتوموبیل تبدیل به نماد جوامع مدرن شد.
    ورزش تبدیل به بخش مهمی از جامعه شد، به طوری که دیگر مخصوص طبقات خاص نبود. بعدها تماشای ورزش از تلویزیون نیز تبدیل به فعالیت همه‌گیری شد.

بیماری‌ها و داروها

    هرچند که کیفیت داروها رو به پیشرفت بود ولی بیماری‌های مسری به مدد شیوه‌های حمل و نقل جدید همچنان در حال گسترش بودند. آنفلونزای همه‌گیر، آنفلونزای اسپانیایی ۲۵ میلیون نفر را بین سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ از بین برد. ایدز نیز همچنان لاعلاج مانده و شیوه‌های نگهداری از بیماران مبتلا به آن بسیار گران بوده و مخصوص کشورهای پیشرفته است.
    پیشرفت در تولید داروهایی نظیر آنتی‌بیوتیک‌ها آمار مرگ و میر ناشی از بیماری‌ها را پایین آورد. داروهای جلوگیری از بارداری و شیوه‌های تغییر جنسیت توسعه پیدا کردند. کشف مولکول‌های دی‌ان‌ای و ظهور زیست‌شناسی مولکولی امکان شبیه‌سازی و مهندسی ژنتیک را فراهم ساخت.

منابع طبیعی و طبیعت

    استفادهٔ گسترده از نفت در صنعت (هم به عنوان مادّهٔ اصلی ساخت پلاستیک و به عنوان سوختی برای خودرو و هواپیما) موجب اهمیت یافتن ژئوپلتیک منابع نفت شد. خاورمیانه با دارا بودن بزرگ‌ترین منابع نفت دنیا، تبدیل به مرکزی برای بحران‌های ژئوپلتیک و نظامی در سال‌های واپسین سدهٔ بیستم شد. (برای مثال، یکی از فاکتورهای تصمیم ژاپن در حمله به آمریکا در سال ۱۹۴۱ نفت بود. همچنین سازمان اوپک ابتدای وقوع جنگ اعراب و اسرائیل در دههٔ ۱۹۷۰ از تحریم نفتی استفاده کرد.)
    افزایش استفاده از سوخت‌های فسیلی باعث اتمام منابع طبیعی می‌شود در حالیکه آلودگی هوا به پیشرفت سوراخ لایهٔ ازن نیز کمک کرده و بسیاری بر این باورند که این امر باعث گرم‌شدن زمین و تغییرات آب و هوایی جهانی خواهد شد. این مشکل با نابودی جنگل‌های جهان بیشتر نیز می‌شود. نابودی جنگل‌ها هم باعث نابودی تنوع در طبیعت و حیات خواهد شد.

شخصیت‌های مهم
رهبران جهان
آسیا

        ایندیرا گاندی، هند
        جواهر لعل نهرو، هند
        ماهاتما گاندی، هند
        چو ان لای، جمهوری خلق چین
        دنگ ژیائوپنگ، جمهوری خلق چین
        مائو تسه تونگ، جمهوری خلق چین
        چیانگ کای شک، جمهوری چین
        سون یات سن، جمهوری چین
        ببرک کارمل، افغانستان
        برهان الدین ربانی، افغانستان
        سوکارنو، اندونزی
        سوهارتو، اندونزی
        بی نظیر بوتو، پاکستان
        محمد ضیاءالحق، پاکستان
        محمد علی جناح، پاکستان
        هیدکی توجو، ژاپن
        امپراتور هیروهیتو، ژاپن
        لی کوان یو، سنگاپور
        فردیناند مارکوس، فیلیپین
        کرازون آکینو، فیلیپین
        پول پوت، کامبوج
        کیم ایل سونگ، کره شمالی
        کیم جونگ ایل، کره شمالی
        ماهاتیر محمد، مالزی
        هوشی مین، ویتنام

خاورمیانه

        ملک حسین، اردن
        اسحاق رابین، اسرائیل
        حاییم وایزمن، اسرائیل
        دیوید بن گوریون، اسرائیل
        گلدا مایر، اسرائیل
        مناخیم بگین، اسرائیل
        ابوالحسن بنی صدر، ایران
        رضا پهلوی، ایران
        روح‌الله خمینی، ایران
        علی خامنه‌ای، ایران
        علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ایران
        محمد خاتمی، ایران
        محمد مصدق، ایران
        محمد رضا پهلوی، ایران
        میرحسین موسوی، ایران
        حسینعلی منتظری، ایران
        حافظ اسد، سوریه
        صدام حسین، عراق
        فهد بن عبدالعزیز، عربستان سعودی
        یاسر عرفات، فلسطین
        موسی صدر، لبنان
        انور سادات، مصر
        جمال عبدالناصر، مصر

آفریقا
نلسون ماندلا، مبارز و رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی

        نلسون ماندلا، آفریقای جنوبی
        احمد بن بلا، الجزایر
        هواری بومدین، الجزایر
        عیدی امین، اوگاندا
        جولیوس نیره، تانزانیا
        ناسینبه ایادما، توگو
        حبیب بورقیبه، تونس
        هایله سلاسی، حبشه
        کنث کاندا، زامبیا
        پاتریس لومومبا، زئیر
        رابرت موگابه، زیمبابوه
        فیلیکس هوفوئت بیونی، ساحل عاج
        لئوپارد سدار سنگور، سنگال
        قوام نکرومه، غنا
        جومو کنیتا، کنیا
        احمد سکو توره، گینه
        معمر قذافی، لیبی

آمریکا

        اوا پرون، آرژانتین
        خوآن پرون، آرژانتین
        لئوپولدو گالیتیری، آرژانتین
        خوزه باتل اوردونز، اروگوئه
        ژوآئو گولارت، برزیل
        جوسلینو کوبیتشک، برزیل
        گتولیو وارگاس، برزیل
        لوییس کارلوس پرستس، برزیل
        آلبرتو کنیا فوجیموری، پرو
        فرناندو بلانده تری، پرو
        آگوستو پینوشه، شیلی
        سالوادور آلنده، شیلی
        پی‌یر ترودی، کانادا
        ویلفرد لاریر، کانادا
        ویلیام لیون ماکنزی کینگ، کانادا
        ارنستو چگوارا، کوبا/آرژانتین
        فیدل کاسترو، کوبا
        امیلیانو زاپاتا، مکزیک
        پانچو ویلا، مکزیک
        اوگوستو سزار ساندینو، نیکاراگوآ
        رومولو بتانکورت، ونزوئلا

اروپا
ژنرال شارل دوگل، نظامی و رئیس‌جمهور فرانسه

        آدولف هیتلر، آلمان
        جان فردریش هربارت، آلمان
        قیصر ویلهلم دوم، آلمان
        گرهارد شرودر، آلمان
        هلموت کهل، آلمان
        اریش هونکر، آلمان شرقی
        والتر اولبریخت، آلمان شرقی
        کنراد آدنار، آلمان غربی
        ویلی برانت، آلمان غربی
        فرانتز جوزف، اتریش-مجارستان
        آدولف سوارز، اسپانیا
        فرانسیسکو فرانکو، اسپانیا
        فیلیپ گونزالز، اسپانیا
        میلان کوچان، اسلوونی
        تونی بلر، انگلستان
        مارگارت تاچر، انگلستان
        نویل چمبرلین، انگلستان
        وینستون چرچیل، انگلستان
        آلدو مورو، ایتالیا
        بنیتو موسولینی، ایتالیا
        رومانو پرودی، ایتالیا
        ایامون دوالرا، ایرلند
        علی عزت بگوویچ، بوسنی و هرزگووین
        آنتونیو دو الیویرا سالازار، پرتغال
        ماریو سوارز، پرتغال
        بولنت اجویت، ترکیه
        مصطفی کمال آتاتورک، ترکیه
        حیدر علی اف، جمهوری آذربایجان
        واتسلاو هاول، جمهوری چک
        نیکلای چائوشسکو، رومانی
        اولف پالم، سوئد
        شارل دوگل، فرانسه
        فرانسوا میتران، فرانسه
        فیلیپ پتن، فرانسه
        والری ژیسکار دستن، فرانسه
        اورهو نکونن، فنلاند
        آرچیبیشاپ ماکاریوس سوم، قبرس
        فرانجو تادمن، کرواسی
        ادوارد شواردنادزه، گرجستان
        جوزف پیتزوسکی، لهستان
        لخ والسا، لهستان
        ایمره ناگی، مجارستان
        میکلوس هورثی، مجارستان
        اینار گرهاردسن، نروژ
        اسلوبودان میلوشویچ، یوگوسلاوی
        یوسیپ بروز تیتو، یوگوسلاوی
        آندریاس پاپاندرئو، یونان
        الفتریوس ونیزلوس، یونان
        کنستانتین کارامانلیس، یونان
        یوانیس متاکساس، یونان

استرالیا و اقیانوسیه

        ادموند بارتون، استرالیا
        سر رابرت منزیس، استرالیا
        هارولد هولت، استرالیا
        پیتر فریزر، نیوزیلند
        دیوید لانگ، نیوزیلند
        مایکل جوزف ساواج، نیوزیلند

ایالات متحده آمریکا
جان اف کندی، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا

        بیل کلینتون
        تئودور روزولت
        جان اف کندی
        جورج بوش پدر
        دوایت آیزنهاور
        رونالد ریگان
        ریچارد نیکسون
        فرانکلین روزولت
        لیندون بینز جانسون
        وودرو ویلسون
        هری ترومن

روسیه و شوروی

        بوریس یلتسین
        تزار نیکولای دوم
        جوزف استالین
        کنستانتین چرننکو
        گئورگی مالنکوف
        لئون تروتسکی
        لئونید برژنف
        میخائیل گورباچف
        نیکیتا خروشجف
        ولادیمیر لنین
        یوری آندروپوف

دانشمندان

پزشکی و داروسازی

    کارل جراسی
    الکساندر فلمینگ
    هاوارد والتر فلوری
    ما هاید (جرج حاتم)
    یوناس سالک

روانشناسی

    آرون تی بک
    مری ویتون کالکینز
    آلبرت الیس
    زیگموند فروید
    کارل یونگ
    آلفرد کینزی
    استنلی میلگرام
    ایوان پاولف
    ژان پیاژه
    بی اف اسکینر
    جان بی واتسون

ریاضیات

    نیکولاس بورباکی
    آلونزو چرچ
    جان کانوی
    پال اردوس
    کرت گودل
    گودفری هارولد هاردی
    فیلیکس هاسدورف
    دیوید هیلبرت
    آندری نیکولاویچ کولموگوروف
    بنویت ماندلبروت
    جان ون نیومن
    ماریان رجوسکی
    برتراند راسل
    سرینیواسا رامانوجان
    جان پیر سر
    آلن تورینگ
    آندره ویل

زیست‌شناسی و انسان‌شناسی

    نورمن بورلاگ
    فرانسیس کریک
    تئودوسیوس دوبژانسکی
    پال ارلیچ
    جین گودال
    استفان جی گولد
    هانس آدولف کربس
    ارنست مایر
    جان مینارد اسمیت
    آلبرت زنت جیورجی
    جیمز واتسون

شیمی

    الیاس کوری
    ماری کوری
    پیر کوری
    فریتز هابر
    استنلی میلر
    لینوس پالینگ
    ارنست راثرفورد
    جی جی تامسون
    هارولد اوری

علوم رایانه

    جان باکوس
    ادزگر دیکسترا
    ریچارد استالمن
    لینوس توروالدز
    گریس موری هاپر
    جان ون نیومن
    کلود شانون
    آلن تورینگ
    ویلیام گیتس سوم

فیزیک و ستاره‌شناسی

    آلبرت اینشتین
    نیلز بور
    پال دیراک
    فریمن دیسون
    انریکو فرمی
    ریچارد فاینمن
    استیون هاوکینگ
    محمود حسابی
    وارنر کارل هایزنبرگ
    ادوین هابل
    ولفگانگ پالی
    ماکس پلانک
    کارل ساگان
    اروین شرودینگر

علوم انسانی

    اقتصاد
        جان کنث گالبریث
        جان مینارد کینس
        لودویگ ون میسس
        میلتون فریدمن
    تاریخ
        استفان آمبروس
        جکوس لوگوف
        چارلز بیرد
        فرناند برادل
        لوسین فبره
        مارک بلاچ
    حقوق مدنی
        مارتین لوتر کینگ
    علوم سیاسی
        آرند لیجفارت
        رابرت دال
        ساموئل هانتینگتون
        سی رایت میلز
        فرانسیس فوکویاما
        موریس دوورگر
    فلسفه
        آلفرد نورث وایت‌هد
        برتراند راسل
        تئودور آدورنو
        جان راولز
        ژان پل سارتر
        دبلیو وی کوین
        گاستون بچلارد
        گیلس دلئوس
        لودویگ ویتگن‌اشتاین
        لوییس آلتوسر
        مارتین هایدگر
        میشل فوکولت
        والتر بنجامین
        هانا آرندت
        هنری برگسون
        یورگن هابرماس
    هنر و نظریات ادبی
        پائولین کائل
        رودولف آرنهیم
        ریموند ویلیامز
        زیگفرید کراکر
        کلیو بل
        فردریک جیمسون

بازرگانی

    استیو جابز
    بیل گیتس
    پل آلن
    توماس جی واتسون
    دونالد ترامپ
    سام والتون
    لینوس توروالدز
    وارن بافت
    والت دیزنی
    هاوارد هاگس

پیشگامان هوافضا

    آلبرتو سانتوز دومونت
    آلن شپارد
    الیسون اونیزوکا
    برادران رایت
    چارلز لیندبرگ
    چاک ییگر
    رابرت گودارد
    رون مکنر
    فردی لکر
    لوییس بلریوت
    نیل آرمسترانگ
    وارنر ون بران
    والنتینا ترشکوا
    ولادیمیر میخاییلوویچ کاماروف
    هرمن پوتوکنیک نوردونگ
    یوری گاگارین

فرماندهان نظامی

    اروین رومل
    اریش لودندورف
    برنارد مونتگومری
    پل ون هایدنبرگ
    جرج پاتون
    جرجی ژوکوف
    جوزف پیتسوسکی
    چستر نیمیتز
    چگوارا
    داگلاس مک‌آرتور
    داگلاس هیگ
    دوایت آیزنهاور
    رودولف مایستر
    سر برنارد فریبرگ
    شارل دوگل
    فرانک روزمن استان
    کالین پاول
    لئون تروتسکی
    مائو زدونگ
    موشه دایان
    وو انگویان جیاپ
    محسن رضایی
    حسین خرازی
    حسن باقری
    علی حسن المجید
    ماهر عبدالرشید
    صدام حسین

شخصیت‌های معنوی

    آروبیندو گوش
    آیت‌الله خمینی
    آیت‌الله خامنه‌ای
    ابوالاعلی مودودی
    بیلی گراهام
    پاپ پیوس دهم
    پاپ پیوس دوازدهم
    پاپ جان بیست و سوم
    پاپ جان پل دوم
    توبتن جیاتسو، سیزدهمین دالایی لامای تبت
    تنزین جیاتسو، چهاردهمین دالایی لامای تبت
    رابی مناخیم مندل شنیرسون
    راسپوتین
    رامانا ماهارشی
    دکتر سان میونگ مون
    مارتین لوتر کینگ
    ماهاتما گاندی
    ماهاریشی ماهش یوگی
    مادر ترزا

هنرمندان

    آلبرتو جیاکومتی
    آمادئو مودیلیانی
    آنسلم کیفر
    اتو دیکس
    ادوارد مانچ
    ادواردو پائولوتزی
    ارنست بارلاش
    ارنست لودویگ کیرشنر
    اریش هکل
    اسکار کوکوشکا
    اکساندر رادشنکو
    اگون شیل
    ال لیسیتزکی
    امیل نولده
    اندی وارهول
    انزو کوکچی
    اوا هس
    باربارا هپ‌ورث
    بالتوس
    بروس نامن
    پابلو پیکاسو
    پل کله (نقاش)
    پیت موندریان
    پینو پاسکالی
    جاکوب اپستین
    جان کیج
    جرج براک
    جکسون پولاک
    جنیس کونلیس
    جوزف بیس
    جووان گریس
    خوان میرو
    جیورجیو دو شیریکو
    چاک کلوز
    دونالد جاد
    دیگو ریورا
    رابرت اسمیتسون
    رابرت نورث‌ول
    رن ماگریت
    روی لیختن‌اشتاین
    ریچارد سرا
    سالوادور دالی
    سول لوویت
    فرانک لیولد رایت
    فریدا کاهلو
    کارل اشمیت روتولوف
    کت کولویتز
    کرت شویترس
    کنستانتین برانکوزی
    گوستاو کلمیت
    لازلو موهولی ناگی
    لو کوربوسیر
    لوییز بورگویز
    لیونل فینینگر
    مارسل دوشام
    مارک چاگال
    مارینو مارینی
    ماکس ارنست
    ماکس بک‌من
    ماکس پچشتاین
    واسیلی کاندینسکی
    والتر گروپیوس
    ویلیام دو کونینگ
    هانس بلمر
    هلن فرانکن‌تالر
    هنری روسو
    هنری ماتیسه
    هنری مور
    یوزف آلبرس
    یویس کلین

موسیقی

    آبا
    آرام خاچاتوریان
    آرنولد شونبرگ
    آرون کوپلند
    آلبان برگ
    آمی گرنت
    آنتون وبرن
    ادگار وارز
    استیو ریچ
    اسکات جاپلین
    اسکار پترسون
    اسمشینگ پامپکینز
    الویس پریسلی
    الیویه مسیان
    ایگور استراوینسکی
    باب دیلان
    باب مارلی
    بلا بارتوک
    بیتلز
    بیچ بویز
    پیر بولز
    پینک فلوید
    توپاک شاکور
    جان کولتران
    جان کیج
    جان ویلیامز
    جانی کش
    جرج گرشوین
    جنیس جاپلین
    جیمی هندریکس
    ژان سیبلیوس
    چارلی پارکر
    چاک بری
    د هو
    دالیدا
    دورز
    دمیتری شوستاکوویچ
    دیوید بویی
    رامونز
    رولینگ استونز
    ری چارلز
    سرگئی راخمانینف
    فرانک سیناترا
    فرانک زاپا
    فلا کوتی
    فیل اسپکتور
    فیلیپ گلاس
    کاتانو ولوسو
    کارلوس گاردل
    کارلهینز استاکخاسن
    کرافترک
    د کلش
    کلود دبوسی
    کلیف ریچارد
    کوئین
    کینگ سانی اید
    گاروین گای
    گری دیویس
    گوستاو هولست
    لد زپلین
    لوچیانو بریو
    لویی آرمسترانگ
    مایکل جکسون
    گریتفول دد
    مایلز دیویس
    محمدرضا شجریان
    نازیا حسن
    نصرت فاتح علی خان
    نیروانا
    نیل یانگ
    ولوت آندرگروند
    ون موریسون
    یانیس زناکیس
    یوتو
    یویو ما

سینما
لی رمیک در سال ۱۹۷۴ میلادی

    رابرت آلتمن
    وودی آلن
    میکل آنجلو آنتونیونی
    تئو آنجلوپولوس
    سرگئی آیزنشتاین
    استیون اسپیلبرگ
    الیور استون
    ریدلی اسکات
    مارتین اسکورسیزی
    یاسوجیرو اوزو
    ناگیسا اوشیما
    کن ایچیکاوا
    سرگئی باندارچوک
    برناردو برتولوچی
    تیم برتون
    روبر برسون
    اینگمار برگمان
    لوک بسون
    جیانی بونجیانی
    لوئیس بونوئل
    گئورگ ویلهلم پابست
    سرگئی پاراجانف
    پیر پائولو پازولینی
    سام پکینپا
    آرتور پن
    جعفر پناهی
    رومن پولانسکی
    جیلو پونته‌کوروو
    ژاک تاتی
    کوئنتین تارانتینو
    آندری تارکوفسکی
    فرانسوا تروفو
    جوزپه تورناتوره
    جیم جارموش
    چارلی چاپلین
    گریگوری چوکرای
    فرانک دارابونت
    کارل تئودور درایر
    ویتوریو دسیکا
    گی دوبور
    ژرمن دولاک
    برایان دی پالما
    رابرت راسن
    ساتیاجیت رای
    آلن رب گری‌یه
    رابرت ردفورد
    ژان رنوار
    آلن رنه
    فرانچسکو روزی
    روبرتو روسلینی
    اریک رومر
    نیکلاس ری
    دینو ریسی
    لنی ریفنشتال
    فرانکو زفیرلی
    فرد زینه‌مان
    استیون سودربرگ
    فرناندو سولاناس
    کلود شابرول
    سهراب شهید ثالث
    فرخ غفاری
    جان فرانکن هایمر
    فدریکو فلینی
    جان فورد
    لوچیو فولچی
    لارس فون تریر
    دیوید فینچر
    فرانک کاپرا
    الیا کازان
    استنلی کوبریک
    فرانسیس فورد کوپولا
    مایکل کورتیز
    آکیرا کوروساوا
    گریگوری کوزینیتسف
    امیر کوستوریتسا
    کوئن (برادران کوئن)
    عباس کیارستمی
    باستر کیتون
    کریستوف کیشلوفسکی
    پرویز کیمیاوی
    کوستا گاوراس
    اکتاویو گتینو
    ژان لوک گدار
    دیوید وارک گریفیث
    ژان پیر گورن
    میشل گوندری
    فریتس لانگ
    جرج لوکاس
    سرجیو لئونه
    دیوید لین
    دیوید لینچ
    مارکس (برادران مارکس)
    مایکل مان
    ژان پیر ملویل
    فریدریش ویلهلم مورنائو
    جولیانو مونتالدو
    ماریو مونیچلی
    نیکیتا میخالکوف
    کنجی میزوگوچی
    امیر نادری
    مایک نیکولز
    هاوارد هاکس
    ورنر هرتزوگ
    آلفرد هیچکاک
    آنیس واردا
    اندی وارهول
    آندره وایدا
    ویلیام وایلر
    ژیگا ورتوف
    اورسن ولز
    ویم وندرس
    گاس ون سنت
    لوچینو ویسکونتی
    رابرت وینه
    ژانگ ییمو

نویسندگان و شاعران

    اپتون سینکلر
    احمد شاملو
    اچ دی
    آرتور میلر
    ارنست همینگوی
    اریش ماریا رمارک
    ازرا پاند
    اس ام استیرلینگ
    استان لی
    استیون کینگ
    اف. اسکات فیتزجرالد
    آلبر کامو
    آلدوس هاکسلی
    آلن گینزبرگ
    آلن مور
    آمی تن
    آن فرانک
    آنا سگرس
    آنتونیو دو سنت اگروپری
    آنتونیو ماچادو
    آندره برتون
    آندره مالاراکس
    پائولو کوئلیو
    اوریک جانز
    اومبرتو اکو
    ای ام فارستر (۱۹۷۰-۱۸۷۹)
    ای ای کامینگز
    ایتالو کالوینو
    ایزابل آلنده
    ایزاک آسیموف
    ایلیا ارنبرگ
    آین راند
    بازیل بانتینگ
    برتولت برشت
    پابلو نرودا
    پل آلوار
    ترومن کاپوت
    توماس پینچان
    توماس من
    توماس هاردی (۱۹۲۸-۱۸۴۰)
    تی اچ وایت
    تی اس الیوت (۱۹۶۵-۱۸۸۸)
    جان آپدایک
    جان اشتاینبک
    ژان پل سارتر
    جان میلینگتون سینگ
    جرارد منلی هاپکینز (۱۸۸۹-۱۸۴۴)
    جرج اورول
    جرج برنارد شاو (۱۹۵۰-۱۸۵۶)
    جرینا دانویچ
    خورخه لوئیس بورخس
    جوزف کنراد (۱۹۲۴-۱۸۵۷)
    ژان ماری گوستاو لوکلزیو
    خولیو کورتازار
    جک کرواک
    جی. ام. کوتسیا (-۱۹۴۰)
    جی آر آر تالکین
    جی دی سالینجر
    گاستون لورو
    جی کی رولینگ
    جیمز جویس
    جیمز جویس (۱۹۴۱-۱۸۸۲)
    چارلز اولسون
    چارلز رزنیکوف
    داریو فو
    داگلاس آدامز
    دبلیو اچ آدن (۱۹۷۳-۱۹۰۷)
    دبیلو بی ییتس
    دوروتی ریچاردسون
    دی اچ لارنس (۱۹۳۰-۱۸۸۵)
    دیلان توماس (۱۹۵۳-۱۹۱۴)
    رابرت فراست
    رابرت کریلی
    روبن داریو
    ری برادبری
    ریچارد رایت
    ساموئل بکت
    سلمان رشدی
    سی اس لویس
    سید کورمن
    شیموس هینی
    شون اوکازی
    فرانتز کافکا
    فرناندو پسوا
    فروغ فرخزاد
    فیلیپ لارکین
    کارلوس فوئنتس
    کورت وونگوت
    گابریل گارسیا مارکز
    گرازینا میلر
    گرترود استاین
    گری اسنیدر
    گونتر گراس
    لو ژان
    لویی آراگون
    لوییس زوکوفسکی
    مارسل پروست
    ماریان مور
    مایا آنجلو
    محمد اقبال لاهوری
    هارتموت لانگه
    آگاتا کریستی
    میخاییل بولگاکوف
    مینا لوی
    ناظم حکمت
    هارپر لی
    هارت کرین
    هارولد پینتر
    هاگ مک‌دیارمید
    مایکل کانینگهام
    ایتالو کالوینو
    هالودور لاکس‌نس
    هرمان هسه
    هری ترتلدو
    صادق هدایت
    آنتونی هوروویتس
    والاس استیونس
    ولادیمیر نابوکوف
    میلان کوندرا
    ویرجینیا وولف
    ویلیام باتلر ییتس (۱۹۳۵-۱۸۶۵)
    ویلیام فالکنر
    هاروکی موراکامی
    ویلیام کارلوس ویلیامز
    جبران خلیل جبران
    فرانک بوئم
    ایزابل آلنده

شخصیت‌های ورزشی

اسب‌سواری
    مارک تاد
اسکواش
    جانشیر خان
    جهانگیر خان
اسکی
    اینگمار اشتنمارک
    جان کلود کیلی
    فرانتز کلمر
بدنسازی
    آرنولد شوارتزنگر
بسکتبال
    جان استاکتون
    کارل مالون
    کریم عبدالجبار
    لری بیرد
    مایکل جردن
    مجیک جانسون
    ویلت چمبرلین
بوکس
    جک دمپسی
    جو لوییس
    راکی مارسیانو
    لری هولمز
    محمد علی کلی
بیسبال
    باب راث
    تد ویلیامز
    جکی رابینسون
    روبرتو کلمنت
تنیس
    آرتور اش
    استفی گراف
    بوریس بکر
    بیل تیلدن
    پت سمپراس
    جان مک‌انرو
    جورن بورگ
    راب لور
    سرنا ویلیامز
    فرد پری
    مارتینا ناوراتیلوا
    ونوس ویلیامز
دوچرخه‌سواری
    ادی مرکس
    فاستو کاپی
    لنس آرمسترانگ
شنا
    داون فریزر
    مارتین استرل
    مارک اسپیتز
فوتبال
    آلساندرو کاستاکورتا
    آلفردو دی استفانو
    آندره آ پیرلو
    آندری شفچنکو
    سر استنلی متیوز
    الساندرو نستا
    الیور بیرهوف
    اوبدیلیو وارلا
    اوزبیو
    بابی مور
    بیل شنکلی
    پائولو مالدینی
    پله
    جرج بست
    جوزپه مزا
    جیان لوئیجی بوفون
    جیانی ریورا
    جیوانی تراپاتونی
    چزاره مالدینی
    دانیل ماسارو
    دنیس لا
    دیگو مارادونا
    دیوید بکهام
    روبرتو باجو
    روبرتو دونادونی
    روود گولیت
    فراتس پوشکاش
    فرانتس بیکن بائر
    فرانک رایکارد
    فرانکو بارزی
    فیلیپو اینزاگی
    کارلو آنجلوتی
    کنی دالگلیش
    گونار نوردال
    گوردن بنکس
    لو یاشین
    مارکو سیمونه
    مارکو فان باستن
    مانوئل روی کاستا
    میشل پلاتینی
    یوهان کرایف
فوتبال آمریکایی
    استیو یانگ
    ایمت اسمیت
    جان الوی
    جرج هالاس
    جری رایس
    جو مونتانا
    جیم براون
    دن مارینو
    رد گرانج
    والتر پایتون
    وینس لومباردی
فوتبال راگبی
    کالین میدز
    گرت ادواردز
    والی لوییس
کریکت
    استیو واگ
    برایان لارا
    جرج هدلی
    سر جک هابس
    داگلاس جاردین
    سر دان بردمن
    ری لیندوال
    ریچارد هدلی
    سانیل گاواسکار
    شن وارن
    سر گری سوبرز
    لن هاتن
    مالکوم مارشال
    وسیم اکرم
    ویکتور ترامپر
    ویلفرد رودس
    سر ویویان ریچاردز
    هربرت ساتکلیف
کوهنوری
    سر ادموند هیلاری
    تنزینگ نورگی
گلف
    آرنولد پالمر
    بابی جونز
    تایگر وودز
    جک نیکولاس
    سوریانو بالستروس
    گری پلیر
ماشین‌رانی
    لستر پیگوت
    تونی مک‌کوی
ورزش‌های موتوری
    آیرتون سنا
    جیم کلارک
    خوان مانوئل فانجیو
    مایکل شوماخر
می‌دانی
    استیو اووت
    ال اورتر
    امیل زاتوپک
    باب بیمون
    بتی کاثبرت
    پاوو نورمی
    جس اونز
    جیم تروپ
    سب کو
    فنی بلنکرز کوئن
    کارل لویس
    مایکل جانسون
هاکی روی یخ
    بابی اور
    گوردی هو
    مائوریس ریچارد
    ماریو لمیوکس
    وین گرتزکی
هنرهای رزمی
    بروس لی

زبان رومانیایی

زبان رومانیایی (به رومانیایی: limba română، تلفظ: لیمبا رُمنه) یک زبان رومی است که میان ۲۴ تا ۲۸ میلیون گویشور دارد که در اصل از رومانی و مولداوی هستند. رومانیایی زبان رسمی رومانی، مولداوی و نیز استان خودگردان وویوودینا در صربستان است. در مولداوی این زبان مولداویایی خوانده می‌شود که همان زبان رسمی رومانی است که اختلاف‌های کوچکی در دستور هجایی دارد. رومانیایی همچنین زبان رسمی یا اداری برخی از انجمن‌ها مانند اتحادیه لاتین و اتحادیه اروپا است.

رومانیایی‌زبان‌ها همچنین از راه کوچ در دیگر کشورها نیز یافت می‌شوند به ویژه در ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، آمریکا، فرانسه، کانادا و آلمان. اگرچه آگاهی‌های درستی از شمار کوچندگان رومانیایی‌زبان دردست نیست. با این همه برخی منابع دست دوم گزارش از جمعیت بالای سه میلیون رومانیایی‌زبان کوچنده را در اروپا و آمریکای شمالی می‌دهد؛ هرچند سرشماری‌های انجام شده این آمار را درست نمی‌داند.

محتویات

    ۱ رومانیایی در جایگاه زبان دوم
    ۲ آواشناسی
        ۲.۱ صداهای آمیزشی
    ۳ سه‌واکه‌ها
    ۴ الفبای رومانیایی
    ۵ چند واژه و جمله پیش پا افتاده
    ۶ منابع

رومانیایی در جایگاه زبان دوم
رومانیایی در جایگاه زبان دوم؛ رنگ تیره رومانیایی زبان بومی، آبی پررنگ بالای ۳ درصد، آبی کم‌رنگ میان ۱ تا ۳ درصد، توسی زیر ۱ درصدرومانیایی

زبان دوم بسیاری از اقلیت‌های قومی در رومانی و مولداوی است. برپایه سرشماری ۱۹۷۹ در مولداوی نزدیک به چهار درصد از جمعیت رومانیایی را زبان دوم خود می‌دانستند.

رومانیایی در برخی از سرزمین‌هایی که انجمن‌هایی رومانیایی هستند -مانند صربستان، مجارستان، اوکراین و بلغارستان آموزش داده می‌شود. بنیاد فرهنگی رومانی(ICR) از ۱۹۹۲ برای آموزگاران زبان رومانیایی در این کشورها دوره‌های تابستانی فراهم می‌نماید. در برخی از این آموزشگاه‌ها کسانی نیز یافت می‌شوند که رومانیایی زبان مادریشان نیست و آنان در جایگاه زبان دوم به آموختن آن می‌پردازند. به جز اینها در ۳۸ کشور جهان رومانیایی در جایگاه یک زبان بیگانه آموزش داده‌می‌شود.
آواشناسی

رومانیایی دارای هفت واکه است: /a/, /e/, /i/, /o/, /u/, /ə/ و /ɨ/. افزون بر آن دو واکه /ø/ و /y/ نیز در برخی واژه‌ها دیده می‌شوند. همچنین این زبان دارای چهار نیمواکه و بیست همخوان است.
صداهای آمیزشی

    صداهای آمیزشی زیرین از این دستند: ai, au, ei, eu, ii, iu, oi, ou, ui, ăi, ău, îi, îu.
    صداهای آمیزشی زبرین از این دستند:ea, eo, ia, ie, io, iu, oa, ua, uă.

سه‌واکه‌ها

    در جایی که واکه اصلی میان دو نیم‌واکه جای‌گیرد:eai, eau, iai, iau, iei, ieu, ioi, iou, oai.
    در جایی دو نیم‌واکه پیش از واکه اصلی جای‌گیرند:eoa, ioa.

الفبای رومانیایی

الفبای رومانیایی و نام هر واج در پی می‌آید:

A, a (a); Ă, ă (ă); Â, â (â din a); B, b (be), C, c (ce); D, d (de), E, e (e); F, f (fe / ef); G, g (ghe / ge); H, h (ha / haş); I, i (i); Î, î (î din i); J, j (je), K, k (ka de la kilogram), L, l (le / el); M, m (me / em); N, n (ne / en); O, o (o); P, p (pe); R, r, (re / er); S, s (se / es); Ș ș (șe); T, t (te); Ț ț (țe); U, u (u); V, v (ve); X, x (ics); Z, z (ze / zet).

الفبای رومانیایی از ریشه الفبای لاتین با افرودن پنج حرف بدان است. در آغاز این واج‌های افزوده ۱۲تا بود، ولی در بهسازی‌های پسین از شمارشان کاسته شد. همچنین در آغاز سده بیستم نشانه واکه‌های کوتاه افزوده‌شد.
چند واژه و جمله پیش پا افتاده

român (=رُمِن):مرد رومانیایی

româncă (=رُمِنکه):زن رومانیایی

Salut (=سالوت):درود Buna (بونا) سلام la mulţi ani (لآ مولتس ان) سال نو مبارک _ تولدت مبارک

Cum te cheamă (=کوم ته که‌آمه):نامت چیست؟ Ce mai faci (=چه مائی فاچی):چطوری؟

ciţi ani ai (کیتس آن ای) چند سال داری ؟ La revedere (=لارِوِدِره):بدرود

Mulţumesc (=مول‌تسومِسک):سپاسگذارم

Da:بله

Nu:نه